رونمایی از مستند زندگی کتابشناس معاصر
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی خانه کتاب این مراسم به مناسب نودمین زادروز استاد ایرج افشار عصر یکشنبه نوزدهم مهرماه با حضور بهرام و آرش افشار؛ فرزندان استاد افشار، مجید غلامیجلیسه، مدیرعامل مؤسسه خانه کتاب، محمد بقایی، پژوهشگر حوزه فرهنگ و ادبیات، هوشنگ دولتآبادی، از همکاران و دوستان نزدیک ایرج افشار و سیدجواد میرهاشمی، طراح و کارگردان فیلم برگزار شد.
در این مراسم بعد از اکران فیلم توسط خانه کتاب با حضور مجید غلامی جلیسه؛ مدیرعامل خانه کتاب و بهرام افشار؛ فرزند استاد ایرج افشار از سید جواد میرهاشمی تقدیر شد.
مدیرعامل خانه کتاب در این بخش از برنامه گفت: «آقای میرهاشمی با تلاش فراوان موفق به تهیه این مستند شد که بدون تردید اثر بسیار ارزشمندی است و مورد توجه بسیاری قرار خواهد گرفت و به سهم خودم از ایشان تشکر میکنم.»
وی اظهار داشت: «مؤسسه خانه کتاب سال گذشته در سالروز فوت استاد ایرج افشار، در مراسم رونمایی از کتابی با موضوع این استاد که توسط سید فرید قاسمی تهیه شده بخشهایی از این مستند را پخش کرد.»
مدیرعامل مؤسسه خانه کتاب افزود: «بدون شک اینگونه قدردانیها در برابر تلاش وافر آقای میرهاشمی ناچیز است و امیدواریم در آینده کارهای بهتر و بیشتری از او در این عرصه مشاهده کنیم.»
سپس در ادامه نشستی با حضور محمد بقایی؛ پژوهشگر حوزه فرهنگ و ادبیات و هوشنگ دولتآبادی، از همکاران و دوستان نزدیک ایرج افشار برگزار شد.
سیدجواد میرهاشمی، تهیهکننده و کارگردان مستند «فرزانه فروتن ایران مدار ما» در این نشست، اظهار کرد: «از سال ۱۳۸۶ تاکنون در حال تهیه فیلم مستند از شخصیتهای فرهنگی و ادبی هستم. البته پیش از آن، کار داستانی انجام میدادم.»
وی با بیان اینکه روش تحقیق را از دکتر باستانی پاریزی و ایرج افشار آموختم، عنوان کرد: «آنها همواره تأکید داشتند که فقط به یک کتاب یا یک عکس بسنده نکنم. این بود که دیدار با این استادان بیشتر شد و برای من حکم شاگردی داشت.»
این مستندساز بیان کرد: «مستند «فرزانه فروتن ایران مدار ما» را با مطالعه آثار ایرج افشار و باستانی پاریزی ساختم. نمیدانم در آینده چه مستندی خواهم ساخت اما میدانم که ساخت مستند را در حوزه شخصیتهای فرهنگی و ادبی ادامه خواهم داد.»
محمد بقایی در این نشست گفت: «فقدان افشار باعث شد همه کسانی که با کتاب، تحقیق، نسخهپژوهی و ایرانشناسی سروکار داشتند، احساس کردند که خلأ بزرگی در زندگی آنها به وجود آمده است.»
وی ایرج افشار را مصداق این بیت سنایی «سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب / لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن» دانست و گفت: «افشار دقیقاً همانی بود که پیش از سال ۱۳۵۷ بود؛ هیچ تغییری در وضع ظاهر او به وجود نیامد. این موضوع نشان میدهد که انسانی صادق چه از نظر ظاهری و چه از نظر باطنی بود. یعنی افشار تلون را در فاصله چند ماه به حساب تحول نگذاشت.»
بقایی ادامه داد: «ایرج افشار تا واپسین لحظات مرگش دست از قلم برنداشت، حدود ۳۰۰ جلد کتاب نوشت و از او بیش از ۲ هزار مقاله، سخنرانی و سفرهای مختلف به جا مانده است.»
در ادامه هوشنگ دولتآبادی در سخنانی پرواز افشار را، از یک منشی ساده کتابخانه دانشکده حقوق تا قلههای بلندی که به آنها رسید، شبیه سیمرغ دانست و اظهار داشت: سیمرغ افشار به مقتضای زمان به وجود آمد. نظم و ترتیب ویژهای در کارهای افشار مشهود بود. وی به نوشتن و بایگانی کردن همه چیز پایبند بود. در هر پیچ و خم با مشکل جدیدی مواجه میشد. در نتیجه این مرد جوان و مستعد که شاید قابل توصیف نباشد، در هر مسیری که رفت، به صورت مرغی تکثیر شد و وقتی به قله رسید، تبدیل به سیمرغ شد. اینها همه باعث شد که افشار یک اسطوره باشد.
وی افزود: «باید بدانیم که اکنون برای رسیدن به قله و تبدیل شدن به ایرج افشار، نیازی به پیمودن این همه مسیر سخت نیست چون ایرج افشار همه این سختیها را گذرانده و به صورت آسان در اختیار نسل جوان است. به جای اینکه فکر کنیم اسطورهای رفته و دیگر جایگزینی ندارد، اینگونه تصور کنیم که او را سرمشق خود قرار دهیم.»
دولتآبادی در پایان سخنان خود با اظهار تاسف از در معرض آسیب قرار گرفتن نسخههای خطی گفت: «متاسفانه نسل جدید هیچ علاقهای به نسخههای خطی ندارد و اصلاً علاقهای به پدربزرگها ندارند. بنابراین، پیشنهاد میکنم بنیادی در این حوزه سرمایهگذاری کند تا نسبت به خرید نسخههای خطی از خانوادههای ایرانی بکوشد.»
انتهای پیام/