ابن شِبل؛ شاعر حیران بغدادی
به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب « تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوعلی محمد بن حسین بن عبدالله بن احمد بن یوسف (401-473ق) شاعر، ادیب، فیلسوف، عالم نحو و لغت، محدث و طبیب بغدادی است.
ابن شبل در بغداد متولد و در گورستان باب حرب به خاک سپرده شد. طبق شواهد تاریخی، ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای بالای علمی و ادبی ابن شبل، او را با مراکز قدرت پیوند داده بود؛ چنانکه طبابت پیشه نکرد.
علی بن حسن باخرزی (متوفی 467ق) در گزارشی ستایشآمیز از استاد خود،با لحنی شاعرانه از کوتاهی مدت بهرهوریاش از علوم و فضایل ابن شبل اظهار تأسف شده است، بیآنکه به علم طب و طبابت او اشارهای شده باشد.
استادان ابن شِبل در فنون ادب ابونصر یحیی بن جریر تکریتی و در غریبالحدیث (حل مشکلات وارد در بعضی احادیث) احمد بن علی باذی بودند. گروهی از محدثان بغداد مانند ابوالحسن یحیی بن حسین علوی امام زیدیه و ابوالقاسم بن سمرقندی و ابو سعد زوزنی نیز از او حدیث شنیدند.
از آثار ابن شبل جز تعدادی از اشعار وی، که در تذکرهها و تاریخهای علم و سِیَر وجود دارد، چیزی باقی نمانده است و از دیوان مشهورش، که به گفته ابن قفطی در اقطار منتشر شده بود، نیز اثری در دست نیست. ابن قفطی که این اشعار را بر حسب حروف قافیه تنظیم کرده و گفته است که ابن شبل مدیحه نیز میرسود. اشعار ابن شبل سرشار از لطافتهای تشبیه و استعاره است و معانی زیبای نهفته در آنها قوه خیال را تحت تأثیر قرار میدهد.
آنچه موجب شهرت ابن شبل شده است، وجود مضمونهای ظریف فلسفی در اشعار اوست که نشانه آگاهیاش از مسائل و مباحث فلسفی است. نمونه این اشعار، قصیده راثیهای است که به اشتباه به ابن سینا نسبت دادهاند. با مقایسه مضمون این قصیده با آثار و افکار ابن سینا میتوان به این اشتباه پی برد و شاید بتوان علت این اشتباه را همزمانی ابن سینا با ابن شبل دانست؛ زیرا ابن سینا از پیروان حکمت مشاء بود و همواره رأیی ثابت و مستدل داشت. در حالی که اشعار ابن شبل حاکی از حیرتی است که پس از مطالعه مکاتب مختلف فلسفی و کلامی و مقایسه مفاهیم آنها با موضوعات و احکام مذهبی، به برخی از متفکران دست میدهد.
در واقع، ابن سینا و ابن شبل نمایندگان دو گونه تفکر کاملاً مجزا در سده پنجم هجری هستند. چند بیت از قصیده رائیه بر این مضمون است که انسان از شناخت مسائل طبیعت و مابعدالطبیعه مانند حرکت افلاک و اجسام سماوی و نیز مسئله روح و وضعیت آن پس از فانی شدن جسم ناتوان است. او به پاسخهای جزمی به این مسائل با دیده شک مینگرد. برخی از ابیات این قصیده، از اعتقاد شاعر به سرنوشت محتومی نشان دارد که بی هیچ خواست و ارادهای، برای انسان و موجودات جهان وجود دارد.
در واپسین تحلیل از شعر فلسفیِ ابن شبل، به دشواری میتوان او را فیلسوف خواند؛ زیرا از وی نظام فلسفی خاصی به صورت مدون یا منقول بر جای نمانده است. همچنین بررسی اشعار باقی مانده از او نیز وجود چنین نظامی را نشان نمیدهد. علاوه بر این، در میان اشعار ابن شبل ، قطعههایی در اخلاق نظری و علمی به چشم میخورد که میتوان وی را از این نظر با خیام، آنگونه که در رباعیاتش متجلی شده است، مقایسه کرد. مضمون یکی از قطعات ابن شبل چنین است: «تا توانی زبان را از اظهار سه چیز نگاه دار: راز، مال و راه و روش خویش، وگرنه از سه کس رنج خواهی برد، سخنچین، حسود و دروغگو».
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/