خداحافظی من جدی است/ میخواستم با موسیقی عاشقی کنم نه کاسبی!/ افراد کاسب بخشی از سیستم مدیریت کلان موسیقی را مال خود کردهاند
به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، چند روز پیش بود که «خشایار اعتمادی» خواننده شناختهشده موسیقی پاپ با انتشار متنی گلایهآمیز در صفحه مجازی خود از خداحافظی از دنیای موسیقی خبر داد.
اعتمادی را میتوان یکی از پرچمداران احیای موسیقی پاپ در اواسط دهه هفتاد دانست. حرکتی که علاوه بر او چهرههایی همچون حمید غلامعلی، محمد اصفهانی، قاسم افشار، علیرضا عصار و شادمهر عقیلی را هم دربرمیگرفت. حرکتی که با حمایت علی معلم دامغانی در مرکز موسیقی صداوسیما، در تلویزیون هم تقویت شد.
بسیاری از کارشناسان و مخاطبان حرفهای موسیقی پاپ از خشایار اعتمادی و دو آهنگ «امام علی (ع)» و «من، تو درخت و بارون» که با صدای او در بهار سال ۱۳۷۷ به طور گسترده منتشر شد، بهعنوان آغازگر این مسیر یاد میکنند. هرچند اعتمادی سه سال پیش از این تاریخ و با آلبوم «راز پنهان» وارد دنیای حرفهای موسیقی شد.
وقتی با او تماس گرفتیم که تا دلایل این کنارهگیری خودخواسته را بپرسیم، تمایلی به گفتگو نداشت و معتقد بود شاید برخی افراد در ادامه برداشتهای دور از انصاف خود، این گفتگو را حرکتی تبلیغاتی و نمایشی بدانند. بااینحال با اصرار زیاد ما حاضر شد دراینباره صحبتهایی داشته باشد.
خشایار اعتمادی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا در پاسخ به چرایی این تصمیم گفت: زمینههای این تصمیم مربوط به امروز و دیروز نیست؛ اگر اظهارات و مواضع من را از چند سال پیش دنبال کرده باشید، خواهید دید که در این مدت ذائقه صحبتهای من تلخ و از روی دردمندی بود. وضعیت فعلی موسیقی پاپ در کشور برایم واقعاً ناگوار است. من با تفکر دیگری وارد دنیای موسیقی شدم؛ میخواستم با موسیقی عاشقی بکنم نه کاسبی!
تصویری که در زمان ورود حرفهای به موسیقی داشتم فروریخته است.
وی اظهار کرد: واقعیت این است که متأسفانه افراد کاسب بخشی از سیستم مدیریت کلان موسیقی ما را از آن خود کردهاند. همین آدمها، افرادی را که من به آنها «کاسبک» میگویم زیرمجموعه خود کردهاند تا بازار موسیقی را در سیطره بگیرند. مگر امکان دارد که بدون حمایت، فقط یک عده خاص همه جایگاهها و سنگرهای موسیقی را اشغال کنند؟ مگر میشود فقط همانها بتوانند برای خوانندگان در خارج از کشور کنسرت بگذارند؟ البته باز هم تأکید میکنم که «بخشی» از این مدیریت موسیقی درگیر این موضوع شده است، اما همین بخش بهقدری گسترده و با برنامه عمل میکند که همه فضا را در اختیار گرفته است.
اعتمادی عنوان کرد: این روزها در شبکههای مجازی چه میبینید؟ یک آهنگی را که نه محتوا و نه ساختار دارد، یکباره و به شکلهای مختلف در همهجا منتشر میکنند. کلیپهایی ساخته میشود که یک عده با حرکات موزون و ناموزون آن آهنگ را میخوانند، یک عده در ماشین همنوایی میکنند یا یک کودک خردسال میآید و آن آهنگ را اجرا میکند. صداوسیما هم که کاملاً چشم خود را روی وضعیت اسفناک موسیقی پاپ بسته است. صفحات اینستاگرام هم که در دست عدهای خاص است، میماند اجرای کنسرتها که فقط دو شرکت انحصار فروش بلیت را در اختیار دارند و کسی هم این توانایی را ندارد که خارج از این چارچوب کنسرت اجرا کند.
این خواننده موسیقی پاپ در ادامه افزود: در طول سالهای فعالیت خودم، همواره احترام به پیشکسوتها و حمایت از چهرههای جوان و نوظهور را در دستور کار داشتهام، اما آیا واقعاً نمایندگان موسیقی پاپ ما برای خارج از کشور همین کسانی هستند که الآن میبینیم و دیگر بهتر از آنها در کشور نداریم؟ چه کسی اینها را گزینش میکند؟ پس مدیریت کلان موسیقی ما چه میکند؟!
اعتمادی گفت: متأسفانه خروجی فرهنگی این نگاه کاسبکارانه و آشفته، گسترش رذایل اخلاقی مثل دروغ، خیانت، ریا و بخل و حسادت در جامعه و فضای مجازی است که شاهدش هستیم. خوانندهای که تا دو سه سال پیش اینجا و در رسانههای رسمی مورد تقدیر قرار میگرفت، در کنسرت خارج از کشور خود به ناموس و خانواده مردم فحشهای ناموسی میدهد و مخاطبان هم برایش هورا میکشند! این خروجی فرهنگی همین وضعیتی است که از چند سال پیش در حوزه موسیقی آغاز شد.
این خواننده با اعلام اینکه در بازار موسیقی کشور اتاقهای فکری وجود دارد که هدفشان فقط کسب درآمد است افزود: این اتاقهای فکر، وقتی میفهمند که با یک سری آدمها نمیتوانند کار کنند، تهیهکنندههای کوچکی را بهعنوان آدمک در اختیار میگیرند. میگویم تهیهکنندههای کوچک، چون تهیهکنندههای بزرگ و شناختهشده این درک را دارند که سرمایهگذاری در مقوله فرهنگ یک مملکت، فروش نقلونبات، بسازوبفروش و معامله ماشینهای لوکس نیست بلکه با فرهنگ یک جامعه سروکار دارد. یک هنرمند که نباید فقط خوب ساز بزند، خوب شعر بگوید و خوب نقشآفرینی کند بلکه باید در پرتو این هنر، آموزههای فرهنگی را هم به جامعه تزریق کند. اصلاً همنشینی دو واژه فرهنگ و هنر به همین خاطر است.
شاید بهتر باشد که مردم از همان کارهای قبلی من خاطره داشته باشند.
وی عنوان کرد: من و افرادی مثل من ۲۷ سال پیش دغدغه فرهنگی داشتیم و با این نگاه وارد دنیای موسیقی شدیم. خیلی سختی کشیدیم؛ یک سری مدیران فکر میکردند موسیقی پاپ ولنگار است و قبول نمیکردند. خود من برای تلطیف این فضا چند بار به قم رفتم؛ چقدر با مدیران کلان وقت جلسه گذاشتم؛ جالب و دردناک است که بخشی از کارشناسان و مدیران فرهنگی که در آن سالها مخالف موسیقی پاپ بودند و من برای اقناع آنها بارها پشت در اتاقشان معطل شدم، امروز در حوزه موسیقی پاپ سرمایهگذاری و درآمدزایی میکنند!
این خواننده در ادامه گفت: این خیلی بد است که بشنویم برخی خوانندگان با بودجه داخل کشور، در خارج کنسرت برگزار میکنند. خُب، اگر اینها افراد موجهی نیستند چرا حمایت میشوند و اگر خوب هستند چرا اجازه نمیدهید در کشور خودمان کنسرت بگذارند؟ لابد چون درآمدزایی آنها خوب است این اتفاق میافتد.
اعتمادی افزود: بدتر از این وضعیت، مستعد بودن مخاطبان برای همسویی با حواشی و انحراف از اصل ماجرای موسیقی است. چند وقت پیش از یکی از همین فعالان مافیای موسیقی شنیدم که یکی از آهنگهای پرطرفدار دو میلیارد تومان قیمتگذاری شده است!
وی گفت: برخلاف یکی از دوستانم، من تعجب نکردم چون ابزارهای لازم را در فضای مجازی دارند. با او قرارداد یکساله و دوساله میبندند و در یک سال دهها کنسرت داخلی و خارجی برایش میگذارند. بعد از یک سال وقتی آن سرمایهگذار کاسب پولش را گرفت، میبینید که دیگر هیچ خبری از آن خواننده نیست. بعد ما که با دقت و حساسیت و برای حفظ شأن و شعور مخاطب، شعر و آهنگ انتخاب میکنیم، از نوازندهها و تنظیمکنندههای خوب بهره میبریم اما در بایکوت خبری هستیم! من برای یک واژه در شعر نیما یوشیج با اساتید ادبیات مشورت میکردم. با آقای فریدون مشیری و احمد شاملو تماس میگرفتم. برای اینکه بدانم شیوه صحیح خواندن یک شعر و بحث مکثها و فواصل آن چگونه است با زندهیاد قیصر امینپور صحبت میکردم و حالا شاهد یک سری خزعبلات در موسیقی پاپ به نام شعر هستم.
خروجی فرهنگی نگاه کاسبکارانه و آشفته در موسیقی، گسترش رذائل اخلاقی در جامعه و فضای مجازی است
اعتمادی در پاسخ به این اظهارنظر برخی مخاطبان که معتقد هستند چون افراد پیشکسوتی چون او صحنه موسیقی پاپ را خالی کرده و دیگر فعالیت نمیکنند، عنوان کرد: با احترام کامل به این دوستان باید بگویم، عزیز دل من! کنار گود نشستهاید و میگویید لنگش کن! خواندن و آمادهسازی یک قطعه برای خواننده نزدیک به چهل تا پنجاه میلیون تومان هزینه دارد. در این شرایط اگر بخواهی کار دیده شود، حدود ۱۰ میلیون تومان هزینه ساخت کلیپ و سی میلیون تومان هزینه تبلیغات فضای مجازی خواهد شد که به نظر من این پول در نهایت به جیب کسانی میرود که دنبال تولید کارهای بیارزش هستند. حالا باید حدود هشتاد میلیون تومان هزینه کنی و یک آهنگ بسازی و تازه عدهای در فضای مجازی باید تصمیم بگیرند که به چه صورت و در چه گسترهای پخش شود.
وی افزود: پس باید پولشویی و قاچاق کنم تا با درآمد آن بتوانم سالی پنج یا شش آهنگ تولید کنم و درآمدش هم درنهایت به جیب عدهای برود که آنها را عامل انحطاط موسیقی میدانم. حالا عدهای از عزیزان میگویند چرا از دنیای موسیقی فاصله گرفتی و کمرنگ شدی؟! آخر پررنگ شدن به چه قیمتی؟ به قیمت اینکه برای خوشامد برخی، در این وضعیت اقتصادی، هفتصد هشتصد میلیون تومان پول را دور بریزم.
این خواننده عنوان کرد: چند روز پیش دیدم با کملطفی و بیانصافی نوشتهاند خداحافظی خشایار اعتمادی شوی تبلیغاتی برای جذب مخاطب است! انگار من تازه از راه رسیدهام و عاشق میکروفون و دوربین هستم! آنهایی که سابقه من را میشناسند، میدانند که در اواخر دهه هفتاد، من چهار سال در این مملکت یکهتاز بودم، در یک شب برای جمعیت ۱۸ هزار نفری کنسرت گذاشتم. با یک پیانو در استادیوم دوازدههزارنفری آزادی یک ساعت و نیم کنسرت دادم. درحالیکه بارها و بهراحتی شرایط مهاجرت را داشتم، این کار را نکردم چون اصلاً آدم رفتن از این مملکت نبوده و نیستم.
این خواننده موسیقی پاپ گفت: در حال که حدود ۱۰ روز است که خبر خداحافظی من منتشر شده، از همکاران قدیمی و امروزی من فقط آقای حمید غلامعلی و قاسم افشار با من تماس گرفتند و جویای اوضاعواحوال شدند، درحالیکه من در این سالها درنهایت ادب و دوستی و با رعایت حقوحقوق، حداقل با دویست هنرمند کار کردهام. چه شدند این دوستان؟!
وی افزود: آن تصویری که من در اواسط دهه هفتاد برای ورود حرفهای به موسیقی داشتم فروریخته است. من با یک دنیا عشق به این کار آمدم و همان عشق باعث اخذ مجوز موسیقی پاپ نه برای خودم که برای تعداد زیادی از همکاران دیگرم شد. حتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخشی بهعنوان موسیقی پاپ وجود نداشت. امروز تعداد زیادی کارمند بهعنوان کارشناس ارزشیابی و صدور مجوز و... در این حوزه فعالیت میکنند. این را بگذارید در کنار هزاران نوازنده، خواننده، شاعر و ترانهسرا، تنظیم کننده، مدرسان کلاسهای موسیقی صاحبان استودیو، خبرنگاران حوزه موسیقی و... که چرخه گسترده کارآفرینی و درآمدزایی را شکل داده است.
مگر ممکن است بدون حمایت، فقط یک عده خاص همه جایگاهها و سنگرهای موسیقی را اشغال کنند؟
اعتمادی بیان کرد: من منتی ندارم اما آیا نباید توقع داشته باشم؟ به قول حضرت حافظ «بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یارب مباد کس را مخدوم بیعنایت». فکر میکنم اگر ۲۷ سال پیش حضور من باعث یک اتفاق و آغاز روند شد، امیدوارم خداحافظی جدی من از فعالیت حرفهای در موسیقی حداقل برای افراد فرهیخته یک تلنگر باشد تا در مسیر نابودی اخلاقمداری با افراد کاسب هم مسیر نشوند.
وی گفت: خداحافظی من واقعاً جدی است چرا که فکر میکنم این اوضاع اصلاحشدنی نیست و شاید نیاز به یک انقلاب فرهنگی دارد. واقعاً خودم برای این فضا پاسخی ندارم. فقط میتوانم بگویم شاید بهتر باشد که مردم از همان کارهای قبلی من خاطره داشته باشند.
انتهای پیام/4104/پ
انتهای پیام/