صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۲۲:۱۲ - ۱۴ مهر ۱۳۹۸

میزگرد مجلس ////////////

///////////
کد خبر : 429408

لزوم شفافیت، از چه راه‌هایی می‌شود شفافیت ؟؟؟ جدیدی است که ما مطرح کردهایم و از مجلس میخواهیم یا در کشورهای دیگر هم وجود دارد؟


- در مورد شفافیت آرای نمایندگان که البته در فضای رسانه‌ای به نام «طرح شفافیت آرا» شناخته می‌شود، در اصل طرح الحاق دو تبصره به ماده 119 آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی هست با این عنوان و موضوع که آرای نمایندگان مجلس از لحاظ اینکه رأی مخالف، موافق یا ممتنع بدهند، شفاف و واضح شود. اگر بخواهیم تاریخچه‌ای از طرح شفافیت آرا یا طرح الحاق دو تبصره به ماده 119 آیین‌نامه داخلی مجلس بدهیم، در آذر ماه سال 96 توسط یک نماینده اصلاح طلب، آقای سعید فتحی ابتدا مطرح می‌شود. یعنی به‌نوعی پیشگام بودن این قضیه دست فراکسیون امیدی‌ها و اصلاح‌طلب‌های مجلس است. پیشنهاد طرح را می‌دهند ولی به خاطر اینکه در آن زمان مسائل دیگری در دستور کار مجلس بوده موافقت نمی‌شود. چند ماه بعد و در مرداد ماه سال 97 آقای حاجی دلیگانی دوباره این بحث را مطرح می‌کند و حالا تفاهمی به‌وجود می‌آید بین آقای حاجی دلیگانی اصولگرا و فتحی اصلاح‌طلب، یک طرحی را با چنین عنوانی دقیقاً «طرح شفافیت آرای نمایندگان» که آرای نمایندگان از لحاظ اینکه موافقند، مخالفند یا ممتنع هستند، صراحتاً از طریق پایگاه خبری مجلس و جراید بازتاب خبری پیدا کرده و مردم از آنها مطلع شوند. البته این طرح، طرح یک فوریتی‌اش که رأی نیاورد، داخل مجلس هم رأی نیاورد، رفت داخل کمیسیون آیین‌نامه داخلی که در آنجا دچار یک استحاله و دگرگونی شد. یعنی کمیسیون آمد کلاً مفاد طرح را عوض کرد. آن چیزی که نهایتاً از کمیسیون آیین‌نامه داخلی بیرون آمد این بود که صرفاً کسانی که در رأی‌گیری‌ها شرکت نمی‌کنند یا شرکت می‌کنند یا غایب هستند، صرفاً اینها اطلاع‌رسانی شود از پایگاه خبری مجلس و جراید، در صورتی که نیت و هدف اصلی کسانی که بنیانگذار این طرح بودند، این نبود بلکه این بود که مردم صراحتاً و به‌صورت شفاف بدانند که نماینده خودشان در پارلمان نسبت به طرح‌ها و لوایح چه نظری دارد، نظر موافق دارد؟ نظر مخالف دارد؟ استدلال‌هایی که دارد را بیاورد. این طرح به‌نوعی شفافیت و پاسخگویی هم از ارکان جمهوریت و دموکراسی است و جزء پایه‌های اصلی دموکراسی و جمهوریت محسوب می‌شود.


؟؟؟


- کشور ما در شرایطی قرار دارد که تقریباً جو فضای رسانه‌ای مسمومی هست که از سه طریق، شبکه‌های تلویزیونی مثل بی‌بی‌سی و من‌وتو را از یک طرف در نظر بگیرید، از یک طرف دیگر هشتگ‌زن‌های سعودی و عبری که سعی می‌کنند فضا را مخدوش کنند و از یک سمت دیگر هم بالاخره ما یک‌سری معاندین یا ضد انقلاب‌ها یا افرادی که ناخواسته در این جریان قرار می‌گیرند فضا را به سمتی برده‌اند که جمهوری اسلامی با تمام مراحلی که طی کرده و با تمام فضاهایی که برای اثبات جمهوریت و پاک بودن خودش ایجاد کرده، همیشه دچار یک‌سری شایعات و مواضع تدافعی قرار می‌گیرد. مثلاً یکی‌اش همین فساد سیستماتیک است، در حالی که همه ما به این قائل هستیم که فساد سیستماتیک وجود ندارد ولی فضای رسانه‌ای و فضایی که الان قالب است دارد این‌جور توجیه و تحلیل می‌کند که ایران دچار فساد سیستماتیک است و یکی از راه‌هایی که می‌شد به‌راحتی جلوی این شایعات و این هجوم رسانه‌ای ایستاد، شفافیت است. بحث دیگری که خیلی مهم است، شفافیتی که مد نظر ماست، به هیچ‌وجه شفافیت آرا و شفافیت عملکردی نمایندگان مجلس و به این حالا خرده‌شفافیت‌ها مربوط نمی‌شود. آن شفافیتی که نظر جنبش دانشجویی حداقل از نگاه ما هست، شفافیت کلی در همه ابعاد است، در همه زمینه‌هاست، هم در ساختار دولت، هم در ساختارهای غیردولتی، خصوصی، نیمه‌دولتی، مجلس، همه قانون‌گذارها، فرقی برای ما ندارد. مخا یک چیزی می‌خواهیم که مردم به نتایجی برسند که نیاز نباشد مرجع‌شان کس دیگری باشد یا مثلاً اخبار را از جاهای دیگر دنبال کنند و مردم یک حس مشارکتی در حکومت داشته باشند. این روال تنها به یک وسیله شکل می‌گیرد، آن هم اینکه مردم خودشان ناظر باشند بر اعمال حکومتی و حاکمیتی و یکی از راه‌هایش هم از نظر ما، شفافیت است.


؟؟؟


- ابعاد مختلفش را دوستان دارند اشاره می‌کنند ولیکن به نظر من شفافیت 0620 برای جمهوری اسلامی است. ما یک نظام انتخاباتی داریم که در دل این نظام انتخاباتی آرای مردم تبدیل به کرسی نمایندگی می‌شود. یعنی مردمی که می‌روند رأی می‌دهند، آن رأی‌ها یک تعداد تبدیل به یک کرسی نمایندگی می‌شود و یک شخص را به عنوان یک نماینده در جایگاه مجلس قرار می‌دهد. ولی متأسفانه با اینکه 40 سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد ولی سیستم انتخاباتی ما دچار ضعف‌های جدی است و برونداد این ضعف‌هایی که سیستم انتخاباتی ما دارد سرریز می‌شود در مسائل مختلف جامعه ما، اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. یکی از مسائلی که در بحث ؟؟؟ وجود دارد عدم شایسته‌گزینی و ورود افراد به ساختار مجلس است و این خودش تبعات بسیار زیادی دارد. به چه نحو؟ وقتی می‌گوییم شایسته‌گزینی نیست یعنی افرادی که صلاحیت بیشتری برای حضور در داخل مجلس به عنوان نماینده ملت وارد این ساختارهای مجلس شورای اسلامی می‌شوند، دقیقاً این است که ما آن نگاه ملی که شاید در درون مجلس شورای اسلامی بهش نیاز داریم از جانب خیلی از نمایندگان محترم نمی‌بینیم چون برای رأی آوردن نیاز دارند که ؟؟؟ محلی انجام دهند، در حوزه انتخابی خودشان معطوف شوند و این معطوف شدن به حوزه انتخابی یک تبعات دیگری هم دارد مثلاً ممکن است زد و بندهایی با دولت یا سایر ارگان‌های اجرایی انجام شود که بخواهد حالا امکانات یا منابعی وارد آن منطقه یا حوزه انتخابی شود که باعث بشود که نماینده شاید خودش یک نظر دیگری دارد ولی به دلیل اینکه می‌خواهد آن حوزه انتخابیه‌اش را حالا ما اصل را بر حسن نیت می‌گذاریم، اینکه می‌خواهد آباد کند، توسعه دهد و به حوزه انتخابیه بیشتر برسد لذا شاید نیاز دارد که یک‌سری لابی‌ها با مسئولان محترم ؟؟؟ هیئت دولت تا بتواند این منابع را به آن سمت جذب کند. بحثی که ایجاد می‌شود این است که این رأی‌ها و به‌طور خاص رأی اعتمادها و طرح‌هایی که می‌آید، این رأی‌هایی که آقایان نماینده می‌دهند دقیقاً بر چه اساس و معیاری است، آیا بر اساس همان نفع حوزه انتخابیه خودشان است یا نه، واقعاً یک نگاه ملی و اصولی به رأیی که می‌خواهند دارند؟ شفافیت اصل جدایی‌ناپذیر جمهوریت و ؟؟؟ و مردم‌سالاری دینی ؟؟؟ خیلی واقعاً نیازمند ؟؟؟ با این نظام غلط انتخاباتی، حداقل شفافیت می‌تواند بخشی‌اش را جبران کند.


؟؟؟


- من دو حوزه را یکی بحث قوه قضاییه، ؟؟؟ قوه قضاییه را رکن مهمی می‌دانیم در بحث جمهوریت نظام، ضامن آبروی نظام و بقای آبروی نظام است و اقتدار قوه قضاییه را ضامن حفظ این آبرو می‌دانم و طرح شفافیت در کلیت نه فقط الان بحث‌مان مجلس، شفافیت در کل، در خصوصی‌سازی، در بحث اتاق بازرگانی، در خود مجلس، حالا در نهادهای دیگر جمهوری اسلامی این را ضامن بقای جمهوریت نظام می‌دانم به خاطر اینکه مردم نسبت به نهادهای جمهوریت راغب می‌شوند. شفافیت را معادل همان اتاق شیشه‌ای می‌دانم که باعث می‌شود مردم نسبت به انتخابی که کرده‌اند آگاه شوند و نتیجه انتخابی که کرده‌اند را به وضوح ببیند که الان در مجلس چه عملکردی دارد. این یک اتاق شیشه‌ای می‌شود که تصمیم‌گیری‌های مسئولان و نماینده‌های مردم برای آنها رو می‌شود اما اگر این اتاق شیشه‌ای یک‌مقدار شیشه‌هایش کدر باشد باعث می‌شود که مردم احساس اعتماد نکنند و مسلماً در این میان تصمیم‌هایی گرفته می‌شود که هم می‌تواند جمهوریت نظام را از بین ببرد و هم می‌تواند آبروی نظام را با خطر مواجه کند. شفافیت که به نظر من باید بیشتر روی نماینده‌های مجلس تأکید کنید، چون همان‌طور که از قبل هماهنگ شده بود که در مورد شفافیت آرای نمایندگان مجلس صحبت کنیم، شفافیت باعث می‌شود که آن گروه خشن مجلس آشکار شود، مردم آن را بشناسند، آن سیستمی که الان دارد در مجلس کدخدایی می‌کند را مردم بشناسند. ما از چنین جریاناتی در بحث برجام و ... ضربه خوردیم و همین جریان‌ها می‌خواستند FATF و پالرمو را به نظام غالب کنند. این شفافیت با این کارایی که دارد و اینکه تصمیم‌گیری‌ها برای مردم شفاف شود یا همان داستان اتاق شیشه‌ای خوشایند خیلی‌ها نیست. در طول سال‌های اخیر بحث شفافیت مد نظر خیلی از دانشجویان بود اما چه می‌شود که الان که نزدیک انتخابات است یک عده‌ای می‌آیند و طرح شفافیت را عَلَم می‌کنند، آن هم نه برای نمایندگان مجلس، می‌بینیم از آن طرف خبرگان و شورای نگهبان و ... را مطرح می‌کنند، می‌خواهم بگویم این شفافیت به خاطر اهمیتی که دارد باعث می‌شود بازیچه انتخاباتی هم بشود و معلوم است چنین رأیی که مثلاً نهادهای رهبری را شما بگویید که طرح‌شان، شفافیت‌شان رسمی شود، حالا ما یک کم بمانیم عقب‌تر، نمایندگان یک کم جریان‌شان کشیده شود به عقب اما ابتدا شفافیت در آرای خبرگان به وجود بیاید. معلوم است این طرح رأی نمی‌آورد و زمین خورده می‌شود. فردا توی چشم نظام می‌رود، دوباره خود مردم را مقابل نظام می‌گذارند و طرح کاملاً معلوم است، اصلاً طرحی با 200 نفر به این نتیجه می‌رسند که چنین طرح شفافیتی برود، بعدش 50 نفر امضا می‌کنند. اینکه نماینده‌ها واقعاً 1355 بیشتر من جنوب کشور چون از نزدیک لمس کرده‌ام، نماینده مجلس چون حوزه انتخاباتی خودش را دارد، با نماینده این‌وری لابی می‌کند، می‌گوید فلان طرح و فلان طرح و از این حرف‌ها، بعد قشنگ زمینه فساد و ناکارآمدی توی همین به‌وجود می‌آید و اصلاً چنین موارد شفافیت فکر نکنم برای‌شان اهمیت داشته باشد. فعلاً یک بُرد رسانه‌ای و انتخاباتی می‌تواند داشته باشد.


یکی از مواردی که مخالفین این طرح شفافیت مطرح می‌کنند بحث احتمال رد شفافیت است. اینکه اگر آرای‌شان شفاف شود، بعد اینها ممکن است برای تأیید صلاحیت در دوره‌های بعدی به مشکل بخورند، این دلیل را قبول دارید؟


- من می‌خواهم یک مقدار واضح‌تر کیس صحبت را می‌آورم روی همین بحث شفافیت آرا در مجلس شورای اسلامی. ما اولاً که اسناد بالادستی قابل توجهی بر این مبنا داریم که طرح شفافیت آرا چه در مجلس، چه در هر نهاد و ارگان دیگری باید مطرح باشد. اول از همه در سطح جهانی‌اش ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که تصریح دارد که مردم و انسان‌ها حق بر دانستن دارند. این نکته مهمی است. این که مردم خودشان قوه عقل، اراده و اختیار دارند، باید بدانند تصمیمی که مرتبط با سرنوشت‌شان است چیست. در بحث داخلی‌اش هم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول 69 و 84 صراحتاً می‌گوید که مذاکرات مجلس باید علنی باشد و نمایندگان مجلس باید نسبت به مردم پاسخگویی داشته باشند. بنابراین بر لزوم این امر هم در اسناد بین‌المللی و هم در اسناد داخلی تصریح شده و خلأ قانونی در این زمینه نداریم. اما در خصوص شفافیت آرای نمایندگان، یک‌سری نکات مثبت وجود دارد و یک‌سری نکات منفی. آن وزن و وجهه نکات مثبتش به نظرم پزرنگ‌تر از نکات منفی‌اش است. در مورد نکات مثبتش این است که به‌هرحال نماینده‌ای که از طرف، بار حقوقی و بار معنوی نماینده را اگر بخواهیم تعریف کنیم، نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی هر عملکرد و هر فعالیتی دارد در حوزه طرح‌ها و لوایح، مردم باید نسبت به آن مطلع باشند و این بدیهی و روشن است اما نکته اینجاست که آیا این شفافیت رأی اینها در تناقض و در مقابل آزادی عمل و اراده و اختیار نماینده‌ها هست یا نه؟ به‌هرحال نماینده یک اراده و اختیاری دارد. مسئله‌ای که در حوزه شورای نگهبان گفتید، ما موارد نقض بسیاری داریم. یک جمعی بود که آقای کدخدایی دعوت کرده بودند، می‌گفتند این چیزی که می‌گویند اگر آرا شفاف باشد و اگر آرا هم‌سو و هم‌نظر با ما نباشد، در شورای نگهبان طرح را رد می‌کنیم، این کاملاً رد شده است، ما نمونه‌های نقض بسیاری داریم. مثلاً آقای مطهری شاید خیلی از موضع‌گیری‌هایی که در مجلس دارند منطبق با آرا و نظرات اعضای شورای نگهبان نیست ولی خب ایشان همچنان نماینده هستند و به نظرم این خیلی إن‌قلت و ایراد واضحی نیست. حالا اگر بخواهند مخالفان شفافیت إن‌قلت و ایراد واضحی بگیرند این است که بحث شفافیت آرا به‌نوعی باعث خودسانسوری نماینده می‌شود. اینکه رأی نماینده شفاف باشد و مردم بدانند، بیم از اینکه حالا مثلاً رأی من موافق است یا مخالف، مردم چه کنشگری دارند، احزاب چه کنشگری دارند، تئوریسین‌های نظام یا مثلاً نظام چه تصمیمی دارد. اگر تصمیم مغایر تصمیم نظام باشد چه می‌شود؟ از این جهت که شفافیت آرا باعث خودسانسوری می‌شود، به نظرم این شاید ایراد جدی‌تری می‌شد نسبت به اینکه اگر اینها رأی‌شان شفاف شود، شورای نگهبان اینها را رد می‌کند. ولی این هم خیلی جای توجیه ندارد. یعنی این اصل دانستن مردم، اینکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نماینده به ما هو نماینده باید آرا و نظراتش منطبق با نظرات مردم باشد، یعنی سخنگوی مردم در مجلس شورای اسلامی و پارلمان است. بنابراین این بحث که باعث خودسانسوری می‌شود با این منطق و محور که مردم باید بدانند نماینده‌شان در مجلس چه کار می‌کند و آن اصل نمایندگی اقتضا می‌کند که آرا شفاف باشد.


یکی از بحث‌هایی که مطرح است، آیا موافقید که نظر باید نظر شخصی باشد یا نه، نظر کارشناسی باید باشد؟


- به نظر من بحث شفافیت، 1940 پیدا می‌کند، یکی اینکه ما کل ساختار شفافیت را فقط معطوف کنیم به شفافیت آرا، بعد شفافیت آرا را بحث کنیم که نظر شخصی، اگر از نگاه حقوقی نگاه کنید یک مسئله خیلی خنده‌دار و مضحکی است که نماینده بخواهد نظر شخصی‌اش را بدهد. جایگاه نماینده جایگاه نمایندگی مردم است، یعنی از لحاظ حقوقی نماینده خودش و حتی نماینده طیف فکری‌اش هم نیست، نماینده مردم است و بعد قانونگذار جمهوری اسلامی است. یعنی نگاهش، یک نگاه ملی دارد و بعدش اگر بخواهد خیلی نگاهش را تقلیل دهد که در خیلی از موارد این‌طوری است، نگاهش باید منطقه‌ای یا حداقل استانی باشد. اینکه نماینده بخواهد نظر شخصی‌اش را ارائه دهد یک موضوع کاملاً رد شده است و همین که مردم بفهمند یک عده دارند آنجا نظر خودشان را ارائه می‌دهند نه نظر مردم را، این خودش به آگاهی مردم کمک می‌کند. اینکه ما شفافیت یا هر قانون خوبی را مشروط کنیم به اینکه آیا ما رد صلاحیت می‌شویم یا نه؛ آیا شما دارید یک قانونی که به نفع جمهوری اسلامی ایران است، در تعارض با منافع خودتان می‌بینیدش پس این نباید باشد، این یک بحث است که آن را زیر سؤال می‌برد که اگر شورای نگهبان نقد کنیم، بعدش مگر این آقایان چه می‌خواهند بگویند که مثلاً ضد منافع ملی باشد، ضد منافع انسانی باشد، ضد منافع منطقه‌ای باشد، چه می‌خواهد بگوید که می‌ترسد از رد صلاحیت شدن؟ مگر رد صلاحیت شدن طبق چه اصولی است؟ طبق قانون اساسی کشور است، طبق اصول و مبانی انقلاب اسلامی است. یک بحث دیگر که داریم اینکه خب شورای نگهبان بیاید و شاخص‌هایش را شفاف کند. اصلاً ابایی نیست. به نظر من خود جنبش دانشجویی و آن هم قشر حزب‌اللهی‌اش اتفاقاً باید بیاید و بگوید مجمع تشخیص مصلحت نظام هم باید شفاف کند، شورای نگهبان هم بیاید شفاف کند. ما می‌خواهیم بدانیم آقای باهنر، آقای حداد عادل و امثال آنها که 30 سال، 40 سال به اسم انقلابی‌گری در بالاترین درجات بوده و بیشترین استفاده‌ها را کرده‌اند به FATF چه رأیی داده‌اند؟ چرا با اینکه تعداد انقلابی‌های‌مان در مجمع تشخیص بیش از 17 نظر است ولی FATF چند سال به تعویق می‌افتد در حالی که اگر 17 نفر رأی می‌داد FATF‌ رد می‌شد. کسانی که نام انقلابی را در مجمع تشخیص یدک می‌کشند بیش از 25 نفر هستند، خب اینها باید شفاف شود، چه عیبی دارد؟


- واقعاً یکی از دلایل ناکارآمدی مجلس ما همین عدم شفافیت است. اینکه نماینده ملاحظات و سلایق شخصی یا حتی ملاحظات منطقه‌ای یا گروهی‌اش را در رأی خود دخیل کند، همین باعث ناکارآمدی مجلس خواهد شد. الان به چه دلیلی مجلس ما این‌جور است؟ بچه‌های شیراز (بسیج و عدالت‌خواه) رفته بودند پیش نماینده و گفته بود که حقیقتاً اصلاً نمی‌دانم FATF چیست و اینکه می‌دانم نماینده‌های دیگر هم نمی‌دانند. البته این تقصیر مردم هم هست. اینکه با ناآگاهی رأی می‌دهید. طرف می‌آید یک شعاری می‌دهد، یک خطی را مشخص می‌کند، فکر می‌کنی الان چه خبر است، طرف دیگر پیغمبر(ص) است، در صورتی که این‌طور نیست. همین که سلایق شخصی‌اش را بدانی، همین که نماینده نداند چه جایگاهی دارد و بُعد کشوری خودش را نداند، ضرر است، ناکارآمدی است. اصلاً چنین چیزی را نداریم. آقای حداد عادل و باهنر هم کسانی هستند که توی روی همین شفافیت ایستاده و مخالف شفافیت هستند. یکی ادعای انقلابی‌گری‌اش می‌شود و الان بروید ببینید چه اوضاعی دارد، این طرف هم از آقای باهنر!


- من یک کامنت خیلی کوتاه بگذارم. اتفاقاً به نظرم سؤالی که کردید در فرمایشات آقای دستیار و آقای بیژنی‌فر، باز هم اگر ما یک حقی را برای مردم قائل شویم، حق انتخاب‌گری، حق اینکه خودشان آزادانه می‌توانند انتخاب کنند، یعنی اینکه اگر آرای نمایندگان مجلس شفاف شود و مردم رویکرد نمایندگان را در حوزه تصویب صحن و لوایح بدانند، می‌توانند برای انتخابات‌های بعدی بهتر تصمیم‌گیری کنند که فرضاً این نماینده در چنان طرح و لایحه‌ای چنین نظری داشتند که نادرست و نظر پرتی بوده، بنابراین به حق انتخاب‌گری مردم هم کمک می‌کند تا با دید بازتر و شناخت بیشتری نمایندگان‌شان را در دفعات بعدی انتخاب کنند که این موضوع را هم می‌توان به‌عنوان یکی از مزیت‌های شفاف‌سازی آرا مطرح کرد.


بعضی از نمایندگان با پشتوانه و حمایت و قرار گرفتن در یک لیست وارد مجلس می‌شوند اما در مجلس جریان خود را کاملاً عوض کرده، وارد یک فراکسیون دیگر شده یا فراکسیون جدیدی ایجاد می‌کند. مثلاً با لیست امید آمده‌اند و در جریان دیگری رأی می‌دهند، آیا شفافیت در جلوگیری از بروز این پدیده کمک می‌کند که حداقل مشخص شود؟


- باز هم می‌خواهم بحثم را ارجاع دهم به ساختاری که در جمهوری اسلامی با آن روبه‌رو هستیم. ما در انتخابات مجلس در کشورمان سیستم احزاب نداریم که از دل آن احزاب بخواهد افرادی بیرون بیاید که نمایندگی آن حزب را انجام دهند. ساختار نظام حزبی پارلمانی در عین حال که نقاط ضعفی دارد، نقاط قوتی هم دارد. یکی از نقاط قوت این ساختار این است که مردم می‌دانند مطالبه‌شان از کدام جناح، حزب یا جریان است. ما امروز نمایندگانی داخل مجلس داریم که شاید در یک دوره‌ای از سران جریان به اصطلاح اصولگرا و راست مملکت ما بودند ولی امروز به‌عنوان یکی از رادیکال‌ترین اصلاح‌طلب‌های مجلس ما شناخته می‌شوند. نیاز است که یک‌سری مباحث وارد جریان انتخابات ما بشود، آن هم از طریق مجاری قانونی و قانون‌گذاری. یک مطلبی را می‌خواستم اشاره کنم راجع به بحث قبلی، اینکه نظر شخصی را گفتید تعمیم بدهند، مجلس شورای اسلامی مرکزی به عنوان مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی. وظیفه آن مرکز چیست؟ همه نمایندگان در همه زمینه‌ها کارشناس نیستند. یک نفر پزشک است، یک نفر مهندس است وارد می‌شود، نمی‌تواند در رابطه با ساختار حقوقی یا امنیتی و سیاسی اظهارنظر کارشناسی کند. رسالت این مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی این است که به نمایندگان در رابطه با لوایح، طرح‌ها و مسائلی که داخل مجلس وارد می‌شود، مشاوره کارشناسانه بدهند و کار کارشناسی شده را در اختیار نمایندگان مجلس قرار دهد. لذا این نظر شخصی که گفتید، من حس می‌کنم یا بازی با لغات بعضی از نماینده‌ها است یا فرار کردن از زیر بار مسئولیت. اما به لحاظ اینکه در داخل کشورمان یک‌سری مشکلاتی را به لحاظ ساختار سیاسی و گروهی که داریم، با جریانات سیاسی به‌صورت شفاف نمی‌توانیم مقابله کنیم، به این معنی که لیست‌ها در اتاق‌های دربسته بسته می‌شود، معلوم نیست اینها از کجا آمده‌اند. الان در تهران روزانه 12 تا 13 میلیون جمعیت داریم، حالا شبانه شاید 8 میلیون جمعیت باشد، از این 8 میلیون نفر چند نفر 30 نماینده خود در داخل مجلس را می‌شناسند؟ اینها از کجا آمده‌اند؟ رزومه‌شان چه بوده؟ کجا فعالیت داشتند و بر چه اساسی؟ همه اینها این موضوع را بیشتر برای ما ملموس و برجسته می‌کند که این بحث شفافیت باید به یک جایی برسد و باید مطالبه عمومی شکل بگیرد. کمااینکه این اتفاق دارد می‌افتد، همان‌طور که در بحث جنبش دانشجویی و الان دارد تعمیم پیدا می‌کند به بدنه جامعه. یعنی اگر یک زمانی اتحادیه‌ها و فعالان دانشجویی به دنبال این مسئله بودند، امروز دیگر توده جامعه و مردم عادی هم مطالبه «شفافیت» را دارند. شاید اسمش را شنیده باشند اما می‌گویند می‌خواهم نماینده‌ام شفاف باشد، کارش، صحبتش و مسئله‌اش شفاف باشد. مسئله دیگر این است که مشروح مذاکرات مجلس طبق قانون اساسی باید شفاف پخش شود. آمدیم یک سازوکاری تعریف کردیم به نام رادیو مجلس که مذاکرات صحن علنی مجلس را، در صورتی که در قانون اساسی تصریحی بر این موضوع ندارد که فقط مذاکرات صحن علنی مجلس باید پخش شود، مذاکرات کمیسیون‌ها چه می‌شود؟ عالم و آدم می‌دانند خیلی از لابی‌گری‌ها داخل کمیسیون‌ها انجام می‌شود. حتی یکی از معاونان وزرای دولت نهم و دهم ذکر می‌کرد می‌گفت برای پرسشی که از یکی از وزرا شده بود، به ما اجازه ندادند که قبل از وقت ناهار به مجلس برویم، چرا؟ چون بعداً متوجه شدیم که خیلی از لابی‌هایی که انجام می‌شود در همان وقت ناهار صورت می‌گیرد. یک راهکار هم برای این موضوع داریم، می‌گوییم شما یک رادیو گذاشته‌اید که فقط مذاکرات صحن علنی مجلس را پخش می‌کند به صورت زنده، به جز آن مواردی که شاید به امنیت ملی ما مربوط می‌شود، نیاز است یک شبکه تلویزیونی به عنوان مجلس شورای اسلامی تشکیل شده و از این شبکه تمام مذاکرات و گفتگوها برای مردم منتشر شود. ما الان یکی دو شبکه داریم که اصلاً شاید کارمندان خود شبکه هم مخاطب آن شبکه نیستند، یک حقیقتی است. شبکه کالا را کارمندان خودش هم نگاه نمی‌کنند. پیشنهاد ما این است یک شبکه تلویزیونی تشکیل شود و مردم ببینند، آقا من دوست دارم آن نماینده‌ای که آنجاست در مورد این مسئله چه صحبتی می‌کند؟ نظرش در مورد سؤال از وزیر ایکس چیست؟ نطق میان دستورش چیست؟ رأیش چیست؟ برخوردش چیست؟ مطالبات ماست. اینها هم إن‌شاءالله قطعاً به نتیجه می‌رسد. یک مقداری هزینه و یک مقداری پیگیری مجدانه از طرف جنبش دانشجویی و مردم می‌خواهد که ما خیلی امیدوار هستیم که حالا نه در کوتاه‌مدت ولی إن‌شاءالله با پیگیری‌های بچه‌های دانشگاه اتفاق خواهد افتاد.


- یک‌سری از افراد هستند که بعضاً به علت موجی که در منطقه‌شان هست که می‌توانند سوار بر آن موج یک رأیی بیاورند و حالا در مجلس هر فراکسیون یا نگاهی که دوست داشتند اعمال کنند. مثلاً الان طیف منتسب به آقای لاریجانی تقریباً این شکلی هستند. یعنی به واسطه عدم شفافیت امتیازگیری می‌کنند. در بحث برجام یا FATF همگام با لیست امید رأی می‌دهند، در بحث انتخاب قائم‌مقام یا نایب‌رئیس مجلس رأی‌شان برمی‌گردد. این افراد بنا به موقعیت زمانی که هست، هر طیفی که امتیاز بیشتری به آنها بدهد، آن لحظه رأی‌شان تغییر می‌کند و این موضوع عدم شفافیت برای‌شان تبدیل به راهکاری برای امتیازگیری و رانت شده است. اما مثلاً در مجلس آمریکا طرح «اوباماکِیر» هیچ‌وقت یک جمهوری‌خواه در طول چندین سال حتی یک بار به طرح اوباماکِیر که متعلق به دموکرات‌ها است رأی نمی‌دهد. این ناشی از هویت حزبی است که در ایران وجود ندارد. هویت حزبی مخدوش است و ما حزب شاخص و قدرتمند نداریم و الان جامعه برایش مشخص نیست که بالاخره آقای لاریجانی اصولگراست یا اصلاح‌طلب؟ آقای مطهری اصولگراست یا اصلاح‌طلب؟ یعنی یک چارچوب حزبی خاصی وجود ندارد. توده مردم نمی‌دانند و اگر با توده مردم که صحبت کنی، می‌گویند این شخص که بیشتر اظهارنظراتش در این نگاه است. مثلاً یک نماینده داریم که می‌رود در حوزه انتخابی‌اش همه‌اش از این صحبت می‌کند که مثلاً من تمام جاده‌های روستایی را آسفالت می‌کنم. این نماینده به چه شکل می‌خواهد این کار را انجام دهد؟ خودش هم عضو کمیسیون انرژی است. چه‌کار باید بکند؟ باید از وزارت نفت یک مقدار زیادی قیر رایگان بگیرد و ببرد جاهایی را که قول داده است آسفالت کند. چه‌کار باید بکند؟ در هیچ طرحی علیه زنگنه نباید شرکت داشته باشد، در هیچ موضوعی که در رابطه با وزارت نفت است نباید صحبت کند در حالی که در بحث وزارت نفت، کمیسیون این است که باید فعال باشد و یقه‌اش را بگیرد. این شکلی شده که یک فضای منافق‌گونه‌ای به وجود آمده است.


- تأسیس کارخانه ذوب‌آهن در کشور را نگاه کنید. ذوب‌آهن یک صنعتی است که نیاز به آب بسیار فراوانی دارد. بزرگ‌ترین کارخانه‌های ذوب‌آهن و صنعت 3336 در مکان‌هایی هستند که اصلاً آبی وجود ندارد و مردم برای آب آشامیدنی‌شان هم مشکل دارند. بر اساس چه کار کارشناسی در آن مناطق احداث شده‌اند؟ خیلی از نماینده‌ها یک‌سری صحبت‌ها را می‌کنند، مثلاً یک فرودگاه در شهری است که سالی یک پرواز هم از آنجا انجام نمی‌شود، چرا که مثلاً یک نماینده‌ای آمده یک وعده‌ای داده، رفته با یک وزیر صحبت کرده گفته در فلان کار از شما حمایت می‌کنم یا در فلان موضوع از شما سؤال نمی‌کنم، شما هم فلان کار را برای حوزه انتخابی من انجام دهید. اگر یک مقدار واقع‌گرایانه‌تر به مسئله نگاه کنیم نتوانیم زیاد تمام بار را روی دوش نمایندگان بگذاریم. ما مجلسی داریم که هم باید در عرصه محلی نظر بدهد، هم در عرصه کشوری و ملی نظر بدهد و هم در عرصه بین‌المللی نظر بدهد. یک شخص با یک دست چند هندوانه می‌تواند بردارد؟ در چند زمینه می‌خواهد اظهار نظر، کار و فعالیت کند؟ نیاز است به این مسئله رسیدگی شود. شفافیت هم لازمه و پیش‌زمینه این مسائل است. شفافیت به عنوان یک مطالبه کلان و به عنوان یک مطالبه خرد برای رسیدن به یک کلان هدف برای ما مطرح است. آقای حمزه‌ای اشاره کردند که ما شفافیت را صرفاً به آرا تقلیل ندهیم. این واقعاً آن حداقلی‌ترین برداشتی است که می‌توان از مفهوم شفافیت داشت. شفافیت مالی هزینه‌هایی که به عهده نمایندگان است که نماینده می‌آید بیش از کل حقوقی که در طی چهار سال به‌عنوان حقوق نمایندگی می‌گیرد، هزینه انتخابی می‌کند. 700 میلیون، 800 میلیون، یک میلیارد، از کجا می‌آید؟ اخیراً مجلس یک قانون هم در رابطه با این موضوع تصویب کرد اما این قانون هم باز لوایح متعددی دارد که نیاز به شفافیت دارد، یعنی همین قانونی که برای شفافیت می‌آید هم باز نیاز به شفافیت دارد. ضمانت اجرایی‌اش کجاست؟ ذینفعان این قانون چه کسانی هستند؟ از کجا آمده؟ تمام این مسائل نیاز به پاسخگویی دارد.


- یکی از دلایلی که باعث می‌شود هیچ‌وقت شفافیت به وقوع نپیوندد این است که ما درگیر حزب‌گرایی و جناح‌گرایی شده‌ایم. پوسته جامعه ایران اصلاً حزب‌گرایی را برنمی‌تابد. نباید انتظار داشت که حزب‌گرایی که مثلاً در آمریکا، انگلیس، آلمان یا کشورهای اروپایی هست، در ایران باشد چون اصلاً برنمی‌تابد. یکی از دلایلی که ما الان این‌جور ناکارآمدی و عدم شفافیت داریم، این است که وابسته به آن 3630 گراها شدیم و الان هم ؟؟؟ داریم می‌گوییم شفافیت آری خوب است، جناح‌گرایی و طیف‌گرایی بد است اما خودمان را ببینیم، مثلاً در یک مقطعی جریان‌های دانشجویی باز هم به سمت همین جریان‌ها می‌روند. مثلاً یک جایی خارج از مجلس شفافیت به‌وجود بیاید، یکی داد شفافیت می‌زند، یک عده جلویش می‌ایستند که آقا تو غلط کردی که فلان و بهمان را گفتی. در خصوصی‌سازی می‌خواهد شفافیت به وجود بیاید، نظارت مردم بیاید، یک عده سرمایه‌دار و سرمایه‌سالار و نوچه‌های‌شان می‌آیند جلوی این را می‌گیرند. خود جریان دانشجویی هم تا حدودی کمتر، آن‌قدر وابسته به این تعاریف مزخرف اصولگرا، اصلاح‌طلب، حزب‌گرایی، فلان، اینقدر می‌بینیم که در جامعه 3735 آمدند و مردم نمی‌دانند جریان چیست و نمی‌فهمند و اینکه این می‌شود که شفافیت به وجود نمی‌آید و اصلاً نظارت مردم نیست.


جنبش دانشجویی در طول چهار سال دولت را نقد کرده و از دولت مطالبه می‌کند، هر چهار سال یک بار شاید از مجلس اما الان برعکس شده، از همه نهادها مطالبه‌گری می‌شود مخصوصاً مجلس که یک هاله‌ای از مصونیت برای خودش متصور بوده شکسته شده است. بحث بازداشت و سؤال از نماینده‌ها پیش می‌آید. مطالبه‌گری، شفافیت و طرح‌های دیگر الان سمت و سو را عوض کرده و اصل ماجرا را الان جنبش دانشجویی از مجلس می‌بیند. طرح‌هایی که می‌آید مثل کودک‌همسری و خصوصی‌سازی رفته به این سمت؟ قبول دارید که رویکردها عوض شده و به جای اینکه صرفاً مجری یا دولت را نقد کنیم رفته‌ایم سراغ مجلس و قانون‌گذار؟


- کاملاً به حرف شما موافق هستم. شاید جنبش دانشجویی الان به این نتیجه رسیده است که ما به هر جا می‌خواهیم برسیم، ترمز دولت، مجلس است. وقتی می‌بینیم که به هر حال یک اتفاقی می‌افتد، یک طرحی، یک مصوبه‌ای هست مثل همان که شما گفتید، طرح تسهیل اشتغال جوانان، قانون تسهیل ازدواج جوانان، این یا باید توسط دولت اجرا شود یا باید لایحه‌ای دهد که 3930 قانون قبلی را یا باید استفساریه بکند. در هر صورت دولت باید این کار را بکند و اگر هر کدام از این کار را نتواند انجام دهد چه کسی باید یقه‌اش را بگیرد؟ مجلس شورای اسلامی! و ریشه تمام موضوعاتی که در کشور وجود دارد، مجلس است. متأسفانه یکی از دلایلی که توجه دانشجویان به مجلس جذب شده این است که یکی 3950 ما می‌گوییم این ضعف مجلس است که باعث می‌شود دولت هیچ برنامه‌ای برای مردم نداشته باشد. این ضعف مجلس است که وزیری که ضعیف‌ترین وزیر تاریخ راه و شهرسازی ما بوده، استعفا می‌دهد و 160 نماینده می‌آیند از او حمایت می‌کنند در حالی که او کسی است که گران‌ترین 4020 را برای مسکن در ایران ایجاد کرده. همه اینها وقتی مردم می‌بینند ریشه‌اش مجلس است، وقتی می‌بینند نماینده به جای اینکه صدای مردم باشد، صدای دولت است. نماینده به جای اینکه ترمز دولت را بگیرد خودش دچار رانت‌خواری است. وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم بیشتر نماینده‌های ما یا خودشان یا فرزندان‌شان به یک طریقی در وزارت نفت رفته‌اند و شغل گرفته‌اند، خب شاخک‌های مردم حساس می‌شود. بعد وقتی هم می‌بینند یک طرح ضعیفی مثل طرح شفافیت آرا می‌آید، فقط چند درصد اندک از نماینده‌ها از آن حمایت می‌کنند، خب این شاخک‌های مردم را حساس می‌کند که چه خبر است و متأسفانه تقریباً می‌شود گفت رانت‌خانه بزرگ ایران می‌شود مجلس شورای اسلامی و شاید همه اینها به خاطر افزایش آگاهی مردم نسبت به وظایف خودشان در قبال دولت و وظایف نمایندگان در قبال مردم است. وقتی آگاهی مردم بالاتر بود، مطالبه‌شان بیشتر می‌شود و همین شفافیت را به خاطر آگاهی می‌خواهند. به خاطر اینکه آگاهی‌شان از روندهایی که در مجموعه حاکمیت هست بالا برود تا بتوانند مطالبه بیشتری داشته باشند.


نقطه مشترک این است که شفافیت آرا کف خواسته است. ما ماده 29 برنامه ششم توسعه را داریم که شفافیت حقوق‌ها و دریافتی مسئولان است، شفافیت منابع مالی انتخابی است، حالا مطالبات دیگر چیست؟ شفافیت آرای نمایندگان گام اول است، گام‌های بعدی چیست و چه تأثیری بر عملکرد مجلس می‌گذارد؟


- ما می‌گوییم شفافیت آرا پایین‌ترین سطح ممکن است چون به قول شما شفافیت اموال و دارایی‌های مسئولان را داریم، شفافیت تمام قراردادهایی که دولت می‌بندد، شفافیت حقوق و آرای وزرا و همه اینها را داریم ولی بحث ما این است که شفافیت باید به‌صورت چارچوبی و مبنایی در جمهوری اسلامی پیاده شود. مثلاً مهم‌ترین اتفاقی که باید بیفتد حکومت داده باز است، بعد به خاطر اینکه ؟؟؟ به ثمر بنشیند دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک می‌گوید هر اتفاقی که در کشور می‌‌افتد ؟؟؟ یک بحث حریم شخصی افراد، یکی بحث امنیتی که پای امنیت جمهوری اسلامی در میان است، بقیه‌شان باید شفاف شود. وقتی مثلاً می‌بینیم در کشور چند صد هزار کانتینر مشروبات الکی از مرز جمهوری اسلامی قاچاق می‌شود، خب ما باید 4330 ما باید بدانیم وقتی سال حمایت از تولید ملی است چرا چند صد هزار میلیارد جنسی می‌آوریم داخل کشور که ؟؟؟ سنگ‌پا باشد، ؟؟؟ همه اینها باید شفاف باشد، وقتی یک جنسی را از طریق واردات یا صادرات وارد یا خارج از کشور می‌شود، از لحظه‌ای که وارد کشور می‌شود تا لحظه‌ای که مصرف می‌شود، باید مسیرش مشخص باشد. این جنس دیگر نمی‌شود احتکار شود. وقتی شفافیت را در انتصابات داشته باشید دیگر نمی‌توانید به اسم جوانگرایی آقازاده‌ها را بیاورید سر کار. اگر شفافیت داشته باشیم در انتصاب‌های‌مان استخدام‌های فله‌ای شکل نمی‌گیرد. اگر شفافیت داشتیم برای استخدام‌های‌مان اصلاً احمد عراقچی نمی‌توانست بدون هیچ سابقه‌ای بیاید معاون ارزی بانک مرکزی شود و مملکت را به این وضعیت برساند. یعنی شفافیت در همه لایه‌ها باید انجام شود که مهم‌ترین لایه‌ای که در این چارچوب قرار دارد دولت الکترونیک است. در کنار دولت الکترونیک باید اجازه انتشار آزاد اطلاعات به همه رسانه‌ها را بدهیم. ما باید ؟؟؟ قوه قضاییه مقتدر و مستقل داشته باشیم که وقتی قرار است با فلانی مقابله کند، بترسد از اینکه رئیس جمهور این کار را انجام می‌دهد یا نه، رئیس جمهور قوه قضاییه را تهدید می‌کند یا نه. آخرش هم گام بعدی قانونمندی و مراقبت از قانون است که برمی‌گردد به همین شفافیت عملکردی 4500 و اگر این انجام شود دیگر برای ما فرقی نمی‌کند که مثلاً حضرت آقا بخواهند ؟؟؟ شفافیت پیاده شود تا مردم نظاره‌گر آرا شوند، وقتی مردم نظاره‌گر آرا شوند، فساد کمتر می‌شود و دیگر اصلاً مردم دیگر خودشان به این باور می‌رسند آیا فساد سیستماتیک هست یا این انتصابات این شکلی هست و ؟؟؟ روشن شود.


- یکی از نکاتی که شاید در کشور مغفول واقع شده ما مواجه هستیم با مجلسی که ترکیبی از نمایندگان ملی و محلی است. نمایندگان شهر تهران به نوعی منتسب هستند به نمایندگان ملی و نمایندگان شهرستان منتسب هستند به نمایندگان محلی. باید حواس‌مان باشد و این نکته خیلی مهمی است، بحث شفافیت آرای نمایندگان در مجلس شورای اسلامی باید متناسب باشد با بافت، فضا و بستر سیاسی اجتماعی جامعه. یعنی فرض بر اینکه ما سلمنا، شفافیت آرا را پذیرفتیم و قرار است آرا شفاف شود، این‌طور نشود که نماینده‌ای بیاید رویکرد رأیش را از رویکرد استدلال و منطق‌محور بیاورد به سمت رویکرد جناحی، بومی، ملی و ... فرض بگیرید نماینده موقعی که می‌بیند رأیش شفاف است، به جای اینکه بیاید مصالح ملی و مصالح عمومی و خیر 4650 را در نظر بگیرد، محله و منطقه و حوزه‌ای که از آن انتخاب شده را در نظر می‌گیرد. می‌گوید من رأیم را طوری می‌دهم که برای انتخابات بعدی رأی حوزه انتخابیه‌ام را داشته باشم. با توجه به بافت و ساختار سیاسی اجتماعی جامعه از ورود پوپولیست هم جلوگیری کرد. یعنی در مجلس شورای اسلامی، تمرکز نمایندگان بر روی مسائل ملی باشد، این‌طور نباشد که در مسائل کلان ملی هم جنبه محلی‌اش را در نظر بگیرند و مثلاً بگوید مردم محل، منطقه و حوزه انتخابیه من چه می‌گویند. این لازمه‌اش وجود یک پارلمان ملی است. ما در قانون اساسی و در نظام و ساختار جمهوری اسلامی ایران، وجود شوراهای اسلامی شهر و روستا را داریم. حالا این اقتباس شده از قانون اساسی فرانسه و نظام حقوقی و ساختار حقوقی فرانسه است. ما به شوراهای‌مان آن‌طور که باید و شاید آزادی عمل و اراده نداده‌ایم، با مکانیسم‌ها و ساختار خودش که حالا خیلی به قول آقای دستیار دچار فساد نشود، به آنها اختیار عمل و اراده نداده‌ایم، آمده‌ایم مجلسی درست کرده‌ایم که هم نماینده محلی در آن است و هم نماینده ملی، این اشتباه است. ما باید مسائل محلی را واگذار کنیم به نمایندگان شهر و روستا، و در مجلس شورای اسلامی و پارلمان باید صرفاً مسائل کلان ملی مطرح شود. آن‌وقت شفافیت آرا خیلی خوب است و آن‌وقت می‌توانیم بگوییم که می‌توانیم از پوپولیست جلوگیری کنیم. دیگر نماینده در مجلسی که ترکیبش شامل همه نمایندگانی است که به‌صورت ملی انتخاب شده و دیگر دغدغه بومی و محلی را ندارند، آن‌وقت به نظرم بحث شفافیت آرا دیگر یک بحثی است که کاملاً مورد اقبال و پذیرش است و دیگر هیچ ایرادی نمی‌توان به آن وارد کرد.


یعنی تفکیک 4848؟


- نه، بحث تفکیک نیست. من می‌گویم مجلس شورای اسلامی، پارلمان، محل بحث مسائل کلان ملی است. منافع ملی باید در آن مطرح شود. منی که نماینده هستم در مجلس شورای اسلامی نباید در بحث AFTF مثلاً بافت حوزه انتخابیه من اصلاح‌طلب هستند و خواست‌شان از من این است که به آن رأی مثبت بدهم، می‌خواهم بگویم که با استدلال باید نماینده رأی دهد. موقع رأی دادن استدلال و منطق خودش را پیدا کند نه اینکه بگوید مردم محله من چه می‌گویند، مردم کشور چه می‌گویند، فضای کشور چگونه است، فضای حوزه انتخابیه چگونه است، لازمه این کار این است که مجلسی وجود داشته باشد که ملی باشد، یعنی صرفاً مباحث ملی 4930 شود. آن‌وقت این شفافیت آرا دیگر کاملاً پذیرفته شده است. ولی اگر شفافیت آرا باشد، نماینده هم 4936 حوزه انتخابیه شهرستان‌ها باشد، این دوگانگی ایجاد می‌شود که خب الان مردم منطقه‌ام را در نظر بگیرم؟ مسئله ملی را در نظر بگیرم؟


طرح جدیدی که نمایندگان مطرح کردند که مجلس خبرگان شفاف شود، خب از ما شفافیت می‌خواهید، ما زیر میز می‌زنیم کلاً شفافیت را، خب پس همه را شفاف کنید! این فرار رو به جلو نیست؟


- نکته درستی گفتند. اصل بر شفافیت است. اصولاً باید در کشور در خصوص آرا و به‌طور خاص در مورد جلسه ما که در مورد شفافیت آرا است، باید اصولاً شفافیت وجود داشته باشد اما لاجرم یک‌سری استثنائاتی باید قائل شد. مثلاً فرض کنید مسئله‌ای در مورد منافع و امنیت ملی است. این‌گونه مسائل را جایی که مصلحت ایجاب می‌کند، شاید باید خیلی‌ها از آن بی‌خبر باشند. برای مثال در مورد خبرگان یا شورای نگهبان، اصل بر شفافیت آرا است، اما نکته این است که باید یک‌سری استثنائاتی احصا شود، باید پرداخت به اینکه این استثناها چه چیزهایی است و مرجع تشخیص آن استثناها کجاست وگرنه اگر مثلاً بگویید منافع ملی و امنیت ملی، ممکن است همین دستاویز شود و هر ارگانی بگوید که من الان تشخیص می‌دهم که این مسئله مرتبط با منافع و امنیت ملی است! نه! باید یک ساختار شفافی وجود داشته باشد که آن استثناها چیست و مرجع تشخیص آنها کدام است. فرار رو به جلویی که گفتید خیلی با آن موافق نیستم. یعنی من از قول شما این‌طور برداشت کردم که نمایندگان می‌خواهند توپ را از زمین خودشان به زمین ارگان‌های دیگر بیندازند. این‌طوری نیست. به نظرم مسئله شفافیت این‌قدر مشهود است و در سطح جامعه مطرح شده که مجلس نمی‌تواند از آن فرار کند. حالا اینکه دقیقاً نیت و هدف اصلی اینها چیست، خیلی درباره‌اش صحبت نشده چون طرح تازه مطرح شده‌ای است و کلیات آن تصویب شده و جزئیاتش خیلی مطرح نشده است. به نظرم خیلی نمی‌تواند مرتبط با موضوع فرار رو به جلو باشد چون بعضی چیزها فراگیر است در کشور، هم در خصوص اموال، دارایی و هم در خصوص آرا. مجلس امکان فرار از این موضوع را ندارد، این را نمی‌خواهم به نمایندگی بگویم ولی مطمئنم دوستان با من هم‌نظر هستند که ما بحث شفافیت آرا را زمینه‌سازی قرار می‌دهیم برای پاسخگویی. یعنی شفافیت و پاسخگویی لازم و ملزوم هم‌دیگر هستند، شفافیت منجر به پاسخگویی می‌شود. جنبش دانشجویی باید از نمایندگان مجلس درخواست پاسخگویی کند که در رأس همه آنها آقای لاریجانی است که غالب بدنه جنبش‌های دانشجویی گله‌مند هستند از آقای لاریجانی که الان چندین سال است ایشان رئیس مجلس است ولی یک بار حاضر نشده بیاید در مجامع دانشجویی صحبت کند، با اینکه دعوت‌های مکرری بوده. در هر حال می‌خواهم بگویم که حداقل شفافیت در مجلس این است که مثلاً یک نماینده یا رئیس مجلس باید پاسخگو باشد، شفافیت یعنی همین.


- البته نظر من مخالف نظر شماست در بحث اینکه اصلاح‌طلبان می‌خواهند 5400 یعنی یک مطالبه عمومی ایجاد شده حول شفافیت. اینجا اصلاح‌طلبان در زمین شفافیت شده بودند مخالف شفافیت و جو داشت علیه‌شان می‌شد، نزدیک انتخابات هم بود. یا اینها باید شفافیت را می‌پذیرفتند که با توجه به آن نگاه اکثریتی که بین اصلاح‌طلبان بود نمی‌خواستند بپذیرند، خب حالا که نمی‌خواهند بپذیرند باید چه کار کنند؟ باید زمین بازی را عوض کنند. زمین بازی را چگونه عوض کنند؟ این اصولگراهایی که الان خواستار شفافیت هستند، اگر ما شفافیت را از مجلس خبرگان، مرجع تشخیص و شورای نگهبان بخواهیم، اینها مجبورند پا پس بکشند. یا اینها می‌پذیرند یا نمی‌پذیرند. اگر نپذیرفتند که همان حرف ما می‌شود، تازه از حالت تدافعی هم آمدیم بیرون و ما الان لایحه شفافیت 5445 را آوردیم به مجلس یا اینکه می‌پذیرند، خب از این طرف ما می‌توانیم استفاده کنیم، شورای نگهبان را زیر سؤال ببریم، می‌توانیم به‌صورت فله‌ای از فیلتر شورای نگهبان بگذریم و مسائل به این شکل پیش می‌رود. با یک تغییر زمین بازی از آن حالت تدافعی خارج شدند و الان گاردشان هجومی شده نسبت به شفافیت.


- 5514 یک کاری انجام دادیم، یک شفافیتی درست کردیم، به نتایج مثبتی رسیدیم، حالا ما در مجلس بیشتر بودیم، نظام‌های تقنینی ؟؟؟ قص علی هذا اینها هم بیایند شفاف شوند، چرا؟ چون ما یک عملکردی داریم، شفافش کردیم، دیدیم بله، چه بازخورد خوبی داشت در جامعه، حالا آقای شورای نگهبان، آقای خبرگان، آقای مجمع تشخیص شما هم بیا کارت را شفاف کن، چرا؟ چون ما بچه مثبتیم! یعنی واقعاً یک فرار رو به جلو است، یک فرافکنی در اصل موضوع است و می‌طلبد که یک مقدار آقایان مجلس بیشتر به این مسئله فکر کنند. اگر خیلی دوست دارند که وارد فضای شفافیت شوند، بسم‌الله! خودشان عملکردشان را مثبت کنند، نتیجه‌اش را الان ببینیم، بعد برویم سراغ نهادهای دیگر. اصلاً شاید مطالبه ما الان غلط باشد، شما کارت را شفاف کن ببینیم چه نتیجه‌ای دارد، بد است؟ خوب است؟ چه‌جوری است؟ که البته ما اعتقاد داریم کاملاً کار درستی است. یک مطلب هم باید اشاره کنم ما المان‌های شفافیت 5625 مجلس شورای اسلامی ایران را که بررسی کنید می‌بینید که حصارهای امنیتی بر روی ساختارهای ضد موشک عجیب و غریب و اصلاً نمی‌شود واردش شد. مثلاً پارلمان آلمان را نگاه می‌کنید، ساختمانش کاملاً شیشه‌ای است، چرا؟ چون می‌خواهند این شفافیت را با یک‌سری المان‌های داخل جامعه بروز بدهند. خاصیت نمادشناسی همین است در ادبیات آنها. حتی ما علیه استکبار بزرگ، حالا بزرگ نه بگوییم مرگ بر آمریکا، با آن سیستم واقعاً پیچیده و تخیلی سیاسی که آنها دارند، اما آن نمایندگان کنگره که می‌روند و رأی‌شان را می‌دهند، به‌صورت آنلاین حتی ما از ایران هم می‌توانیم از طریق سایت برویم وارد شویم و آرای آنها را ببینیم که فلان نماینده به فلان تبصره قانونی چه رأیی داده؟ مثبت است یا منفی است؟ حتی آمریکا با آن همه که ما می‌گوییم کفر و فلان و بهمان، او وارد این فضاها شده و نمی‌دانم چرا آقایان نمایندگان مقابل فهمیدن مقاومت می‌کنند؟! یک موضوع دیگر هم هست، به نظر من فاز دوم این مسئله بعد از شفافیت واقعاً حتی کف هم نیست. شفافیت از بدیهیات نظام مردم‌سالار است. 5755 یک جمله‌ای دارند، می‌فرمایند مجلس در امور است. ولی که فقیه جامعه است، منی که یک دانشجوی ساده‌ام در ادبیاتم دقت می‌کنم، لغات و حرف‌هایی که به‌کار می‌برم دقیق باشد، ؟؟؟ ولی فقیه جامعه در آن سطح و شرایط می‌آید و می‌گوید مجلس شورای اسلامی در رأس اموراست. نمی‌گوید ریاست جمهوری در رأس امور است، نمی‌گوید قوه قضاییه در رأس امور است، نمی‌گوید شورای نگهبان در رأس امور است، می‌گوید مجلس شورای اسلامی در رأس امور است، سؤال، آیا مجلس ما که الان داخلش هستیم و یک مدت دیگر دوره جدید روی کار می‌آیند، چقدر این در رأس امور بودن خودش را حفظ کرده؟ نماینده مجلس می‌آید دست رئیس جمهور ما را می‌بوسد. بله اگر رئیس جمهور باشد واقعاً به فکر وضعیت معیشت و اقتصاد مردم باشد، ما ؟؟؟ ولی خب از این نماینده چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم؟ مردم ؟؟؟ درمی‌آورد. نماینده طیف سیاسی خودش است، یعنی یک حالت قبیله‌گرایی را دارند اجرا می‌کنند. فاز دوم مطالبات ؟؟؟ این است که مجلس باید به رأس امور بودن خودش برگردد، مجلس باید نظراتش نافذ باشد. آقا یک صحبتی کردند عید، داخل حرم مطهر امام رضا(ع)، خیلی جالب است، نزدیک 13 آبان هم هستیم، ایشان گفتند که آقا یک سؤال، کنگره آمریکا چقدر علیه جمهوری اسلامی طرح و لایحه تصویب کرده؟ مجلس ما که معادل کنگره آمریکا است چه میزان طرح و لایحه بر علیه نظام سلطه و استکبار جهانی به رهبری آمریکا تصویب کرده؟ چه‌کار کرده؟ هیچی! نهایتش بیاید چهار پنج‌تا طرح بیاورد، آقا ما می‌گوییم ما قدرت نداریم، ما فلانیم، ما نمی‌توانیم تحریم کنیم، بیا سازوکارهای قانونی‌اش را بررسی کن. در حقوق بین‌الملل نمی‌دانی چه کار کنی؟ می‌توانی اعاده دعوی کنی. در چه زمینه‌ای می‌توانی حقوق ملت را در عرصه بین‌المللی به دست بیاوری و آن را تصویب کنی. چه عملکردی داشته؟ شفافیت! می‌خواهیم ببینیم مجلس در عرصه استکبارستیزی دقیقاً چه کار کرده؟ کجاها وارد شده؟ کجاها می‌توانسته وارد شود و چرا وارد نشده؟ یک موضوعی هم که دوستان اشاره کردند در رابطه با ریاست مجلس است. 12 سال است آقای لاریجانی رئیس مجلس است. به هر کسی بگویی آقا یک نفر 12 سال مدیر یک شرکت بوده و در این 12 سال به یک نفر پاسخ نداده، باور کن به شما پناهندگی می‌دهند! 12 سال شعار اتحادیه بزرگ دانشجویی بوده، بسیج دانشجویی بوده و ... به صورت مداوم از این آقا دعوت می‌کنند، می‌گویند در هر دانشگاهی، در هر جایی، در هر زمانی شما بخواهید ما حاضریم تریبون بگذاریم، بیا صحبت کن، دانشجوها هم می‌خواهند سؤال‌های‌شان را بپرسند. آقا ما اینجا الان دانشجوییم دیگر، لولوخرخره‌ایم؟! قیافه‌مان عجیب و غریب است؟! ساده می‌خواهیم حرف‌مان را بزنیم. شاید شما یک نظراتی داشته باشید ما قانع شویم، بگویید در فلان زمینه فلان کار را کردم به این دلیل. شاید ما قانع شدیم. فرار می‌کنند! اگر مجلس امروز ناکارآمد است، اگر مجلس امروز ناشفاف است و مقابل شفافیت مقابله می‌کند، به نوعی برمی‌گردد به آن رئیس مجلس! رئیس مجلس که لابی می‌کند، رئیس مجلس به رؤسای کمیسیون‌ها با پیشنهاد او، ما نمی‌گوییم، خود آقایان نماینده‌های مجلس در نشست‌های ما می‌آیند می‌گویند که خود آقای لاریجانی لابی می‌کند، تأیید می‌کند مثلاً 6130 کمیسیون پیشنهاد می‌دهد به این و آن. وقتی ایشان به عنوان هِد ماجرا نمی‌آید جوابگو باشد ما دیگر از بقیه ساختار مجلس چه انتظاری می‌خواهیم داشته باشیم؟!


- حداقلش این است که یک بار یک رئیس مجلس، رئیس قوه مقننه کشور یک بار حداقل بیاید در جمع دانشجویی!


- توهین به شفافیت است 6150


- این همان گروه خشنی است که می‌گویند در مجلس باید رو شود.


؟؟؟ از حادثه مجلس به این طرف به شدت تیم حفاظت‌شان اذیت می‌کند، به شدت آن حصارها را کشیده‌اند، خیال خودشان را راحت‌تر کرده‌اند، بهانه‌ای شده کسی نرود.


- اینها دوست ندارند شهید شوند؟!


- رحیم‌پور ازغدی یک کلیپی دارد، می‌گوید تو که مثلاً ماشین ضد گلوله و فلان و فلان و این همه محافظ داری می‌ترسی ترورت کنند، تو غلط کردی آمدی مسئولیت گرفتی!


- رئیس مجلس را با شهید رجایی مقایسه کنیم، بدون محافظ بین مردم!


- شما ببینید رئیس مجلس را کردیم خدا بردیمش آن بالا، نماینده‌ها آن پایین! اصلاً نماینده مردمی نیست، شما دیالمه را نگاه کن می‌خواهی بگذاریش کجا؟ بگذاریش جفت اینها؟ مثلاً اینها را با این مقایسه کنی؟ یا آیت را بگذارید این طرف بگویی که شما مثل آیت هستید؟ عمراً. بعد در مورد همین بحث شفافیت که گفتید من پارت اول صحبتم گفتم این‌قدر شفافیت مهم است که الان نگاه انتخاباتی دارند. خب طرف که می‌آیی این طرح را می‌دهی شفافیت! حضرت آقا خودش سال 94 دارد به دانشجویان می‌گوید که بروید از نهادهای ذیل من پرسش کنید، این خودش یعنی رهبر جامعه سال 94 استارت شفافیت را زده، این همه دانشجویان و ... گفتند، همین بحث اموال مسئولان، بحث اموال نماینده‌ها، در هر شهرستانی، در هر دهاتی طرف دارد این مطالبه را می‌کند، هزار سال است، بعد یک عده نزدیک انتخابات بیایند بگویند که شفافیت آرا! خب ما هم قبول داریم که شفافیت آرای شورای نگهبان، مجلس تشخیص اما اینکه بگویی در صدرش خبرگان باید شفافیت آرا بدهد یعنی چی؟! معلوم است که دنبال حل مسئله شفافیت نیستی! آمده‌ای یک فتنه‌ای بیندازی وسط که مردم را روبه‌روی مردم قرار دهی!


؟؟؟ قوه قضاییه ؟؟؟ تعریف رویکردی که وجود داشت ؟؟؟‌مطالبه کردند ؟؟؟ ایجاد شد، مطالبه می‌شود از قوه قضاییه، آن مرز شکسته شد. مجلس الان تا کجا می‌شود مطالبه‌گری کرد ؟؟؟ آیا باید مطالبه‌گری در تهران نتیجه بدهد یا در شهرستان‌ها هم باید ؟؟؟ باشد؟


- برای جنبش دانشجویی آرمان‌خواه محدودیتی برای مطالبه‌گری نیست. یکی از مهم‌ترین ضعف‌های دانشجویان این است که بخواهند در این زمینه مصلحت‌اندیشی کنند در این مسئله و دانشجو با زبان تند و تیزش شناخته می‌شود و با همین حریتش است که مطالبه‌گری و اصلاً هویتش مشخص می‌شود. به نظر ما سطح خاصی برای اینکه بخواهیم مطالبات‌مان را محدود کنیم نیست. اتفاقاً نگاه ما این است که خصوصاً سازمان‌هایی که منصوب به رهبری جامعه هستند، اینها را باید صریح‌تر و شفاف‌تر نقد کنیم که مبادا به اسم رهبری، به اسم نهادهای حاکمیتی اینها دچار فسادی شوند که بعدها بخواهد کلیت حاکمیت زیر سؤال برود.


- اصلاً نه نهاد، همان افرادی که در بیت هستند، می‌پرسیم از آنها چه‌کار می‌کنی؟


- اصلاً خط قرمزی برای این جریان وجود ندارد کمااینکه خیلی از افرادی که در خود بیت امام(ره) بودند بعدها مشخص شد که چه نگاه‌هایی داشتند. و یک بحثی که مهم است، قسمت ب سؤال شما اینکه دانشجویان شهرستان‌ها و شهرهای مختلف، الان می‌بینیم معدن سوادکوه، بحث هفت تپه در خوزستان، بحث هپکو در اراک، بحث آلومینیم المهدی در هرمزگان، بحث معدن‌هایی که در گلستان بودند، همه اینها را دانشجویان شهرستانی آوردند بالا و همه اینها را آنها اول بولد کردند. اتفاقاً اگر این مطالبه را در سطح ملی و خود دفترها و دانشجویان در سطح منطقه‌ای، تا هر جایی که به خودشان آسیبی نرسد و در زمین طیف دیگری بازی نکنند، مثل هفت تپه که حساسیت‌های خاص خودش را دارد، دانشجو اگر شأن خودش را بشناسد و یک‌کم بصیرتی هم به خرج بدهد که در زمین غیر بازی نکند، مثل هپکو، در بحث هپکو کارگرها را عمداً می‌آورند بیرون، عمداً به آنها حقوق نمی‌دهند تا کارگر بیاید بیرون و از فشار کارگر استفاده کنند تا وام‌های کلان از دولت بگیرند، اگر دانشجو این حیطه را تشخیص دهد هیچ خط قرمزی برای مطالبه‌اش نیست و اتفاقاً آن موتور محرکه‌ای که می‌تواند جنبش‌های دانشجویی در سطح اتحادیه را به حرکت دربیاورد هم دانشجویان شهرستان‌ها هستند.


- اگر ید واحد بشویم، ما در بحث FATF نشان دادیم، شهرستان‌ها هم آمدند پای کار و باعث شد فعلاً جلوگیری شود، این ید واحد اگر در استان‌ها و شهرستان‌ها به وجود بیاید خیلی کارها می‌توانیم بکنیم. متأسفانه جنبش دانشجویی خودش هم خیلی جاها گرفتار مصلحت‌اندیشی می‌شود. حتی در برخورد با افراد می‌گوییم اِ فلانی منصوب به بیت است! آقا خب بیت است، بیتی است که خود آقا هم رویش نقد و حرف دارد. یا بحث هفت تپه یا هپکو یا فلان، حالا خاصه جنبش عدالت‌خواه و ... اگر می‌خواستیم با مصلحت‌اندیشی برویم جلو و عملاً وارد نمی‌شدیم، این ضربه بود، این می‌شد که همان چیزی که در مثلاً ده ونک دیدید! ما با مصلحت‌اندیشی دانشجویان در آن زمان مواجه شدیم، کسی ورود نکرد، جنبش رفت ورود کرد، طلاب هم آمدند، مردم انقلابی هم آمدند، همین باعث شد دست معاند بسته شده و نتواند وارد شود. روی هپکو هم همین جریان بود. هپکو هم دقیقاً چه کسی خط روی ریل رفتن را داد؟ حالا کارشان در ریل بستن و ... غیرقانونی بود اما خود مدیرعامل هپکو چنین تزی را دادند که آقا ما پول نداریم، اگر شما می‌خواهید به حق‌تان برسید، بروید ریل را ببندید! و اینکه آن اعتراضات کارگری و آن اوضاع امنیتی اراک حتی در آن جمعه 6955 که بسیج و جنبش و ... با هم گرفتیم، اراک این دید امنیتی بود. اگر آنجا ما ورود نمی‌کردیم باز هم ضرر می‌کردیم. یعنی از دور می‌نشستیم و فقط نامه می‌زدیم و رسانه‌ای بازی درمی‌آوردیم و کاری نداشتیم، می‌گفتیم آقا کف میدان نمی‌توانیم. در جریان شفافیت مجلس هم همین است، یعنی یک جاهایی تو باید برای آن عقیده و آرمانی که داری به کف میدان بروی! اینکه نامه بزنی آقا بیا و آقا نیا و فلان کنی و ... نمی‌شود. یعنی باید کف میدان تمام جریانات فکری انقلابی بدون مصلحت‌اندیشی، من یک جاهایی نمی‌فهمم برای چی جنبش‌های دانشجویی گرفتار این مصلحت‌اندیشی می‌شود. باید ورود کنند! روی مسائل خارجی چطور ورود می‌کنیم؟ روحانی یک خنده‌ای کرد، همه توئیت و فلان و آبروی مملکت را بردی و فلان و فلان کردی. برای چی این ید واحد در امور داخل یک‌دست نمی‌شوند؟ به خاطر اینکه این‌قدر توی کله ما کردند که امنیتی است! یک زمانی یادم است که قوه قضاییه، جلوی بابای‌مان نمی‌توانستیم بگوییم صادق لاریجانی، آملی لاریجانی فلان، می‌خواباند توی گوش ما که تو منحرف شدی و از انقلاب خارج شدی! این است، یعنی یک پیش‌فرض‌هایی برای خودمان درست کرده‌ایم که باعث می‌شود درست و حسابی ورود نکنیم.


- در رابطه با این مسئله به نظر من یک حرکتی که آقای دستیار هم به درستی به آن اشاره کردند، از شهرهای کوچک و استان‌های غیر تهران حرکت‌ها شروع شد که مثل ماشین‌سازی تبریز و سایر مواردی که نام بردند و این موجب شد که یک مطالبه ملی شکل بگیرد و جرقه کار از دل شهرهای کوچک و غیرمرکزی مثل تهران بود و این نشان می‌دهد که جنبش دانشجویی دیگر صرفاً معطوف به تهران و شهرهای بزرگ و مرکزی نیست. جنبش دانشجویی دقیقاً به همان خلأهایی ورود می‌کند که جامعه ما نیاز به آن دارد. در واقع چه اتفاقی در این زمینه می‌افتد؟ وقتی که در جمهوری اسلامی ما یک سازوکار جامعه مدنی را به صورت کاملاً جامع نداریم، جنبش دانشجویی دارد به تنهایی این بار جامعه‌مدنی را در داخل ایران به دوش کشیده و این ماجرا را جلو می‌برد. ولیکن آرمان‌خواهی بدون واقع‌بینی قاعدتاً نه کارساز است نه مؤثر. این نگاه واقع‌بینانه است که منتهی می‌شود به یک آرمان.


جمع‌بندی؟


- در نظام‌های مردم‌سالار کشورهای دموکراتیک همواره اصل نظارت بر مجلس مطرح بوده و بحث جدیدی نیست کمااینکه بهترین مصداقش این است که در خیلی از پارلمان‌ها یک جایگاهی را در نظر می‌گیرند که مردم بروند آنجا مستقیم ارتباط داشته باشند و عملکرد نماینده را ببینند. می‌خواهم بگویم بحث جدیدی پس نیست و بهترین مثالش همین است. لکن مهم‌ترین مسئله این است که خب حالا مجلس شورای اسلامی مگر چقدر فضا دارد (نه‌تنها مجلس شورای اسلامی، کلاً در کل دنیا) چقدر فضا دارد که مردم بیایند؟ همه مردم که نمی‌توانند بیایند و مضاف بر آن شاید خیلی از جزئیات همن قابل رؤیت نباشد، اصلاً شفافیت آرا با وضعیت فعلی ولو اینکه 7352 خیلی شاید مسئله مشهودی نباشد. در کشور ما شفافیت آرا داشتیم و خیلی خوبش را هم داشتیم. از مجلس اول تا مجلس هفتم، رأی‌گیری در پارلمان با روش قیام و قعود و نشست و برخاست انجام می‌شده است، یعنی بهتر از این مصداقی نداشتیم که نماینده موافق بلند می‌شده، مخالف می‌نشسته و ممتنع (چه کار می‌کرده؟؟؟). بنابراین شفافیت آرا داشتیم، نه حالا با این رویکرد که رأی بنویسند ولی با همان فرم نشستن و برخاستن انجام می‌شده.


- 7440 ما آن موقع امکانات نداشتیم.


- نه، نکته همین است. ما از مجلس هشتم آمدیم سیستم رأی‌گیری را الکترونیکی کردیم. این الکترونیکی کردن، خوبی و مزیتش این بود که فرآیند رأی‌گیری را تسریع کرده و فرم بهتری داده، به هر حال آن قیام و قعود قدیمی شد. این مسئله که حالا الکترونیکی شد، اوکی! اما مسئله اینکه رأی چطور شفاف باشد مغفول ماند. اینجا با شما موافقم.


پوشش داده می‌شد؟


- بله، مردم هم می‌دیدند. بنابراین یک حداقلی شفافیتی بوده است. الکترونیکی شدن سیستم رأی‌گیری مجلس باعث شد چنین اتفاقی بیفتد. در جمع‌بندی، به نظرم البته خواسته ما این نیست ولی حداقل شفافیت این است که نماینده بداند لایحه‌ای که دارد در مجلس مطرح و تصویب می‌شود چیست! مطالعه داشته باشد! شرکت بکند! می‌خواهم بگویم که این بی‌تفاوتی و کرختی از نمایندگان مجلس مشاهده می‌شود که یک طرح دارد تصویب می‌شود، یک نماینده دارد با یک نماینده دیگر صحبت می‌کند، اصلاً حواسش نیست، نه طرح را مطالعه می‌کند، نه لایحه را مطالعه می‌کند، نه ضرورت و اهمیت آن را می‌داند و نه می‌تواند راجع به آن استدلال و نظر کارشناسانه‌ای بدهد. اینکه حداقل شفافیت همین است، یعنی خیلی 7600 شده که یک نماینده وقتی یک طرح و لایحه‌ای می‌خواهد تصویب شود، اطلاع داشته باشد که مفادش چیست، بندهایش چیست، چرا خوب است، چرا بد است، مثلاً تاریخچه‌اش را دربیاورد.


- من‌باب مزاح می‌گفت که نماینده داشت کلش بازی می‌کرد آن بالا می‌گفت آقا رأی بده! دکمه را زد. یک جایی لاریجانی نکته جالبی داشت می‌گفت که من دارم مهدکودک اداره می‌کنم! این را عملاً گفت!


- ؟؟؟ ما 40 سال است انقلاب کرده‌ایم. من کشورهای مختلف و انقلاب‌های مختلف را مطالعه می‌کنم. یک سیر تغییر و تحولات یک سیری است که شاید حالت ؟؟؟ داشته باشد اما برآیندش ؟؟؟ مثبت است و طی شود. یک زمانی به صورت پیش‌فرض داخل ذهن دانشجوها و مردم این بود که من از فلان چیز مطالبه نمی‌کنم، اما کم‌کم این رشد و بلوغ فکری ایجاد شده و منجر شده به شرایطی که شاید امروز داخلش هستیم. به عقیده ما این شفافیت آرا قطعاً دیر یا زود به ثمر می‌نشیند، با حمایت همه بچه‌های دانشجویی و توده مردم که امروز خودشان هم درگیر این ماجرا شدند ولیکن ما می‌خواستیم بار گناهان و خطاهای مجلس که ؟؟؟ چنین طرحی ولی متأسفانه به خودشان هم نمی‌خواهند اما ایرادی ندارد! نتیجتاً این اتفاق می‌افتد اما در تاریخ قطعاً از این مجلس به عنوان ناکارآمدترین و غیرشفاف‌ترین دوره‌های تاریخ پارلمان یاد خواهد شد.


- در پایان اگر بخواهیم بحث‌مان را جمع کنیم باز هم تأکید ما بر این است که شفافیت باید به صورت ؟؟؟ و چارچوب‌مند و به‌صورت ساختاری که در کلیه ساختارهای اجتماعی به صورت یک پلنی باشد که در همه ساختار و استراتژی‌ها، چه مناطق فعالیت‌ها، چه نمایندگان شود و نگاه ما به شفافیت ؟؟؟ نیست، صرفاً بحث مبارزه با فساد نیست، صرفاً بحث اینکه مردم نظارت کنند و ناظر عملکرد حاکمان و کارگزاران‌شان باشند و احساس اعتماد بیشتر به‌دست می‌آید، وقتی احساس اعتماد بیشتر باشد حس مشارکت بیشتر می‌شود، وقتی حس مشارکت بیشتر باشد، مقبولیت خود حاکمیت و حکومت بالاتر می‌رود و ما برای حفظ نظام جمهوری اسلامی خصوصاً در این شرایط رسانه‌ای و سیاسی که ؟؟؟ هست، صرفاً این را به خاطر حفظ و ارتقای مقبولیت جمهوری اسلامی و اینکه حق مردم است که مردم بر حاکمان‌شان حکومت کنند.


- در بحث شفافیت احساس کردم با صحبت‌هایی که کردم با این جریان شفافیت در این زمان شاید مخالف باشم، نه، این چیز نیست. این لازمه‌اش این است که جریان‌های دانشجویی، مردم را بیدارتر کنند. به مردم آگاهی بخشی کنند، یک فشار عمومی و آن ید واحده ایجاد شود که قبل از زمان انتخابات، به دلیل شفافیت اموال، شفافیت فضای انتخاباتی و ... اینها برای مردم شفاف شود و کارمان را از همین الان روی بحث شفافیت ایجاد کنیم. چون همان‌طور که آقای دستیار گفتند، ما شفافیت را در کل می‌بینیم. حالا به صورت جزئی امروز در مورد مجلس صحبت کردیم یک عالمه صحبت داشتیم، حالا در مورد اتاق بازرگانی، خصوصی‌سازی، نهادهای دیگر، نهادهای زیرمجموعه رهبری، اشخاص بخواهیم صحبت کنیم، اینها خیلی ؟؟؟ بحث اینکه آن نقاط کلیدی هستند که شفاف نشده‌اند و برای مردم هنوز گم مانده‌اند و همین باعث ناکارآمدی در سیستم جمهوریت نظام می‌شود و من می‌گویم آن گل بحث این است که آن اتاق شیشه‌ای به وجود بیاید تا مردم بدانند، این روند را بفهمند چی به چی است، ببینند چطوری است. فکر نکنند که با یک موجودات فضایی در پشت یک درب بسته روبه‌رو هستند. این فضا از بین برود تا إن‌شاءالله ضامن جمهوریت نظام شود و بتوانیهم جمهوریت را به انقلاب نزدیک‌تر کنیم.


انتهای پیام/

ارسال نظر