صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۱۱ - ۲۶ آبان ۱۳۹۸

محمدعلی اکباتان‌نژاد

................
کد خبر : 445386

 


 


ما یک بحثمان معرفی کلی سازمان، دقیقاً آن تفاوتی که خیلیها مثل ما در فضای رسانه دارند احساس میکنند میخواهیم از زبان شما که در بدنه هستید منتقل کنیم. یک معرفی از خود مجموعه داشته باشید، چندتا اتفاق دیگر، خیلی از بدنهها، الان قشر فرهیخته ما، داریم با دانشگاهیها هم کار میکنیم، اینکه به جوانها بها نمیدهند. مثلاً مدیران جوانند، خوشفکرند، خلاقند، جهادیاند، در بدنهاند، خب بیایند پای کار. مثلاً رصد کردهایم میبینیم آقای اکباتانیان خودش همه جا هست، آقای ترابی خودش همه جا هست، توی دانشگاه هست، میآید میرود، یعنی آن روحیه دقیقاً در تمامی اعضا هست. این اتفاقاتی که دارد میافتد واقعاً نشئت گرفته از چیست و چه توانی دارد؟ ما الان یک بخش محجوب ماندهای داریم. با خیلی از تولیدکنندهها صحبت میکنیم، میگویند ما به بنبست خوردهایم، نمیشود، نمیتوانیم. بعضیهایشان که الان من جدیداً آمدهام به آنها فکت دادهام، میگویم آخر چهجوری مثلاً شده، آخرش هم بعضی از دوستانی که واردکننده هستند دارند شبهه ایجاد میکنند که آقا چهجوری شده مثلاً دام فارس؟ قطعاً اینها هم دارند یک اتفاق دیگری رقم میزنند.


- من چیزهایی را پس برای اولین دفعه در مصاحبه با شما می‌گویم، نمی‌دانم رسانه شما چقدر بازتاب دارد ولی اینها می‌تواند یک جرقه‌ای در کشور به‌وجود بیاورد، فقط برای اینکه بگویم که می‌شود. یعنی اول خدا، دوم خدا، سوم خدا، اما واقعاً کار نشد ندارد.


خب همین، این روحیه جهادی که در دوستان هست و اتفاقاتی که دارد می افتد را از زبان شما، بعد دیگر حالا آخرش به گلهها و حواشی برسیم.


- ما گله‌ای نداریم. این را جدی می گوییم. این‌جوری یاد گرفتیم که...


اگر مسئولان به این حوزه بپردازند، ما الان مثلاً 80 هستیم، بکنیمش 100، اگر که اجازه دهند ما در فلانجا دیده شویم، ما میتوانیم عراق، سوریه و لبنان را پوشش دهیم. یک همچنین گلههایی که آقا این ظرفیت استفاده شود.


اگر سؤال آقای حسن آبادی را شروع کنید به پاسخ دادن، بعد ادامه بحث را بدهیم.


- من محمدعلی اکباتان‌نژاد هستم. با تحصیل رشته مهندسی صنایع، برنامه‌ریزی و تحلیل سیستم‌های صنعتی. سازمان اقتصادی کوثر عملاً بخش اقتصادی بنیاد شهید است. یعنی بنیاد شهید خودش به‌صورت مستقل فعالیت اقتصادی ندارد. فعالیت‌های اقتصادی‌اش توسط سازمان اقتصادی کوثر انجام می‌شود. البته بخش‌های دیگری هم دارد. مثل سازمان سیاحتی کوثر، سازمان املاک کوثر؛ که آنها مستقل از است از سازمان اقتصادی کوثر. این سازمان عملاً تشکیل شده از تعدادی کارخانه. این کارخانجات اکثراً مصادره‌ای هستند. البته شاید 30 تا 40 درصد کارخانه‌های جدید یا فازهای توسعه‌ای در 10 سال گذشته در سازمان اقتصادی کوثر به وجود آمده اما پایه و شکل دهنده این سازمان تعدادی از املاکی است که در ابتدای انقلاب در اختیار این مجموعه قرار داده شده است. سابقه آشنایی من با سازمان اقتصادی کوثر عملاً برمی‌گردد به سال 88 و با تشریف‌فرمایی آقای مهندس اسکندری از وزارت جهاد کشاورزی به سازمان اقتصادی کوثر، ایشان یک سیاستی را که البته قبلاً هم در وزارت جهاد کشاورزی دنبال می‌کردند، در سازمان با توجه به شرایط و ساختار سازمان که این اجازه را به ایشان می‌داد، این سیاست را دنبال کردند که مدیران جوان و البته تحصیلکرده و دارای یک استاندارد مدیریتی را جذب سازمان کردند از جامعه ایثارگری. یعنی شاید در یک بازه 10 ساله بیش از 200 مدیر در سازمان اقتصادی کوثر توسط مهندس اسکندری تربیت شدند و عملاً عزیزانی شاید مثل خود بنده که در ابتدای مسیر هیچ سابقه مدیریتی نداشتیم. ما اولاً تحصیلکرده بودیم در صنعت کشور مشغول به کار بودیم اما این فرصت از طرف سازمان اقتصادی کوثر به ما داده شد با توجه به یک‌سری آموزش‌ها، فرصت‌هایی در اختیار فرزندان ایثارگران قرار گرفت. عملاً یعنی فرزندان جانبازان، آزادگان و خانواده‌های شهدا. خب شاید اولین بار بود که در کشور این اتفاق می‌افتاد و خود شما شاید بهتر بدانید که حلقه‌های مدیریتی در کشور یک مقدار بسته است و ورود به آنها کار آسانی نیست اما این تابو را در سازمان اقتصادی کوثر شکسته شد و من خودم 27 سالم بود که به عنوان مدیرعامل یکی از شرکت‌های سازمان اقتصادی کوثر انتخاب شدم و جناب آقای مهندس اعتماد کردند، البته این یک واقعیت است که شما هر پروژه‌ای را که می‌خواهید انجام دهید، یک درصدی موفقیت دارد. تعدادی از عزیزان هم بودند که موفق نبودند در این مسیر اما ثمره این تجربه و این سیاست‌گذاری این شد که الان متوسط سن مدیران سازمان اقتصادی کوثر 35 سال است. یعنی این خیلی عجیب است و شما در بخش‌های اقتصادی در کشور چنین چیزی را نمی‌بینید. این موضوع هم این حسن را برای خود مجموعه دارد که یک چالاکی را دارد، یک جوانی و انرژی مضاعفی را برای انجام خدمات خودش دارد و همانطور که می‌دانید در شرایطی که در سه سال گذشته شرایط کشور خیلی ملتهب بود. بالاخره دولت همه چیز را گره زده بود به برجام و برجام هم سرنوشت زیاد خوبی نداشت و در شرایط اقتصادی کشور التهاب ایجاد شد و مجموعه‌های تولیدی به خاطر نبود مواد اولیه‌شان خیلی دچار مشکل شدند و عملاً آن چیزی که حضرت آقا گفتند، جنگ اقتصادی آغاز شده بود. یعنی هر روز توپ و تانک و ترکشی بود که وسط کارخانه‌ها می‌آمد ولی کسی نمی‌دید. یک روز قطعات تولیدی نبود، یک روز مواد اولیه نبود، یک روز بحران کارگری داشتیم. نیروی جوان یک‌مقدار امیدش به نسبت نیروهایی که سن‌شان بیشتر است و معقول‌تر عمل می‌کنند، این امید در جوان‌ها بیشتر است. سازمان ما توانست از این سه سال التهاب سربلند بیرون بیاید و به نظر من در فضایی که ما داریم می‌بینیم متأسفانه خیلی از کارخانه‌های ما دارند به سمت تعطیلی می‌روند، در سازمان اقتصادی کوثر این اتفاق نیفتاد و علاوه بر اینکه کارخانه‌های ما تعطیل نشدند، یک بخشی‌اش برمی‌گردد به نیروی جوانی که در مجموعه است. یعنی شما حساب کنید ما در جلساتی که می‌نشینیم شورای مدیران دیگر شاید کهن‌سال‌ترین‌شان من باشم و این برای ما جالب است که اگر راهی نشد، راه دیگری را انتخاب می‌کنیم. اگر بن‌بستی را ببنیم ناامید نمی‌شویم. یک مثالی را حالا جلوتر عرض می‌کنم، آن خبری که شاید هیچ‌جا درز نکرده و ما می‌گوییم و من دلم می‌خواهد این را تا جایی که می‌شود شما نشر دهید برای اینکه شاید بقیه هم بروند سراغ این موضوع. پس فضای سازمان اقتصادی کوثر کلیتش به این نحو است و البته یک مقداری که ما توانستیم از این مسائل هم جان سالم به در ببریم، سیاست‌گذاری‌های کلان خود سازمان بود. مثلاً قبل از این التهاب، سازمان ما اقدام کرد به وارد کردن نهاده‌های مورد نیاز جامعه. اگر این اتفاق نیفتاده بود، تولید مرغ در کشور آسیب می‌دید چون یک ظرفیت بالایی از تولید مرغ کشور در سازمان اقتصادی کوثر انجام می‌شود. خب این اتفاق میمونی بود. شما دیدید که یک عدم کنترل قیمت گوشت را تا چه حالا بالا برد اما این اتفاق برای گوشت مرغ نیفتاد. کلیت فضای سازمان اقتصادی کوثر این‌چنین است. سازمانی است که به نظر من یک ظرفیت بسیار خوبی را برای کشور دارد. ما الان در سازمان شاید حدود 200 مدیر زیر 40 سال داریم که حداقل 10 سال سابقه کار دارند. این برای کشور یک ذخیره خوب است. یعنی شاید 10 سال دیگر مدیرانی که در حال حاضر در این سازمان مشغول به کار هستند، در خیلی از جاهای دیگر کشور ببینید که مثمر ثمر باشند. شرکت خوراک دام پارس یکی از شرکت‌های زیرمجموعه سازمان اقتصادی کوثر است که بنده مدت سه سال است که در آن مجموعه مشغول به کار هستم. شرکت خوراک دام پارس شرکتی بورسی و سهامی عام است و تقریباً 54 درصد سهمش برای سازمان اقتصادی کوثر است که سه صندلی هیئت مدیره رویش است و عملاً در اختیار سازمان است. ما اولین تولیدکننده خوراک دام و طیور در کشور هستیم. تأسیس کارخانه ما برمی‌گردد به سال 1345 و شاید نشود الان به آن گفت بزرگ‌ترین چون بالاخره در کشور پروژه‌های دیگری اجرا شده اما اولین و شاید یکی از بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های خوراک دام و طیور در کشور هستیم. همان‌جور که مستحضر هستید خوراک دام و طیور یک کالای استراتژیک است. بحث امنیت غذایی در کشورها بسیار مهم است و یکی از راه‌هایی که معمولاً با هر کشوری را می‌خواهند دشمنی کرده و به خطر بیندازند، بحث امنیت غذایی آن کشور است. پس جزء اولویت‌های سازمان، کشور و هر مجموعه‌ای است که این صنعت خود را حفظ کند. اتفاقات بدی در طول سه سال گذشته در کشور افتاد. همان‌جور که مستحضرید و قطعاً اخبارش را شنیده‌اید، شرکت پشتیبانی امور دام متولی تأمین نهادهای دامی مورد نیاز کارخانه‌ها در کشور است. شرکت پشتیبانی بنا به دلایلی در سه سال گذشته درست عمل نکرد و الان هم می‌بینید که پرونده‌های قضایی برای‌شان به‌وجود آمده. این درست عمل نکردن و خرید کردن از واسطه‌های دست چندم و عدم تأمین مواد اولیه کارخانه‌ها، دوتا فرصت را متأسفانه در اختیار بازار گذاشت. اولی‌اش فرصت واردات بود. یعنی صنعتی که شاید 40 سال زمان برده بود تا به استقلال برسد، داشت با واردات تهدید می‌شد و وقتی که شما نتوانید خوراک دام‌داری‌ها و مرغ‌داری‌هایت را تأمین کنی، قیمت خوراک بسیار بالا می‌رود، قیمت دام بالا می‌رود و تولید به‌صرفه نیست. پس شما می‌روید به سمت واردات، دلالی، بازرگانی و یک‌سری فرصت برای یک‌سری افراد. یکی این اتفاق در کشور افتاد، یکی هم اینکه این کارخانجات در حال حاضر بسیاری از انسان‌ها، کارمندان و کارگرانش 50 سال است که دارند از آنها رزق و روزی می‌خورند و به این راحتی نیست که شما بخواهی فضای تولیدی را، آن هم در اتمسفری که مثلاً حضرت آقا الان 6 سال است دارند راجع به حمایت تولید به انحای مختلف می‌گویند. البته واقعاً و انصافاً اگر نقش حمایتی سازمان اقتصادی کوثر نبود، یعنی اگر 50 درصد این مجموعه برای این سازمان نبود، ما هم ممکن بود در این نوسانات له شویم، مثل بسیاری از کارخانجاتی که این اتفاق برای آنها افتاد. ما هیچ راهی نداشتیم چون 90 درصد مواد اولیه‌مان از برزیل می‌آمد و متأسفانه بیش از 90 درصد این واردات هم در کشور، توسط یک شخص انجام می‌شد. خب این یک آفت است. مونوپل بودن یک چنین چیزی، حالا نهایت می‌خواهند دو سال دیگر بگویند مثلاً سلطان ذرت و سویا را هم گرفتیم دیگر، این اتفاق، اتفاق میمونی نیست. عملاً کارخانه‌ها رفتند به شرایطی که توان تولید نداشتند. مجموعه ما هم مجموعه‌ای دولتی نیست که بودجه داشته باشد، از این شرکت‌های سهامی عام هستیم. حتی ما را هم تشویق می‌کردند که بیایید و واردات انجام دهید. یعنی حتی همین کاری که داریم تولید می‌کنیم، از بیرون، مجموعه‌ها و وزارتخانه به ما می‌گفتند آقا شما هم برو واردات کن! مگر دنبال سود نیستی؟! البته آقای مهندس اسکندری پیرو سیاست‌های حضرت آقا سفت و سخت همیشه ایستادند که تولید حت هیچ شرایطی نباید تعطیل شود حتی اگر در یک فضایی مقرون به صرفه نباشد. ما عملاً خیلی شرایط سختی را گذراندیم. یعنی هم ما، هم کارگران‌مان و هم سیستم اجرایی شرکت برای اینکه بتواند خودش را در بازار حفظ کند. چون عملاً شما هیچ راهی نداشتید. یک شرکت پشتیبانی امور دام هست که از طرف دولت نقش حمایتی دارد که متأسفانه فساد دارد و درست کار نمی‌کند. یک بازار آزاد دارید که دارد از طرف یک شخص اداره می‌شود که با آن پشتیبانی با هم هستند. شما به‌عنوان اولین تولیدکننده کشور مواد اولیه ندارید. اگر بخواهید خیلی آه و ناله کنید که نمی‌شود. عملاً فضای کشور فضای آه و ناله نیست. فضایی است که باید کار کنید و مشکلات را حل کنید و در نهایت اگر جایی نتوانستی، بگویی من نمی‌توانم و یکی دیگر بیاید که می‌تواند. سازمان ما دو کار انجام داد. خود ما هم یک کار بسیار با ارزش در مجموعه انجام دادیم که الان عرض می‌کنم. سازمان اقدام کرد به واردات به صورت مستقل به اندازه نیاز شرکت‌های خودش برای یک بازه 6 ماهه تا یک ساله چون نمی‌شود بیش از این هم شما دپو کنید، نهادها دچار فساد می‌شود و امکانش نیست. ما توانستیم در همان بازار حتی با یک درصد خیلی پایینی تنفس کنیم، زنده بمانیم، خودمان را در بازار حفظ کنیم. رفتیم دنبال راه‌های جایگزین هم گشتیم. این آن اتفاقی است که متأسفانه این غفلت چرا انجام شده در کشور ما، 30 یا 40 سال است، شاید خود شما هم جملاتی که من می‌گویم را تا به حال نشنیده باشید. در دنیا این امکان وجود دارد که گاز تبدیل به پروتئین شود. هست، الان در کشورهای اسکاتلند و انگلستان این کار دارد انجام می‌شود. شرکت‌هایی هم هستند که محصولاتش را تولید می‌کنند و دوتا نماینده هم بیشتر در دنیا ندارند. یکی شرکت میتسوبیشی ژاپن است، یکی شرکت کارویل آمریکا است، دوتا غول تجارت در دنیا. ما تمام این نهاده‌ها را وقتی می‌خریم، ذرت، سویا و در خوراک جیره دام و طیور استفاده می‌کنیم به خاطر پروتئینش است. اگر بتوانیم پروتئین را از راه دیگری تأمین کنیم، عملاً آن نیاز خود را تأمین کرده و وابستگی خودمان را هم به یک وارداتی که هیچ کاری نمی‌توانیم در موردش انجام دهیم قطع کرده‌ایم. تحقیقاتی انجام شد و ما دیدیم بله، شرکتی هست در دنیا که دارد این کار را انجام می‌دهد و گاز مایع را تبدیل به پروتئین می‌کند. اما چون در دنیا گاز مایع خیلی چیز با ارزشی است و به جز دو سه کشور مثل کشور ما در سایر مناطق یافت نمی‌شود، خب نرفتند توی اشل صنعتی آن برای رفع نیاز یک کشور این کار را انجام دهند. خب خیلی سخت بود، در این شرایط تحریم‌ها حتی اطلاع گرفتن در این فضا خیلی کار سختی است. با هزار لطایف‌الحیل موفق شدیم که این ارتباط را با آنها بزنیم و هم الان این امکان برای ما فراهم است که آن محصول را بیاوریم و استفاده کنیم که البته این خیلی باب ما نیست، ما دنبال انتقال تکنولوژی هستیم.


اینجا را یکمقدار شفاف کنیم. این شد که با آنها صحبت کردید، الان گاز مایع میدهید، پروتئین میگیرید؟


- نه، اصلاً این‌جوری نیست. یک‌سری سانتریفیوژ هست، شما گاز مایع را به آنها تزریق می‌کنید، در یک فرآیندی، این گاز تبدیل به پروتئین خوراکی می‌شود. یک شرکت در دنیا هست که عملاً دارد این کار را انجام می‌دهد، رفت این کار را انجام داد. خودش مخازن گاز دارد، ذخیره می‌کند، تولید می‌کند، محصولش را در بسته‌بندی‌های مختلف در همه جای دنیا برای فروش عرضه می‌کند. ما دنبال این نبودیم. شاید در یک مقطعی بتواند نیاز ما را برآورده کند اما ما دنبال این بودیم که وقتی ما در کشورمان به این همه فراوانی گاز داریم و داریم گازمان را می‌سوزانیم، خب چرا نباید این تکنولوژی به ایران بیاید و این همه گاز تبدیل به پروتئین نشود؟ پروتئینی که حتی استفاده انسانی هم دارد، یعنی در بسیاری از کارگاه‌های بدن‌سازی و ... این پروتئین قابل استفاده است و استفاده هم می‌کنند. عملاً مقاومت‌های زیادی از سمت بازار اتفاق می‌افتد وقتی شما بخواهید این کار را انجام دهید. واردات نهاده و ... البته در سازمان هم مهندس از این موضوع حمایت کردند، بالاخره هزینه، دردسر و مشکلات دارد. ما الحمدلله رفتیم و الان این دستاورد برای‌مان به‌وجود آمده که این تکنولوژی را به داخل کشور بیاوریم. نه اینکه محصول را بیاوریم، تکنولوژی را بیاوریم! این چیز با ارزشی است و اگر این اتفاق به لطف صاحب‌الزمان بیفتد، شاید یک انقلابی در کشور اتفاق بیفتد. شاید قیمت گوشت مرغ ما چقدر می‌تواند کاهش پیدا کند و متأسفم فقط برای اینکه چرا 40 سال است کسی سراغ این نرفته! ما شاید در دهه 70 دوتا دکتری داشتیم در ایران که موضوع پایان‌نامه‌شان این موضوع بوده، بلافاصله هر دوی‌شان جذب شده‌اند رفته‌اند آمریکا. من با اینها ارتباط گرفتم، صحبت کردم. بعضی وقت‌ها دشمنان ما یا رقیبان ما از ما بیشتر حواس‌شان جمع است. برای اینکه ما به این تکنولوژی نرسیم، حتی رصد می‌کنند ببینند چه کسی دارد این را دنبال می‌کند که او را می‌برند و این اتفاق میمونی بود که این تحریم‌ها و فشارها باعث شد که برویم به سمت آن برویم و این احساس نیاز را بکنیم والا تا چند سال پیش که ذرت و سویا در کشور فراوان بود و این احساس نیاز وجود نداشت.


الان در چه مرحلهای هستید؟ آیا این تکنولوژی وارد شده؟


- من نمی‌توانم خیلی جزئیاتش را برای شما بگویم چون قطعاً در روند کار، شما هم سعی کنید یک‌جوری این را نشر دهید که آفتی برای ما به وجود نیاید اما الان همه کارهایش را انجام داده‌ایم و این آمادگی را داریم که این کارخانه را، چون واقعاً چیز باارزشی است. یعنی بعضی وقت‌ها خدا یک لطف‌هایی را به بندهایش می‌کند که ما نمی‌دانیم واقعاً لایق و شایسته این لطف هستیم یا نه! حالا این قرعه به نام ما افتاد. البته این موضوع، همین دانستنش و انجام دادن خیلی از کارهایش خیلی از عزیزان کمک کردند، در بخش‌های مختلف کشور، نه فقط در بخش ما، ممکن است نیروهای امنیتی و اطلاعاتی باشند، نیروهای فنی باشند، در بخش‌هایی در خود سازمان اقتصادی کوثر درگیر این فضا بودند. یک کمکی گرفتیم یک بخش‌هایی را از وزارت نفت و ... الان الحمدلله این اتفاق میمون می‌تواند برای کشور بیفتد. امیدواریم که، چون از اینجا به بعدش می‌رود توی اشل صنعتی و در ید شرکتی مثل شرکت ما نیست که بخواهیم این پروژه را پیاده کنیم، یک پروژه ملی است و إن‌شاءالله این اتفاق به زودی خواهد افتاد. همان‌طور که گفتم فقط یک لطفی بود که شاید این شرایط سخت ما را برد به این سمت و ما متأسفانه در فضاهای آکادمیک‌مان ارتباط‌مان را صنعت خیلی قطع است. من باور کنید حتی این موضوع را با چند استاد دانشگاه، با چند خبره صنعت مطرح می‌کردم هیچ اطلاعاتی راجع به آن نداشتند. اصلی‌ترین دلیل این موضوع، قطع بودن ارتباط صنعت است. چون اگر من زودتر نیازم را به دانشگاه گفته بودم، آنها می‌رفتند جستجو می‌کردند در دنیا و یک پاسخی برای سؤال و نیاز من پیدا می‌کردند. الان هم این اتفاق افتاد. یعنی وقتی ما دیدیم مشکل نهاده داریم، بالاخره این اتفاق دارد در کشور می‌افتد، یک‌سری سودجو هم در داخل کشور هستند و واقعاً گوشه رینگ قرار گرفته بودیم، رفتیم تلاش کردیم، به لطف خدا این اطلاعات به دست ما رسید چون بعضی وقت‌ها دانستن یک موضوع خیلی مهم‌تر از این است که شما، شاید من اصلاً توفیق برایم حاصل نشود این اتفاق بیفتد ولی همین که یک جمعی الان می‌دانند چنین چیزی هست، قطعاً یک نفر، شاید پنج سال دیگر، شاید یک سال دیگر، شاید خود من، می‌رود و این را به سرانجام نهایی‌اش می‌رساند.


کلاً بحث ما تغییر کرد چون گفته بودم در خصوص محصولات ؟؟؟ یک سؤالی که مطرح است با اطلاعاتی که من داشتم صنعت دام ما بعد از نفت، بزرگترین صنعت کشور ما است، شما این گفته را تأیید میکنید؟


- از چه نظر؟


از این نظر که میتواند برای ما درآمدزایی داشته باشد. به هر حال بحث دام ...


- قطعاً همین‌طور است. شما وقتی مساحت کشور هلند را مقایسه می‌کنید با فقط استان گیلان و مازندران ما، ظرفیتی که در کشور ما هست، از کشور هلند بیشتر است. کشور هلند قطب دام‌پروری جهان است؛ هم از نظر علمی، ‌هم از نظر کیفی، هم از نظر کمّی. قطعاً این ظرفیت در کشور ما وجود دارد اما آیا این استعداد بالقوه، به بالفعل تبدیل شده؟ خیر! ما در کشور شاید به جز مثلاً یک بازه چهار ساله، 6 ساله در وزارت جهاد و کشاورزی‌مان عملاً دنبال پروژه‌های بهبود نرفته‌ایم. من یک اتفاقی را خدمت‌تان بگویم، ما یک چنین اتفاقی را در شرکت سپیدان‌مان رقم زدیم. رفتیم از فرانسه دو نژاد بز و گوسفند خاص را آوردیم که اینها هم از نظر دوقلوزایی و هم از نظر حجم شیری که به ما می‌دهند بسیار سودآورند و بهره‌وری کار را بالاتر می‌برند. همین آقای ترابی که فرمودند دوستان در شرکت سپیدان، این گله‌هایی که وارد کرده شاید 20 سال، 30 سال دیگر در کشور به یک اشلی می‌رسد که همه ما می‌توانیم شیر بز را با یک کیفیت بسیار خوب و قیمت نازلی استفاده کنیم. ظرفیت از نظر طبیعی در کشور ما وجود دارد. انواع و اقسام آب و هواها را داریم. حتی اینکه می‌گوییم کشور خشک یا نیمه‌خشکی هستیم اصلاً دلیلی بر اینکه نتوانیم فعالیت کشاورزی انجام دهیم نیست. ما روش‌های آبیاری‌مان، بهره‌وری‌مان در صنعت‌مان، اینها بسیار ایراد دارد. یعنی با همین حجم آبی هم که داریم می‌توانیم بسیار بسیار بهره‌وری‌مان را در صنعت کشاورزی بالا ببریم. این ظرفیت در دل کشور هست اما متأسفانه معمولاً دلالی و واردات کار آسانی است و سود بسیاری دارد. اینکه شما این یأس را بپاشید در دل کشورت که آقا این کشور نمی‌شود در آن کار کشاورزی انجام داد. ما مشکل آب داریم، مشکل فلان داریم، کشور ما خشک است، این بیشتر به نظر من، یعنی منی که دارم در این صنعت و اتمسفر تنفس می‌کنم، فقط یک بهانه‌ای است برای واردات! فقط! ببینید ما قبول داریم که در بخش آب مشکل داریم اما مشکل ما صرفاً کم‌آبی نیست، نحوه آبیاری است! نبودن روش‌های علمی آبیاری است، برای همین بهره‌وری‌مان پایین می‌آید. قطعاً ظرفیت کشاورزی در کشور ما این‌قدر هست که من نمی خواهم بگویم، یک عزیزی می‌گفت شاید ما بتوانیم غذای 300 میلیون نفر را هم تأمین کنیم، این ظرفیت جغرافیایی در کشور ما هست. من نمی‌گویم که 300 میلیون یا 200 میلیون، ما راحت می‌توانیم برای 100 میلیون خودمان صفر تا 100 تمام نیازهای دامی و کشاورزی‌مان را تأمین کنید. البته بله، ممکن است در یک بخش‌هایی از آن برای ما صرفه اقتصادی نداشته باشد و برویم آن را وارد کنیم، در یک بخشی، آن هم بیاید کار علمی شود، ببینیم، مثلاً شما می‌خواهید هندوانه تولید کنید می‌بینید با این روش خیلی آب می‌برد، این کار را نمی‌کنید ولی این به این معنا نیست که صنعت کشاورزی‌ات را تعطیل کنی. از جنوب شما ببینید در بحث آبزیان‌مان، هر ماهی که در دریاهای شور دنیا دارد رشد می‌کند، در جنوب ما این اتفاق دارد می‌افتد، از میگومان همین طور، میوه‌های‌مان همین‌طور، در شمال کشور الان پرورش ماهی در قفس در کشور دارد راه می‌افتد. خب این ظرفیت‌ها شما می‌بینید که فقط در یک بخش‌های خاصی از دریای اسکانیدناوی این امکان وجود دارد ولی الان در کشور ما این ظرفیت هم حتی وجود دارد. انصافاً از نظر امکانات بالقوه، کشور ما بسیار بی‌نظیر است. یعنی شاید در دنیا جزء استثناها است. بالاخره ما داریم می‌بینیم، مطالعه می‌کنیم، رصد می‌کنیم، جاهای دیگر دنیا را اما مثل هر بخش دیگری ما مشکل مدیریتی داریم، مشکل برنامه‌ریزی داریم، مشکل عدم توجه به بهره‌وری داریم. اینها چیزهایی است که باید رصد شود، باید شاخص‌گذاری شود، قابل اندازه‌گیری باشد. همه ما روزی هشت ساعت می‌رویم سر کار اما واقعاً چند ساعت کار مفید انجام می‌دهیم؟ در کشاورزی هم همین‌طور هستیم، در دانشگاه هم همین هستیم، در دام‌پروری هم همین هستیم. این مشکلات وجود دارد که به نظر من یک بخش جدی‌اش را می‌توان با پیوند بین صنعت و دانشگاه حل کرد. من یک مثالی را به شما بزنم. ما یک قطعه‌ای را در کارخانه‌مان 40 سال استفاده می‌کردیم به اسم دایب. یک قطعه‌ای که در خطوط تولید ما استفاده می‌شد و تماماً هم وارداتی بود. به خاطر نوع آلیاژی که استفاده می‌شد، تماماً وارداتی است و هیچ نمونه داخلی ندارد. ما یک سال و نیم گذشته به مرحله‌ای رسیدیم که تمام قطعات‌مان تمام شده بود و اینها هم اصلاً به ما قطعه نمی‌دادند، مشکل انتقال پول داشتیم. ما گفتیم چه کار کنیم؟ یک عدد هم از این قطعه برای ما باقی مانده بود. با سه دانشگاه قرارداد بستیم. گفتیم این را برای ما درست کنید. دو دانشگاه گفتند ما نمی‌توانیم، سومی گفت من هم نمی‌توانم ولی می‌توانم خراب‌های قبلی‌ات را برایت تعمیر کنم. ما آنها را دادیم و این کار را برای ما انجام دادند. روی قطعه آخری که داشت این کار را انجام می‌داد، گفت حالا من می‌توانم برایت تولید کنم. به همین راحتی! یعنی انصافاً ما تمامی فرآیندهای‌مان یک فرآیندهای ابتری شده در کشور. همه چیز های‌تکنولوژی نیست که بگوییم الان تکنولوژی‌اش در کشور وجود ندارد. در بخش تراشکاری که مشکلی نداریم، در بحث آلیاژها که مشکلی نداریم، بسیاری دانشمندان شیمی، فیزیک، مکانیک و ... داریم که می‌توانند. ما باید این ارتباط را ترمیم کنیم. این اتفاق برای ما افتاد و قطعه‌ای که ما باید 350 میلیون تومان می‌خریدیم، هر عدد 20 میلیون تومان برای‌مان تمام می‌شود. 2945 با ارزش است. البته یک نقدی هم به خود ما وارد است. ما تا مورد نیازمان نشد و در تنگنا نرفتیم سراغ این تولید. این ایراد به خود من وارد است. یعنی وقتی دست ما از این واردات کوتاه شد، آن‌موقع رفتیم سراغ این داستان. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! واقعاً همین فضا است. یک عزیزی می‌گفت هر کدام از رؤسای جمهور آمریکا یک خدمتی به ما کردند، این یکی إن‌شاءالله باعث می‌شود ما روی قله دنیا بایستیم. یعنی با این کارهایی که دارد می‌کند، این اتفاق قطعاً برای ما خواهد افتاد. این ظرفیت‌ها در کشور وجود دارد، چه در کشاورزی، چه حتی در صنعت، حتی در خدمات، در تمام شاخه‌هایی که هست این ظرفیت وجود دارد. حتی در بحث نفت، به نظر من ظرفیتی که دارد پایین‌تر از بسیاری از صنایع ماست. یعنی ما سال‌ها استفاده کرده‌ایم به استفاده از این صنعت‌ها. والا صنعت کشاورزی، دام‌پروری، معادن، تکنولوژی‌مان حتی، الان شما می‌بینید یک سرمایه‌گذاری، یک تمرکز که حضرت آقا گذاشتند روی بحث نانو، الان همین تمرکز را بگذارید روی بخش کشاورزی. چرا صنایع دفاعی ما پیشرفته است؟ به خاطر اینکه روی آن متمرکز شدیم. در بقیه بخش‌ها گسسته است. اصلاً این پیوستگی وجود ندارد بین سیستم‌های مدیریتی. یک نقطه قوتی که در سازمان ما وجود دارد این است که حدود 10 سال است مدیریتش عوض نشده. یک سیاست‌گذاری، یک ریل‌گذاری دارد، حالا اصلاً دولت این‌ور است، آن‌ور است، ما کاری نداریم که، حتی شاید خط فکری ما، این هم باز به نظر ما واقعاً خدا خیر دهد حضرت آقا را، اینها را ننویسید در مصاحبه، ولی ایشان باز ایستادند سفت و سخت که آقا چرا خب تغییر؟ حالا دولت عوض شده، دارند کار می‌کنند اینها. خب ما می‌بینیم که این گسستگی وجود دارد، در تمام وزارتخانه‌های ما. هر چهار سال، نه هر هشت سال، باور کنید دولت همان دولت است، یک وزیر عوض می‌شود سر تا پایین این وزارتخانه و سیاست‌هایش تغییر می‌کند. در این گسستگی شما به یک نتیجه خوب نمی‌رسید و تمرکز شما را می‌رساند. قطعاً این اتفاق می‌افتد. بله، در یک بخش‌هایی باید هزینه داد، هزینه هم می‌دهیم ولی می‌رسیم به جایی که می‌خواهیم. الان بخش کشاورزی‌مان را مجبور شده‌ایم که متمرکز شویم رویش. مجبور شده‌ایم وگرنه مثل صنایع دیگر همان‌طور ول بودیم. یک اتفاقی باید بیفتد که صنایع کشور از فضای سیاسی‌اش جدا شود. آدم‌های متخصص باید بیایند در صنعت کار کنند. ارتباط صنعت با دانشگاه باید به صورت مستمر باشد و البته من این را خودم به عنوان کسی که دارم کار می‌کنم می‌گویم دانشگاه باید ناز کند و ما نیاز کنیم. صنعتگر است که باید دنبال دانشگاه بیفتد نه دانشگاه بیفتد دنبال صنعتگر. ما باید برویم و نیازمان و چیزی که احتیاج داریم را بگوییم و حالا آنها هم در حیطه خودشان هر کاری که می‌توانند انجام دهند. چون انصافاً ما رجوع کردیم، شاید 100 درصد نیاز ما را برآورده نکردند، شاید ما زمان دادیم، هزینه دادیم، هنوز هم مشکلات داریم، آن قطعه شاید مثل قطعه خارجی‌اش که کار نمی‌کند، واقعیت است، اما اتفاق افتاد. من خدمت سرکار خانم گفتم، شما تشریف نداشتید. ما رفتیم بحث تبدیل گاز به پروتئین را دنبال کردیم. اتفاقی که شاید 30 سال است در دنیا کشف شده اما من نمی‌دانم چرا کسی در کشور ما دنبال آن نرفته است. کشوری که اولین ذخایر گاز را در دنیا دارد. دارد گاز مازادش را آتش می‌زند. این ظرفیت برایش وجود دارد که این گازش را تبدیل به پروتئین خوراکی حتی برای انسان کند. الان دارند این کار را انجام می‌دهند، من نمی‌دانم اسم شرکتش را می‌توانم بگویم؟ نگویم؟ دارند این کار را انجام می‌دهند و می‌فروشند. بعد ما اینجا باید بیاییم گوشت تولید کنیم کیلویی 120 هزار تومان! چرا؟ چون ذرت و سویا نداریم. ذرت و سویا به چه درد من می‌خورد؟ من فقط پروتئین از آن استخراج می‌کنم، آورده خوراکی دیگری برای من ندارد. خب، هیچ کس نرفت این کار را بکند. انجام توفیق شده یک جمعیتی دارند این کار را انجام می‌دهند. حالا قطعاً در صنایع دیگر هم هست. من متخصص نیستم. قطعاً در صنعت سیمان هم چنین فضایی هست. قطعاً در صنعت فولاد هم چنین فضایی هست. ما الان در شرکت‌مان حدود 23 محصول تولید می‌‌کنیم. سه‌تا شاخه اصلی دارد که من حالا پاسخ آن سؤال شما را هم داده باشم. یک شاخه‌اش برمی‌گردد به دام، یک شاخه‌اش برمی‌گردد به طیور، یک شاخه‌اش ما چون خوراک آبزیان را در حال حاضر تولید نمی‌کنیم، خوراک آبزیان کلاً پلتفرمش با خوراک‌های دیگر متفاوت است و خوراک حیوانات آزمایشگاهی که همه جای دنیا به اینها می‌گویند پت. خب اوایلش ما دیدیم که سالی چند میلیون دلار دارند غذای سگ و گربه وارد می‌کنند، در صورتی که تولید خوراک مرغ تخم‌گذار در هفته پنجم خیلی سخت‌تر است تا تولید خوراک سگ. خب چرا؟ یک‌سری دستگاه‌ها هست، یک‌سری واردات هست، سریع هم تا شما بخواهی وارد آن زمین بازی شوی این‌قدر برای شما مشکلات ایجاد می‌کنند ولی ما رفتیم این کار را انجام دادیم. شاید خیلی با رسالت ما نخواند.


خوراک سگ و گربه را تولید کردید؟


- بله! تولید کردیم. کار پیچیده‌ای نیست. البته برای‌مان حالا از نظر اقتصادی، بالاخره ما یک بنگاه اقتصادی هستیم، دیدیم که تمرکزمان را بگذاریم روی خوراک طیور برای‌مان بهتر است، آورده اقتصادی بیشتری دارد. اما این ظرفیت وجود دارد، این همه جوان بیکار هستند، شاید برای کارخانه خوراک دام پارس صرف نکند که این را تولید نکند، آن یکی را تولید کند. من مشتری‌ام را دارم، بالاخره نمی‌توانم ظرفیتم را، مشتری‌ام را بگویم آقا شما برو من می‌خواهم یک چیز دیگر تولید کنم. این همه جوان هستند، چرا نمی‌کنیم؟ چرا کسی کمک‌شان نمی‌کند؟ نمایشگاه تکنولوژی داریم! این به خاطر همان مدیریت گسسته در کشور است. ما این را در مجلس هم می‌بینیم، در دولت هم می‌بینیم، در بقیه بخش‌های اقتصادی هم می‌بینیم. انصافاً اگر این ثبات و پیوستگی به اهلش، یک موقع هم نباشد یک نااهلی بخواهد پیوسته باشد. اگر شما یک سیستمی را در نظر بگیرید، ارزشیابی کنید، اگر دارد درست کار می‌کند بر مبنای سیاست‌های کلی شما، چرا تغییرات باید در آن ایجاد شود؟ خب این گسستگی همه چیز را از دست می‌برد. این گسستگی ترس از دادن صندلی را برای شما می‌آورد که این آن‌وقت روی خیلی از رفتارهای شما و روی فکر شما تأثیر می‌گذارد. نباید این اتفاقات در کشور ما ادامه‌دار شود. ما الان در مجلس‌مان حساس نیاز جدی داریم. اصلاً مجلس ما به صنعت اهمیت نمی‌دهد! شما بروید کل مصوبات مجلس را بگیرید، مرور کنید. ببینید چندتایش به صنعت و اقتصاد مربوط است؟ بیشتر سیاسی اجتماعی است. مصوبات صنعتی‌شان هم سیاسی است! خب چرا؟ چون متخصص صنعت نرفته برود بنشیند در کمیسیون مثلاً کشاورزی مجلس. نرفته! یک بخش جدی‌اش هم برمی‌گردد به خود ما! منی که رأی می‌دهم یکی را در مجلس نماینده می‌کنم. آقای کشاورز! آقای دام‌دار! مگر نمی‌خواهی مشکلاتت حل شود؟ خب یکی را که سر در می‌آورد را بفرست آنجا!


خب او شعار میدهد که من میدانم.


- شعاری نیست آخر. مردم رزومه دارند آخر. شما در همه جای دنیا رزومه دارید. من سرکار خانم خودم یک ایثارگر هستم. به اندازه کافی هزینه داده‌ام برای نظام، هم خودم، هم خانواده‌ام اما چه ربطی دارد به اینکه آیا من می‌توانم در کشاورزی مؤثر باشم یا نه؟ چه ربطی دارد؟ شما وقتی می‌خواهید به یک نفر رأی بدهید، پنج فاکتورش را ببین، حالا بین دو نفر ماندی، می‌گویی حالا شاید من دلم می‌خواهد به این ایثارگر رأی بدهم، شاید تعهدش بیشتر باشد. ولی شما ببینی چند سال در اتمسفر صنعت، طرف تنفس کرده باشد. واقعاً مشکلات ما از این جنس است وگرنه در جوانان ما واقعاً چیزهایی را می‌بینیم واقعاً استثنایی. من نمی‌دانم چقدر شما با جوانان کشورهای دیگر در ارتباط بودید. آنها این‌جوری نیستند، آنها کوچک‌ترین بن‌بستی روبه‌روی‌شان قرار می‌گیرد، تکیه‌شان می‌رود روی دولت‌شان، می‌رود روی قوانین‌شان، می‌رود روی چیزهای دیگرشان. خلاقیت را آنجا می‌خرند. بابت خلاقیت آنجا پول می‌دهند، این‌قدر نایاب است. در کشور ما فراوان است. شما می‌بینید برای لوله‌بخاری هم جوانان خلاقیت دارند در خوابگاه‌های دانشجویی‌شان ولی بخش عمده‌اش برمی‌گردد به خودمان. ما باید یاد بگیریم جنس نیازها و مطالبات‌مان را بشناسیم. یعنی اگر این اتفاق بیفتد به نظر من خیلی تغییرات در آن هست. من می‌‌گویم آقا، حتی این دختر و پسرهای جوانی که سگ و گربه دارید، به خاطر سگ و گربه‌های‌تان هم که شده، به خاطر جیب خودتان، شما باید این صنعت را در کشور سعی کنید قوت ببخشید. حتی اگر در همین حد است طرز فکرت، حالا نه وطن‌پرستی، نه دنبال رشد 3935 به سگت فکر می‌کنی. چون من می‌دانم که آن خوراکی که به او می‌دهند از چه مواد مانده کهنه دسته‌سومی تولید می‌شود و بهش می‌دهند. توی بسته‌بندی از شمال چین تا برسد به اینجا چه اتفاقاتی برایش می‌افتد. سگت می‌میرد! اگر به سگت هم فکر می‌کنی باید به کشورت و به صنعتی که هست تمرکز داشته باشی!


حالا در خصوص پروژهای که فرمودید، بحث تبدیل گاز مایع به پروتئین، گفتید علمش وارد کشور شده، در برپا کردن این صنعت و راهاندازی این پروژه آیا با چالشی الان روبهرو هستید؟ این صنعت حمایتی نیاز دارد یا نه؟


- من این نکته را این‌جوری می‌گویم خدمت‌تان، شما هم این‌جوری بازتاب کنید. ما نگوییم که این تکنولوژی وارد کشور شده چون ممکن است یک‌سری مخاطرات امنیتی داشته باشد. ما این‌جوری می‌گوییم که تمام کارهای این پروژه انجام شده است. یعنی چی؟ یعنی این پروژه یک پروژه ملی است. اصلاً پروژه شخصی و سازمانی نیست. ممکن است این پروژه منجر به ایجاد یک فازی مثل ستاره خلیج فارس شود در بحث پتروشیمی. پروژه، پروژه ملی است. اصلاً در ید یک مجموعه و یک سازمان نیست، یک نگاه ملی است. و اینکه می‌گویید حمایت! اگر شما یک جایی در زندگی‌ات به نقطه‌ای برسی که احساس کنی به حمایت دیگران نیاز داری، قطعاً از آن به بعد دیگر پیش نخواهی رفت. ما زمانی که این کار را شروع کردیم به جز خدای بالای سرمان و ارادت به امام حسین(ع) روی هیچ چیز دیگری حساب نکردیم و قطعاً گفتم که موانع بسیاری هست. 90 درصد این مواد دارد وارد می‌شود. شاید مثلاً نزدیک 5 هزار نفر از این سفره در کشور نان می‌خورند. کار، کار آسانی نیست. این 5 هزار نفر شاید 4200 قدرت باشند، ثروت باشند، اصلاً هر چی، آدم‌های سالم باشند، کار کنند، ولی ما می‌گوییم منافع 80 میلیون در برابر منافع 5 هزار نفر؟! کدام می‌ارزد؟ ما دنبال این هستیم که إن‌شاءالله این تکنولوژی را وارد کشور کنیم، ‌نه در اشل حالا یک کارخانه، دو کارخانه، اشل صنعتی! بعد شما هم مصرف خودت است، هم می‌توانی این را به همه جای دنیا صادر کنی. عملاً یعنی بحث امنیت غذایی به یک نقطه قابل اتکایی می‌رسد. شاید سال‌ها سختی کشیده شده تا این پروژه به اینجا رسیده. انگلیسی‌ها راحت چیزی را به کسی نمی‌دهند. سال‌ها بچه‌های امنیتی‌مان رفته‌اند کار کرده‌اند، در پوشش‌ها، جلسه گذاشتند، تکنولوژی‌ها را از یک کشور اول انتقال دادند به کشور ثانی و ثالث تا بشود و الان کار برسد به این نقطه. آسان نیست. شما فکر کن مثلاً بخواهی یک پروژه موشک را بیاوری وارد کشور کنی. کار آسانی نیست، خیلی‌ها باید اذیت شوند. اما فقط چیزی که من می‌خواهم از این، می‌گویم چون برای اولین بار است من دارم می‌گویم، این را هیچ‌جا نگفتم. یک کمکی احتیاج داریم،‌این کمک فشار افکار عمومی است. یعنی به نظر من بزرگ‌ترین موتور و قوه‌ای که در جامعه وجود دارد، فشار افکار عمومی است. الان شما به عنوان کسی که دارید مرغ می‌خورید این چالش را باید داشته باشی که من چرا نمی‌توانم این را نصف قیمت بخورم اگر این امکان وجود دارد؟ همین برای من کافی است. این به من کمک می‌کند. وگرنه قانع کردن یک نفر و دو نفر و سه نفر سر این پیچ‌های اداری این‌قدر اذیتت می‌کنند که این کارها به ثمر نرسد ولی وقتی مردم به یک شروعی برسند هیچ‌کس نمی‌تواند جلویش را بگیرد. ما یک نژاد گاو در کشور داریم به نام گاو هولشتاین. اگر این گاو نبود ما الان چیزی به اسم دام‌داری صنعتی نداشتیم چون گاوهای دیگر اصلاً قابلیت این‌قدر شیر دادن ندارند. شما می‌دانید کسی که این گاو را آورده به ایران، تیربارانش کردند که تو داری خیانت می‌کنی به کشور! اگر این نبود الان بچه‌های کشور نمی‌توانستند شیر بخورند. شما نمی‌توانید برای 80 میلیون نفر به روش سنتی شیر تولید کنید. صنعتی باید باشد ولی او را اعدام کردند.


مافیا؟


- بله، مشکلاتی که برایش به وجود آوردند و حالا در آن شرایطی که بوده. این موضوع، یک موضوع بین‌المللی است و باید اتفاق بیفتد. از من اکباتانی می‌گذرد، به نظرم اگر چهارتا بچه حزب‌اللهی که دل‌شان می‌خواهد برای کشورشان یک کاری کنند، باید از این جنس کارها بکنند. ما در بحث‌های اعتقادی‌مان این را می‌گوییم وقتی آقای صاحب‌الزمان (عج) بیاید، قرار نیست ایشان همه را نصیحت کند؛ ایشان کشوری را می‌سازد، نمونه‌ای در جهان که هر کس می‌بیند عاشقش می‌شود. چگونه باید این اتفاق بیفتد؟ همه‌اش که با هیئت نمی‌شود. شماباید بروید دنبال علم، دنبال تکنولوژی، دنبال رفاه اجتماعی. خب این یک راهش است. من به اندازه خودم، در زمین بازی خودم، این راهش را که می‌تواند رفاه مردمم را، هم دین و هم کیشم را بالا ببرد، این اتفاق باید در کشور بیفتد. ما هم تا مراحل خیلی خوبی پیش رفتیم و إن‌شاءالله سعی می‌کنیم تا آخر امسال این خبر خوب را به همه جا بدهیم.


در حال حاضر بحث نهاده‌های دامی، حالا قبل از اینکه این پروژه به ثمر برسد، به هر صورت ما خیلی دچار چالش بودیم. مخصوصاً بعد از تحریم‌ها، در بحث واردات سویا، ذرت و خوراک‌های دامی که وارد می‌شد خیلی به قول شما مافیا ایجاد شده و پای دلال‌ها را باز کرد و صنعت خرد و کشاورزی به چالش کشیده شد. این چالش‌ها چه مشکلاتی برای صنعت ایجاد کردند مخصوصاً در بحث واردات، در حالی که ما به گفته شما پتانسیل صادر داریم ولی هنوز بخش واردات‌مان دچار مشکل است.


- البته یک بخشی بایستی حقایق صنعت را هم بگوییم. مثلاً نهاده‌ای مثل سویا در اقلیم کشور ما به راحتی در نمی‌آید شاید ذرت را بتوانیم کاشت کنیم، مثلاً در دزفول یا خیلی جاهای دیگر اما سویا اقلیم خاص می‌خواهد. اما همان‌طور که گفتم اینها محدودیت نیست. من اصل اتفاق را برای‌تان بگویم. نهاده‌های دامی در تمام دنیا، معمولاً قاره آمریکا، آمریکای جنوبی، آرژانتین، برزیل، حتی خود آمریکا و کانادا صادرکننده نهاده‌های دامی هستند. ما سال‌ها بدون اینکه این نهاده‌ها بیایند در فضای تحریم، همیشه جدا بود از فضای تحریم، تحریم نمی‌شد، این اتفاق می‌افتاد، یعنی راحت وارداتش را به کشور انجام می‌دادند، سال‌ها، یعنی بحث یک روز دو روز یک سال دو سال نیست، این‌قدر که این واردات، شخصی را در کشور به وجود می‌آورد که الان اعتبار این آقا در کشور برزیل شاید بسیار بیشتر از آدم‌های وزارت کشاورزی ما باشد. این فضای مونوپول برای سال‌ها این اتفاق می‌افتد. البته این شبکه، قاعدتاً یک نفر نیست دیگر، شبکه است، این شبکه دوتا حسن داشت، یک همیشه بازار را تأمین می‌کرد، یعنی شما در این سال‌ها هیچ موقع نمی‌دیدید که بازار تشنه بماند. همیشه در بازار جنس بود. چگونه بگویم، مردم راضی بودند شاید آن سازمان تنظیم بازار هم راضی بود، ما هم جنس به دست‌مان می‌رسید، اجناس هم کیفیت و قیمت خوبی داشت. یعنی دو شرطی که این تداوم اتفاق افتاد. بعد از اینکه برجام از بین رفت و آمریکا عملاً از آن خارج شد، کشور برزیل هم یک تغییراتی داشت، رئیس جمهورش که تغییر کرد، یک سیاست جدیدی را اتخاذ کردند برای انتقال پول با ایران و عملاً آن بحث وارداتی که سال‌ها روی ریل روانی انجام می‌شد، ناگهان دچار مشکل شد. شاید کشتی‌هایی، من خودم اعداد خیلی بزرگی در ذهنم هست، چون مطمئن نیستم نمی‌گویم، کشتی‌ها آمده بودند در بندر امام و چون پول نمی‌توانست انتقال پیدا کند، تعداد زیادی کشتی همین‌جوری مانده بودند که چقدر فسادی که در نهاده‌ها به وجود آمده و این روزها می‌شنوید، مرتبط به آن دوران است که این کشتی‌ها آمده بود و نمی‌توانست بارش تخلیه شود چون امکان انتقال پول نبود و محموله آنها دچار آفت شده بود. تا دولت، نظام و ساختار، چون بحث مهمی است، شوخی‌بردار هم نیست، بالاخره التهاباتش را در کشور دیدید که چه اثراتی داشت، تا بخواهند یک تصمیمی بگیرند، تا بخواهند یک راه جایگزینی را انتخاب کنند، ما دور و بر 6 ماه واقعاً اذیت شدیم. یعنی 6 ماه اصلاً نهاده در بازار نبود. به طرز عجیبی. یعنی شما فکر کن این همه کارخانه در سطح کشور، همه تعطیل. یک جاهایی هم بودند، ما والله نمی‌دانیم از کجا، یعنی می‌دانیم‌ها، نهاده را عین این دکترها که زیرمیزی می‌گرفتند، دو یا سه برابر قیمت در بازار می‌فروختند بدون ارائه فاکتور، خب بعضی شرکت‌ها مجبور بودند، مثلاً شرکت‌هایی که ماکارانی تولید می‌کنند، آنها هم ذرت استفاده می‌کنند، آنها مجبور بودند و می‌خریدند چون برای‌شان حاشیه سود خوبی داشت و بالاخره نمی‌خواستند برندشان خراب شود اما ماها که حاشیه سود خیلی پایینی در محصولات‌مان داریم اصلاً این امکان برای‌مان نبود. داشت به سمت تعطیلی می‌رفت. این اتفاقات گره خورد و اینکه ما می‌گوییم اینها همه شبکه هستند، انصافاً خداوکیلی نامردی است ولی همه‌شان شبکه هستند. هم‌زمان شد با اعتصاب کامیون‌داران در سطح کشور. شما خبرنگار هستید و قطعاً مطلعید. دوتا چیزی که، چون تقریباً می‌شود گفت 100 درصد ورود و خروج ما با شبکه حمل و نقل جاده‌ای است، این اعتصاب هم اتفاق افتاد، یعنی صنعت کشاورزی کشور در یک بازه دو سه ماهه‌ای ناگهان به اندازه 20 سال زمین خورد. بسیاری از مرغ‌داران جوجه‌ریزی نکردند، بسیاری از دام‌داران به مشکل خوردند. حالا شرکت پشتیبانی هم متأسفانه سلانه سلانه تا آمد کاری کند، یک دوتا داستان هم از درون خودشان درآمد و ... خیلی کمکی نتوانستند بکنند، این باعث شد که قیمت مرغ و گوشت در کشور البته امروز کنترل شده است، یعنی به شما می‌گویند این قیمت باید بفروشی و بالاتر نمی‌توانی بفروشی، البته الان هم موارد استثنا یافت می‌شود، برای مثال من گوشت گوساله دیدم در شبکه گذاشته بودند، طرف می‌گفت من برای گاوهایم آهنگ می‌گذارم و ... باور کنید اینها همه‌شان دروغ است، یعنی گوشت گوساله را می‌آورد کیلویی 190 هزار تومان، می‌گفت برای این گاوها موسیقی گذاشته‌ام، به همین دلیل گوشت‌های‌شان بهتر است. مردم دارند می‌خرند در شمال تهران متأسفانه و واقعاً تأثیری ندارد، اگر آزمایش کنید گوشت‌شان هیچ تفاوتی ندارد. در چنین فضایی، کشور خیلی دچار التهاب شد، خیلی‌ها جوجه‌ریزی نکردند، کارخانه‌ها دچار مشکل شدند، شما می‌دید در آن 16 میلیارد دلاری که دولت آمد در بازار تزریق کرد برای واردات در آن ابتدایی که برجام از بین رفت به شکر خدا، یک بخش زیادی از این پول رفت توی بحث نهاده‌های دامی، یعنی اگر لیستی که بانک مرکزی منتشر کرد را ببینید شاید 40 درصدش بحث واردات نهاده‌هاست. خیلی عجیب است، خیلی عجیب است! این نهاده‌ها وارد نشد. دولت هم پولش را داد، نهاده‌ها هم وارد نشد. یکی رفت با آن پول‌ها فلان کار را کرد، یکی رفت لوازم خانگی آورد، یکی رفت چه کار کرد، متأسفانه کنترلی هم وجود نداشت و شما حساب کنید ما به عنوان شرکتی که اولین تولیدکننده‌ایم در کشور، وقتی به کارخانه ما بیایید چسبیده به ایران‌خودرو است، یعنی اشل و جایگاه کارخانه ما در کشور در حد ایران‌خورد است. خدا را شاهد می‌گیرم یک دلار به ما تخصیص ندادند ولی مثلاً نمی‌دانم حسین آقا، فلانی، یک سال بود یک شرکتی را تأسیس کرده بود، بعد تازه من برای مصرف خودم می‌خواستم، آنها می‌آوردند در بازار بفروشند. این اتفاق افتاد، متأسفانه وقتی بحث تزریق ارز از طرف دولت چهار هزار و دویستی اتفاق افتاد، صادرات خوراک ممنوع شد. من یادم است در همان فضا ما یک سال و نیم زمان گذاشته بودیم، خودمان را آماده کرده بودیم، بازار بی‌رحمی است، تعارف با شما ندارد، محصول باید خوب باشد تا از شما قبول کنند، ما یک سال و نیم زمان گذاشتیم، استانداردها را گرفتیم، کارخانه‌ را نوسازی کردیم، بسته‌بندی‌ها را تغییر دادیم، کاتالوگ‌های مختلف چاپ کردیم و ... یک شب خوابیدیم صبح بلند شدیم دیدیم زده‌اند گوجه‌فرنگی ... والله یک نامه بود آقای جهانگیری دادند، صادرات گوجه فرنگی، سیب‌زمینی و خوراک دام ممنوع. ای بابا! ما این همه کار کردیم، رفتیم آمدیم، والله از ارز شما هم نگرفتیم که بگوییم حالا یک چنین اتفاقی افتاد. چون اگر دولت بحث ارزش را داشت می‌توانست یک سامانه نیمایی راه‌اندازی کند بگوید هر چه شما از این ارز بردید صادر کردید، ارز را بیاورید دوباره در همان سامانه عرضه کنید، مشکلی ندارد. ممنوع کردند و متأسفانه در بحث صادرات هم به این صورت است که مشتری‌های صادراتی منتظر شما نمی‌مانند. ما عراق، ترکمنستان، عمان و قطر بازاریابی‌هایی انجام داده و مشتریانی داشتیم ولی متأسفانه این آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های شبانه‌ای که نمی‌دانم از کجا، با چه کسی مشورت می‌کنند، مثلاً با انجمن صحبت می‌کردیم می‌گفت ما نمی‌دانیم، چرا این کار را کردند؟ خب خیلی آسیب زد باز به صنعت ما. یعنی عملاً تمام درها را به روی ما بسته بود و اینکه ما مجبور شدیم رفتیم دنبال پروتئین، در گوشه رینگی بودیم که دیگر راهی نداشتیم. شکر خدا آن در باز شد. البته من این را بگویم، آن بحث این‌جوری نیست که شما بتوانید در یک بازه یک ساله، دو ساله، نیاز کشور را برآورده کنید. آن یک پروژه ملی است. شما باید مثلاً 15 سال زمان بگذارید تا برسید به آن نقطه. به نظر من در این حین باید کشور دو راه را دنبال کند. یکی راه کشت فراسرزمینی است. این امکان هست. در نزدیکی ما کشور قزاقستان، آب بسیار فراوانی دارد. زمین‌های کشاورزی دارد که با قیمت بسیار پایین آماده اجاره هستند، با تمام وسایل، شما می‌دانید که نقطه قوت شبکه ریلی ما، شمال شرق کشور است. یعنی شما از بندر اینچه برون امیرآباد خیلی راحت می‌توانید واردات کنید، از آنجا توسط شبکه ریلی بیاورید به همه کشور. یعنی کشت فراسرزمینی در کشورهای اطراف ما مخصوصاً کشورهای شمالی ما که این‌قدر که آب دارند اصلاً کشت‌شان را به‌صورت دیم انجام می‌دهند. این یک راه جایگزین است، باید اتفاق بیفتد، برویم زمین را از آنها اجاره کنیم، چیزی را که می‌خواهیم بکاریم و بیاوریم، برای خودمان هم هست، اختیارش را داریم و این ظرفیت برای ما وجود دارد. بالاخره در بحث واردات هم یک نکته راجع به همین شرکت پشتیبانی امور دام بگویم. شرکت پشتیبانی امور دام شرکت شناخته شده‌ای در تمام source های اصلی در دنیا است. یعنی شما در برزیل بروید بگویید من نماینده شرکت پشتیبانی امور دام ایران هستم، همه می‌شناسند. متأسفانه این شرکت در حال حاضر رفته مثلاً با تأمین‌کننده‌های دست پنجم و ششم در این کشورها شروع کرده به قرارداد بستن به خاطر اینکه یک gift هایی را بگیرد. همین مشکلاتی که به وجود آمده به همین دلیل است. اگر ما حتی واردات صحیح داشته باشیم، می‌تواند به صنعت کشورمان کمک کند. یعنی ما برویم نهاده را با قیمت پایین‌تری و به‌موقع بیاوریم، اسیر بازار نشویم. یعنی یک، واردات همیشه بد نیست. یک جاهایی احتیاج است ولی با حساب و کتاب و با یک اصول! شما نروی از آدم دست پنجم بخری برای اینکه به ازای اینکه پنج تن سویا، یک تن ذرت مجانی به خودت بدهد، بعد یک کشور را بیندازی توی دردسر. واردات صحیح انجام شود به نظر من می‌تواند در یک بخش کمک کند. دنبال تکنولوژی‌های نو رفتن. البته یک بخش دیگر هم هست که باید به آن توجه داشته باشیم. ماهیت صنعت خوراک‌سازی دارد در کشور تغییر می‌کند. در سنوات گذشته، مثلاً ما می‌دیدیم، همه جای دنیا هم همین‌طور بوده، مجموعه‌ها می‌آمدند از شرکت‌های خوراک‌سازی خرید انجام می‌دادند. الان همه در دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که زنجیره‌ها سودآور هستند، الان تمام مجموعه‌های بزرگ دنیا یا حتی کشور خودمان، مثلاً مجموعه زربال کشور خودمان داخلش یک کارخانه خوراک‌سازی احداث شده است. این چه حسنی برایش دارد؟ یک، هزینه حمل حذف می‌شود. دو، دسترسی دائمی به خوراکی که تولید می‌شود، ما به آن می‌گوییم خودتولیدی. بسیاری از کارخانه‌های بزرگ در کشور رفته‌اند به سمت خودتولیدی. رفته‌اند به سمت اینکه زنجیره خودشان را کامل کنند. از ابتدا تا آخر همه نیاز دست خودشان باشد تا بتوانند مدیریت کنند تا بتوانند از بحران‌ها و تکانه‌ها یک‌جوری خودشان را رد کنند. ما هم باید برویم به آن سمت. ولی ما زنجیره را باید از این سمت تأمین کنیم. در برنامه‌های آتی‌مان این است که ما هم برویم به سمت اینکه زنجیره باشیم نه فقط تولیدکننده خوراک، این هم جزء برنامه‌های آتی است چرا که اگر این کار را نکنیم، از بازار حذف خواهیم شد. این یک واقعیتی است که در کشور دارد اتفاق می‌افتد.


در صنعت خوراک دام موضوعی که وجود دارد این است که صنایع دیگر مثل مرغ‌داران و دام‌داران برای تهیه کردن خوراک دام، این گله‌ای است که برخی تولیدکننده‌ها دارند این است که زمانی که محصول را از ما خریداری می‌کنند تا زمانی محصول خودشان تولید شود این پول باید بخوابد.


- من متوجه نشدم.


یعنی زمانی پول را پس می‌دهند که مرغِ مرغ‌دار به مرحله فروش رسیده باشد، در واقع همان سرمایه در گردش...


- اصلاً یکی از آفت‌های شرکت‌های خوراک‌سازی است.


گله‌ای که دارند این است که مشکل سرمایه در گردش داریم و این موضوع آفت صنعت خوراک دام است. در این حوزه آیا می‌توان کاری کرد و پیشنهادی دارید؟


- به نظر من در اینجا، هم دولت و هم شبکه بانکی می‌توانند نقش حمایتی بازی کنند. ما خودمان هم عملاً دچار این مشکل هستیم. حجم بسیار بالایی از بازار فروش خوراک، بازار مدت‌دار و اعتباری است. خب وقتی شما خوراکت را به‌صورت اعتباری می‌دهی و در این شرایط اقتصادی، امکان بازگشت پولت یک ریسکی هم دارد، امکان دارد طرف به مشکلی بخورد، ممکن است بهره‌وری‌اش پایین باشد و نتواند پولت را بدهد، به این ترتیب شما سرمایه در گردش خود را از دست می‌دهی، یعنی خوراکی را دادی و بازگشتی نداشتی. با توجه به حاشیه سود خیلی پایین صنعت خوراک‌سازی. بانک‌ها یک موقعی می‌آمدند و اعتباراتی را در اختیار شرکت‌ها قرار می‌دادند مخصوصاً بانک کشاورزی اما متأسفانه در حال حاضر سودهای بانکی آن‌قدر زیاد است که ما برای تأمین سرمایه در گردش خود حتی نمی‌توانیم سراغ بانک‌ها برویم. برای مثال در شرکت خود ما، سال 95 شاید 100 درصد سرمایه در گردش ما شده بود مطالبه! نه مطالبه مشکوک‌الوصول، مطالبه‌ای بود که به صورت اعتباری داده بودیم و باید می‌گرفتیم و عملاً دیگر اصلاً هیچ سرمایه‌ای نداشتیم که با آن کار کنیم. در آن مقطع ما آمدیم یک سیاست‌گذاری خاص برای مجموعه خودمان کردیم. ما رفتیم به سمت نقدفروشی با امتیازهای تشویقی خوب. یعنی شما اگر می‌آمدید از ما نقد می‌خریدید شاید تا 20 درصد قیمت خوراک را به شما تخفیف می‌دادیم. این موضوع به هر حال به ما کمک می‌کرد چون دوباره سرمایه‌مان دست‌مان بود و می‌توانستیم آن سود را جبران کنیم و البته فروش اعتباری با ضمانت‌نامه‌های بانکی یا ملکی. این دوتا اتفاقی بود که ما توانستیم برای مجموعه‌مان رقم بزنیم. البته فروش ما کاهش داشت ولی حداقل سرمایه در گردش‌مان، چون قیمت سهم شرکت ما از سه سال پیش که حالا ما آنجا بودیم و 700 تومان بود، رسیده است به 4 هزار و 700 تومان و این رشد تقریباً پنج برابری، یک بخشی از آن برمی‌گردد به همین سیاست‌های فروش. یعنی اینکه ما دیگر نگذاشتیم در دل شرکت‌مان مطالبه‌ای ایجاد شود. من دارم می‌بینم حتی شرکت‌های رقیبم از این بابت دارند آسیب می‌بینند. یعنی تمام سرمایه در گردش‌شان درگیر فضای فروش است و متأسفانه بانک‌ها وسط نمی‌آیند. وقتی ما می‌گوییم حمایت از تولید، در همین بخش‌ها است. حمایت یک جمله کلیشه‌ای نیست که همه بگوییم تولید خوب است! خب همه می‌گوییم خوب است اما آیا شما نباید شبکه بانکی‌ات را به سمتی هدایت کنی که این مشکل را در این صنعت حل کند؟ این صنعت مادر است، یعنی عملاً هر منفعتی در آن تقسیم می‌شود، بیشترش می‌رود سر سفره‌های مردم، یک بخش کوچکی از آن به تولیدکننده می‌رسد. شبکه بانکی که اصلاً به این سمت نمی‌رود، یعنی برایش فرقی ندارد که شما بخواهید تولید انجام دهید یا بخواهید واردات انجام دهید، واقعاً برای شبکه بانکی کشور فرقی به هیچ وجه ندارد، من کاری با تریبون‌ها و ... ندارم، کف بازار این است. وزارت جهاد کشاورزی هم به عنوان متولی این بخش در کشور، متأسفانه ما ندیدیم عملاً گامی بردارد، حداقل در این سه چهار سال ما ندیدیم هیچ اتفاقی بیفتد ولی این هست و یکی از آفت‌ها هست. حالا مثلاً ما مجموعه سهامی عام بودیم توانستیم افزایش سرمایه 100 درصدی بدهیم و این مشکل‌مان را حل کردیم ولی بقیه مجموعه‌ها به شدت دارند دست و پنجه نرم می‌کنند با این 6405


مجموعه‌های تولیدکننده‌ها، دانشگاهی و سرمایه‌گذارها اگر بخواهند از روند مجموعه شما بازدیدی داشته باشند، هم‌افزایی داشته و از تجربه و دانش شما استفاده کنند، راه ارتباط با شما و مجموعه شما به چه صورت است؟


- ما واحدهای تحقیق و توسعه در دل شرکت راه‌اندازی کردیم، این خودش یک زبان آکادمیکی را برای ما به وجود آورده که می‌توانیم از آن طریق با مجموعه‌های دانشگاهی ارتباط برقرار کنیم. هم‌افزایی کنیم. حتی بعضی وقت‌ها مثلاً با دانشگاه علم و صنعت، دارند برای ما نیازسنجی آموزشی می‌کنند. ما البته در خود سازمان اقتصادی کوثر این نیازسنجی، دوره‌های آموزشی، همه اینها از طرف سازمان برای شرکت‌ها برنامه‌ریزی می‌شود. اینها انصافاً جزء چیزهای بعیدی است که ما داریم در مجموعه اقتصادی می‌بینیم که انصافاً در سازمان اقتصادی دارد انجام می‌شود ولی ما از طریق دانشگاه هم این کار را کرده‌ایم. از طریق واحد آرانددی و خود بنده در خدمت شما هستیم، هر تعاملی لازم باشد، اما به‌صورت سازمانی و ساختارمندش، واحد تحقیق و توسعه ما آقای دکتر بادپا هستند که عضو هیئت‌مدیره ما هم هستند. ایشان عملاً بحث‌های تعالیم و پیشرفت سازمانی در شرکت را دنبال می‌کنند که این یک زبان ارتباطی با بخش آکادمیک است.


راه تشخیص گوشت مرغ، گوسفند و گوساله سالم برای منِ عامی می‌خواهم بروم مغازه، خرید کنم، خیلی برایم مهم است ارگانیک بودنش، این بحث سبز و از این جور داستان‌ها.


- من اگر بخواهم صادقانه به شما بگویم، این امکان برای شما میسر نیست! چون راه‌های بسیاری هست برای اینکه بتوان شما را گول زد. در همه جای دنیا این شبکه فروش است که شما باید به آن اطمینان داشته باشید. شما از جایی که کالا را می‌خرید، او باید به عنوان یک متخصص، چرا؟ چون او تأمین‌کننده را می‌شناسد. همین بحث تراریخته‌ها، بازارش پارسال خیلی در کشور داغ شد. شما می‌دانید که 100 درصد نهاده‌هایی که در کشور دارد استفاده می‌شود تراریخته است؟ هر کس به شما بگوید، منِ نوعی، ما در خود سازمان‌مان، این را حالا جدا کنید از مجموعه سؤالات، آقای مهندس اسکندری دستور و نامه کتبی به همه شرکت‌ها که به هیچ عنوان حق ندارید از محصولات تراریخته استفاده کنید. ما هر چه رفتیم کل مملکت را گشتیم دیدیم اصلاً نیست نهاده‌ای که تراریخته نباشد! پس شما باید از فروشنده‌ات که آن تأمین‌کننده را می‌شناسد. تنها راهی که برای شما یا بقیه هم‌وطنان هست یک مقدار، چون الان متأسفانه بازار خوراک یک جوری شده که خیلی مواد نامرغوب در خوراک دام و طیور استفاده می‌شود. یعنی این کالاهای چینی در همه صنفی هست، این‌طور نیست که فقط در کیف و کفش و لباس باشد. اینها در تمام ریزمغذی‌های خوراکی، چینی‌اش هم آمده. خب یک شرکت‌هایی هستند که از آنها نه می‌خواهند و نه می‌توانند استفاده کنند. به خاطر برندی که دارند، به خاطر نقش سازمان اجتماعی که بالاخره برای خودشان قائلند اما شاید 80 درصد تولیدکننده‌های ما در بحث خوراک دارند از آنها استفاده می‌کنند و اکثراً خطرناک هستند. به همین دلیل یا شما باید بروید مرغی را بخرید که بدانید شرکت معتبری است، مثلاً شرکت زربال. ما خودمان برای مصرف خانگی‌مان از این استفاده می‌کنیم چون می‌دانم چه کار می‌کند، چه استفاده می‌کند. یعنی به هیچ عنوان از ظاهرش نمی‌توانید تشخیص دهید مگر اینکه برود آزمایش، راه دیگری ندارد. شما باید شبکه فروشت را قابل اطمینان کنید که هر کالایی را به مردم عرضه نکند.


این دوباره به خوراک دام ما برمی‌گردد. یک آماری دیدیم که می‌گفت 60 درصد از خوراک دام از شرکت‌های معتبر تهیه نمی‌شود، یعنی از طریق شرکت‌های زیرزمینی. اینها هم خوراک‌های غیراستانداردی هستند که دام استفاده کرده و بعدش من می‌خواهم استفاده کنم. بالاخره یک کسی باید به این بخش ورود پیدا کند.


- بله متأسفانه. نقش نظارتی هم سازمان دام‌پزشکی است به نظر من، هم خود وزارتخانه، هم وزارت صنعت هم وزارت جهاد کشاورزی. بالاخره مردم باید بدانند این مرغی که دارید می‌خورید چه خورده که شده این مرغ. عرض کردم خدمت‌تان که خیلی وقت‌ها خوراک‌ها صنعتی نیست، در خود آن مزرعه درست می‌کنند و واقعاً نمی‌دانیم چیست. ببخشید، هر گونه آشغالی را ممکن است بریزند درون آن. حیوان هم می‌خورد، خیلی برایش فرقی نمی‌کند. متأسفانه خیلی از مشکلات هورمونی که برای خانم‌ها پیش می‌آید از مرغ‌هاست. شبکه فروش قابل اطمینان و نقش نظارتی. یعنی آنها باید بیایند و نظارت داشته باشند.


اوایل سال بارندگی زیاد داشتیم. این بارندگی‌ها چه تأثیری در صنعت خوراک دام داشت؟


- به نظر ما تأثیر نداشت. این صنعت به شدت تحت تأثیر واردات است. وقتی 90 درصد مواد اولیه‌ات وارداتی است، هیچ اتفاقی در کشور تأثیر بسزایی روی تولیدات شما نمی‌گذارد.


اگر نکته ناگفته‌ای است بفرمایید.


- دو نکته هست. اولاً من خودم به عنوان کسی که مدت‌ها در این سازمان کار کردم، این فضا و این فرصت از طرف سازمان اقتصادی و شخص مهندس اسکندری به ما داده شد و کسی که بنده را نمی‌شناختند، هیچ شناختی وجود نداشت، به عنوان نیروی تحصیلکرده جوانی که می‌خواهد در کشور فعالیت کند. 10 سال پیش و البته مراحل، این جای تشکر دارد، من هر جا بروم همیشه این را می‌گویم. دو، این امید را به جوان‌های‌مان بدهیم که هنوز هم جاهایی هست که می‌توان رفت، کار کرد و پیشرفت کرد. همه جا این‌قدر مسموم نشده است. یک مقدار بخش‌های رسانه‌ای ما در بازتاب خوبی‌ها ضعیف عمل می‌کند. بدی که خودش پخش می‌شود چون مردم دنبالش هستند. اما خوبی‌ها را، هست، انصافاً این به نظر من امید می‌دهد، یعنی در همین فضا هم جاهایی هستند که دارند مرغ خوب تولید می‌کنند، که خوراک خوب تولید می‌کنند، که به جوان‌ها فرصت می‌دهند، پارتی‌بازی نمی‌کنند، رانت ندارند، اینها به نظر من کلیاتش نه فقط اشخاص و نام‌ها، نام‌ها مهم نیستند، اینکه در کشور هنوز چنین اتمسفری وجود دارد، یک‌ذره به نسل ماها و جوان‌ترهای ما امید می‌دهد که می‌شود این‌جوری زندگی کرد.


إن‌شاءالله که این پروژه هم به نتیجه برسد و بچه‌های ما از آن استفاده کنند.


- قطعاً به نتیجه می‌رسد. برنامه‌ریزی من برای آن است. إن‌شاءالله بچه‌های ما دیگر این دغدغه را نداشته باشند. یک سریالی دیشب داشت نشان می‌داد، خانم به آقا گفت می‌روی دو کیلو گوشت بخری؟ گفت برای چی؟! گفت می‌خواهیم بخوریم! یعنی واقعاً چیز خاصی نبود. امیدوارم این فضا از کشور حذف شود و دسترسی به این چیزها برای همه مثل گذشته شود!


انتهای پیام/

ارسال نظر