صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۵۵ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۸
یادداشت/ احسان کاظمی

لزوم ایفای نقش دانشجویان دکتری در حل مسائل کشوری

در کلاس دکتری، دانشجو باید معنای لغوی جایگاه خود را بداند که جویندگیِ دانش است و این با دانش‌آموزی فرق بسیار دارد.
کد خبر : 408871

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، بدون تردید برای هر موقعیت و جایگاهی، راه و رسمی هست که دانستن آن شرط عمل کردن به آن و عامل بودنش، شرط برازندگی و شایستگی کسب آن موقعیت و جایگاه است، اما ناگفته پیداست که همین راه و رسم‌ها نیز متاثر از رتبه ارزشی آن موقعیت در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی و نیز چگونگی عمل کردن کسانی که از قبل تا اکنون به آن موقعیت و جایگاه دست یازیده‌‌‌‌اند است.


دیگر آنکه عمل بر آن راه و رسم‌ها نیز همچون بسیاری از موقعیت‌های دیگر، به انگیزشی نیاز دارد که از درون افراد و محیط جوشش می‌کند چرا که انگیزش است که جهت و قوت رفتاری را تعیین می‌کند و البته انگیزش آدمی به نگرشی وابسته است که در ذهن خود بدان مقوله ساخته و پرداخته کرده است.


از سوی دیگر، به دست آوردن بسیاری از موقعیت‌ها نیاز به احراز شرایطی دارد که همچون غربالی، مبتنی بر مولفه‌هایی مشخص و معین، شایسته و ناشایست را از همدیگر تفکیک می‌کند و دست آخر راه‌یافتگان و منتخبان خود را باز می‌شناسد و البته این رسم مقبولی است. اما قصه از آنجا شروع می‌شود که این راه‌یافتگان به چنان فضای بدیع و مطلوب، چگونه بایدها و نبایدهای رفتاری خود را بشناسند و بر اساس راه و رسمی نوشته یا نانوشته، کنش‌ها و واکنش‌های خویش را بروز و ظهور دهند. بدانند از آنها چه می‌‌‌‌خواهند و مهم‌تر اینکه بدانند خود نیز باید چه و چگونه طلب کنند؛ چرا که تا این تعامل، به صورتی آگاهانه و هدفمند برقرار نشود، مسیر و جهت‌ها به ابهام می‌گراید و همه می‌دانیم که ابهام، نقطۀ آغاز سلیقه‌‌سالاری و خودکامگی است. 


آنچه از راه و رسم گفته شد، در واقع مدخلی بود بر این عریضه که وقتی نه از سر اجبار که از سر شوق و علاقه به ادامه تحصیل، از چندخوانِ رستم می‌گذری تا ملبس به جامه دانشجوی دکتری بشوی و در رشته علمی خود عرصه جدیدی را تجربه کنی، لاجرم باید راه و رسم آن را نیز بدانی. درست است که تجربه چندین سال دانشجو بودن را داری اما مقطع دکتری، سوای از دیگر مراحل تحصیلی است چرا که قرار است فراگیر دانش خود را کاربردی کرده و برای مشکلات جامعۀ خویش راهکارها بیابد و گره‌ها از مشکلات کشور بگشاید. دانشجو در این مقطع در کنار استادان خود به امر اندیشیدن و پژوهش کردن و نوشتن می‌پردازد و علمِ آموخته شده را به عمل آمیخته می‌کند، به غنای دانش خود می‌افزاید و روش بحث و تحلیل موضوعات علمی را می‌آموزد. ورزیدگی تحلیل و تبیین مسائل علمی را جایگزین ورزیدگی حافظه می‌کند و با بسط مطالعاتی و تعمیق آموخته‌های خویش، فرهنگ به اشتراک گذاشتن اندیشه‌ها، ایده‌ها، و افکار را با دیگران تجربه می‌کند و به جای تکرار چندباره محفوظات خوانده شده در مقاطع قبلی، به اندیشیدن و تامل کردن در آن نظریه‌‌‌ها و مطالب می‌پردازد. شایسته است دانشجوی دکتری، به مطالعه فصول کتاب درسی خود بسنده نکرده و قادر باشد منابع علمی جدید را همچون تشنه‌ای که در پی جرعه‌ای آب است جستجو کند، به شرط آن که فضای دانشگاه و کلاس درس و مهم‌تر از همه نگرش استاد نیز مشوق این حال و هوای علمی باشد. 


در مقطع دکتری، دانشجو، نه شاگرد که همکار و دستیار استاد است. استادی که راهبر او برای درست اندیشیدن و مشوق او برای تحلیل‌گری منطقی موضوعات مبتلابه جامعه است. دانسته‌های قبلی و مطالب کتاب درسی و نظریه‌های صدبار گفته و خوانده شده را وحی منزل نمی‌داند و از دانشجوی خویش مطالبه اندیشه نو دارد نه بیان طوطی وار آنچه در کتاب آمده است. البته این چنین استادِ نادری، به نیکی می‌داند که کلاس درسش باید متفاوت از کتابِ درسش باشد تا دانشجو از اشتیاق کسب روزیِ علمی‌اش، نه از اضطراب غیبت خوردن، خود را به کلاس درس استاد برساند.


در کلاس دکتری، دانشجو باید معنای لغوی جایگاه خود را بداند که جویندگیِ دانش است و این با دانش‌آموزی فرق بسیار دارد. چراکه اینجا یادگیری و یاددهیِ مشارکتی مطرح است؛ جای تبادل است و تعامل دوسویه؛ دانشجو قرار نیست صرفاً از استاد بیاموزد بلکه باید از دانش و تجربه و دیدگاه دیگران نیز بهره‌مند شود و خود نیز مجهز و مسلط قدم در کلاس بگذارد و استادی که چنین فضای مبارکی را برای دانشجویانش فراهم نماید، به واقع و به معنای تام کلام، مقامِ استادی را برازنده و شایسته است.


دانشجوی دکتری باید خود را مشغول و درگیر با عرصه‌های مختلف علمی کند، در سمینارها و کنفرانس‌های مختلف شرکت کند، از مقالات و کتاب‌های جدید و نیز یافته‌های علمی مرتبط با رشته خود مطلع شود، موضوعات جدید در رشته خود را جستجو و مطالعه کند و ذهنش را برای به چالش کشاندن موضوعات پرورش دهد. در کلاس دوره دکتری باید این چنین فضایی حاکم باشد تا استاد نیز پا به پای دانشجویان خود جوشش و کوشش علمی آنها را هدایت کرده و خود نیز بر این مدار و مبنا قدم در کلاس درس گذارد.


دیگر آن که دانشجوی دکتری باید بداند هر جلسه که به محضر استادش حاضر می‌شود، خود نوعی آزمون است و نباید همه اندوخته را صرف برای ساعت امتحان پایان ترم مصروف کند. مشارکت در بحث‌ها، بیان نقطه نظرات علمی، ارجاع موضوعات به مطالعات و مطالب بیشتر، از جمله آن مواردی است که از چشم تیزبین استاد پنهان نمی‌ماند و به‌خوبی می‌تواند دانشجویش را بر این انگیزه و امادگی در هر جلسه می‌آزماید. البته استاد نیز باید دانشجو را به این سبک ارزیابی علمی خود در طول ترم آگاه کرده باشد و خود نیز به این باور رسیده باشد که آزمون پایان ترم، آخرین فرصت ارزیابی دانشجوست.


و در نهایت اینکه، دانشجوی دکتری باید مشقِ نقد کند؛ هم نقد خویش، هم نقد علم و هم نقد استاد باید از رویکردهای دانشجوی مقطع دکتری باشد. شرحِ صدر یافتن در برابر انتقاد دیگران را تمرین کند و چه زیباست اگر استادش الگوی این آموزه و مفهوم باشد. متانت در شنیدن نقد خود از دیگران، شهامت در نقد کردن دیگران، و ظرافت در نقد آنچه می‌آموزد از مهم‌ترین ویژگی‌های دانشجوی دکتری بودن است.


*احسان کاظمی- دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد


انتشار یادداشت‌های دانشجویی به‌معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری آنا» نیست و این خبرگزاری صرفاً منعکس کننده نظرات فعالان دانشجویی است.


انتهای پیام/4107/4116/


انتهای پیام/

ارسال نظر