صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۲۰:۳۸ - ۰۴ دی ۱۳۹۸
یادداشت/

رعشه به جان دروغ‌گویان

از همان ۱۶ آذری که مهلت ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم به پایان رسید و مشخص شد محمدباقر قالیباف، تنها چهره ملی نامزد نمایندگی مجلس است، معلوم بود دشمنان عنود و حتی دوستان حسود، آن سوژه‌ای که منتظرش بودند را به دست آورده‌اند.
کد خبر : 452706

به گزارش گروه رسانه‌های‌دیگر خبرگزاری آنا، سید محمد بحرینیان، از همان ۱۶ آذری که مهلت ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم به پایان رسید و مشخص شد محمدباقر قالیباف، تنها چهره ملی نامزد نمایندگی مجلس است، معلوم بود دشمنان عنود و حتی دوستان حسود، آن سوژه‌ای که منتظرش بودند را به دست آورده‌اند تا با حمله به چهره و کارنامه او، عملکرد غیرقابل‌پذیرش خود را توجیه کنند. در 6 و نیم سالی که از دولت بی‌تدبیری و ناامیدی می‌گذرد،‌ همواره یکی از شخصیت‌هایی که در محاسبات جنگ روانی دولت، «دگر» تعریف می‌شد، قالیباف بود و حتی پس از پایان دوران مسئولیتش در شهرداری تهران، چیزی از حجم تخریب علیه او کاسته نشد. آخرین شاهد مثال هم حرف عجیب حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در مصاحبه با روزنامه شرق است که به‌احتمال عدم تائید صلاحیت قالیباف در انتخابات مجلس و ضرورت پاسخگویی او به ابهامات پرداخته است. دراین‌باره، گفتنی‌هایی هست:


یک گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، طراح شگردی در عملیات روانی به نام «تاکتیک دروغ بزرگ» بود. گوبلز اعتقاد داشت دروغ باید آن‌قدر بزرگ باشد که شنونده با خود تصور کند هیچ‌کس این‌قدر وقیح و گستاخ نیست که دروغی به این بزرگی گفته و چنین واقعیت شفافی را تحریف کرده باشد، بنابراین در صحت اصل حرف، تردید نمی‌کند، از همین رو، وقتی ارتش نازی، به‌سختی شکست می‌خورد، در تبلیغاتش حقایق را وارونه می‌کرد.


این ماجرای برخی جریان‌های سیاسی کشور ماست، در تمام این سال‌ها، نه‌تنها قالیباف را تخریب کرده‌اند، بلکه بی‌شرمانه، پررنگ‌ترین نقاط کارنامه او را در رسانه‌هایشان، منفی و نقطه‌ضعف جلوه داده‌اند. در سال ۹۶ که شهرداری آبادترین تهران ممکن به دستشان افتاد، گفتند ما «شهر سوخته» تحویل گرفته‌ایم، به‌جای آن‌که پیگیر طلب شهرداری تهران از بودجه دولت باشند، هرروز رقمی چند 10 هزارمیلیاردی را به‌عنوان بدهی شهرداری اعلام کردند، عددی که حتی،‌ در مصاحبه افراد مختلف متغیر بود و هرروز زیادتر می‌شد،‌ هر صبح و شام، قالیباف را با اتهام اهدای املاک نجومی نواختند، اما خود حسینی مکارم که در لیست دریافت‌کنندگان همین اموال بود، بر صندلی معاونت شهردار نشاندند و حتی مدتی، قبای سرپرست شهرداری به تنش دوختند، در ماجرای تلخ پلاسکو، قالیباف را به استعفا دعوت کردند، حال‌آنکه برای ده‌ها ساختمان ناایمن و مشابه پلاسکو در چند سال اخیر، قدمی برنداشته‌اند و سایر سازمان‌ها را متولی دانسته‌اند، بزرگ‌ترین دستاوردشان در این چند سال، افتتاح چند پروژه کوچک و کاشت ۷۵۰ اصله درخت در خیابان ولیعصر تهران بوده اما ابرپروژه‌هایی از قبیل بوستان یاس، بوستان ولایت، باغ کتاب، باغ پرندگان، نمایشگاه شهر آفتاب، تکمیل رینگ بزرگراهی تهران، پل طبیعت، افزایش چندین برابری سرانه فضای سبز، سرانه ورزشی، فرهنگی و هنری، پردیس‌های سینما و تئاتر، احداث نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر خط مترو و ساخت تونل‌ها و بزرگراه‌های چندطبقه در دوران قالیباف را نادیده می‌انگارند.


همین حالا، شورای شهری که به قول برخی سیاسیون، در حال بازی اسم و فامیل است و هرازگاهی، تنها نام چند کوچه و خیابان را عوض می‌کند و برای جلب نظر هنرمندان، نام برخی معابر را به نام آن‌ها تغییر داده، یک‌بار هم موردتمجید بزرگی از اهل هنر قرار نگرفته، اما در دوران شهرداری پیشین، کمتر هنرمند نام‌آوری هست که رضایت و حمایت خود را از اقدامات مدیریت شهری در حوزه ترویج و پشتیبانی از فرهنگ و هنر در تهران، اعلام نکرده باشد.


دو. به جد معتقدم که شورای محترم نگهبان، با رد صلاحیت برخی از چهره‌های جریان‌های اصلاح‌طلب و کارگزاران، بزرگ‌ترین خدمت را به این دو جریان کرده است. استدلال هم ساده است، شورای نگهبان با حذف برخی از نامزدهای این دو جریان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، این مستمسک و بهانه را به دست آن‌ها داده که ما همواره قربانی نظارت استصوابی بوده‌ایم و چه طرح‌ها و راه‌حل‌ها و خلاصه، چه حرف جدیدی در اداره امور کشور داریم اما عده‌ای نمی‌گذارند. خوشبختانه، انتخابات شورای شهر که شورای نگهبان در آن نقشی ندارد و نظارت چندانی بر آن نیست، روشن‌ترین مثال نقض فرضیه پیش‌گفته است. جریان‌های اصلاح‌طلب و کارگزار، با گزینه‌های حداکثری خود وارد انتخابات شورای پنجم شدند و ازقضا، همین آقای حسین مرعشی و غلامحسین کرباسچی، از مؤثرترین افراد در بستن لیست اصلاحات بوده‌اند، اما خروجی آن و انتخاب هر ۲۱ فرد این جریان‌ها چه بوده؟ چندین شهردار و سرپرست شهرداری که یکی همین حالا به علت قتل همسر جوانش پشت میله‌های زندان است و دیگری به خاطر قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان کنار گذاشته شد. خروجی عدم نظارت شورای نگهبان و انتخاب چهره‌های حداکثری اصلاحات و کارگزاران، شورای شهری بوده که حتی هیچ‌یک از حامیانش، حاضر نیست مسئولیت آن را بپذیرد و در ناکارآمدی و جنگ قدرت بین اعضا، به شورای اول که منحل شد و ازقضا آن‌هم اصلاح‌طلب بود، تنه می‌زند.


شاید تا چند سال قبل می‌شد برخی دوستان را دعوت کرد که جانب اخلاق و مروت و انصاف را رعایت کنند، اما با این دروغ‌های بزرگ و وارونه نمایی‌های عجیب، من شخصاً به اصلاح این جماعت امیدی ندارم. جناب مرعشی! شما حامی دولتی هستید که رئیسش با خنده می‌گوید من همان صبح جمعه هم‌زمان با مردم فهمیدم بنزین گران شده، شما حامی دولت و مجلسی بوده‌اید که مرزهای ناکارآمدی و تنبلی را فرسنگ‌ها جابه‌جا کرده، هر کس یادش نباشد، اهالی رسانه که به خاطر دارند شما در انتخابات ۹۶، رئیس ستاد آن نامزدی بوده‌اید که قرار بود با حضور در مناظره‌ها و سپس انصراف به نفع حسن روحانی، کاری کند که کمتر دست رئیس‌جمهور در مناظره‌ها بلرزد و کم‌اطلاعی او از امور کشور، به چشم آید. باید به آقایان گفت اگر شمارا باانصاف و اخلاق، کاری نیست، حداقل


به خاطر اعتبار دنیایتان هم که شده، این‌چنین مردم را ساده و
بی حافظه تصور نکنید و به شعور مخاطب احترام بگذارید.


منبع: رسالت


انتهای پیام/4129/


انتهای پیام/

ارسال نظر