صدای پای انتخابات
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ هیاهو بر سر هیچ، شاید عنوان بدی برای حکایت دوره انتخابات مجلس در ایران نباشد؛ زیرا ادعای آغازین هر نامزدی در قالب احساس تکلیف بیان میشود و بعد از آن هم از سختیهای خدمت برای مردم میگویند و اینکه فقط خدمت و تعالی شرط است و هیچ اشارهای به جیب و کیف و قبا و عبا نمیکنند و جالب آنکه با این همه خدایی کار کردن، مجلسی را شاهدیم که در نگاه مردمی با توفیقات چندانی روبهرو نبوده و تقابلها و مخالفتها، معمولاً فضای همدلی را در هم شکسته و اساساً جزیرهای متروک با قواعدی ناآشنا را ملاحظه میکنیم که برای درک این مطلب فقط کافی است یکی از جلسات علنی را مستقیماً از رادیو گوش کنید تا اسائه ادبها را بشنوید و اینکه با حوزه درایت نمایندگان حول موضوعات مختلف آشنا شوید.
اشکال کار از کجاست؟ چرا مجلس بین خیر و شرّ روابط خود با سایر قوا، معطل است و چرا از ظرفیتهای قانونی خود برای مهار گرفتاریهای اقتصادی استفاده نمیکند؟ چرا منطبق با مقررات، دولتمردان را به تلاش بیشتر وادار نکرده و نمیکند؟ امضاکنندگان استیضاح چگونه به این باور میرسند که باید امضای خود را پس بگیرند و در عمل به اشتباه اعتراف کنند که یا حق بوده و منفعلانه برمیگردند و یا ناحق بوده و بیهوده طرح استیضاح کردهاند؟! ...
مجلس کجاست؟ نمایندگان ملت کیاند؟ و حوزه دانش تخصصی آنها به چه اندازه است؟ آیا مصوبات با آگاهی تخصصی همراه است یا با تقابل با ایدههای حزب مقابل و لجبازیهای دیپلماتیک وابسته به جناحها و حزبهایی که اساساً وجود ندارد؟
به شرح مختصر فوق بسنده میشود و در این نوشتار سراغ وظایف مردمی در انتخاب نماینده میرویم و اینکه اشکال مطرحشده تا چه اندازه به انتخاب مردم وابسته است.
دعوای رقابتی را به هر شکلی نمیتوان باور کرد که مبارزه برای سبقت در خدمت است و این امر فریضهای الهی است که باید به آن پرداخت زیرا نه بیاخلاقیها نشان از خیر دارد و نه تخریبهای متعدد نامزدها و فریادهای بنفشی که بر سر هم میکشند نشانگر اخلاص در همنوعدوستی و خدمت به قصد قرب و خیر است چراکه در آستانه انتخابات نه، بلکه از صبح بعد از انتخاب، رقیبآزاری شروع میشود و تا انتخاب بعدی ادامه دارد.
سیاست، فینفسه واژه بدی نیست؛ ولی همین دوز و کلکها برای رسیدن به صندلیهای خاص است که سیاست را در معنای ثانویه به عنوانی ناهنجار در دیپلماسی تعبیر کرده است.
احزاب، اساساً بیشناسنامه و بدون تعریف کارکرد فقط یارگیری و عتاب به رقبا را یاد دارند و آدمی، سرگشته میماند که این به ظاهر برجستگان سیاستدان! چه موقع قصد دارند که با همراهی رقبا و بررسی مشترکات به آینده نظام توجه کنند و بدانند که کار سیاسی فقط در تخریب و نفی رقیب نیست؛ بلکه شرط نخست در اثبات خویش است.
ساختار مدیریتی ایران با بیش از 4 هزار مدیر چنان درهمتنیده است که نشان از هیچ بهبودی را نمیتوان تصوّر کرد و متأسفانه هر روز درگیریهای ذهنی مدیران در حذف فلانی از جناح مقابل و دادن امور به رفقا و همپیالههاست و در همین حوالی تغافل است که آمریکا با تمام قدرت و اسرائیل با تمام نیرو مقابل ملت بزرگ ایران صف میبندد و گاهی عربده میکشد که به فضل خدا و درایت خاص مقام معظم رهبری راه به جایی نبردهاند و نخواهند برد.
کاش با همپوشانی اصولی، میتوانستیم از تمام قدرت ملی افراد و جناحها استفاه کنیم که البته برترین شاخصه قدرت ملی، داشتن مجلس شورای اسلامی است که بتواند قدرتمندانه تصمیم بگیرد و شجاعانه نظارت کند و مخلصانه در خدمت ملت و رهبری باشد که افسوس ...
نظام دموکراسی در ایران بیمار است و با پسوند اسلامی هم نتوانسته بخشی از ابهت و قدرت خود را به نمایش بگذارد؛ زیرا حاصل انتخابهای دموکراتیک در جایگاه عمل ناقصالخلقه نشان میدهند بهطوری که با چند عکس سلفی با فلان چهره سیاسی، شهره آفاق میشوند در حالی که کیفیت لباس پوشیدن در آیین دیپلماسی ویژه و انحصاری است و نیز جای لبخند و اخم هم تعریف دارد؛ ولی در این حوالی، دانش سیاسی به اندازه کافی تدریس و تفهیم نشده و گاه موکلان، شرمسار از انتخاب وکلا میشوند و دستشان هم به جایی نمیرسد و نیز دامنی را نمییابند که یک دل سیر گریه کنند.
مجلس، عصاره مردم است؛ ولی ضربآهنگ مجلس فقط به تکمضراب نمایندهها جان گرفته و صدای مردم در ترانه مجلس جایی ندارد و امان از رانتهای قدرت و اصرار به همراهی و همدلی با وزرا و حل مشکل از طریق رانتهای بیمهابا به منظور حل گرفتاریها از محل بودجههای جدا از ردیفهای تعیینشده به منظور حل بخشی از گرفتاریهای حوزه فرمانروایی نمایندگان که البته میتواند خیلی حساب و کتاب هم نداشته باشد.
شاید همین گرهگشاییهاست که باعث میشود تا میلیاردها هزینه کنند که بتوانند نماینده یک شهر و دیار شوند و اگر چنین نباشد، نمیتوان توجیهی مناسب برای حقوق نهایتاً تا 20 میلیون تومان در مقابل هزینههای سرسامآور انتخابات داشت.
مردم چگونه انتخاب میکنند...؟ حسی؟ قومیتی؟ مبارزه منفی با رقیب؟ و یا صادقانه و مطمئن؟ پاسخ خیلی سخت نیست، وقتی به عصاره انتخابها نگاه میکنید و اینکه در آغاز هر دوره مجلس این نمایندهها هستند که بدون مطالعه علمی به سوی کمیسیونهای مطرح حمله میکنند و اتفاقاً کمیسیونهای اساسی بدون مشتری میمانند که این امر نشان از فقر تخصص! تکرار میکنم، فقر تخصص و نه مدرک تحصیلی در مجلس شورای اسلامی دارد.
کیفیت و شرایط نامزدی، ساده شده و با کمترین مقدار اندیشه و البته بیشترین کاربلدی و دغلبازی در تبلیغات، میتوان نماینده مردم شد و بر کرسی مجلس تکیه زد که همواره مورد مطالعه دشمن است و با ریزبینی رصد میکند تا با بزرگنمایی ناتوانیها، زمینه بلوای سیاسی را فراهم کند؛ بنابراین دقت در انتخاب را باید در فیلترهای قانونی نیز جستجو کرد و در صورت وجود نقص باید آنها را برطرف کرد.
تا حدود 300 نمایندهای که به شدت عصاره آگاهی ملی هستند در حالی روانه مجلس شورای اسلامی شوند که از تواناییهای اختصاصی و تخصصی برخوردار باشند و از همه مهمتر دلسوز جمهوری اسلامی به عنوان شجره طیبه و مهربان با مردم و موکلان خود که از نسلی پهلوانصفت و شهیدپرور هستند به عنوان ولینعمتان انقلاب اسلامی باشند و نیز کار را به قصد قربت و کسب رضای الهی انجام دهند و بدانند که اگر قابلیت نداشته باشند و یا ضعیف عمل کنند، باید در محضر عدل الهی و خون شهیدان ملت جوابگو باشند.
مردم، بهویژه در شهرهای کوچک احساسی رأی میدهند و اتاق فکر هوشمندی برای تبیین برنامههای افراد وجود ندارد؛ بنابراین، نماینده انتخابشده با کمترین پشتوانه مردمی بنا بر تقسیم خُرد آرا در پی تعدد نامزدها، راهی مجلس میشود و همین موجب شده تا از صبح روز بعد از انتخاب، رقابت دوره بعد شروع شود و مردم در گروههای متعدد به عنوان مدافع نامزدهای خود در بازه چهار ساله، کماکان جنگ روانی دارند و در موعد انتخاب این مبارزهها به اوج خود میرسد و بسیاری بدون آنکه از نعمتی برخوردار باشند، با وعدههای متعدد بهویژه در سهمالارث مدیریتی در سطح شهرستان و استان نه به پای اهداف اصولی بلکه در برابر اهداف فانتزی، جان میدهند!
و باید تصدیق کرد که چنین مجلسی و با این باور نمیتوان از سلامت تمام مجلس اطمینان حاصل کرد؛ زیرا در شهرهای کوچک نمیتوان در حد وعدهها شغل و صندلی مدیریتی ساخت.
نماینده مجلس، طبیعتا نماینده تمام حوزه انتخابیه خود نیست؛ زیرا تعداد بسیاری به او رأی ندادهاند و او را انتخاب نکردهاند و جالب اینکه این قشر در تقسیم غنائم انتخاباتی سهمی ندارند و در نخستین فرصت، حتی از مناصب دولتی و مدیریتی خود عزل میشوند و نماینده برای چهار سال بعد از همین حالا چاه میکند تا منار دزدیدهشده انتخابات بعد را در آن جای دهد.
افترا و تهمت، سرفصل مسخرهای است که تقریباً تمام نامزدها از آن استفاده میکنند و اساساً گروههای سناریوساز دارند و افراد را به رانتخواری و سابقه دستگیری و زندان و باجخواهی و باجدهی محکوم میکنند و متأسفانه به خود فرد، بسنده نمیکنند و سراغ روابط خانوادگی و اجتماعی فرد هم میروند و از ایراد تهمت به هیچکس ابایی ندارند.
گروهها، سابقه احتمالاً ضعیف دیگران را با بزرگنمایی به رخ رقیب میکشند و در بین این دعواهای سرگرم کننده، تنها دشمن است که سود میبرد که دو نفر خری را دزدیدند و سر تقسیم، همی جنگیدند و چو بودند گرم زد و خورد ... دزد سوم خر را زد و برد!!!
پایان سال جاری باز هم عرصه رقابت ملی در قالب حوزههای انتخابیه برای گزینش نمایندگان مردم، نقش میگیرد و بسیاری از داوطلبان باز هم احساس تکلیف میکنند و با اصرار تلاش خواهند کرد که به همگان ثابت کنند به قصد خیر وارد انتخابات میشوند؛ ولی ماحصل فعالیتها و رخداد بعد از انتخابات، چنین چیزی را نشان نداده و جالب آنکه تاب و تبهای سیاسی، عمدتاً فروکش میکند؛ ولی تمام نمیشود و وکیل و موکل تا مدتها درگیرند و فقط جای افسوس میماند از این همه خیرهسری که فرصتهای کشور و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را در سیطره علامت سؤالهای بسیاری قرار میدهند.
کاش در شهرهای کوچک و متوسط که نامزدها تماماً شناخته شدهاند، برای یک مرتبه هم که شده گرد هم جمع شوند و با تجمیع توانمندیهای بین افراد، اتاق فکر تشکیل دهند و به اتفاق آرا، دو یا سه نفر را به عنوان مجری برنامههای مصوّب انتخاب کنند و از ایشان بخواهند تا در جایگاه انتخاب مردم قرار گیرند و با این کار، آرا شکسته نمیشود و هرکسی با کمترین وجاهت اجتماعی، هوای نمایندهشدن برنمیدارد و با تقسیم آرا، پشتوانه مردمی نماینده منتخب را حذف نمیکند.
شیوه فوق در کمال ایدهآلیسم مفهوم دارد و معمولاً رقبا از دور سنگ میزنند و حتی قدرت کمترین تماس با رقیب را ندارند و اینجاست که میتوان از گزینه شورای مردمی با حضور فرهیختگان و مؤثران یک منطقه استفاده کرد و تقدیر را به ریشسفیدهای بیطرف و دغدغهمند سپرد.
مجلس شورای اسلامی به عنوان قوه مقننه از جایگاه مهمی در روابط دیپلماتیک برخوردار است که به سادگی نمیتوان از کیفیت و باروری نمایندگان وابسته به علوم اختصاصی، قدرت تخصصی، وجاهت تجربی و اصالت انسانی چشم پوشید و در قواعد دموکراسی این مردم هستند که با کمک آگاهان و خبرگان اجتماعی باید بهترینها را اتنتخاب کنند و چه خوب است دوره انتخاب نمایندگان نیز محدود به دو دوره باشد تا فرصت بیشتری برای تفکرات نوین وجود داشته باشد، به شرط آنکه نمایندگان در توالی حضور با حسن توجه به کارهای انجام شده، پیجوی فعالیتهای نماینده قبلی بوده و به عنوان نماینده مجلس، دل در گرو حل مشکلات ملی در زمینه اشتغال، کارآفرینی و بهبود معاش و معیشت مردم داشته باشند.
مردم، حق انتخاب دارند و برنده انتخابات، محترم خواهد بود و به عنوان نماینده تمام مردم یک منطقه معرفی خواهد شد؛ ولی حس برتری در انتخاب مردم، باعث میشود تا نماینده منتخب در اندیشه مهرهچینیهای بعضاً ناآگاهانه باشد تا به پشتوانه آنها بتواند دور بعدی را به نام خود سند بزند که این کار در قالب مبارزه با رقبای بعدی، فرصت زیادی را میگیرد و جمعیت زیادی از مردم منطقه نیز له و علیه، شعار زندهباد و مردهباد میدهند و نماینده منتخب در عمل شرمنده مردم و خدای مردم میشود و از همه مهمتر، نماینده در مسیر مبارزه با دغدغهها به شدت فرسوده خواهد شد؛ زیرا ظرفیتهای انسانی در آن حد از تعالی نیست که بر سر مبارک رسول مهربانی(ص) خاکستر بریزند و آن همام مهربان، دعاگوی قوم خویش باشد.
بدون هیچ تعارف باید رویکرد انتخابات در حوزه انتخابیه را به اعتبار نامزدهای انتخاباتی، سوابق انتخابات بعد از انقلاب اسلامی در شهرستان، تواناییها و ضعفهای تخصصی، دعواهای جناحی، آسیبهای به شدت طایفهای، هواداریهای احمقانه با چشمداشت به غنیمتهای مدیریتی، جزیرهایساختن مردم و عبور از تواناییهای موجود نزد رقبا، بیتوجهبودن به دیدگاههای مدیریتی خواص آگاه و نیروهای ارزشی که بنا به عزّت نفس در حوزه رقابت وارد نمیشوند، پروندهسازی و افترا، رسانهسازی و بزرگنمایی کارکردها که اگر واقعیت باشد؛ وظیفه است و اگر دروغ باشد مستوجب کیفر الهی، هواخواهیهای خدایی و یا هواداریهای وابسته به نفس قدرتطلب، مردمداری و انصاف و یا مردم سرکارگذاری و کفران نعمت و ... مطالعه کرد که البته آنچه تقریر میشود بحث در کلیات است و هیچ مصداقی برای آن تصور نمیشود مگر مصداقی که شاید در ذهن مخاطب بنشیند که به گواه آنچه دریافت میکند بنا به کمال انسانی از دیدگاه نگارنده، محترم خواهد بود.
در بخش پایانی این نوشتار باید به این نکته مهم وابسته به مقدرات الهی و پیوسته در آیین مدیریت اشاره کرد که اگر کسی وقوف به توانایی خود نداشته باشد، نه تنها خطاست که در برابر انتخاب مردم قرار گیرد؛ بلکه باید در دادگاه عدل الهی پاسخگو نیز باشد و اگر به توانایی خود آگاه است ولی ظرفیت مقابله با شدائد را ندارد، باز هم باید کار را به اهلش واگذارد و به هیچ وجه در حوزه دغل و تزویر قرار نگیرد و با کذب و افترا و گزارشسازی با روح و روان موکلان بازی نکند.
در فرصتهای پیش روی باز هم از این فرصت طلایی و مردمی برای انتخاب برجستگان ملی به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی خواهیم گفت تا شاید در کمترین مقدار ممکن به تعالی انتخاب و حُسن توجه در گزینش کارگزاران کاربلد منتهی شود.
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/4103/
انتهای پیام/