نجفپور ///////
مقدمتاً آن قسمت آخر صحبت شما که اشاره کردید به نشریه لوموند، نویسنده آن یادداشت برادر یکی از سیاستمداران منتقد دولت جمهوری اسلامی است. من به آن نوشته مشکوک هستم و فکر میکنم شاید به نوعی گرا دادن به ؟؟؟ داخلی باشد که باید بررسی شود، من متخصص سیاست و امنیت نیستم ولی کاری که جمهوری اسلامی کرده هیچ کار خارقالعادهای در بستن اینترنت نبوده، همه کشورها میتوانند یک لحظه آن سیم اینترنت را بکشند، کار بسیار سادهای است. مهم، پایدار ماندن شبکه داخلی بعد از کشیدن سیم است. فقط نکتهای که وجود دارد این است که خیلی از کشورها ؟؟؟ این کار را انجام دهند ولی ما این کار را کردیم، فرقمان فقط همین است. این تجربه را من گرانقدر میدانم، از چه حیث؟ من هم مثل آقای مهدیپور خواهش میکنم این کلمه «گرانقدر» من را دوستان رسانهای جوری بولد نکنند که یعنی من خوشحالم از بسته شدن اینترنت، گرانقدر از این حیث که اولاً ما یک بار بررسی کردیم که امکان استقلال از اینترنت واقعاً وجود دارد و آن که میگفتیم واقعاً میشود، میشود آن سیم را کشید و دومش هم اینکه الان توانایی کافی برای استقلال از اینترنت، من کلمه استقلال را به کار میبرم چون بعداً از آن استفاده خواهم کرد، به شرطی که سیستم داخل یا سیستم و شبکه ملی اطلاعات ما بتواند نیازهای مردم را طبق الزامات شبکه ملی اطلاعات تأمین کند، وجود ندارد. این دو گزینه را کنار همدیگر میگذارم. ما در داخل ضعف زیرساخت جدی داریم. سرویسهای داخلی ما علیرغم تلاشهایی که شرکتهای دانشبنیان، جوانان ما و دانشگاهیان جوان در حوزههای طراحی، ارائه و لانچ کردن سرویسهای مختلف داشتند، اینها را نمیتوانیم ادعا کنیم که نیازهای فزاینده کاربران ایرانی را پاسخ میدهند ولی با کمال احترام به آنها که بعد توضیح خواهم داد که چرا نمیتوانند این کار را انجام دهند، آیا اینها بلد نیستند؟ کمکاری انجام دادند؟ مقصر ایتا، سروش و بله هستند یا مشکل جای دیگری است؟ و اینکه ما امکان اشراف و متعاقباً اعمال سیاستهایمان در ساحت اینترنت را نداشتیم، برای همین مجبور شدیم اینترنت را از برق بکشیم. تلقی من این است که مسئله شورشها و اتفاقات و رخدادهای اخیر را به معنای اختلاف نظر، رقابت و دعوای چند جریان و گروه سیاسی و مدیریت در کشور نباید تصور کنیم. تلقی بنده ضعیف است بلکه یک اشتباه مدیریتی در یک ساحت از مدیریت، در حوزه عدم اطلاعرسانی درست، عدم مدیریت اذهان مردم باید تصور کرد که مورد سوءاستفاده جریانهای معاند خارجی قرار گرفت. سهگانه اجمالاً آن آلبانینشینها، وهابیها و غربیها و سعودیها، این سهگانه شروع کردند از این گاف رسانهای و مدیریتی سوءاستفاده کردن و ما چون امکان مدیریت و اعمال سیاست نداشتیم، دستپاچه برق را کشیدیم. بعد از اینکه برق کشیدیم چه اتفاقی افتاد؟ مردم دیگر نمیتوانستند آن وعدهای که در شبکه ملی اطلاعات به آنها دادیم به آنها ارائه دهیم. شبکه ملی اطلاعات به معنای حذف اینترنت جهانی یا کنار گذاشتن آن نبوده و نیست. اخیراً که روسیه به اصطلاح شبکه ملی اطلاعات خودش را رونمایی کرده، خودشان از اینترنت حرف زدند، برخی از دوستان داخلی ما که همیشه منتقد شبکه ملی اطلاعات هستند این را ترجمه کردند به جدا شدن روسیه از اینترنت جهانی. جالب این است که اساتید جمع علوم اجتماعی هستند عموماً و بار کلمات را بهتر از دوستان فنی آشنا هستند. جدا کردن از اینترنت جهانی در پسش یک بار آزادی و جهانی بودن و فارغ از اراده و اعمال مدیریت حاکمیت گروههای سیاسی و اقتصادی وجود دارد و امثال اینها. روسیه آمد و خودش را منزوی کرد و یک گوشهای نشست و در جهان آزادی که وجود دارد، یک عدهای رفتند خودشان را منزوی کردند در حالی که استقلال بحث دیگری است و إنشاءالله خدمتتان عرض خواهم کرد. ما بحث استقلال شبکه را در بند یک سیاستهای جلسه 15 شورای عالی فضای مجازی داریم. دو سهتایش را میخوانم که خیلی کمک میکند، یک بار اینها بازخوانی شوند، بر اساس مصوبه دوم جلسه 15 شورای عالی فضای مجازی، الزامات شبکه ملی ارتباطات عبارتند از: 1. شبکهای متشکل از زیرساختهای ارتباطی با مدیریت مستقل کاملاً داخلی. 2. شبکه کاملاً مستقل حفاظت شده نسبت به دیگر شبکهها از جمله اینترنت و البته این توضیحش خیلی مهم است، با امکان تعامل مدیریت شده به آنها. یعنی اینترنت یک سرویس مهمی است که بر بستر شبکه ملی اطلاعات به کاربر ایرانی ارائه میشود. و شبکه ملی اطلاعات بستر استفاده امن و مدیریتپذیر اینترنت را در جامعه ایرانی مهیا میکند. و در بند 3 همین به عرضه انواع محتوا و خدمات ارتباطی اشاره شده است. یعنی شبکه ملی اطلاعات باید امکان عرضه انواع محتوا و خدمات ارتباطی را برای کاربر ایرانی ارائه کند و با تضمین کیفیت و از جمله قابل تحرک و امثال اینها. یعنی پیامرسان شما، جستجوگر شما، اینها برخی خدمات پایه شبکه ملی اطلاعات شما هستند طبق مصوبات، اینها باید با کیفیت بسیار مناسب برای مخاطب شما سرویس ارائه دهند. آیا کردند یا نکردند؟ ما باید بر سر ؟؟؟ صحبت کنیم. سرویسها و خدمات پایهای مثل موتور جستجو، پیامرسان، ایمیل، ما چهارپنج موتور جستجوگر داشتیم که از قبل بر رویشان در کشور سرمایهگذاری شده است، ؟؟؟یوز بوده، پارسیجو بوده، گُرگُر بوده، پارسیک بوده، جمجو بوده، یک ال نت هم بوده و امثال اینها، اینها نتوانستند کیفیت لازم را به کاربر ایرانی بدهند. چرا نتوانستند؟ الان به آن خواهیم پرداخت. پیامرسان هم همینطور. بله، علیرغم اینکه پیامرسان با کیفیت بسیار خوب دارد، وقتی مردم هجوم آوردند به سمت پیامرسانهای داخلی که از داخلی استفاده کنند، در گام اول سیستم وبش دچار مشکل شد و نتوانست تحت وب سرویس دهد و قطع شد و بعد دچار اختلال شد. الان هم بعضی وقتها دچار اختلال و تأخیر در انتقال پیامهاست. در رایانهها هم همین طور، ؟؟؟ یا چاپای یا سیاچدی هم مشکلاتی پیدا کردند. ما در دوران قبل از این اتفاقات، پیک ترافیک داخل تقریباً 350 مگابیت بر ثانیه بود و طبق آمارهایی که من از وزارت ارتباطات دارم و بعد از این اتفاقات که مردم هجوم آوردند به سمت سرویسهای داخلی، این عدد به 750 مگابیت بر ثانیه رسید. نظرسنجی که قبل از فیلترینگ تلگرام در چند وقت پیش ما داشتیم در مورد نظرات کاربران ایرانی در مورد پیامرسانهای بومی، یک سوم کاربران داخلی مایل بودند از پیامرسانهای داخلی استفاده کنند. این را آمارهای ما میگوید. یک سوم دیگر قائل به استفاده هم داخلی و هم خارجی بودند، برایشان خیلی فرقی نمیکرد و کیفیت برایشان مهمتر بود، خیلی فرق نمیکرد که داخلی استفاده کنند یا خارجی. یک سوم باقی مانده میگفتند ما از خارجی استفاده میکنیم. حالا از آن یک سوم، دو سومشان معتقد بودند که به خاطر اینکه مردم در خارجیها هستند، مثلاً در تلگرام هستند و من دنبال کسب و کار و ارتباطات هستم و اگر بروم به سمت داخلی، از این فضای کسب و کار محروم میشوم. فقط یک سوم از این یک سوم، یعنی یک نهمشان میگفتند نه، ما به خاطر دلایل امنیتی کاربر داخلیها نمیشویم و خارجیها بهتر است. پس ما مانع روانی برای مهاجرت به داخلیها را هیچوقت نداشته و به این معنا نداریم. این به نظرم یک شوق و پروپاگاندای رسانهای است که برخی رسانهها و برخی از مسئولان هم مطرح کردند، مانع روانی وجود ندارد و مهم این است که اگر من در مورد خاص پیامرسان عرض میکنم، اگر اکوسیستم فضای مجازی داخل بتواند طبق مصوباتی که در شبکه ملی ارتباطات داریم، زیرساخت خدمات ارتباطی و محتوای لازم را به کاربران ارائه بدهد، طبعاً شما با مهاجرت جدی و بلاشک کاربران ملی به سمت سرویس داخلی مواجه خواهید بود. چرا سرویسها و خدماتهایی رشد نکردند، من آدم فنی نیستم ولی اجمالاً آشنا هستم و گزارشهایم را به زبان کسی که از فنیها شنیده و ترجمه میکند به زبان ساده دارم عرض میکنم. ما شاهد ضعف جدی زیرساختها در کشور هستیم، مثلاً دیتاسنترهایمان، سرورهایمان و وقتی یک سرویسی مثلاً ایتا وقتی میخواهد پیامرسانش را بالا بیاورد، باید برود از همان اول اختراع کند بیاورد جلو. در حالی که اگر همین کار مثلاً اگر در آمریکا بخواهد انجام شود، شما زیرساختهایی را در آن کشور دارید که منِ سرویس دهنده ایجادش نکردهام و نیازی هم ندارد که ایجادش کنم. مراجعه میکنم آمازون و بر بستر آمازون شروع میکنم آن سرویسم را بالا آوردن و توسعه دادن و عمده مشکل سرویسهای داخلی هم ضعف زیرساخت در داخل کشور است. عمده مشکلشان طبق ادعای خودشان و نظرات فنی که کارشناسان دادند و این زیرساختها هم به واسطه هزینههای بسیار بالایی که دارد، اصلاً در تور مدیریت بخش خصوصی قرار نمیگیرد. اینها هم کار دولت و حاکمیت است که باید اینها را ایجاد کند. رقابت غیرعادلانه خارجیها با داخلیها هم علت دیگری بر عدم توسعه سرویسها و خدمات پایه در کشور ماست. خارجیها از این زیرساختهای قوی استفاده میکنند و داخلیها باید خودشان بروند دنبال این زیرساختها و دعوا کنند، کلی باید خواهش کنند، نامهنگاری و تمنا، آقا شما را به جان مادرت به من یک سرور بده که بتوانم و حالا بحثهای دیگر. استقرار و عادت مردم به خارجیها عامل دیگری است. وقتی تلگرامی میآید و در ایران حاکم میشود و مردم به آن عادت میکنند، این عادت را در فضای مجازی خیلی باید جدی گرفت، ایتا هم فهمید که مردم به تلگرام عادت کردهاند، سعی کرد مدل خودش را ، UIاش را خیلی متناسب با تلگرام تنظیم کند. وقتی مردم آمدند در تلگرام مستقر شدند و فضای مجازی را با تلگرام میشناسند، طبعتاً مردم با رفتن به سمت پیامرسانی مثل گر که خیلی با تلگرام فرق دارد، با چندتا مانع مواجه است. یکی اینکه مردم عادت بهش ندارند و عامل مهم دیگری که وجود دارد، ضعف جدی سواد حکمرانی مسئولان، نخبگان و مردم در ساحت فضای مجازی است. سواد حکمرانی چه فرقی با سواد فضای مجازی دارد؟ سواد فضای مجازی که اجمالاً دوستان آشنا هستند که من در کاربری خودم بتوانم خیلی بهینه و با کمترین مشکلات، حضور خودم در فضای مجازی و محتوایی که مصرف میکنم را تأمین کنم و از آن طرف از خطرات مصون باشم. ولی سواد حکمرانی چیز دیگری است. ما در حوزه سواد حکمرانیمان با چند افسانه در کشورمان مواجه هستیم که من اینجا دارم افسانه را بر وزن همان چیزی که 5620 در حوزه علم به کار میبرد استفاده میکنم. خیلیها فکر میکنند که اینترنت مظهر آزادی و تجلی دموکراسی است. این یک افسانه است. اصلاً واقعیت ندارد. خیلیها فکر میکنند اینترنت خنثی است، پلتفرمها خنثی هستند در حالی که این یک افسانه است و چنین چیزی واقعیت ندارد. خیلیها فکر میکنند که پلتفرم و اینترنت حاکم ندارد در حالی که همین تفاوت الگوریتمهای ارتباطی بین فیسبوک و تلگرام و سایر پلتفرمها نشان میدهد که ما میتوانیم الگوریتمهای ارتباطی متفاوتی داشته باشیم که از یک منطق ارتباطی خاص تبعیت میکنند. منطق ارتباطی یعنی اینکه برخی ارتباطات را برای تو محدود میکند، برخی ارتباطات را برای تو تجویز میکند. این هم نوعی اعمال مدیریت است و بحث کلان دادهها. وقتی تلگرام وارد کشور ما میشود یا گوگل اصلاً، حالا چه کار داریم به تلگرام؟ وقتی گوگل وارد کشور ما میشود و دادههای کشور ما را جمعآوری میکند، بر اساس آنها در سطح کلانش، هم در حوزه اقتصاد، هم در حوزه امنیتی که بنده سوادش را ندارم، هم در ساحاتی دیگر، برای شناخت جامعه ایران و تأثیرگذاری مدیریت استفاده میکند و این را من متوجه نیستم و فکر میکنم که مسئله من با تلگرام فقط همان آمدنیوزی بود که حالا وقتی که زنبور را گرفتم، پس دیگر حل شد! یک مشکل دیگر هم که وجود دارد این است که به خاطر شاید سابقه روشنفکری جامعه ایرانی یا به خاطر تجربیاتی که بعد از شکستهای ما در جنگ با روس، از آن موقع شروع شد، ما دچار یک فناوریشیفتگی شدیم و فکر کردیم که راز قدرتهای غرب که همین فناوری است، فلذا اگر بتوانیم راز فناوری را کسب کنیم و آن را حداکثری توسعه دهیم، باعث ارتقای قدرت جامعه خواهیم شد و متعاقباً توسعه پیدا خواهیم کرد. من اسم این را میگذارم فناوریشفیتگی و این پارادایم فناوریشیفتگی که در مقابل پارادایم فناوریهراسی قرار دارد یکی از بیماریهای فجیعی است که در این، من آدم سیاسی نیستم، در این جریان سیاسی که الان حاکم هست ما داریم میبینیم، اینها به شدت دچار فناوریشیفتگی هستند و فکر میکنند که اگر این سیم اینترنت را به سرعت تمام به روستاها ببرند، شاهد توسعه روستاها خواهند بود در حالی که آن دوستانی که در حوزه توسعه فضای مجازی کار میکنند، نسبت توسعه زیرساختها و فناوریهای فاوا با توسعه جامعه را در داخل یک اکوسیستم ترسیم میکنند که عناصر مختلفی باید دست به دست هم بدهند تا این زیرساخت منجر به توسعه شود که اگر این عناصر نباشند، توسعه پیش نخواهد آمد. الان به نظر من فرصت خوبی برای ارزیابی ادعای پیشرفت 80 درصدی شبکه ملی اطلاعات است. در این چند وقتی که سیم اینترنت جهانی را کشیده بودیم، آیا شبکه ملی اطلاعاتی که 80 درصد پیشرفت کرده بود توانست کیفیت لازم برای ارتباط و انتقال محتوا و خدمات ارتباطی برای جامعه ارائه بدهد، مردم میتوانند قضاوت کنند. ما از برنامه پنجم توسعه از شبکه ملی اطلاعات حرف زدیم، بعد در حکم تشکیل شورای عالی در 1390 تصریح شده ضرورت شبکه ملی اطلاعات، ولی هنوز در حوزه شبکه ملی اطلاعات دچار ابهام هستیم. در طی یکی از جلساتی که در شورای فنی وزارت بزرگوار برقرار بوده، یکی از مسئولان بزرگوار آنجا میگوید آقا من که نفهمیدم شبکه ملی اطلاعات یعنی چه؟ شماها فهمیدید؟ همه با کنایه و شوخی، شانههایشان را بالا میاندازند که ما هم نفهمیدیم. این اکوسیستم نشان میدهد که از توی این، شبکه ملی اطلاعات در نخواهد آمد. روسیه سال 2011 بعد از اتفاقاتی که آن موقع افتاده از سیستم اینترنت مستقل از غرب، تقریباً ؟؟؟ مطرح شده اجمالاً، ولی همینجوری دیگر، بحث کردند، صحبت کردند. 2018 که ترامپ اینها را تهدید به حملات سایبری کرد، اینها یکدفعه جدی شروع کردند کار کردن و 2019 شبکه ملی اطلاعات خودشان را ارائه کردند، یعنی در عرض یک سال. الان شما در روسیه یاندکس را دارید، موتور جستجویی که نیازهای جامعه آنجا را کاملاً با کیفیت بسیار بالا ارائه میدهد. چندتا پیامرسان مثل ورمتاک و مویمر و امثالهم دارید که نیازهای ارتباطی جامعه روسیه را انجام میدهند، در چین هم چنین چیزی شما دارید، اروپاییها در یک سال و اندی گذشته متوجه شدند که در حوزه فضای مجازی به شدت قافیه را باختهاند. این صحبتهایی که مکرون تقریباً دو سال قبل ارائه کرد را در این کانتکس باید تحلیل کرد. جمعبندی آخرم اینکه ما چارهای جز تسریع در پیادهسازی شبکه ملی اطلاعات به عنوان بستر امن قابل اعمال سیاست ارتباطی جامعه ایران برای استفاده از محتوا و خدمات و متعاقباً استفاده از اینترنت موجود نداریم. ما از اینترنت موجود داریم حرف میزنیم، من در مورد همان افسانهای که خدمتتان عرض کردم، یک بحث جدی که در سه چهار روز گذشته مطرح شده اینکه برخی دوستان میگویند آقا شما دنبال اینترانت داخلی هستید و شبکه ملی اطلاعات که مطرح میکنید اینترانت داخلی است در حالی که اصلاً اینترنت موجود اینترانت جهانی آمریکاست. من تصور و فهمم از مطلب این است و تمام دنیا به عنوان استفادهکنندهها از این زیرساختها و این مدیریت هستند و این در دست آمریکاییهاست و امروز ما خودمان سیمش را کشیدیم، فردا ممکن است او سیمش را بکشد. آنموقع وضع خیلی خرابتر میشود. این واقعیت را ما بپذیریم و طبعاً در توسعه شبکه ملی اطلاعات برای اینکه این سرویسها و خدمات پایهای که بر آن تصریح شده و شاخصها و الزاماتش مشخص شدهاند باید حاکمیت زیرساختها را توسعه دهد و اگر این اتفاق میافتاد، با اندک سیاستهایی مثلاً مثل مدیریت ترافیک بهعنوان مزیت رقابتی، شما اگر ترافیک داخلی را ارزانتر از خارجیها کنید و سرویسهای داخلیتان هم کیفیت لازم را مثل خارجیها داشته باشند، طبیعتاً مهاجرت را شاهد خواهیم بود و بسیاری از مسائلی که دارید حل خواهد شد. آن وقت وقتی مردم در داخل کشور اعتراضی به هر سطحی از حاکمیت دارند، دیگر شما دست و پایت نمیترسد که از اعتراض مردم، آن خارجی سوءاستفاده خواهد کرد. مشکل این است که ما درست است از حق شهروندی هم حرف میزنیم، از حق امکان اعتراض مردم حرف میزنیم ولی زیرساخت تحقق عملی این اعتراض را ایجاد نکردهایم و هیچ تضمینی به هیچ کسی نمیدهیم که اگر من آمدم به خاطر سیاست دولت درست یا غلط، بالاخره من فهم خودم را دارم، اگر خواستم اعتراض کنم، این مورد سوءاستفاده کسی که هم مخالف من است هم مخالف دولت است قرار نخواهد گرفت فلذا از این حیث هم حاکمیت و دولت وظیفه دارند که قانوناً در ایجاد این بستر امن ارتباطی و مستقل ارتباطی برای جامعه ایرانی به عنوان حق جامعه ایرانی، تسریع و دقت لازم را داشته باشند که نشده است. جمله آخرم که این «نشده است» فقط حرف من نیست، تستش و آزمایش را که عرض کردم. چند وقت پیش رئیس مرکز ؟؟؟ ملی فضای مجازی که به عنوان ناظر شبکه ملی اطلاعات هست در پاسخ توسعه 80 درصدی شبکه ملی اطلاعات، صریحاً گفت که شبکه ارتباطی کشور توسعه پیدا کرده نه شبکه ملی اطلاعات و این تقریباً به نظر من نقطه پایانی بر این ادعاست.
انتهای پیام/