نوروزی /////////
نوروزی
سوداگری چیست و آسیبهای آن کدام است؟
- برای اینکه در کشور ما تولید رونق بگیرد و کار تولیدی به صرفه باشد، باید کارهایی انجام دهیم که بازارهای موازی کار تولیدی که در کشورمان وجود دارد، از صرفه بیفتد تا عملاً کسانی که میخواهند کار اقتصادی انجام دهند، پولشان را بردارند و بیاورند در حوزه کار تولیدی، نه در کار سوداگری و سفتهبازی و اینها. حالا کار سوداگری چیست؟ کار سوداگری عملاً به کارهایی گفته میشود که در آنها اشتغالزایی به معنای حداکثری وجود ندارد، GDP خاصی برای کشور ندارد و عملاً فایده خاصی برای تولید و اشتغال کشور ندارد بلکه برعکس ضربههای جدی میزند. مثلاً بازارهایی مثل سوداگری در بازار مسکن، بازار طلا و بازار سکه، در این بازارها وقتی دلالی صورت میگیرد، این دلالی هر چه بیشتر می شود باعث میشود که در آن جنس کارها افزایش قیمت صورت بگیرد و هر چه معاملات بیشتری صورت بگیرد، به تبعش افزایش قیمت هم خواهیم داشت و این اتفاق باعث این میشود که به صورت کلی تورم عمومی افزایش پیدا کند و روی قسمتهای دیگر هم تأثیر بگذارد. مثلاً بررسی کردیم و دیدیم که یک فرد در یک سال 300 خانه را خرید و فروش کرده، بنابراین معلوم است که به خاطر رفع نیازش نبوده و کاری که اینجا داشته این بوده که در بحث مسکن دلالی کند و سودهای بادآورده بسیاری هم با این کار نصیبش میشود یا مثلاً در حوزه سکه و طلا، این نوساناتی که به وجود میآید، پولشان را میآورند در حوزه خرید و فروش سکه و طلا و لطمات جدی به بازار میزنند. نکته مهمی که وجود دارد برای اینکه ما بتوانیم جلوی اینها را بگیریم که نقدینگی کشور به جای اینکه وارد فضاهای سوداگری شود که به اقتصاد ضربه میزند، باید یکسری ابزارهایی اتخاذ کنیم که نقدینگی کشور به آن سمت نرود و برود به سمت فضاهای تولیدی مثل اشتغال خدمات، مثل صنعت، مثل تولید مسکن و کشاورزی و خدماتی که حول محور تولید شکل میگیرد. مثال معروفی است که اگر در کشورهای دیگر مثل کشور ما بود و هیچ ابزاری برای کنترل نقدینگی که مثلاً به تولید نرود نبود، این است که هیچوقت بیل گیتسی بهوجود نمیآمد چون عملاً آن فرد میدید که کارهای تولیدی برای او سودی ندارد و او هم میرفت مثلاً خانه میخرید و میفروخت و به سمت تولید یا کار خدماتی نمیرفت. برای اینکه بتوان اینها را کنترل کرد در دنیا تجربههای جدی وجود دارد و از ابزارهای تنظیمی استفاده میکنند. یکی از ابزارهای تنظیمی است که مالیات هم میتواند برای کشور درآمد داشته باشد و هم میتواند تنظیمکننده رفتارهای اقتصادی آدمها در آن کشورها باشد. یکی از این ابزارهای تنظیمی در حوزه مالیات، مالیات بر عایدات سرمایه است (DGT)، یکی دیگرش مالیات بر املاک لوکس است (SDLT) یا مالیات بر خانههای خالی است که اینها مالیاتهایی است که مثلاً در آمریکا از خودروهایی که از یک قیمتی بیشتر باشند از اینها مالیات گرفته میشود چون مثلاً میگویند که شما دارید آسیب میزنید مثلاً اگزوز موتورت قدرتش خیلی بالاست، یا ماشینات شاسی بلند است، دارید آسیب میزنید به آسفالت. عوارض و مالیات میگیرند که بتوانند رفتارها را کنترل کنند و مثلاً در حوزه بازار طلا، سکه، ارز و خودرو شما یک خریدی که انجام میدهید یک سودی میکنید. مثلاً یک ماشین یا یک خانه خریدهاید 100 میلیون و زیر یک سال دارید میفروشید 200 میلیون و 100 میلیون سود میکنید. خیلی از کشورهای دنیا مالیاتهای سنگین بر این وضع میکنند که اصلاً صرف نکند که شما این کار را انجام دهید. یعنی از آن 100 میلیون مثلاً 50 میلیونش را میگیرند چون میگویند شما که ارزش افزوده که ایجاد نکردهاید و صرفاً دارید هزینه دلالی میگیرید. یعنی به نوعی این کارهای سوداگری را تبدیل به یک گوی داغی میکنند که اصلاً کسی به این سمت نرود که بخواهد در بحث طلا، سکه، ارز، مسکن و ... کار سودآوری داشته باشد از منظر خرید و فروش اینها و مثل گوی داغی میشود که مرتب بخواهد سریع ردش کند برود و صرفاً نیازهایش را برطرف کند. اگر قرار است طلا، سکه یا خانهای بخرد برای صرف نیازش این کار را انجام دهد نه اینکه بخواهد از این کار سودی عایدش شود.
نقش بانکها در این سوداگری مسکن چگونه است؟
- نکتهای که هست این است که بانکها برای اینکه بتوانند نرخ سودهایی که به مردم پس بدهند را، پولش را به مردم برگردانند و سودش را بدهند، برای همین وقتی اوضاع کشور اینجوری است و تولید بهطور واقعی درگیر مالیات، بیمه و ... است و از آن طرف کارهای سوداگری هیچ هزینهای ندارد و فقط در آن سود است، برای همین بانکها میآیند و سپردههای مردم را به جای اینکه در کارهای تولیدی ببرند، میبرند در کارهای سوداگری. یعنی مثلاً از همین محل افزایش ارز، بانکهای خصوصی و دولتی ما کلی سود کردند یا مثلاً از محل افزایش قیمت مسکن، بانکها کلی سود میکنند چون عملاً خودشان وارد این فضا شدهاند تا بتوانند سود سپردهها را بدهند. بعد به خاطر رقابت شدیدی که بین بانکها برای جذب سپردهها از سمت مردم وجود دارد، یعنی رقابت شدیدی دارند که بتوانند نرخ سوده سپرده بیشتری بدهند و این سود سپرده بیشتر به این معناست که اینها نمیتوانند با تولید اینها را پرداخت کنند، میروند به سمت بازار ملک و طلا و سکه و ارز و ... و این مسئله که بانک وارد این فضا میشود لطمات بسیار جدیتری در پی دارد تا اینکه یک فرد معمولی وارد این فضا شود چرا که حجم سرمایهای که بانکها وارد میکنند حجم خیلی زیادی است و مثل حجم سرمایه یک قرد عادی نیست.
ابزار بانکها برای ورود به بحث مسکن چیست و اینکه حالا بعد از اینکه به این فضا ورود کردند، چطور باعث افزایش قیمت میشوند؟
- نکته دیگری که وجود دارد، بانکها چون حجم سرمایهشان بیشتر است، روی بازار اثر بیشتری میگذارند. نکتهای که وجود دارد این است که مثلاً در بازار ملک، بانکها عضوگیریهای ساختمانی دارند که اینها خیلی جدی دارند به حوزه هم ساخت (که البته ساختش خوب است) ولی اینها خانههای زیادی میگیرند، بعد معاملات سوری با زیرمجموعههای شرکتهای مختلفشان انجام میدهند تا قیمت را در این منطقه بالا ببرند چون سودشان در این است که قیمت ملک افزایش پیدا کند. با این معاملات سوری مثلاً در منطقه یک، خیابان الهیه، فرشته و ... اینها املاک زیادی دارند و بعد به صورت سوری به شرکتهای همدیگر میفروشند و وقتی خرید و فروش بهطور مثال در یک منطقه ؟؟؟ (تماس قطع شد)
و وقتی معاملات زیاد میشود و این معاملات بانک صورت میگیرد که توسط یکی از زیرمجموعههایش انجام میدهد، روی قیمت آن منطقه تأثیر میگذارد، یعنی میگویند در آن منطقه میانگین قیمتی شده اینقدر، اینقدر معامله شده و این موضوع بهطور کلی میانگین آن منطقه را افزایش میدهد، وقتی که میانگین منطقه یک افزایش پیدا میکند این مسئله به مناطق دیگر تعمیم پیدا میکند و پالس می دهد به مناطق دیگر و میانگین کل شهر تهران را بالا میبرد و این موضوع هم به نوبه خود در کل کشور اثر گذار است. وقتی میگویند میانگین زمین یا مسکن در تهران شده اینقدر، اثراتی می گذارد در کل منطقه و میانگین کل را هم افزایش میدهد. لذا این مسئله باعث میشود که بانک هم سود خیلی خوبی کند و معاملات سوری انجام داده توسط شرکتهای زیرمجموعهاش و قیمت منطقه را افزایش داده و هر چقدر هم این قیمت افزایش پیدا کند سود بیشتری نصیب بانک میشود و به این ترتیب میتواند سپردههای بیشتری گرفته و از عهده پرداخت سود آن سپردهها هم بربیاید.
الان آماری هست که چند درصد از املاک در کشور متعلق به بانکهاست؟
- آمارش هست ولی من اینکه آمار بنگاهداری بانکها چقدر است را نمیدانم ولی شاید آقای اشعری دقیقش را بدانند. یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که در این زمینه چون خود بانکها ذینفع هستند، آمارهای مناسبی تولید نمیکنند. باید از آمارهایی که تولید شده شما چندتا عامل را به همدیگر ربط دهید تا آ؛مار واقعی را استخراج کنید. کاری که بچهها کردهاند اینکه آنقدر تعداد شعب بانکها زیاد است، یکی از دلایلی که مطرح میکنند این است که چون بانکها ؟؟؟ (تماس دوباره قطع شد)
انتهای پیام/