صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۱ - ۰۸ دی ۱۳۹۸
بخش دوم/ قدیری ابیانه در گفتگو با آنا:

درس خواندن صرف هدف نیست، اصل بر خودباوری و علم‌آموزی است/ دانشجوی انقلابی نظام سلطه را به چالش می‌کشد

مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام گفت: لازم است که خودباوری را در میان جوانان تقویت کنیم و به آن‌ها بفهمانیم که درس خواندن هدف نیست، بلکه اصل، علم‌آموزی است و دانشجوی ما می‌تواند کتاب‌های علمی دانشگاه‌های دیگر را بنویسد.
کد خبر : 448982

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه و سیاست گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، رهبر انقلاب اسلامی در سال ۹۶ از تشکل‌های دانشجویی خواستند که چند کلید واژه اصلی همچون «استقلال»، «نقش مردم در حکومت»، «آزادی» و «نفی نظام سلطه» را فراموش نکنند و آن‌ها را به‌درستی تبیین نمایند.
در بخش دوم از این گفتگو پای صحبت‌های محمدحسن قدیری ابیانه، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام نشستیم تا با دیدگاه‌ها و نقطه نظرات وی را درخصوص نفی نظام سلطه جویا شویم. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید.آنا: رابطه آمریکا با نظام سلطه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


قدیری ابیانه: ما آمریکا را به‌عنوان یک کشور به رسمیت می‌شناسیم و دولتش را نیز به‌حق و یا ناحق، منتخب مردم می‌دانیم اما سیاست‌های آمریکا را قبول نداریم و معتقدیم این کشور حق سلطه بر هیچ کشوری جز کشور خود را ندارد. ما چنین حقی برای آن‌ها قائل نیستیم درحالی‌که خودشان چنین حقی را برای خود قائل هستند.


آنا: حتی آمریکا خاورمیانه را جز امنیت ملی خود محسوب می‌کند.


قدیری ابیانه: بله همین‌طور است. در تعریف امنیت ملی آن‌ها تعاریفی دارند که ما نیز می‌توانیم آن را داشته باشیم، مثلاً بگوییم امنیت در عراق جزو امنیت ملی ایران است، اما ما قصد سلطه نداریم و اگر به عراق در مبارزه با داعش کمک می‌کنیم، به دنبال گسترش سرزمینی نیستیم و این نکته بسیار مهمی است. ما نیز ممکن است در هر کشوری منافعی داشته باشیم، اما در دنیا منافع مشروع و منافع نامشروع داریم.


به‌طور مثال ایرانی‌هایی که در خارج از کشور هستند، منافعمان ایجاب می‌کند که آن‌ها در دیگر کشورها سربلند بوده و از حقوق لازم برخوردار باشند ولی در خارج منافع نامشروع نداریم، درحالی‌که آمریکا منافع نامشروع را نیز برای خود مشروع می‌دانند. به‌طور مثال آمریکا هم ازنظر وسعت و هم جمعیت از مجموعه آمریکای لاتین کوچک‌تر است اما آمریکای لاتین را حیاط‌خلوت خود دانسته و به خود حق می‌دهد که در این منطقه هر دخالتی که می‌خواهد انجام دهد و این کار را نیز انجام داده است. به‌طور مثال در شیلی، آن‌ها دیکتاتور بر سرکار می‌آورند و از او حمایت می‌کنند.




بیشتر بخوانید:


رسانه‌ها ملعبه دست نظام سلطه شده‌اند/ چگونه با سیطره نفوذ استعمارگران بر جهان اسلام مقابله کنیم؟




آمریکا در ارتکاب جنایت، حدومرزی برای خود قائل نیست و اخیراً هم به خاطر رسانه‌ها از حقوق بشر صحبت می‌کند و اگر نگاه کنید می‌بینید کشورهایی که از حقوق بشر صحبت می‌کنند مانند انگلستان، فرانسه، آمریکا و ... کشورهایی هستند که بیشترین جنایت علیه بشریت را داشته و دارند و جزو نظام سلطه نیز هستند.



آنا: پس جمهوری اسلامی حق دارد با ساختار نظام سلطه مقابله کند؟


قدیری ابیانه: ما در روابط بین‌الملل باید ماهیت کشورها را بشناسیم. آمریکا بر هیچ کشوری حق سلطه ندارد و به‌طور قاطع نیز ابراز می‌کنیم که نه آمریکا و نه هیچ کشوری حق سلطه بر ما را ندارد و ما نیز حق سلطه بر کشورهای دیگر را نداریم و هر کشوری ملتی دارد که آن ملت باید بر خود حاکم باشد.


الآن ما خودمان تصمیم می‌گیریم، درحالی‌که اروپایی‌ها نمی‌توانند چنین کاری را انجام دهند و ما بسیار مستقل‌تر از اروپایی‌ها هستیم و حتی انگلستان، آلمان، فرانسه نیز نمی‌توانند خودشان تصمیم بگیرند ولی ما خودمان تصمیم می‌گیریم و بالاترین درجه استقلال راداریم. البته ممکن است در تصمیم‌گیری‌ها اشتباهاتی هم داشته باشیم ولی مهم این است که خودمان این کار را می‌کنیم.


البته باید تلاش شود تا تصمیمات اشتباه نداشته باشیم. مسئولان کشور را ما خودمان انتخاب می‌کنیم و به قول رهبری اگر در انتخابمان اشتباه کنیم، چوب آن را خواهیم خورد و اگر درست انتخاب کنیم، بهره آن را خواهیم برد. البته دشمن سعی می‌کند در انتخاب و شناخت مردم و مسئولان اثرگذاری داشته باشد.


آنا: منظورتان دقیقاً از اثرگذاری دشمن در انتخاب و شناخت مردم و مسئولان چیست؟


قدیری ابیانه: برجام، انتخابات، FATF و امثالهم نمونه‌هایی از نتیجه اثرگذاری بر مسئولان است. دشمن راه‌های مختلفی برای نفوذ در ذهن‌ها دارد تا محاسبات آدمی را تغییر دهد و باید به این مسئله بپردازیم که راه نفوذ چیست؟ برخی از افراد دلسوز کشور هستند.


به‌عنوان‌مثال، فرض بنده این است که آقای ظریف دلسوز کشور بوده و دلش می‌خواهد ایران مستقل باشد، اما برای اینکه چنین فردی را وادار کنند که تصمیمی را بگیرد، او را می‌ترسانند و می‌گویند اگر به توافق نرسیم جنگ شروع خواهد شد و در جنگ نیز طی 10 دقیقه می‌توانیم ارتش ایران را از بین ببریم، طبیعتاً فرد نیز می‌گوید ما 10 دقیقه‌ای از بین می‌رویم و الآن فردو داریم که در عمق زمین است و در وسط مذاکرات خبر می‌دهند که آمریکا سلاحی ساخته است که می‌تواند در عمق 80 متری نیز نفوذ کرده و آنجا را منفجر کند درحالی‌که اصلاً سلاحی را نشان نمی‌دهند و تنها خبر آن را منتشر می‌کنند و مهم هم اینجاست که این خبر به ظریف برسد و تصور کند که فردو نیز دیگر امن نیست و برای اینکه جنگ نشود، ما یکسری امتیازات می‌دهیم و عملاً در محاسبات این فرد نفوذ کرده و ظریف برای جلوگیری از یک خسارت بالاتر، به دادن امتیازاتی بسنده می‌کند. آن‌ها از طریق نفوذ و یا خرید افراد وارد سیستم می‌شوند.


اسناد لانه جاسوسی در این زمینه قابل‌مطالعه است و رهبری به همین دلیل فرمودند که این اسناد باید در آموزش‌وپرورش تدریس شود، اما بنده معتقدم در دانشگاه‌ها نیز باید آموزش داده شود. آمریکا یک عده را می‌خرد و سراغ هرکسی نیز می‌رود، همان‌گونه که سراغ بنی‌صدر رفتند و از نیازهای او استفاده کردند. به‌طور مثال زمانی که بنی‌صدر رئیس‌جمهور شد، خانواده‌اش در پاریس زندگی می‌کردند و قطعاً تأمین آن‌ها، نیازمند هزینه ارزی بود و به همین دلیل به او پیشنهاد می‌دهند که ماهانه هزار دلار بدهند و تنها از او مشورت بگیرند! بنی‌صدر نیز این مسئله را قبول می‌کند.


در جلسه دومی که آمریکایی‌ها با بنی‌صدر داشتند، روانشناسی را نیز استخدام می‌کنند. روانشناس بعد از اتمام جلسه ابراز می‌کند که می‌شود بنی‌صدر را جذب کرد چون سری پیش ساعت نداشت اما الآن ساعت 1000 دلاری دست کرده است. پس می‌شود با پول به این فرد نفوذ کرد.


یا مثلاً دشمن به آقای هاشمی این‌گونه القا کرد که کشورهایی مانند آلمان و ژاپن که در جنگ جهانی دوم شکست خوردند و دیگر حق ندارند ارتش داشته باشند و پولی که باید صرف ارتش می‌شد، صرف توسعه‌شان کرده و الآن پیشرفت کرده‌اند و بعد می‌بینیم که این فرد نسبت به توسعه موشکی کشور موضع‌گیری می‌کند، درحالی‌که این دو کشور اشغال‌شده بودند و تمام نیروهای نظامی آمریکا در این دو کشور مصونیت داشتند و دارند.


در حقیقت بر روی ذهن افراد کار می‌کنند و این اتفاق نیز فراوان رخ‌داده است و حتی بر روی ذهن افراد مستقل نیز کار می‌کنند. در فتنه 88 وزیر اطلاعات وقت گفته بود که سفارت انگلیس 200 نفر را داشته که کار اصلی‌شان اثرگذاری بر روی ذهن افراد صاحب اثر بوده است تا ذهنیت آن‌ها به‌گونه‌ای تغییر کند که برخلاف منافع ملی عمل کنند.


نظام سلطه در راستای رسیدن به اهداف خود ابزارهای گوناگونی را به‌کارگیری می‌کند به‌طور مثال تحت عنوان تاجر به مسئولان رشوه‌ای می‌دهند و از این کار نیز فیلم می‌گیرند و بعد می‌گویند اگر در راستای مسیر آن‌ها حرکت نکنند، این فیلم‌ها را افشا می‌کنند. یا مثلاً مدرک جعلی دانشگاهی برای مقامات درست می‌کنند که اگر در آینده فرد با آن‌ها همکاری نکرد، جعلی بودن مدرکشان را عمومی کنند همچنان که از این اتفاقات افتاده است.


آنا: غارت، جنایت، نفوذ، امپراتوری رسانه‌ها و ... شیوه‌هایی هستند که نظام سلطه در طول سال‌ها به‌کاربرده است، شیوه دیگری هم بوده که به آن نپرداخته باشیم؟


قدیری ابیانه: اختلاف بینداز و حکومت کن که همان سیاست نفاق است یکی از شیوه‌های رایج استعمار است و البته این سیاست ابعاد وسیعی دارد. به‌عنوان‌مثال در نقشه آفریقا می‌بینیم که هزاران کیلومتر خط مستقیم است اما در یکجایی تغییر مسیر داده، دلیلش همین است که شاید در آن منطقه، قبیله‌هایی بودند که آن را نصف کردند تا همیشه بین آن‌ها اختلاف وجود داشته باشد و در برخی موارد نیز مرز کشورها را تعیین نکردند که تا همیشه این دو کشور بر سر آن مرز اختلاف داشته باشند. همچنین تلاش کردند که نژادپرستی را ترویج کنند؛ به ما ایرانی‌ها گفتند که شما برتر از اعراب و ترک‌ها هستید و به آن‌ها نیز دقیقاً همین حرف‌ها را زدند و این مسائل خودبه‌خود ایجاد نشده است.


زمانی که در استرالیا سفیر بودم و ازآنجایی‌که استرالیا مستعمره انگلیس بوده، دیدم همین جوک‌هایی که در ایران علیه قومیت‌ها وجود دارد، در استرالیا نیز وجود دارد و قطعاً اهانت به قوم‌ها، ناراحت‌کننده است و دشمن در این زمینه کار می‌کند و حتی در کارتون‌هایشان می‌بینیم که شیر که سمبل یک فرد باوقار است، نماد کشور انگلیس نشان داده می‌شود و خوک، خر و ... سمبل مردم دیگر کشورها است یا در فیلم‌های سینمایی‌شان، مسلمانان، آفریقایی‌ها و آمریکای لاتینی‌ها را همگی خبیث نشان می‌دهند ولی خودشان افراد خوبی هستند و حتی به این نیز اکتفا نمی‌کنند.


 یکی از کارهایی که نظام سلطه انجام داده ایجاد مذاهب بوده و در هر کشوری متناسب بافرهنگ و عقاید آن کشور این کار را انجام داده است. به‌طور مثال در ایران بهاییت را راه انداختند و چون ما کشور شیعه‌ای هستیم، ادعای امام زمان (عج) را مطرح کردند و در پاکستان قادیانی‌گری و در عربستان وهابیت را ایجاد کرد که البته در عربستان وهابیت پیروز شد. آن‌ها می‌خواهند مسلمانان را تضعیف کنند که یکی از راه‌های آن حذف سابقه درخشان تمدن اسلامی از حافظه مسلمانان است.


بنیان‌گذار بهاییت از دست ملکه انگلیس لقب سِر می‌گیرد، سِر یک لقب اشرافی است که تنها به افرادی تعلق می‌گیرد که به انگلیس خدمات برجسته‌ای انجام داده‌اند، هرچند که این کار در ایران شکست خورد و حتی قادیانی‌گری نیز در پاکستان موفق نشد، اما وهابیت پیروز شد البته امروز دیگر این نیز کافی نیست و آن‌ها می‌خواهند خانه خدا را نیز نابود کنند و به همین دلیل داعش را ایجاد کردند.



داعش معتقد است کسانی که حج می‌روند به‌جای پرستش خود خدا، خانه خدا را می‌پرستند و این افراد مشرک بوده و واجب قتل هستند و برای اینکه جلوی شرک را بگیریم باید خانه خدا را تخریب کنیم تا وقتی مردم به حج می‌روند، خود خدا را بپرستند. بر اساس اسناد، آمریکا، انگلیس و اسرائیل با یکدیگر داعش را ایجاد کردند و حتی البغدادی یک سال دوره خطابه در اسرائیل دیده بود و زمانی که داعشی‌ها مجروح می‌شدند، در بیمارستان‌های اسرائیل مداوا شده و حتی یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک نشد.


این‌ها همگی جزو سیاست‌های استعماری آمریکا است که ادامه هم خواهد داشت. در انتخابات می‌بینیم که رسانه‌های گروهی در غرب روی کسانی کار و از افرادی حمایت می‌کنند که یا عامل آن‌ها هستند و یا تحت تأثیر غرب قرار دارند و علیه کسانی که دیدگاه دینی و ملی دارند، تبلیغ منفی دارند. این مورد تنها در ایران نیست بلکه در تمامی نقاط دنیا صورت می‌گیرد. مثلاً می‌بینید در آمریکای لاتین رهبرانی که با غرب مشکل‌ دارند با کودتا سقوط می‌کنند یا با تحریم‌های ظالمانه متوقف می‌شوند؛ مانند مورالس در بولیوی.


آنا: راهکار مقابله با نظام سلطه چیست؟


قدیری ابیانه: راهکار مقابله با آن، دشمن‌شناسی و در کل بیگانه شناسی است، البته نمی‌توان هر بیگانه‌ای را دشمن دانست. دشمن‌شناسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. قطعاً اگر شناختمان درست نباشد، مسیر را اشتباه خواهیم رفت. به‌عنوان‌مثال، محمد مصدق، دشمن را نشناخت، هرچند که انگلیس را شناخت اما شناختی از آمریکا نداشت و این کشور را دوست فرض کرد و همین غفلت، باعث شد تا هم خودش از قدرت کنار گذاشته شود و هم 25 سال ایران گرفتار نظام سلطه شود.


در جمهوری اسلامی نیز موارد بسیاری داریم که دشمن شناخته نشد؛ مانند جمله «امضای کری ضمانت است» که اوج عدم شناخت از دشمن را نشان می‌دهد. در برجام اگر رئیس‌جمهور آمریکا امضا و حتی کنگره آن را تصویب می‌کرد بازهم برجام ضمانت نداشت، اعتماد کردن اشتباه است و دشمن را نشناختن کار اشتباه‌تر.


ما حتماً باید دشمن‌شناس باشیم و حتی اگر قرار است با او مذاکره کنیم باید بشناسیم و با دیدی جامع به مصاف او برویم. بعد از جنگ با عراق مذاکراتی با بغداد شکل گرفت و درنهایت قرارداد 598 امضا شد و عراق معاهده 1975 را قبول کرد، اما کسانی که برای مذاکره به عراق رفتند هیچ‌گاه این تصور را نداشتند که الآن دیگر صدام، دشمن نیست. دشمن‌شناسی نیاز اصلی مقابله با نظام سلطه است.


آنا: عده‌ای تصور می‌کنند اگر ما مرگ بر آمریکا نگوییم، مشکلاتمان حل خواهد شد. این گزاره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


قدیری ابیانه: اگر واقعاً نظرشان این باشد، باید گفت که آن‌ها بسیار افراد ساده‌ای هستند. اصلاً تصور کنید که به‌جای مرگ بر آمریکا، بگوییم درود بر آمریکا، شک نکنید که از دشمنی آمریکا نسبت به ایران کم نخواهد شد. بعضی‌ها می‌گویند چون سفارت آمریکا را اشغال کردیم، این اتفاق افتاد، مگر بولیوی، ونزوئلا، لیبی، سوریه، عراق و ... سفارت این کشور را اشغال کردند که به این وضع دچار شدند؟ به‌عنوان‌مثال معاون وزیر امور خارجه آمریکا با شخص بشار ارشد دیدار می‌کرد، اما ببینید چه بلایی بر سر سوریه آوردند.


استکبارستیزی ما به خاطر استکبارشناسی‌مان است؛ و رهبری به معنای واقعی کلمه استکبار و نقشه آن‌ها را شناخته است؛ و اگر اشتباه نکنم کاندولیزا رایس گفته بود که ما برنامه‌ریزی طولانی‌مدت می‌کنیم و هزینه و نیروی انسانی زیادی به کار می‌بریم، اما همه آن‌ها با یک ساعت صحبت رهبر ایران از بین می‌رود که این مسئله را در فتنه اخیر نیز شاهد بودیم.


آنا: وظیفه دانشجویان در تبیین نظام سلطه و در گام بعدی نفی نظام سلطه چیست؟


قدیری ابیانه: ما تولید نفتمان قبل از تحریم روزی 4 میلیون بشکه بود و به ازای هر ایرانی یک و نیم بشکه در اختیار داشتیم و صادرات روزی 2 میلیون و 300 هزار بشکه داشتیم یعنی به ازای هر ایرانی کمتر از یک بشکه صادرات داشتیم و بودجه نفتی که سال گذشته نوشته‌شده به فرض اینکه تحریم‌ها برداشته شود برای صادرات نفت و میعانات گازی 96 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی‌شده بود یعنی نفری ماهیانه 100 هزار تومان ولی الآن همه اقشار این‌گونه تصور می‌کنند که ما به حدی نفت صادر می‌کنیم که می‌توانیم به همه نیازهایمان پاسخ دهیم و همین مسئله باعث شده تا همگی مطالبه‌گر شوند. دانشجویان باید این مسائل را در جامعه تبیین کنند.


دانشجویان باید دست دیگران را نیز بگیرند نه اینکه صرفاً خواهان کمک باشند؛ اما متأسفانه چنین نگاهی را در جوانان نمی‌بینیم. قطعاً زمانی که دانشجو خودش را بخشی از راه‌حل ببیند می‌تواند استکبارستیز نیز باشد. البته استکبارستیزی خود راه‌های مختلفی دارد که یکی از آن‌ها درست درس خواندن و کسب مهارت است، خوب کار کردن و قناعت‌پیشه کردن موضوع دیگری است.



لازم است که خودباوری را در میان جوانان تقویت کنیم و به آن‌ها بفهمانیم که درس خواندن هدف نیست، بلکه اصل، علم‌آموزی است و دانشجوی ما می‌تواند کتاب‌های علمی دانشگاه‌های دیگر را بنویسد.



 اگر ما در کشور مشکلاتی داریم که یکی از آن‌ها تحریم و بیکاری است، دانشجو باید به خود بگوید که در راستای آنچه راهکاری دارد، نه اینکه منتظر بماند تا دیگران مسئله را حل کنند. دانشجو باید خودش را باور داشته باشد. فردی که به‌خوبی کار کند و وجدان کاری داشته باشد، خودش استکبارستیز است. کسی که جنس خارجی را به جنس ایرانی ترجیح نمی‌دهد، در مسیر استکبارستیزی قدم برداشته است.


دانشجوی انقلابی نظام سلطه را به چالش می‌کشد


در حوزه سیاسی نیز باید هنگام رأی دادن دقت کرد. متأسفانه در بین دانشجویان تصور می‌شود که تنها زمانی می‌توانند اثرگذار باشند که به پست مدیریتی برسند و این نگاه فاجعه‌آمیز است. علاوه بر این‌ها سم مهلک در نفی نظام سلطه، خودکم‌بینی است که بعضاً در دانشجویان و حتی در مسئولان ارشد ما دیده می‌شود.


باید این موضوع به جوان ایرانی تفهیم شود که هیچ‌چیزی از جوان آمریکایی و ... کم ندارند، بلکه از آن‌ها نیز قدرتمندتر هستند. نیاز داریم که خودباوری را در میان جوانان تقویت کنیم و به آن‌ها بفهمانیم که درس خواندن هدف نیست، بلکه اصل، علم‌آموزی است و دانشجوی ما می‌تواند کتاب‌های علمی دانشگاه‌های دیگر را بنویسد. باید برای رسیدن به این مرحله وقت بگذاریم و از همه مهم‌تر خودمان را قبول داشته باشیم. دانشجوی انقلابی مسئولیت‌پذیر است و باید خودش را در همه حوزه‌های کشور راه‌حل بداند تا نظام سلطه را به چالش بکشد و درنتیجه آن، نظم بین‌المللی را دگرگون کند.


امام فرمودند که اگر بخواهیم می‌توانیم، درحالی‌که تا قبل از انقلاب به ما می‌گفتند اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم. الآن نیز دولت مردانی وجود دارند که تصور می‌کنند تنها غربی‌ها باید در ایران سرمایه‌گذاری کنند تا پیشرفت کنیم و حتی آب خوردن را نیز به توافق با غربی‌ها ارتباط می‌دهد و این نوع نگاه برای یک فرد عادی نیز زیان‌آور است چه برسد به اینکه مسئولان ارشد کشور چنین دیدگاهی داشته باشند و این نگاه نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه به مشکلات نیز اضافه می‌کند.


آنا: در پایان اگر نکته‌ای باقی‌مانده بفرمایید.


 قدیری ابیانه: توصیه می‌کنم که دانشجویان حتماً بروند و لانه جاسوسی را بینند و به دولت توصیه می‌کنم که اسناد لانه را نه‌تنها برای دانش آموزان، بلکه برای دانشجویان آموزش بدهد. باید دشمن را به‌خوبی بشناسیم و بدانیم که هدفش چیست. الآن برخی از ضد انقلابیون نیز دشمن را شناخته‌اند مانند اردشیر زاهدی که زمانی در دربار حضور داشته، ولی عنوان کرده است که دیگر با جمهوری اسلامی مخالف نیست و اگر جمهوری اسلامی نباشد دیگر ایرانی نیز باقی نخواهد ماند چراکه او فهمیده آمریکا، انگلیس، اسرائیل و دیگران به دنبال تجزیه ایران هستند؛ اما هنوز در ایران عده‌ای این مسئله را نفهمیده‌اند. همچنین جوانان انقلابی باید آتش به اختیار باشند.


دانشجویان درگذشته این نگرانی را داشتند که اگر فلان کار را انجام دهند شاید با نگاه رهبری مغایر باشد اما زمانی که رهبری گفتند آتش به اختیار عمل کنید، یعنی جوانان خودشان بنشینند و تفکر کنند و اگر دیدند راهشان درست است به آن عمل کنند و دیگر منتظر تأییدیه رهبری نباشند. قرار نیست هر کاری که انجام می‌دهیم از قبل با رهبری هماهنگ کنیم. امام (ره) اصلاً در جریان اشغال لانه جاسوسی نبودند.


البته امام گفته بودند که باید مراقب باشیم ولی زمانی که لانه را اشغال کردند از آن به‌عنوان انقلاب دوم نام‌برده شد که حتی بزرگ‌تر از انقلاب اول بود. ممکن است گاهی مسیر را اشتباه برویم که خب بعد از مشخص شدن آن دیگر قرار به تکرارش نیست. رسالت اول دانشجو این است که در رشته تحصیلی خود کسب مهارت کند و مابقی فعالیت‌ها باید در کنار آن دنبال شود، مگر اینکه اسلام درخطر باشد که این مسئله دیگری است.


انتهای پیام/4133/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان 0 نظر
رضا
01:37 - 1398/10/08
اگر ما در مورد عمل به دستورات قرآن و اسلام شعاری عمل نکنیم همه تحریم ها را پشت سر می گذاریم و در تمام زمینه‌ها پیشرفت خواهیم کرد