کشاورزی قراردادی، رهنمود جهانی توسعه کشاورزی
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری آنا، نهادها و مقالات معتبر جهانی تعاریف متنوعی برای کشاورزی قراردادی ارائه کردهاند که تفاوت اندکی در جزئیات دارند. تعریف سازمان جهانی غذا و کشاورزی(FAO) بدین شرح است: «کشاورزی قراردادی، سیستم تولید در کشاورزی است؛ که مطابق توافقی بین خریدار و کشاورز انجام شود و در قرارداد شرایط تولید و بازاریابی محصول ذکر شود»[i].
کشاورزی قراردادی شکلهای اجرایی مختلفی دارد و تمامی این اشکال با تعریف مذکور منطبق هستند. کارشناسان کشاورزی قراردادی را بر اساس محصول، میزان تأمین منابع و نحوه تعامل ما بین خریدار و کشاورز دستهبندی میکنند. 5 مدل زیر حاصل دستهبندی با معیارهای فوق است:
- غیر رسمی(informal): در این مدل، قراردادی رسمی بین کشاورز و خریدار منعقد نمیشود و عمل به قرارداد از نظر قانونی الزامآور نیست. معمولاً مجموعههای کوچک در ارتباط با تعداد اندکی از کشاورزها طبق این روش تعامل میکنند.
- واسطهای(intermediary): در این مدل خریدار مستقیماً با کشاورز قرارداد منعقد نمیکند بلکه با افراد یا مجموعههایی قرارداد میبندد که آنها با کشاورز در تعامل هستند.
- متمرکز(centralized): مدل متمرکز شکل مرسوم کشاورزی قراردادی است. در این مدل یک خریدار با صدها کشاورز قرارداد منعقد کرده و طبق قرارداد، طرفین ملزم به اجرای تعهداتی هستند؛ به عنوان مثال در بعضی از قراردادها تأمین نهادهها(بذر، نهال، کود و سم) به عهده خریدار است.
- وضعیت هستهای(nucleus estate): این مدل همانند مدل متمرکز است و تنها تفاوتش در این است که خریدار، خود نیز زمینهایی برای کشت محصول دارد؛ که کاربرد این اراضی آموزش فرآیند کشاورزی به کشاورزان تحت قرارداد و تضمین نهادههای تولید است.
- چندطرفه(multipartite): در مدل چندطرفه به جز خریدار و کشاورز، نهادهای دولتی یا خصوصی دیگری نیز در قرارداد حضور دارند و هر نهاد تعهدات و منافعی از حضور در قرارداد دارد. در این مدل شرکای مختلف، هر یک خدمت یا نهادهای را به عنوان آورده خود در قرارداد مشخص میکند و به میزان آورده خود از سود محصول نهایی سهم مشخصی میبرد.
هر کدام از این مدلها ارزشها و مسائل خاص خود را برای خریدار، کشاورز و بازار به وجود میآورند. عوامل متنوعی مانند نوع محصول، میزان سرمایه خریدار، سیاستهای کشور و توانایی کشاورز در انتخاب مدل مناسب دخیل هستند.
دستهبندی فوق دستهبندی جهانی کشاورزی قراردادی است؛ اما کشاورزی قراردادی را از چند منظر دیگر نیز میتوان دستهبندی کرد. یک دستهبندی رایج دیگر که در آمریکا نیز مورد استفاده قرار میگیرد مبتنی بر شیوه تعامل طرفین قرارداد است. در این دستهبندی قراردادها به دو مدل «قرارداد تولید» و «قرارداد خرید» تقسیم میشوند.
استفاده یا عدم استفاده از هر مدل به عوامل مختلفی وابسته است؛ عواملی مانند میزان پیچیدگی و سختی تولید محصول، کارایی و اقبال بازار، نیاز به فرآوری محصول و سیاستهای حاکمیتی در استفاده از مدلها موثر است.
نقش کشاورزی قراردادی در کشاورزی آمریکا
هر چند کشاورزی قراردادی ادبیات جدیدی در اقتصاد کشاورزی نیست و از دیرباز در کشورهای مختلف عملیاتی شده است؛ اما شروع روند افزایشی بهرهگیری از آن در آمریکا به سال 1950 باز میگردد. در سال 1950 با تغییرات و پیشرفت تکنولوژی و افزایش نیازهای مدیریتی زمین کشاورزی، سرمایه مورد نیاز برای تولید اقتصادی افزایش یافت؛ اما به علت محسوس نبودن تغییر کیفیت محصول، قیمتها در بازار افزایش نیافت؛ در نتیجه کشاورز از طرفی با توجه به قیمت بالای تجهیزات کشاورزی با هزینههای گزافی جهت تولید روبرو بود و از سمت دیگر بازار افزایش قیمت محصولات را پس میزد. در این شرایط خریداران(صنایع تبدیلی، تکمیلی و بستهبندی) کشاورزی قراردادی را با خلق 2 ارزش حیاتی کلید زدند. ارزش اول این بود که تمامی محصولات کشاورز را پیشخرید میکردند؛ در واقع ریسک بازاریابی کشاورز را برداشته و کشاورز را از سود خود خاطرجمع میکردند.
ارزش دیگر نیز تأمین نهادهها و امکانات مورد نیاز کشاورز، از قبیل بذر، نهال، سم، کود، دانش و تجهیزات مکانیکی بود. تأمین موارد ذکرشده از این جهت که خریدار با تعداد زیادی کشاورز در تعامل است و در نتیجه میتواند این کالاها و خدمات را ارزانتر تهیه کند، برای خریدار اقتصادی است. با خلق این 2 ارزش، کشاورزان به کشاورزی قراردادی متمایل شدند و رشد کشاورزی قراردادی در آمریکا شدت گرفت. نمودار 1، درصد تولید ثروت محصولات تحت کشاورزی قراردادی نسبت به تمامی محصولات آن سال، در گذر زمان است.
نمودار 2، درصد استفاده از کشاورزی قراردادی برای محصولات مختلف را نمایش میدهد.
کشاورزی قراردادی چه مزایایی دارد؟
کشاورزی قراردادی در کشورهای مختلفی در دنیا نظیر آمریکا، چین، روسیه، هند، کشورهای اتحادیه اروپا و سایر کشورها پیادهسازی شده و با توجه به فراگیری و گسترش آن، به نظر با موفقیت روبرو بوده است. علاوه بر عامل فراگیری میتوان افزایش نرخ رشد صنایع تبدیلی و درآمد کشاورزان آمریکایی از سال 1950، همزمان با رونق گرفتن کشاورزی قراردادی را نیز نتیجه بهرهگیری از کشاورزی قراردادی به شمار آورد؛ البته عوامل مختلفی در این امر دخیل بودهاند اما کشاورزی قراردادی نقش قابلتوجهی در این مسئله داشته است.
با به کارگیری مدلهای مختلف کشاورزی قراردادی مزایای متفاوتی تولید میشود اما به صورت کلی با اجرای صحیح کشاورزی قراردادی منافع ذیل محقق میشود:
- افزایش سود خریدار و کشاورز: به صورت طبیعی هر کدام از واسطهها در زنجیره ارزش، حاشیه سودی را از آن خود میکند. این مقدار در کشاورزی به دلیل ساختار سنتی بازار بیش از سایر بخشها است. در صورت توسعه کشاورزی قراردادی و کاهش واسطهها سهم صنعت و کشاورز از حاشیه سود افزایش مییابد.
- افزایش کیفیت محصولات: اگر تعداد عناصر زنجیره ارزش زیاد باشد، روند بازخورددهی عرضه و تقاضا کند شده و علاوه بر ایجاد نوسانات قیمت در بازار باعث عدم تطابق مطلوبیت دلخواه عرضه و تقاضا میگردد؛ اما با شکلگیری ارتباط مستقیم، این روند تسریع گشته و باعث افزایش کیفیت خواهد شد. مثلاً شرکت تولید چیپس به سیبزمینیهایی با اندازه بزرگ احتیاج دارد. اگر ارتباط مستقیم مطمئن بین این شرکت و کشاورز نباشد، کشاورز برای یک خریدار احتمالی آن بذری را که سیبزمینی بزرگ بار میدهد، نمیکارد؛ بلکه بذری را میکارد که بازار عادی خواهان آن است. اما اگر این ارتباط مطمئن از طریق کشاورزی قراردادی شکل بگیرد، با کاشت بذر مورد نظر شرکت و مدل کشاورزی مطلوب شرکت، هم برای کشاورز سود بیشتر و مطمئنتری حاصل میشود هم شرکت از محلی مطمئن، محصول باکیفیت دلخواه خود را تهیه میکند.
- کاهش ریسک بازار و تولید: اگر قرارداد بین کشاورزی و صنایع منعقد گردد، خریدار ملزم میشود تا محصول کشاورز را بخرد؛ در نتیجه ریسک بازار کاهش یافته و فرآیند تولید برای کشاورز پیشبینیپذیر میشود. از این رو برنامهریزی توسط بنگاههای کشاورزی با قطعیت بالاتری انجام شده و توسعه بخش کشاورزی سرعت خواهد گرفت.
انتهای پیام/