صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۱۸ - ۰۴ دی ۱۳۹۸

بررسی حقیقت اسماء حسنی / اسماء حسنی چه ارتباطی با هستی دارند؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! ما اسماء الحسنى هستیم خداوند عمل کسى را قبول نمی‌کند مگر به معرفت ما».
کد خبر : 449279

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، از روایات و آیات اینطور برمی‌آید که تمام اسماء خدا اسماءِ حسنی هستند، هر چند بخشی از آن دارای اهمیت ویژه و خاصی است، اما موضوعی که امروز خبرگزاری آنا قصد دارد به آن بپردازد، بررسی حقیقت اسماء حسنی است.



اسماء حسنی، مخصوص خداوند


یکی از چیز‌هایی که انسان به صورت فطری در جهان بینی توحیدی درک می‌کند، نیاز به غیر خود است؛ بدین معنا که باید در عالم وجودی باشد که تمام نیاز‌های انسان را برطرف کرده و تمام امور به او بازگردد:


«یأَیهَُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلىَ اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنىِ‏ُّ الْحَمِیدُ»


«اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌‏نیاز و شایسته‌ی هرگونه حمد و ستایش است!»


هرچه در عالم وجود دارد همه از خداست و او مالک تمام کمالات وجودی است؛ زیرا اگر خدا مالک آن‌ها نباشد، نمیتواند به دیگران افاضه کند؛ بنابراین خداوند صاحب تمام صفات وجودی از قبیل حیات، قدرت، علم، سمع، بصر، رزق، رحمت و... است و دیگران بالعرض و در سایه‏ی خداوند متّصف به این صفات هستند.



آیات متعددی با لسان‌های مختلف، اختصاص اسماء حسنی را به خدای متعال بیان میکند:


«وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنىَ‏...»


«و براى خدا، نامهاى نیک است؛»


جمله‌ی «وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنىَ‏‏» مفید حصر است؛ چون "للّه" خبر مقدّم و «الاسماء» که جمع محلّی به الف و لام و اسم مؤخر است، عمومیت را افاده میکند؛ یعنی هر اسم احسنی که در عالم وجود دارد، ازآن خداست و هیچ کس در آن شراکتی ندارد.


«اللَّهُ لَا إِلَه إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الحُْسْنى‏»


«او خداوندى است که معبودى جز او نیست و نامهاى نیکوتر از آن اوست. ‏»


 ارتباط اسماء حسنی با هستی


بندگان خداوند را با اسم خاصی که متناسب با نیاز و حاجت خود باشد، میخوانند؛ کسی که مریض است او را با اسم "یا شافی" صدا میزند، بنده‏ی فقیر او را با نام "یا غنی" میخواند و... از اینجا معلوم می‏شود که اسماء و صفات خدا واسطه بین او و مخلوقاتش هستند؛ پس همه‏‌ی صفات موجود در وجود انسان‌ها در سایه‌‏ی اسماء خدا تجلّی یافته‏اند؛ به عنوان مثال: علم موجود در انسان بواسطه‌‏ی صفت عالمیت خدا حاصل شده و قدرت انسان در سایه‏‌ی قادر بودن خدا پدید آمده است.


سرّ اینکه در پایان سوره‌ی الرحمان پس از بیان نعمت‌های مادی و معنوی به اسم و صفات الهی اشاره شده، این است که اسماء و صفات الهی در نزول نعمت‌ها دخیلند و بدون تردید این اثر تنها از اسماء لفظی نیست؛ بلکه مسمّا و حقایق اسماست که مؤثرند.


آثار مربوط به اسم اعظم نیز از همین باب است؛ بدین معنا که تاثیر حقیقی که در روایات برای اسم اعظم ذکر شده مربوط به الفاظ (لفظ اسم) نیست؛ زیرا محال است وجود تمام اشیاء تحت سیطره‏ی الفاظی باشند که ما از طریق حنجره ایجاد میکنیم، بلکه تاثیر اسم اعظم در عالم به خاطر حقایق هستی است؛ این بدان معناست که مؤثر حقیقی، خداى تعالى است که هر چیزى را به یکى از صفات کریمه‌‏اش که در قالب اسمى مناسب با آن چیز است، ایجاد می‌کند؛ نه اینکه لفظ خالى یا معناى ذهنی آن اسم و یا حقیقت دیگرى غیر ذات متعالى چنین تاثیرى را داشته باشد؛ بنابراین بندگان بواسطه‏ی اسماء حسنی با ذات خدا ارتباط پیدا میکنند.


حقیقت اسماء حسنی چیست؟


از تعبیراتی که در آیات قرآن آمده بر می‌آید که همه نام‌های او جزء اسماء حسنی است که در اینجا این سوال پیش می‌آید که در روایات عدد معینی برای اسماءِ حسنی ذکر شده، این نشان می‌دهد که اسماءِ حسنی توصیفی برای همه نام‌های خداوند نیست، بلکه تنها به قسمتی از این نام‌ها اشاره می‌کند.


در پاسخ این سوال می‌توان گفت؛ ذکر تعداد معینی از صفات و اسماءِ ممکن است به دلیل اهمیت آن‌ها باشد، نه دلیل بر انحصار، اضافه بر این در بحث‌های آینده نیز خواهد آمد که بسیاری از اسماءِ الهی شکل شاخه‌های اصلی را دارند، و بقیه از آن‌ها منشعب می‌شود، بعنوان مثال «رازق» (روزی بخش) شاخه‌ای از صفت «رب» (مالک و مدبر) می‌باشد، همچنین اوصافی مانند «محیی» (زنده کننده) و «ممیت» (میراننده) نیز همین گونه است.



بسیار بعید است که اسماءِ حسنی دارای مفهوم خاصی در شرع (به اصطلاح حقیقه شرعیه) باشد، بلکه همان معنی لغوی (نام‌های نیکو) را بیان می‌کند که شامل تمام نام‌ها و اوصاف خدا است.


این که قرآن مجید می‌گوید «خدا دارای اسماءِ حسنی است او را به این نام‌ها بخوانید» در حقیقت اشاره به ترک الحاد و تحریف این اسماءِ است به گونه‌ای که نام‌های خدا را بر بت‌ها نهند، یا اشاره به پرهیز از نام‌هایی است که مفهوم آن با نقائص آمیخته، و ویژه مخلوقات است، یا این که منظور اشاره به این است که تعدد نام‌ها هیچ گونه منافاتی با وحدت ذات پاک او ندارد، چرا که تعدد نام‌ها ناشی از اختلاف زاویه دید ما نسبت به آن کمال مطلق است، گاه از دریچه آگاهی او بر همه چیز نگاه می‌کنیم و می‌گوییم «عالم» است، و گاه از دریچه توانایی او بر هر کار و می‌گوییم «قادر» است.


به هر حال همه قرائن نشان می‌دهد که تمام اسماء خدا اسماءِ حسنی است، هر چند بخشی از آن دارای اهمیت ویژه و خاصی است.


اسمای حسنای الهی از نگاه ائمه اطهار (علیهم السلام) کدامند؟



  • ۱. دسته‌ای از روایات، ائمه اطهار (علیهم السلام) را مصداق اسماء الحسنی می‌دانند:


امام صادق (علیه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! ما اسماء الحسنى هستیم خداوند عمل کسى را قبول نمی‌کند مگر به معرفت ما».


امام رضا (علیه السلام) فرمود: «هر گاه براى شما سختى و مشکلى پیش آمد از ما استعانت و یاری بجوئید و به وسیله ما از خداوند رفع مشکلات خود را بخواهید. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها».


در شأن نزول آیه ۱۱۰ سوره‌ی اسراء آمده این آیه زمانی نازل شد که مشرکان از پیامبر شنیدند که می‌گوید:


یا اَللهُ یا رَحمانُ! آن‌ها به طعنه گفتند او ما را از پرستش دو معبود نهی می‌کند، ولی خودش معبود دیگری را می‌خواند!... در این هنگام آیه نازل شد و پندار تعدد را رد کرد (و فرمود این‌ها اسماء حسنای خداوند و نام‌های نیکوی مختلفی است که همه اشاره به ذات واحد حق می‌کند)




  • ۲. دسته‌ای دیگر از روایات برخی اسمای الهی را مصداق اسماء الحسنی می‌دانند؛ مانند روایت زیر:


امام صادق (علیه السلام) فرمود:


خداى تبارک و تعالى اسمى آفرید که صداى حرفى ندارد، به لفظ ادا نشود تن و کالبد ندارد، به تشبیه توصیف نشود، به رنگى آمیخته نیست، أبعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حسّ توهّم‌کننده به او دست نیابد، نهان است بی‌پرده، خدا آن‌را یک کلمه تمام قرار داد داراى چهار جزء مقارن که هیچ‌یک پیش از دیگرى نیست، سپس سه اسم آن‌را که مخلوقات به آن نیاز داشتند آشکار ساخت و یک اسم آن‌را پنهان داشت و آن همان اسم مکنون و مخزون است، و آن سه اسمى که آشکار گشت ظاهرشان «اللَّه» تبارک و تعالى است، و خداى سبحان براى هر اسمى از این اسما چهار رکن مسخّر فرمود که جمعاً دوازده رکن می‌شود، سپس در برابر هر رکنى سی اسم که به آن‌ها منسوبند آفرید که آن‌ها عبارتند از:


«الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْحَکِیمُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلامُ الْمُۆْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِیعُ الرَّفِیعُ الْجَلِیلُ الْکَرِیمُ الرَّازِقُ الْمُحْیِی الْمُمِیتُ الْبَاعِثُ الْوَارِث» ‏، است.


این نام‌ها با اسماء الحُسنى تا سیصد و شصت اسم کامل شود و فروع این سه اسم است و آن سه ارکانند.


آن یک اسم مکنون و مخزون که به سبب این اسماء سه‌گانه پنهان شده، این فرموده خدای تعالی است:


«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»؛ بگو «الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید هر کدام را که بخوانید نام‌هاى نیکو از اوست».


البته هیچ منافاتی میان این دو دسته از روایات نیست؛ زیرا ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز مصداقی از اسما و صفات الهی هستند.


گفتنی است؛ اسمای حسنای الهی توسط علما ، به زبان‌های عربی و فارسی شرح هم داده شده‌اند.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر