صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۳۰ - ۲۳ مهر ۱۳۹۸
پروانی در گفتگو با آنا عنوان کرد؛

شیفته صائب تبریزی و فاضل نظری هستم/ ماجرای مجموعه شعری که 7 روزه سروده شد

یک شاعر گفت: در بین قدما به شعر صائب تبریزی و از شاعران معاصر به اشعار فاضل نظری علاقمند هستم.
کد خبر : 416395

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، علاقه به شعر حد و مرز و شغل و جایگاه نمی‌شناسد. هر کسی از ظن خود به شعر و ادبیات رو آورده و از آن بهره می‌برد. در بین شاعران و نویسندگان هم این مرزها وجود ندارد و شاعران و نویسندگان بسیاری وجود دارند که شعر و ادبیات را پابه‌پای تخصص اصلی خود پیش می‌برند.


«ناصر پروانی» مدیر بزرگ‌ترین بیمارستان کودکان کشور در قامت شاعری در بین علاقمندان به شعر و ادبیات مطرح است. با او به گفتگو نشسته‌ایم تا  اثرات متقابل شعر و تخصص او  را   بررسی کنیم. 


در ادامه، گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با ناصر پروانی درباره این دو دنیای به ظاهر متفاوت اما موازی را  می‌‌خوانید.


آنا: مضمون، موضوع  و فضای کلی اشعار شما چیست؟


پروانی: کلاً دوستان و مخاطبان و جامعه ادبی بنده را به‌عنوان عاشقانه‌نویس می‌شناسند. البته من شعر آیینی هم بسیار دارم ولی عموماً در حوزه عاشقانه و اجتماعی فعالیت کرده‌ام. تا حالا 12 مجموعه شعر روانه بازار کرده‌ام و شاید به اندازه همین مقدار هم اشعار چاپ نشده دارم که فعلاً صلاح نبوده چاپ شود. دو رمان بلند هم دارم که هر دوی آن رمان‌ها هم شبیه مجموعه‌های اشعار من با موضوع عاشقانه و با دغدغه‌های اجتماعی است. این موضوع شامل حال مجموعه اشعارم هم می‌شود.


البته من سعی می‌کنم مثل آنتی‌بیوتیک‌های وسیع‌الطیف در پزشکی، در ادبیات هم وسیع‌الطیف بنویسم و مخاطبان را از نظر سنی و گروهی مرزبندی و محدود نکنم و جوری بنویسم که مثل یک سفره هر کسی آن‌چه را ذائقه‌اش می‌‌پسندد از آن بردارد. این موضوع را همیشه به شاگردانم هم می‌گویم که اگر می‌خواهید حتی یک غزل عاشقانه صرف هم بنویسید باید به‌نوعی بنویسید که هم  یک فرد جوان بتواند با غزل شما ارتباط برقرار کند و هم  یک پیرمرد 70 ساله یا یک خانم 75 ساله که فرزند و نوه دارد، بتواند با شعر شما ارتباط برقرار کند. فضای کلی شعرهای بنده و رمان‌هایی که نوشتم فضایی عاشقانه همراه با یک‌سری ظرایف و دغدغه‌های اجتماعی است.



آنا:  مطالعه شعر چه تأثیراتی در کارتان داشته است؟ به نظر می‌رسد حوزه کاری شما که در ارتباط با کودکان است به لحاظ لطافت و ظرافت‌ با شاعر بودن شما قرابت دارد.


پروانی: نظر شما کاملاً درست است. صبح‌ها که از منزل خارج می‌شویم، خواه و ناخواه سختی‌هایی به احساسات و عواطف ما وارد می‌شود. زندگی ماشینی امروز، ناملایمات زندگی روزمره‌، محیط‌های کاری پرمشغله، فضای خیابان‌ها، شهر و محل کار همه‌ ماشینی شده است؛ از طرفی تکنولوژی روی احساسات و عواطف ما سایه انداخته است. در این میان اگر دقت  را از پدیده هایی مثل شعر، طبیعت، مهربانی و زیبایی‌شناختی برداریم و این‌ها را خوب نبینیم خروجی رفتار ما فقط همان  سختی‌ها و زندگی ماشینی می‌شود. چیزهایی مثل شعر یا طبیعت، تأثیر به‌سزایی در رفتار ما به‌صورت ناخودآگاه دارد و باعث می‌شود رفتار، برخوردها، تصمیم‌گیری‌ها و حتی قلم ما تلطیف شود و ما یک‌مقدار انسان‌گونه‌تر تصمیم‌گیری کرده و کار انجام دهیم.


این احساس من است.خدا توفیق داده تا در جایگاه  مدیر بزرگ‌ترین بیمارستان کودکان کشور، روزانه در خدمت 2 هزار کودک بیمار و خانواده‌هایشان باشم، اگر ذهن ما فقط در  مسائل مالی، ماشینی، اداری و کامپیوتری غرق شود، خیلی از تصمیمات، کارها و رفتارهای‌ ما نیز هم همان شکلی می‌شود و آن بُعد انسانی که لازم است در رفتارها خودمان داشته باشیم، کم‌رنگ‌تر می‌شود.


من اگر یک شب کتاب نخوانم خوابم نمی‌برد، نه برای این‌که حتماً کتاب خوانده و یک مطلبی را دریافت کرده باشم که البته این به جای خود ارزشمند است، ولی نفس کتاب خواندن شما را به یک‌سری چیزهایی سوق می‌دهد، خودِ تورق کردن شما را به آرامش‌ می‌رساند که در زندگی خانوادگی و کاری‌تان حتماً تأثیرگذار است.



زمان مشخصی برای نوشتن و سرودن شعر نداشته‌ام؛ یعنی اشعار من کوششی نبوده و جوششی بوده است



آنا: شاعربودن، در محل کار یا فعالیت‌ شما بروز و ظهور عملی داشته است؟


پروانی: من در زمینه کمک به دوستان و هنرجویان خیلی فعال هستم و د رحوزه ادبیات نزدیک به 400 شاگرد دارم. کتاب شعر حدود 40 تا 45 نفر از آن‌ها تاکنون چاپ شده است؛ یعنی آمده‌اند، سال‌ها با آن‌ها کار کرده‌ایم، نوشته‌اند و نویسنده‌های خوبی شدند. پزشکان زیادی هم دارم که  در کلاس های شعرمن حاضر بوده اند.


من کتاب «دو فنجان غزل» را نذر فرهنگی کردم و از روز رونمایی در نمایشگاه کتاب امسال، خدا هم کمک کرد و در خود نمایشگاه چاپ اولش تمام شد، اکنون همپیش‌خرید چاپ چهارم آن تمام شده است.



آنا: ایده نذر فرهنگی این کتاب چگونه به ذهن شما رسید؟


پروانی: بیمارستان ما جایی است که خیرین زیادی به آن کمک می‌کنند. مثلاً آقای احسان علیخانی به‌همراه برخی از عوامل برنامه عصر جدید آمدند و هزینه خرید یک دستگاه MRI را دادند. همیشه این دغدغه را داشتم غیر از خدمتی که به‌عنوان وظیفه انجام می‌دهم، بتوانم به‌عنوان یک خیّر هم نقشی ایفا کنم. برای چاپ کتاب آخرم تصمیم گرفتم یک نذر فرهنگی انجام دهم. همان‌طور که می‌دانید الآن کتاب خیلی بازار مناسبی در کشور ما ندارد، ولی در همین بازار نامناسب کتاب به چاپ چهارم رسید و رقم خوبی جمع‌آوری شد. در کنار کمک مالی با این حرکت خواستیم مسائل فرهنگی را به مسائل خیریه گره بزنیم.


آنا: کدام‌یک از مجموعه اشعارتان را بیشتر دوست دارید و دلیل خاص آن؟


پروانی: اکثر شاعران جوابشان به این سؤال این است که آثار آنها مثل فرزندانشان و در نتیجه همه آنها را دوست دارند!  خود من هم بارها این جواب را داده‌ام. ولی من «دو فنجان غزل» را دوست دارم، چون غیر از این‌که شعر است، اتفاق خوبی برای این کتاب افتاد و به‌نحوی این کتاب از نظر من عاقبت‌به‌خیر شده است و می‌تواند منشا خیری باشد که سال‌ها خدمت خیریه از آن گرفته شود. در کنار این کتاب، مجموعه «سرطان عشق» که خیلی هم پرمخاطب بود و زود به چاپ دوم و سوم رسید. این اثر چهار یا پنج سال پیش به‌صورت مجموعه اشعار بیرون آمد، آن هم کتاب دوست‌داشتنی بود و خودم خیلی به آن علاقه دارم چون جنس اشعارش به جنس خود من نزدیک‌تر است.


گاهاً اشعاری هستند که مخاطبان خیلی دوست دارند ولی خود شاعر شاید خیلی با آن خاطره‌ای ندارد، با آن ارتباط زیستی خاصی ندارد. من شعری دارم که از خودم هم شاید معروف‌تر است: «حرف است فراوان و دگر حوصله‌ای نیست»، من این شعر را دوست دارم ولی خیلی شعرهایی هست که از این بیشتر دوست‌شان دارم و عمده آنها هم در کتاب «سرطان عشق» است.


آنا: شاعر مورد علاقه شما از قدما و معاصران چه کسانی هستند؟


پروانی: از قدما صائب تبریزی را بی‌نهایت دوست دارم، به‌خاطر این‌که به نظر من ایشان شعر را به آن اوج و قله‌ای که می‌شود رساند و بهترین و زیباترین صنایع ادبی در اشعارشان وجود دارد. در میان شاعران معاصر هم به آثار فاضل نظریعلاقه‌مند هستم. ایشان هم هم‌رشته من هستند و فوق‌لیسانس مدیریت صنعتی دارند.



من اگر شبی کتاب نخوانم خوابم نمی‌برد، نه برای اینکه حتماً کتاب خوانده باشم، به این دلیل که نفس کتاب خواندن شما را به سمت آرامش سوق می‌دهد



آنا: با توجه به مشغله‌ای که به‌عنوان مدیر بزرگ‌ترین بیمارستان کودکان کشور دارید هم‌زمان کار هنری‌تان را هم پیش می‌برید، از سوی دیگر لازمه شعر، مطالعه است، این‌ دو موضوع را چگونه مدیریت می‌کنید؟


پروانی: اصلاً شاعری که پشتش مطالعه نباشد، دیگر نمی‌تواند خوب بنویسد. واقعیتش این است که کار من از نظر فیزیکی و مسئولیتی خیلی سنگین است. من حداقل روزی 12 تا 14 ساعت کار می‌کنم ولی همیشه هم به هنرجویانم در کلاس‌هایم می‌گویم که ما کوششی برای نوشتن شعر یا داستان نمی‌کنیم. فقط نوع نگاه شاعر با افراد عادی متفاوت است. نوع نگاه یک کارگردان سینما متفاوت است، نوع نگاه یک نقاش متفاوت است. مثلاً از من می‌پرسند که شما چه ساعت‌هایی شعر می‌گویید؟ شب‌ها یا روزها؟ واقعیتش این‌‌طور نیست! یعنی شاعر یک نگاه متفاوتی به طبیعت، به آدم‌ها، به رفتارهای آدم‌ها دارد و همیشه این‌‌طور بوده که زمان مشخصی برای نوشتن و سرودن شعر نداشته‌ام؛ یعنی اشعار من کوششی نبوده و جوششی بوده است.


یک زمان‌های خاصی برای هر کس می‌تواند در میزان جوشش تأثیرگذار باشد. مثلاً من پاییز و باران را خیلی دوست دارم. این فضاها که به‌وجود می‌آید احساس بنده به‌عنوان یک شاعر به غلیان می‌آید و خیلی بهتر می‌توانم بنویسم.  برخی برهه‌های زمانی هم در زندگی همه آدم‌ها هست، مثلاً یکی از نزدیکانم چند سال پیش فوت کرده بود، در مدت زمان هفت روز پس زمان فوت ایشان، من یک کتاب کامل نوشتم، کتاب «کمی دورتر از فاصله‌ها» که فکر می‌کنم سال 90 چاپ شد. بسیاری از غزل‌هایش را آن‌موقع که من در بهشت زهرا بالای سر خاک ایشان بودم به ذهنم آمد و نوشته شد.


آنا: استاد شهریار یکی شاعران برجسته معاصر است که به‌نوعی موقعیتی مانند شما داشتند؛ یعنی دانشجوی پزشکی بودند ولی تحصیلاتشان را به پایان نرساندند. نظرتان در مورد اشعار ایشان چیست؟


پروانی: استاد شهریار را همه ما دوست داریم. من آذری نیستم اما آذری‌ها بسیار بیشتر از ما دوست‌شان دارند و شعر «علی ای همای رحمت» که اصلاً لالایی بچگی بسیاری از ما بوده و مادران ما این شعر را برای ما خوانده‌اند. همه اشعار استاد یک‌طرف، نه از نظر قدرت شعر بلکه از نظر عنایتی که به این شعر شده، این شعر شاید یک طرف، همه ما با این شعر خاطره داریم و اشعار عاشقانه‌ای که ایشان دارند و لذتی که از ارتباط ایشان و معشوقی که داشتند، همه ما را با اشعار زیبایشان در این لذت شریک کردند. بی‌نهایت ایشان را دوست دارم و بی‌نهایت از تک‌تک اشعارشان لذت بردم حتی از اشعار ترکی‌شان.


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

برچسب ها: شاعر شعر فاضل نظری
ارسال نظر