صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۳۹ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۸

روایت رأی قاطعانه مجلس خبرگان به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در مرداد سال ۶۸

برنامه جهان آرا با موضوع انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری در سال ۶۸ و با حضور سید یاسر جبرائیلی نویسنده کتاب روایت رهبری روی آنتن رفت.
کد خبر : 409348

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، سه‌شنبه شب برنامه جهان آرا با موضوع انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری در سال ۶۸ و با حضور سید یاسر جبرائیلی نویسنده کتاب روایت رهبری روی آنتن رفت.


در ابتدای این برنامه جبرائیلی در پاسخ به سؤال مجری برنامه مبنی بر اینکه چه ضرورتی برای تدوین کتاب روایت رهبری وجود داشت و آیا این کتاب وجه متمایزی با سایر کتب در این زمینه دارد یا خیر گفت: ما سه رویداد ناظر به رهبری در تاریخ انقلاب اسلامی داریم. یکی از آنها مربوط به رهبری حضرت امام است، یکی انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری و یکی هم انتخاب حضرت آقا به رهبری در سال ۶۸ است.


وی افزود: این سه رویداد مربوط به عالی ترین شخصیت نظام است و لذا نیاز به یک پژوهش عمیق با مراجعه به منابع دست اول و مقایسه تطبیقی بین آنها است که تجلی جمهوریت و اسلامیت بر مبنای قانون اساسی را بررسی کند و به سوالات زیادی که وجود داشته پاسخ دهد.


جبرائیلی ادامه داد: این کتاب بر اساس یک پژوهش سه ساله و با کمک دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب تدوین و توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است. روایت رهبری در حقیقت الگوی مطلوب انتخاب رهبری در جمهوری اسلامی بر مبنای سه تجربه ای که پیشتر گفته شد را نشان می دهد. در این کتاب اسنادی که تا کنون منتشر نشده بودند و بخش انبوهی از خاطرات سیاسی رهبر انقلاب که ناظر به این سه رویداد است برای اولین مرتبه منتشر شده است.


این تحلیلگر سیاسی درباه انتخاب آقای منتظری به قائم مقام رهبری در سال ۶۴ تصریح کرد: حضرت امام درگذر آن زمان کهولت سن داشتند و جراحی قلبی هم کرده بودند. کشور هم درگیر آشوب داخلی و جنگ خارجی بود این سؤال برای شخصیت های نظام بود که اگر برای امام مشکلی پیش بیاید سرنوشت رهبری چه می شود و این نگرانی وجود داشت که دشمن از خلا رهبری بعد از امام استفاده کرده و به کشور ضربه بزند. بر این اساس بنا شد خبرگان تدبیری برای آینده نظام انجام دهند. در قانون اساسی مصوب سال ۵۸ در صدر اصل ۱۰۷ گفته شده بود که هروقت اکثریت مردم به فردی به عنوان رهبر و‌ مرجع گرایش پیدا کردند او رهبر است. اگر اینطور نبود خبرگان از بین کسانیکه واجد شرایط هستند سه یا پنج مرجع را انتخاب می کند.


جبرائیلی عنوان کرد: مسئله از اینجا شروع شد که برخی می گفتند مردم خودشان به منتظری گرایش پیدا می کنند و اصلا نیازی به تاسیس مجلس خبرگان نیست. در این حد آقای منتظری تبلیغ شده بود ‌و البته کسی در حد ایشان که نزدیک به مرجعیت باشد و در چهارچوب جمهوری اسلامی ولایت فقیه را قبول داشته باشد خیلی کم به ذهن متبادر می شد. ایشان بعد از امام یکی از اصلی ترین تئوریسین های ولایت فقیه بود و همچنین شاگرد امام بود و حضرت امام ماموریت های مختلفی را به آقای منتظری سپردند که هرچند در ادامه منتظری یا از این ماموریت ها استعفا می دهد یا اینکه آنها را نیمه کاره انجام دادند و ضربه زدند.


نویسنده کتاب روایت رهبری عنوان کرد: مسئله در آن زمان این بود که اگر اکثریت مردم به کسی گرایش پیدا کردند، او رهبر است اما خوب مرجعی که تشخیص بدهد اکثریت مردم به چه کسی گرایش دارند کیست؟ این یک سؤال مهم بود. خبرگان آمدند ماموریتی به کمیسیون اصل ۱۰۷ به ریاست آیت الله امینی دادند تا فروعی برای اصل ۱۰۷ مشخص کند. بند یک آن طرح این بود که خبرگان مرجع تشخیص گرایش مردم به یک فرد به عنوان رهبر است. در مورد خود حضرت امام همین اتفاق افتاد و مجلس خبرگان رهبری قانون اساسی، رهبری حضرت امام را تصویب کرد و مرجع تشخیص گرایش مردم به امام هم مجلس خبرگان بود.


جبرائیلی با بیان اینکه آقای منتظری هم بر اساس همین اصل انتخاب شد گفت: در آن زمان جریاناتی در کشور وجود داشتند که می خواستند تکلیف رهبری را کف خیابان مشخص کنند و با اجتماع و راهپیمایی این کار را انجام دهند. در سال ۶۴ با اقدام خود در حقیقت جلوی این حرکت را گرفتند. طرح شناسایی رهبر آینده هم توسط آیت الله خامنه ای تدوین می شود. دغدغه این بوده است که خبرگان وظیفه خود را انجام دهد و این اقدام حضرت آقا در راستای نهادسازی برای نظام بود.


وی ادامه داد: حضرت آقا می فرمایند اگر کسی می آمد و‌ می‌گفت که حضرت امام با انتخاب آقای منتظری مخالف هستند ما آن را رد می کردیم. آقای محمدی گیلانی خدمت امام می روند و می‌گویند خبرگان می خواهد آقای منتظری را انتخاب کند و ایشان مشکلاتی را دارد و حضرت امام هم می پذیرد. آقای محمدی گیلانی می‌گوید من به امام گفتم رییس مجلس خبرگان آقای مشکینی است اما در حقیقت خبرگان را آقای هاشمی اداره می کند شما به آقای هاشمی بفرمایید که این قضیه را مطرح کند. آقای هاشمی به دو صورت این قضیه را نقل می کند. یکی در ۱۴ خرداد ۶۸ که می‌گوید من خدمت حضرت امام رفتم و در آن زمان مواجه شده بودیم با نامه منتظری که به آقای مشکینی نوشته بودند که من را انتخاب نکنید. امام گفتند با این نامه آقای منتظری، دیگر خودتان هرچه تصمیم گرفتید در خبرگان البته این روایت آقای هاشمی با آنچه در خاطراتشان گفته اند تفاوت های جدی دارد. بالاخره آقای منتظری می شود و سؤال این است که آیا خبرگان حق چنین کاری را داشت؟


این تحلیلگر سیاسی گفت: در جواب باید بگوییم که این اقدام خبرگان به عنوان یک تصمیم قطعی نبوده و در مذاکرات آن زمان خبرگان هم هست که می گویند ما یک تصمیم داخلی باید بگیریم که اگر اتفاق ناگهانی برای امام افتاد ما یک بحثی کرده باشیم و نباید کشور دچار خلا بشود. همچنین می گویند ما باید در روز موعود دوباره جلسه تشکیل دهیم و رهبر قطعی را آنجا انتخاب کنیم زیرا باید ببینیم مثلا آقای منتظری شرایط رهبری را دارند یا آن را از دست داده اند لذا سال ۶۴ جلسه قطعی انتخاب رهبر برگزار نمی شود.


جبرائیلی ادامه داد: طرح اول آن بود که آقای منتظری ذیل اصل ۱۰۷ انتخاب شود و در واقع منتخب خبرگان باشد نه مردم. در اینجا برخی اشکال می‌گیرند که قانون گفته است باید از بین افراد واجد شرایط فردی را انتخاب کرد ‌و ما باید روی این موضوع بحث‌ کنیم. این موضوع چند ماه طول می کشد و کمیته تحقیق خبرگان در آبان سال ۶۴ می گوید که ما نتوانستیم تحقیقات را به پایان برسانیم و در اینجا این مطرح می شود که آقای منتظری به عنوان صدر اصل مطرح شود. یعنی مردم به ایشان گرایش پیدا کرده اند و این تصویب می شود. در اینجا آیت الله مومن اشکال می گیرد که آقای منتظری مرجع نیست راجع به شرط مرجعیت منتظری بحث می شود. کمیسیون اصل ۱۰۷ می گوید در قانون ذکر شده که صلاحیت داشتن برای مرجعیت هم کفایت می کند و نیازی هم نیست که حتما رهبر مرجع باشد و اینکه صلاحیت مرجعیت داشته باشد می تواند در آینده مرجع تقلید شود و این کفایت می کند. باز آقای مومن اشکال می کند در قانون تصریح دارد که ایشان حتما باید مرجع باشد و در نتیجه کلمه مرجعیت را در مصوبه مربوط به آقای منتظری خط می زنند و مصوبه را اصلاح می کنند.


وی گفت: قرار بوده است این تصمیم خبرگان محرمانه بماند اما فاش می شود و کم کم اطرافیان آقای منتظری عنوان قائم مقام رهبری را برای ایشان می تراشند در صورتیکه چنین جایگاهی در ساختار کشور وجود نداشت و انتخاب ایشان هم یک تصمیم داخلی و محرمانه بود. در ادامه هم اتفاقاتی که برای ایشان می افتد نشان می دهد که صلاحیت مرجعیت و رهبری را ندارند. حضرت امام در بکاربردن تعابیر در باره افراد بسیار احتیاط می کردند اما همین امام در مهرماه ۶۷ سه تعبیر بسیار تند مانند فاجر و اینکه ایشون عدالت ندارد را در مورد منتظری بکار می برند.


وی با اشاره به خاطره ای از رهبر انقلاب گفت: درباره روایتی که آقای هاشمی در جلسه ۱۴ خرداد ۶۸ در خبرگان درباره منتظری بیان کردند رهبر انقلاب هم خاطره ای دارند. ایشان می فرمایند: «در آن جلسه معلوم بود که حضرت امام بنا دارند آقای منتظری را از رهبر کنار بگذارند. چطور کنار گذاشتن را نمی دانستیم شاید امام به خود منتظری می گفت استعفا بده اما این شکلی را که پیش آمد نمی دانستیم. ناراحتی ما از این بود که خلا پیش می آید در جلسه ای این را گفتیم و ایشان جواب دادند. در جلسه دیگری باز ایشان عدم صلاحیت آیت الله منتظری برای رهبری آینده را مطرح کردند و من به ایشان گفتم ما در مجموعه دوستان فرد دیگری غیر از ایشان نداریم امام گفتند اینطور نیست شما رهبر بشوید. من این حرف را جدی نگرفتم. حاج احمد آقا به من گفت شما چطور می‌گویید کسی نیست شما هستید آقای موسوی اردبیلی هست. دوباره امام گفت نه، ایشان رهبر بشود. شاید هم اسم آوردند و گفتند آقای خامنه ای. باز هم من جدی نگرفتم. بعد از چند روز قرار شد همه رفقا در دفتر من جمع شوند. آقای هاشمی زودتر آمد و‌ گفت نظر شما راجع به آن مطلبی که امام گفتند چیست؟ من یادم نیامد که راجع به چه صحبت می کند. گفت اینکه گفتند شما رهبر باشید. گفتم هیچ. هاشمی گفت امام بی فکر قبلی حرف نمی زند و این حرف هیمنطوری از دهن امام نپرید. گفتم من نمی دانم. چند وقت قبل در دفتر آقای هاشمی جلسه داشتیم باز راجع به این موضوع بحث شد گفتم آقای هاشمی اگر چنین چیزی برای من پیش بیاید قطعا و یقینا آن را قبول نخواهم کرد. این را مطمئن باشید. واقعا هم بنایم بر این بود و فکر نمی کردم قضیه به این شکل مطرح شود. البته اندکی قبل از فوت امام صحبت شورای رهبری جدی شد و افرادی هم اسم من را به عنوان فرد می آوردند اما به شکلی که بعدا ‌پیش آمد را فکر نمی کردیم.»


نویسنده کتاب روایت رهبری ادامه داد: حالا آقای هاشمی می گوید ما می توانستیم صحبت امام درباره آقای خامنه ای را حمل بر این کنیم که امام می خواستند بگویند ما در بن بست نیستیم. بر این اساس آقای هاشمی تصمیم می گیرد به صورت خصوصی خدمت امام برود که حضرت آمدم می فرمایند وقتی شما مثل آقای خامنه ای دارید چرا تردید دارید.


جبرائیلی درباره موضوع رهبر بودن مرجع در جمهوری اسلامی گفت: در فصل اول کتاب مفصلا به موضوع رهبری حضرت امام پرداخته شده و در آنجا چگونگی رسیدن امام از رهبری انقلاب به رهبری نظام را توضیح داده ایم. جبهه ملی دولت موقت و نهضت آزادی با تمام توان ابتدا در مقابل اصل جمهوری اسلامی ایستادند و بعد در مقابل یک قانون اساسی اسلامی ایستادند تا جایی که وقتی اصل ولایت فقیه در قانون اساسی تصویب شد همین آقای امیر انتظام طرحی را برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی آوردند. اصلا اینطور نیست که ولایت فقیه به راحتی وارد قانون اساسی شده باشد.


وی خاطر نشان کرد: آقای منتظری که رییس مجلس خبرگان قانون اساسی بود در خاطراتش می گوید آقای بازرگان با من تماس گرفت و‌ گفت حق ندارید این پیش نویسی که ما نوشتیم را تغییر دهید. آنها پیش نویس قانونی را به مجلس ارائه کرده بودند که برگرفته از قانون فرانسه و جاهای دیگر بوده و بسیار سکولار بود و موجب اعتراض علما شد. آقای وحید خراسانی به امام نامه می نویسد و می گوید اگر ولایت فقیه در قانون اساسی نباشد طاغوت است. حضرت امام آن موقع در کنار مرجعیت، رهبر بودند و این را ابراز می کنند و‌ میگویند مجتهد بودن کفایت می کند. البته ایشان این نکته را هم می گویند که اگر کسی مجتهد باشد اما بینش سیاسی و اقتصادی و غیره نداشته باشد به درد رهبری نمی خورد، منتهی آقایان اصرار می کنند و شرط مرجعیت تصویب می شود.


این تحلیل گر سیاسی اذعان کرد: در سال ۶۸ زمانیکه در مجلس بازنگری قانون اساسی از امام می خواهند که نظراتش را بگوید ایشان می گویند درباره سایر موارد هرچه خودتان تصمیم گرفتید اما درباره رهبری، من از اول با شرط مرجعیت مخالف بودم. بعد آقای امینی خدمت امام می رود و می گوید اینکه شما گفتید شرط مرجعیت نباشد لااقل به عنوان یک اولویت در قانون اساسی این را ذکر کنیم. امام می گویند نه خیر اصلا نیاورید.


جبرائیلی با بیان اینکه برای رهبر درباره هیچ فردی جز آیت الله خامنه ای رای گیری نمی‌شود عنوان کرد: در جلسه خبرگان سال ۶۸ بعد از آنکه مسئله فردی بودن رهبری رای می آورد بلافاصله اسم حضرت آقا مطرح می‌شود. البته خود آقا چون در معرض انتخاب بودند به فردی بودن رهبری رای مثبت نمی دهند. که نهایتا در این جلسه از ۷۴ نفر حاضر ۶۰ نفر به آقا رای می دهند.


وی ادامه داد: اینکه گفته می شود راجع به آقای گلپایگانی رای گیری شده بود نه چنین چیزی اتفاق نیافتاده است. در جلسه بعد از ظهر مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد سال ۶۸ اولین ناطق، آقای آذری قمی بوده اند. می گویند من با آقای گلپایگانی صحبت کردم که حتی با انتقاد آقای هاشمی مواجه می شود که شما به چه حقی از طرف خبرگان با ایشان صحبت کردید. بالاخره ایشان آقای گلپایگانی را پیشنهاد می دهند. اینجا آقای آذری قمی یک اشاره ای به صورت مبهم به حضرت آقا می کنند. اعضای خبرگان که صحبت می کنند با آقای گلپایگانی و برخی مراجع که مطرح می شوند مخالفت می کنند و راجع به آن رای گیری نمی شود.


این تحلیل گر سیاسی تصریح کرد: خبرگان قبل از ورود به بحث شورایی یا فردی، بحث مرجعیت در مجلس خبرگان حل می شود. نظر‌ امام هم در این مورد قرائت می شود. در ادامه که برخی اعضا بر مرجع بودن رهبر اصرار داشتند آقای هاشمی می گوید ما هرجا که به مشکل می خوردیم نظر امام را ترجیح می دادیم. یعنی قبل از اینکه نام آقا و شورایی یا فردی بودن رهبری مطرح شود موضوع مرجعیت حل می شود.


وی خاطر نشان کرد: بعد موضوع شورایی یا فردی بودن رهبری مطرح می شود. در اینجا اسم فردی مطرح می شود که آقای مشکینی به او‌ می‌گوید شما از خودت رفع توهم می کنی یا من این کار را بکنم که خود آن فرد می گوید نام من را مطرح نکنید. وقتی اعضایی به عنوان شورای رهبری مطرح می شوند هیچکدام مرجع نبودند. یعنی وقتی پیشنهادهایی برای شورایی مطرح می شد هیچکدام شرط مرجعیت نداشتند.


نویسنده کتاب روایت رهبری عنوان کرد: در ابتدای جلسه ۱۴ خرداد هاشمی نطقی دارد و می گوید هر تصمیمی گرفتیم‌ موقت است زیرا قانون اساسی و به تبع آن شرایط در حال تغییر است و هنوز کار بازنگری قانون اساسی تمام نشده است. می گوید چند گزینه مطرح می کنیم یکی آنکه یک فرد یا یک شورا را برای بر عهده گرفتن وظایف رهبری انتخاب کنیم. دیگر آنکه سه نفر از اعضای مجمع تشخیص را برای برعهده گرفتن وظایف رهبری به طور موقت تا برگزاری رفراندم انتخاب کنیم.


جبرائیلی درباه موقت بودن انتخاب رهبر انقلاب گفت: الان اینطور القا می شود که آقا به عنوان رهبر موقت انتخاب شدند و بعد هم این قضیه رها شد که این یک دروغ بزرگ است. بعد از انتخاب آقا در ۱۴ خرداد و علی رغم اینکه آقای هاشمی می گوید این قضیه موقت بودن نباید اعلام شود در مصاحبه برخی اعضای خبرگان به آن اشاره می شود و خود هاشمی در کنفرانس خبری در پاسخ به سؤال یک خبرنگار خارجی می‌گوید که ما اعلام نکردیم اما بعد از بازنگری قانون اساسی باید رهبر را بر اساس قانون جدید انتخاب کنیم. لذا در رسانه های خارجی عنوان می شود که سرپرست رهبری انتخاب شد و این جریانی هم که روی موقت بودن رهبری مانور می دهد با استناد به همین است.


وی ادامه داد: در ۱۵ مرداد بعد از همه پرسی قانون اساسی جدید، جلسه خبرگان تشکیل می شود برخی می گویند نیازی به رای گیری نیست اما برخی میگویند برای اینکه شبهه ای نماند رای گیری می کنیم که در آن جلسه از ۶۴ نفر حاضر ۶۰ نفر به آقا رای می دهند. بعد مطرح می شود که کسانیکه رای ندادن به شکل تنظیم متن ایراد دارند که آقای خلخالی می گوید دیگر رای ندادید و تمام شد. پس مشخص می‌شود که مخالفت آن ۴ نفر هم به دلیل شرایط انتخاب رهبر موقت بوده نه شخصی که به عنوان رهبر انتخاب شده است.


وی در پایان با اشاره به خاطره ای از رهبر انقلاب عنوان کرد: رهبر انقلاب خاطره از آقای خاتمی دارند که می فرمایند روزی آقای خاتمی نزد من آمدند و گفتند من ولایت فقیه را در چارچوب قانون اساسی قبول دارم. من به ایشان گفتم روزی‌ می‌رسد که شما پیش من می آیید و می گویید که قانون دست و پای ما را بسته است و ما باقانون نمی توانیم مشکلات کشور را حل کنیم و شما دستوری بدهید. بعد بارها آقای خاتمی پیش من آمدند و گفتند که قانون دست ما را بسته است و شما مسئله را حل کنید و من گفتم شما دست خطی بدهید که من فراتر از قانون مشکل شما را حل کنم و آقای خاتمی بارها این کار را کرد و من مشکلش را حل کردم.


انتهای پیام/4079/


انتهای پیام/

ارسال نظر