صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۵۰ - ۲۶ آبان ۱۳۹۸
هفته ترویج علم ۶۱/ بخش دوم؛ در گفتگوی آنا با پروفسور ایرانی برنده جایزه مصطفی (ص) مطرح شد؛

ایران یکی از قدرتمندترین کشورها در تجاری‌سازی علم است/ در سوئیس با پایان‌نامه دزدی چه برخوردی می‌شود؟

پروفسور محمدامین شکراللهی برگزیده ایرانی در دومین جایزه مصطفی (ص) و مخترع کدهای Raptor؛ معتقد است که ایران یکی از قدرتمندترین کشورها در تجاری‌سازی علم است وی یکی از دلایل قدرتمندی تجاری‌سازی علم در ایران را تحریم‌ها می‌داند.
کد خبر : 444951

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ با توجه به اهمیت ترویج علم برای توسعه کشور در بخش‌های مختلف و عدم توجه کافی نهادهای متولی در پیش‌گیری از پرداخت سطحی به ترویج و توسعه علم در جایگاه حقیقی آن، خبرگزاری آنا را بر آن داشت تا در راستای سیاست ذاتی خود در سلسله گفتگوهایی پای صحبت نخبگان و اندیشمندان بنشیند و با ارائه راهکارهایی که برگرفته از مسیر موفقیت‌های علمی این نخبگان است دانشجویان و علم دوستان را با ارائه الگوهای موفق در این عرصه، بیش‌ازپیش به علم‌اندوزی و تلاش در راستای فراگیری علم و دانش ترغیب کند.




بیشتر بخوانید:


ارتقای سطح علمی دانشگاه‌ها با فعالیت چشمگیر دانشجویان در انجمن‌های علمی




پروفسور محمدامین شکراللهی برگزیده ایرانی در دومین جایزه مصطفی (ص) در بخش عمومی طرح برتر دانشمند مسلمان صاحب کرسی استادی در زمینه الگوریتم و ریاضیات در دانشگاه انفورماتیک و علوم ارتباطات و دانشکده علوم پایه دانشگاه پلی‌تکنیک فدرال لوزان است. وی متولد ۱۳۴۳ در ایران بوده و دیپلم را از مدرسه‌ای آلمانی در ایران اخذ کرد و برای تحصیلات دانشگاهی راهی آلمان شد. او توانست در دانشنامه کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضیات در سال ۱۹۸۸ از دانشگاه کارلسروهه دریافت نماید و هم‌چنین موفق به دریافت مدرک دکتری در سال ۱۹۹۱ در رشته علوم کامپیوتر و ریاضیات با عنوان تز «کمک به نظریه‌های کدگذاری و پیچیدگی از طریق زمینه‌های تابع جبری» از دانشگاه بن آلمان شود.


هم‌چنین توانست در دانشکده علوم پایه دانشگاه پلی‌تکنیک و دانشکده انفورماتیک و علوم ارتباطات فدرال لوزان در سال ۲۰۰۳ صاحب کرسی استاد تمامی در این دو دانشکده شود. پروفسور شکراللهی در اختراع کدهای Tornado مشارکت داشته و مخترع کدهای Raptor است. وی جایزه جهانی اریک سامنر از سوی مؤسسه مهندسان برق و الکترونیک (IEEE) را در سال ۲۰۰۷ در طراحی و ساخت کدهای Raptor و Fountain در حوزه ارتباطات و هم‌چنین مدال ریچارد همینگ که از معتبرترین جایزه‌های IEEE است را در سال ۲۰۱۲ دریافت کرد.


وی توانست در مدت زمان کوتاهی نوع جدیدی از کدهای Fountain به نام کدهای Raptor را اختراع کند. اثر پروفسور شکراللهی در زمینه کدهای Raptor به‌خاطر تأثیر ماندگاری که بر بشریت دارد، به‌عنوان اثر برگزیده جایزه مصطفی (ص) انتخاب شد.


از دیگر اقدامات و فعالیت‌های مهم پروفسور شکراللهی می‌توان به تأسیس نخستین مدرسه تابستانی در زمینه جنبه‌های نظری علوم کامپیوتر در تهران و هم‌چنین برگزاری دوره‌های آموزشی در زمینه کدهای Raptor برای مخابرات سیار در دانشگاه تهران را عنوان کرد. وی هم‌چنین مشاوره تعداد زیادی از دانشجویان دکترا و محققان پسادکترا در کشورهای اسلامی است. «کندو»؛ عنوان شرکت دانش‌بنیانی است که در سوئیس توسط پروفسور شکراللهی تأسیس شده و با مدیریت وی اداره می‌شود که شعبات مختلفی نیز در سایر کشورها دارد.




بیشتر بخوانید:


از تهران تا لوزان؛ دانشمندی که ایران را رها نکرد




در بخش اول گفتگوی خبرگزاری آنا با پروفسور شکراللهی به مسائلی چون نحوه اختراع کد Raptor و کارکردهای آن در سیستم‌های ارتباطاتی، پروژه‌های پژوهشی که در حال حاضر روی آن تمرکز دارد، تفاوت سیستم آموزشی ایران و سوئیس، مزایای کنکور برای دانشگاه و اهمیت رشته‌های چون ریاضی در مشاغل فعلی گپ و گفت شده بود. در ادامه بخش دوم گفتگوی صمیمی با پروفسور شکراللهی را می‌خوانید.


در سوئیس با پایان‌نامه‌دزدی چه برخوردی می‌شود؟


آنا: بحث کپی در پایان‌نامه‌های ارشد و دکتری مدتی است در ایران باب شده و دانشجوها به سوی تولید و تحقیق نمی‌روند و به کس دیگری محول می‌کنند؛ نظر شما در این باره چیست؟


شکراللهی: توصیه من به دانشجویان این است که باید کار کرد، باید زحمت کشید. بدون زحمت هیچ چیز را نمی‌توان به دست آورد. ممکن است بدون زحمت و با تقلب کاری کنید اما ارزشش را ندارد. انسان با زحمت می‌تواند به موفقیت برسد و آینده‌اش نیز تضمین شده است. با زحمت کشیدن دیگر نیازی به پیدا کردن میانبر نیست.


یکی از دوستانم در دانشگاهی در لندن کار می‌کند، آن‌ها پروژه‌ای به نام کشف سرقت معنوی دارند. یک پایان‌نامه را در قالب Word یا هر چیز دیگری می‌گیرید و به سیستم کامپیوتری می‌دهید تا با دقت فوق‌العاده‌ای شباهت‌های آن را پیدا کنند. اگر چنین اتفاقی در خصوص مقالات ایرانی رخ بدهد باعث آبروریزی بین‌المللی می‌شود. همه فکر می‌کنند که ایرانی‌ها تنها Copy و paste می‌کنند.


بنابراین این افراد نه‌تنها به خودشان بلکه به دیگران نیز ضربه می‌زنند. درک نمی‌کنم که چرا باید چنین فشار زیادی در خصوص پایان‌نامه روی مردم باشد که به فکر سرقت علمی بیفتند. چرا همه فکر می‌کنند که باید مدرک داشته باشند؟ حتماً فشار آن‌قدر زیاد است که فرد احساس می‌کند مجبور به سرقت معنوی می‌شود.



آنا: در سوئیس چه برخوردی با سرقت علمی می‌شود؟


شکراللهی: اتفاقاً چند سال پیش چنین اتفاقی افتاد و برخورد قدرتمندی نیز با آن شد. اگر مشخص شود در پایان‌نامه‌ای سرقت علمی شده، بلافاصله آن پایان‌نامه کنسل شده و مدرک هم از آن شخص گرفته می‌شود. در بعضی حالات حتی ممکن است علیه آن شخص کیفرخواست صادر شود چون به‌هرحال سرقت است. در موارد دیگر که مقاله شخص دیگری را بردارید و چاپ کنید یا حتی اگر بخواهید مقاله قدیمی خود را یک بار دیگر چاپ کنید نیز برخورد قوی با شخص می‌شود.


چراکه وقتی یک مقاله چاپ می‌شود دیگر برای شما نیست، مال شخص دیگری است. وقتی بخواهی آن را چاپ کنی، در حقیقت از آن شخص دیگر دزدیده‌اید. در این موارد نیز ممکن است کیفرخواست صادر شود. چندی پیش یک مورد خیلی جالبی اتفاق افتاد یک فیزیکدان آزمایشگاهی در برن‌لپز یک سری آزمایش انجام می‌داد، مورد خیلی جالبی پیدا کرد و بعد از آن مرتب آزمایش‌هایی که انجام می‌داد از آزمایش‌های قبلی بهتر می‌شد.


به این فرد مرد دست‌طلا می‌گفتند چراکه تسلط زیادی داشت و می‌دانست چگونه سیستم آزمایشگاه سرهم‌بندی کند تا جواب بگیرد. بعد از انتشار چند مقاله، شخصی نمودار آن را نگاه کرد و متوجه شد که قبلاً این نمودار را دیده است. مشخص شد که این نمودار در یکی مقالات اولیه مرد دست طلا بوده است. ابتدا فکر می‌کردند که اشتباهی شده اما کاشف به عمل آمد که هیچ کدام از این آزمایش‌ها را انجام نداده و به‌طورکلی دروغ گفته است.


درواقع مرد دست‌طلا هیچ ویژگی طلایی نداشته است. این شخص فوق دکتری فیزیک داشت اما بلافاصله اخراج شد. در رشته فیزیک و احتمالاً هیچ رشته دیگر نمی‌تواند کار کند. اتفاقاً شخص جوانی هم بود و مصاحبه‌ای با آن شد که چرا چنین کار کردی؟ پاسخش این بود که آزمایش اول را که انجام دادم، اشتباهی داشت اما نمودارش که منتشر شد توجه ویژه‌ای به من شد و تشنه این توجه شدم و خواستم به‌طور مرتب تکرار شود. این بدترین کاری است که می‌توان در حوزه علم انجام داد.


آنا: پدیده‌ای به نام چشم و هم‌چشمی‌های علمی وجود دارد، چنین اتفاقی تنها مختص به ایران است یا در کشورهای غربی نیز رخ می‌دهد؟


شکراللهی: متأسفانه همه‌جا وجود دارد. یکی از اشتباهات ماهیت انسان حسادت است بیماری به نام خودشیفتگی یا نارسیسم وجود دارد که به‌طور کامل می‌توانید در رفتار ترامپ ببینید. آدم خودشیفته همواره کارهای خودش را برتر از دیگران می‌داند و هر دلیل و منطقی هم برایش بیاورید که این کار اشتباه است، انکار می‌کند. اشتباه را همیشه از طرف مقابل می‌دانند و کار خودشان را بی‌نقص و کامل می‌بینند.


متأسفانه سیستم دانشگاهی در سطح بالا خودشیفته زیاد پرورش می‌دهد یا اینکه آدم‌های خودشیفته زیاد دنبال این کار می‌روند. فرض کنید شما تعداد زیادی مثل ترامپ در محیط دانشگاه داشته باشید، بعد فردی جایزه‌ای ببرد. طرف دوم چون فکر می‌کند از آن‌طرف بهتر است، باید یک توجیهی برای خودش داشته باشد که چرا این جایزه را او برده و من نبرده‌ام. معمولاً توجیه می‌کنند که آن فرد چیزی بلد نیست و اهل زد و بند بوده است. این موضوع چشم و هم‌چشمی علمی در تمام محیط‌های علمی جهان وجود دارد.



آنا: در این مورد تجربه شخصی هم داشته‌اید؟


شکراللهی: مسلماً هرکسی دارد. قبل از اینکه به EPFL بروم برای کار در دانشگاه دیگری تقاضا داده بودم جزء کاندیدهای نهایی بودم. روند به سویی پیش می‌رفت که درنهایت به من پیشنهاد کار بدهند اما به‌طور ناگهانی گفتند که این شغل را به شخص دیگری می‌دهیم. پس از این اتفاق یکی از اعضای این کمیسیون با من تماس گرفت که چیزهای عجیب‌وغریبی درباره شما در جلسه مطرح شده است.


مشخص شد که شخصی مقدار زیادی دروغ درباره من گفته است و به همین دلیل کمیسیون قبول نکرده که آن موقعیت شغلی را به من بدهد. اتفاقاً آن شخص را می‌شناختم و فکر می‌کردم که با هم دوست هستیم. فکر می‌کنم موفقیت‌های من باعث شده که دست به چنین کاری بزند.


آنا: برخوردی هم با این شخص شد؟


شکراللهی: خیر نخواستم که چنین اتفاقی بیفتد. او را دوست حساب می‌کردم و هنوز هم دوست حساب می‌کنم. می‌دانم به چه دلیلی این کار را کرده است. این کار را به خاطر خودش کرد. دلم می‌خواهد این شخص برای مشکلاتش از متخصص کمک بگیرد. جلسات این کمیسیون‌های استخدام و صحبت‌های آن‌ها سری است و شخصی که به من تلفن کرد، در حقیقت کار غیرقانونی کرده بود و اطلاعاتی را به من داده بود که اجازه نداشت. اگر بروم شکایت برای این فرد بد می‌شود؛ بنابراین به‌طور کل این موضوع را کنار گذاشتم. تا حد زیادی این فرد در حق من خوبی کرد، موقعیت شغلی که در مؤسسه پلی‌تکنیک فدرال لوزان داشتم، بسیار بهتر از آن موقعیت شغلی بود.


آنا: برنامه‌ای دارید که فرزندانتان را به همان روشی که دایی‌تان شما را آموزش داد، کمک کنید؟


شکراللهی: بنده فرزندی ندارم اما خواهر و برادرانم صاحب فرزند هستند و سعی می‌کنم با همان روش دایی‌ام آن‌ها را پشتیبانی کنم. اتفاقاً دایی بنده نیز خودش هم فرزندی ندارد. از همان دوران کودکی که به من آموزش می‌داد، تأکید بسیار زیادی روی منطق و منطقی فکر کردن داشت. مباحثی که به من یاد می‌داد، منطق من را قوی‌تر می‌کرد. برای مثال نظریه مجموعه‌ها را در سن پنج‌سالگی به من یاد داد که بسیار پیچیده است.


سپس شروع به آموزش هندسه کرد که مبحث بسیار قوی است. هندسه در یادگیری منطق و اثبات‌ها کمک بسیاری می‌کند. زمانی که هم گیر می‌کردم، کمکی به من نمی‌کرد و می‌گفت باید خودت به روشی کارت را راه بیندازی. اگر بخواهم راه‌حل را به تو بگویم، چیزی یاد نمی‌گیری. آموزش ریاضی را با برنامه و نظم خاصی به من یاد می‌داد و بسیار مدیونش هستم. اگر دایی‌ام نبود هیچ‌کدام از افراد خانواده من ریاضی را احتمالاً به‌خوبی یاد نمی‌گرفتند.


آنا: فکر می‌کنید از دوران کودکی پتانسیل شما را تشخیص داده بود؟


شکراللهی: احتمالاً چیز خاصی در من دیده بود. متوجه شده بود که می‌توانم و استعداد و کشش را دارم. البته این آموزش‌ها تنها مختص من نبود، به دیگران نیز همین طور آموزش می‌داد. دایی من چند نسل را تربیت کرد. حتی در حال حاضر نیز به برادرزاده ۶ ساله‌ام آموزش می‌دهد. ایشان به معنای واقعی یک معلم تمام‌عیار است. علاوه بر دانشی که دارد،‌ تعلیم را واقعاً بلد است و می‌داند که باید چگونه معلمی کرد.


در زمان کودکی‌ام هیچ‌وقت ایشان را بدون کتاب ندیدم. معمولاً هم‌زمان دو کتاب را با هم می‌خواند. آن هم نه کتاب‌های رمان، اصلاً رمان دوست ندارد، برای مثال یک کتاب تاریخ یا فلسفه، در کنارش یک کتاب اقتصاد. آدم بسیار جالبی است. دانشجویان دانشگاه شریف برای مدت زیادی که دقیق نمی‌دانم برای ریاضیات عمومی جزوه‌های ایشان را مطالعه می‌کردند. برای مدتی هم در دانشگاه کرمانشاه نیز تدریس می‌کرد.



ایران یکی از قدرتمندترین کشورها در تجاری‌سازی علم است


آنا: ایران در تولید علم عملکرد موفقی دارد اما در تولید فناوری نیاز به تقویت دارد، چه راهکاری برای بهبود این شرایط پیشنهاد می‌دهید؟


شکراللهی: همه‌جای دنیا اوضاع به این شکل است. در این سفر بسیاری از افراد این سؤال را از من کرده‌اند. به نظرم ایران یکی از قدرتمندترین کشورها در صنعتی‌سازی یا تجاری‌سازی علم است. هیچ‌کس این امر را باور نمی‌کند. در خارج از کشور نیز کسی باورش نمی‌شود. یکی از دلایل قدرتمندی تجاری‌سازی علم در ایران تحریم‌ها است. تحریم‌ها هر بدی که داشته باشند باعث توانمندسازی علم شده‌اند. شرکت‌های نوپا داخلی وقتی محصولی به بازار می‌دهند، با رقابت خارجی روبه‌رو نیستند. شرکت‌های بزرگ مانند اینتل و آی‌بی‌ام نمی‌توانند در ایران فعالیت کنند، محصولات برتر خودشان را ارائه کنند و شرکت‌های کوچک را از بازار بیرون بیندازند. برای همین احتمال موفقیت شرکت‌های دانش‌بنیان بیشتر می‌شود.


در بازدیدهایی که از دانشگاه شریف داشتم متوجه شدم بسیاری از آزمایشگاه‌های آن‌ها تسهیلات تجاری‌سازی برای دانشجویان قائل می‌شوند. در این حوزه ایران از سایر کشورها قدرتمندتر است. در میان کشورهایی که دیدم، کشوری به قدرت ایران ندیدم. نظر شخصی من است می‌دانم هرکسی باورش نمی‌شود. از سوی دیگر این تجاری‌سازی در تمام دنیا مشکل است، چرا؟ کسی که در دانشگاه کار می‌کند، هیچ شمّی از تجارت ندارد.


دانشگاهی‌ها برای تحقیقات تربیت می‌شوند نه برای تجاری‌سازی. بسیاری از همکارانم فکر می‌کنند بخش تجاری‌سازی ساده است. گمان می‌کنند کل کار تحقیقات است و باقی کار را به کس دیگری می‌سپاریم و محصولی تولید می‌کنیم و می‌فروشیم. این در حالی است که بخش تحقیقات و فنی آن در بسیاری از مواقع سه درصد از کار است. چگونه می‌توان این شرایط را بهتر کرد؟ در شرکت‌ها موقعیت شغلی به نام مدیر محصول وجود دارد که وظیفه آن‌ها تعریف یک محصول برحسب قابلیت‌های یک شرکت است.


برای مثال مدیران محصولی که در شرکت دارم برحسب قابلیت‌های شرکت ما یک یا چند محصول تعریف می‌کنند که آن‌ها را بسازیم. هرچقدر مدیر محصول کارش بهتر باشد، کار تجاری شرکت هم راحت‌تر انجام می‌شود. چون محصولی که شرکت درست می‌کند، بلافاصله مشتری پیدا می‌کند و خریداری می‌شود. بدین ترتیب می‌توان برنامه‌ریزی کرد، مقدار دسترسی به بازار را تخمین زد تمام این موارد به کیفیت مدیر محصول بستگی دارد. شرکت‌ها مدیر محصول دارند اما دانشگاه ندارد. دلیل هم ندارد که دانشگاه مدیر محصول داشته باشد. بااین‌حال اگر بخواهیم تجاری‌سازی را تا حدی مهندسی کنیم، به یک سری مدیر محصول خوب احتیاج داریم که در جاهای مختلف کار کنند. این افراد باید در دانشگاه، پارک‌های فناوری یا مکان‌هایی که در حقیقت با تکنولوژی ارتباط دارند، فعالیت کنند.


مدیر محصول باید بازار را بشناسند و برحسب آن به شرکت بگوید که چه محصولی بسازد. تعریف محصول برای شرکت‌های دانش‌بنیان بسیار مهم است. مدیر محصول می‌داند مشتری قصد خرید چه محصولی را دارد که این امر میانبر بسیار قدرتمندی بین شروع شرکت دانش‌بنیان تا فروشش می‌زند، چراکه این پروسه می‌تواند بسیار طول بکشد و در این مدت شرکت ورشکست شود و ایده از بین برود.


آنا: به نظر شما مدیر محصول می‌تواند پلی میان صنعت و دانشگاه باشد؟


شکراللهی: ارتباط میان دانشگاه و صنعت هیچ‌وقت درست نمی‌شود چون خودشان هم درست نمی‌دانند نیازشان چیست. از سوی دیگر صنعت نمی‌داند زبان دانشگاه چیست، دانشگاه هم نمی‌داند زبان صنعت چیست. اگر شرایط امکان‌پذیر بود که شرکت‌های صنعتی به دانشگاه مراجعه می‌کردند و می‌گفتند این مشکلات را برای ما حل کنید و دانشگاه نیز این کار را می‌کرد اما چنین اتفاقی نمی‌افتد.


از شرکت خودم مثال می‌زنم؛ فکر کنید یک مشکل فنی داریم تا بروم این مسئله را به دانشگاه بگویم، یک دانشجو پیدا شود و شروع به کار کند یا مسئله را حل کرده‌ام یا گریز زده‌ام و به سراغ مسئله دیگری رفته‌ام تا سریع‌تر به بازار برسم؛ بنابراین این ارتباط صنعت و دانشگاه امکان‌پذیر نیست. کسی که فکر می‌کند همه‌چیز با ارتباط صنعت و دانشگاه درست می‌شود یا در صنعت نیست یا در دانشگاه نیست. اگر در هر دو محیط باشید، می‌دانید که این امر اصلاً امکان‌پذیر نیست. نمایشگاه صنعتی زیادی با این هدف برگزار می‌شود که صنعت مشکلاتش را بگوید تا دانشگاه حل کند اما می‌دانم که امکان‌پذیر نیست حداقل در کشور سوئیس امکان‌پذیر نیست.


همکارانم در دانشگاه را می‌شناسم و می‌دانم که این مسائل آن‌قدر که برای من صنعتی حاد است برای آن‌ها مهم نیست. صنعت نیاز دارد که مسائلش بلافاصله حل شود اما دانشگاه روند کندتری دارد اما مدیر محصول فرق می‌کند چون کارش این است که محصولات را بر حسب قابلیت‌های یک شرکت تعریف کند. مدیر محصول عضوی تنها مختص به شرکت نیست می‌تواند در یک پارک فناوری فعالیت کند. چنین شخصی می‌تواند محصولات یک شرکت نوپا را که حتی قبل از تأسیس بر اساس قابلیت آن‌ها تعریف کند و نقشه راهی به آن‌ها بدهد. مسلماً مدیر محصول، نیاز صنعت را می‌داند و می‌تواند محصولاتی تعریف کند که موفقیتشان در بازار تضمین شده است.


آنا: برخی معتقدند که وقتی دانشجو برای تحصیل هزینه می‌کند، عملکرد بهتری دارد، نظر شما در این باره چیست؟


شکراللهی: در سوئیس تحصیل در دانشگاه‌ها در هر مقطعی رایگان است و اگر کسی از کشورهای دیگر برای تحصیل در آن‌ها تقاضا کند و شرایط لازم را داشته باشد نیز می‌تواند به‌صورت رایگان در دانشگاه‌ها درس بخواند. با شهریه دادن برای آموزش بسیار مخالف هستم. به نظر من تحصیلات مانند حق تنفس باید مجانی باشد. در آمریکا تمام دانشگاه‌ها شهریه می‌گیرند، باوجوداینکه برخی از دانشجویان بورسیه می‌شوند اما عده زیادی از استعدادها به جایی نمی‌رسد چراکه اصلاً نمی‌توانند به دانشگاه برسند و خودشان را بالا بکشند. بدین ترتیب عملاً سیستمی درست کرده‌اند که تنها افراد متمول قادر به تحصیل می‌شوند. نتیجه این کار نیز تنها به افراد متمول ختم می‌شود. درواقع چرخه‌ای درست می‌شود که مختص قشری کوچکی از جامعه می‌شود و عملاً هیچ استفاده‌ای از استعدادهای قشرهای پایین نمی‌شود.


بورسیه شدن نیز کار آسانی نیست. شخصی که سرمایه‌گذار اول من بود در یک خانواده بسیار فقیر بزرگ شده بود. زمانی که قصد داشت برای تحصیل به دانشگاه برود، پدرش شدیداً مخالفت می‌کند و می‌گوید که با کدام پول می‌خواهی به دانشگاه بروی، حتی اگر بورسیه هم می‌گیری پول گذران زندگی نداری. این فرد بالاخره با تلاش زیاد به دانشگاه می‌رود و فرد موفقی هم شده است. شرکتش با قیمت ۱, ۱ میلیارد دلار به فروش رفت. این مورد استثنا است، شاید از بین یک میلیون نفر یک نفر به این موفقیت برسد.


هر کسی قادر به این کار نیست بنابراین برخی از استعدادها بدون دیده شدن از بین می‌رود. فکر نمی‌کنم کسی که شهریه می‌دهد کارش بهتر باشد. برای مثال شهریه کسی که در دانشگاه برکلی درس می‌خواند را که خود آن شخص نمی‌دهد، پدر و مادرش این هزینه را می‌دهند.



آنا: مشارکت و حضور بانوان در علم و فناوری کمرنگ است، به نظر شما چه کاری برای بهبود این امر باید انجام شود؟


شکراللهی: متأسفانه این مشکل جهانی است. به‌تازگی شنیده‌ام که بانوانی که عضو هیئت حکام جایزه آی‌تریپل‌ای درخواست کرده‌اند که تمام جایزه‌های سه سال آینده باید به بانوان داده شود. چنین کاری به درد دانشمندان زن نمی‌خورد و ارزش جایزه آن‌ها را زیر سؤال می‌برد. این امر بعد از پرونده آزار جنسی یکی از استادان دانشگاه پرینستون اتفاق افتاد و بانوان دانشگاهی و دانشمند خواستار تغییرات جدی شدند. بااین‌حال نمی‌توان اجبار کرد که همه‌جایزه‌ها به بانوان برسد چراکه این کار به ضررشان تمام می‌شود.


واقعاً نمی‌دانم چطور می‌توان این مشکل را حل کرد. در شرکت خودم با این مشکل مواجه شده‌ام، اصلاً نمی‌توان نیروی زن پیدا کرد. بانوان از هر نظر نیروی انسانی عالی به شمار می‌روند، از جان‌ودل کار می‌کنند و پیشرفت کار برایشان بسیار مهم است. همسرم در بخش کارگزینی شرکتم کار می‌کند و چندی پیش که ساختار حقوق کارکنان را بررسی می‌کردیم که متوجه شدیم حقوق کارمندان زن بسیار کمتر از مردان است.


این در حالی است که من و همسرم بسیار به تساوی حقوق زنان پایبندیم و می‌خواستیم دلیل این شرایط مشخص شود. در شرکت ما برای تعیین حقوق از خود کاندیدها می‌خواهیم که حقوق درخواستی را بنویسند. اگر رقم مورد تائید ما باشد نیز مسلماً بیشتر از آن نمی‌دهیم و اگر بیشتر باشد که سعی می‌کنیم قیمت را پایین بیاوریم. مشخص شد مبلغ پیشنهادی بانوان برای حقوق ۲۰ درصد کمتر از مبلغ بازار است. ما هم مبلغ بالاتری از آنچه که درخواست می‌کنند، نمی‌پردازیم که باعث به وجود آمدن شکاف درآمدی می‌شود.


برای کار در دانشگاه فرانکفورت درخواست داده بودم و جز کاندیدهای نهایی بودم و در نهایت جواب منفی به آن‌ها دادم. بعد از من به سراغ یکی از همکارانم که زن بود رفتند و این کار را به او پیشنهاد دادند. با من تماس برقرار کرد و پرسید که حقوق پیشنهادی این دانشگاه به تو چقدر بوده است؛ برای مثال گفتم ۲۴۰ هزار مارک در سال. این درحالی‌که برای همان کار به این خانم ۱۴۰ هزار مارک در سال پیشنهاد داده بودند. از نظر کاری و حرفه‌ای هر دو در یک سطح بودیم و تنها تفاوتمان جنسیت بود.


توصیه کردم که به‌هیچ‌عنوان این حقوق را قبول نکن، چراکه اگر تو این مبلغ را قبول کنی به زن بعدی ۱۲۰ هزار مارک در سال پیشنهاد می‌دهند و این مبلغ کمتر و کمتر می‌شود. این کار هم به خودت و همه به کل زنان صدمه می‌زند. در آخر هم این پیشنهاد را قبول نکرد. ممکن هم نبود خطای این دانشگاه را به جرائم گزارش دهد چراکه صحبت‌های آن‌ها کاملاً سری بوده و درنهایت به اعتبارش لطمه می‌خورد. این در حالی است که حقوق استادان در آلمان الگوی خاصی دارد و نباید کمتر و بیشتر باشد.


*گفتگو از هانا حیدری


انتهای پیام/4021/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر