صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۰۸ - ۰۳ تير ۱۳۹۸

جوان‌گرایی، هزاران امید و چند سوال

نسل سوم انقلاب هم از لحاظ ایده و هم از باب ‌انگیزه حرف‌های نویی دارند که می‌توانند با جاری شدن در دستگاه‌های اجرایی و حتی حوزه‌های تقنینی برای نظام ظرفیت‌سازی کنند.
کد خبر : 400279

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، مهم‌ترین خبر روزهای اخیر ساقط کردن پهپاد آمریکایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، اتفاقی که در طرف مقابل یعنی ایالات متحده جز برخی رجزخوانی‌های توئیتری و بعضا پریشان‌گویی‌های ترامپ واکنشی در پی نداشت، جالب است رجزخوانی‌های ترامپ در داخل آمریکا هم خیلی جدی گرفته نشد و توسط نانسی پلوسی مهم‌ترین دموکرات در قدرت رسما استهزا شد، مجموعه این اتفاق‌ها کارایی راهبرد مقاومت فعال جمهوری اسلامی در حوزه امنیت را نشان می‌دهد.
 راهبرد مقاومت فعال و مساله بدنه اجتماعی


مهم‌تر از اصل اتفاق، واکنش مثبت افکار عمومی نسبت به این رویداد مهم تاریخی است، واکنش طیف‌های مختلف مردمی در شبکه‌های اجتماعی و حتی به شکل کامنت در صفحات مجازی رسانه‌های معاند نشان می‌دهد همبستگی خوبی در این مساله شکل گرفته است و این یعنی یک اتفاق مثبت.


پیشتر هم گفتیم که ایالات متحده آمریکا ناظر به وضعیت کنونی سه راهبرد کلان را در تقابل با ایران در پیش گرفته است؛ فشار اقتصادی، جنگ روانی و عملیات نظامی.


ماجرای پهپاد پیش‌تر از قبل نشان داد گزینه سوم دورترین گزینه در دسترس آمریکاست، اما دو گزینه دیگر همچنان فعال است و از این پس راحت‌تر می‌توان گفت ایده راه سوم ایران مبتنی‌بر عقلانیت انقلابی و در تقابل با دو ایده سازش و جنگ دقیقا با رویکرد بی‌اثر کردن این دو راهبرد ایالات متحده طراحی شده است.
البته می‌دانیم اثر بخشی حداکثری این ایده زمانی ممکن می‌شود که از پشتوانه مردمی پرقدرت برخوردار باشد و تشکیل و تثبیت پشتوانه مردمی مقاومت فعال زمانی رخ می‌دهد که این ایده بتواند در واقعیت و روی زمین کارآمدی خود را ثابت کند.
 جوان‌گرایی موتور پیشران حرکت به سمت کارآمدی


یکی از زاویه‌های ورود به بحث کارآمدی گفتمان مقاومت فعال توسعه ادبیات جوان‌گرایی است، واقعیت ماجرا این است که نسل‌های اول و دوم انقلاب در این 40 سال از‌ انگیزه و خلاقیت و ایده هر چه داشته‌اند به میدان آورده‌اند و کارنامه‌ای مشحون از نقاط مثبت و منفی از خود به جای گذاشته‌اند، در دولت‌داری تقریبا همه ایده‌های محتمل اعم از توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی، عدالت و همگرایی با غرب محک خورده است و مردم می‌توانند به هر کدام از آنها نمره بدهند، اما نسل سوم انقلاب هم از لحاظ ایده و هم از باب ‌انگیزه حرف‌های نویی دارند که می‌توانند با جاری شدن در دستگاه‌های اجرایی و حتی حوزه‌های تقنینی برای نظام ظرفیت‌سازی کنند.


در باب جوان‌گرایی چند پالس روشن وجود دارد که جای امیدواری دارد؛ اول اینکه حداقل در میان سیاسیون ایده جوان‌گرایی به‌عنوان یک موضوع قابل تامل مطرح است، قالیباف چراغ ورود به عرصه انتخابات مجلس را با کلید جوان‌گرایی روشن می‌کند، در بدنه اصلاح‌طلبان جدی‌ترین دیالوگ انتقادی با خاتمی در نامه جوانان مطرح می‌شود و حتی دولت حسن روحانی که از پیرسالارترین دولت‌های تاریخ ایران است به سراغ وزیر و معاون وزیر جوان می‌رود. در حوزه افکار عمومی هم استقبال نسبی مردم از بحث بازنشستگی مدیران نشان می‌دهد ادبیات جوان‌گرایی زمینه رشد در میان مردم را دارد اما اینکه به گفتمان غالب تبدیل شده است یا نه بحثی است که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم.


مجموعه انگاره‌های بالا نشان می‌دهد که گفتمان جوان‌گرایی حداقل زمینه طرح در فضای اجتماعی و سیاسی را دارد اما یک ایده چگونه می‌تواند به یک گفتمان غالب در حوزه اجتماعی و سیاسی تبدیل شود و آیا جوان‌گرایی در شرایط فعلی حائز این ویژگی‌ها هست؟
 جوان‌گرایی، لزوم عبور از رویکرد‌های فرمی


نکته اول اینکه آنچه تاکنون درخصوص ایده جوان‌گرایی طرح شده است بیشتر از آنکه یک ایده محتوامحور باشد فرم‌محور بوده، فرم جوان‌گرایی جذاب است اما بحث مهم اینجا این است که جوان‌گرایی قرار است چه محتوایی به جامعه تزریق کند؟ به بیان ساده‌تر صرف تاکید بر جوان‌گرایی باعث سطحی شدن موضوع می‌شود و نفوذ گفتمانی ایده را کاهش می‌دهد، به عبارتی باید چشم‌انداز جوان‌گرایی روشن باشد. آیا قرار است صرفا عده‌ای افراد سن‌وسال‌دار از صحنه رسمی خارج شوند و افرادی با شناسنامه‌های نوتر جای آنها را بگیرند؟ یا جوانانی که از آنها حرف می‌زنیم ایده‌های روشنی درخصوص حکمرانی حرفه‌ای هم دارند؟ نسبت آنها با عدالت چیست؟ برنامه روشنی برای تقابل با رانت دارند؟ یا خودشان هم در فضای رانتی و غیررقابتی به این نقطه رسیده‌اند؟ نظرشان درخصوص مساله آزادی‌های مشروع در جمهوری اسلامی چیست و آیا ایده‌ای برای تحقق آن دارند؟ نسبت‌شان با شفافیت چیست؟ آیا شفافیت و نظارت عمومی را به‌عنوان جدی‌ترین راه‌حل برای تقویت پایه‌های مردم‌سالاری به رسمیت می‌شناسند؟ از این جنس سوالات می‌توان باز هم فهرست کرد.


پاسخ به فهرست سوالاتی از جنس سوالات بالا می‌تواند ابعاد این موضوع را روشن کند که طراحان و پیگیری‌کنندگان ایده جوان‌گرایی دقیقا قرار است چه تصویری از یک حکمرانی جوانانه به مردم نشان بدهند و هر قدر این پاسخ به مسائل واقعی مردم نزدیک‌تر باشد امکان اجتماعی شدن این ایده بیشتر است.
لزوم اجتماعی شدن جوان‌گرایی قبل از ورود به عرصه سیاست


اجتماعی شدن جوان‌گرایی مهم‌ترین و فوریت‌دار‌ترین موضوع درباره این ایده است. نگاهی به تجربیات دو دهه اخیر در فضای سیاسی کشور نشان می‌دهد هر گاه یک ایده قبل از تثبیت در عرصه اجتماعی به حوزه سیاست آمده است شکست خورده و البته مواردی هم وجود داشته است که یک ایده با صبر و تحمل و البته کاربلدی، اول به حوزه اجتماعی آمده است و بعد توانسته در فضای سیاسی هم امتداد پیدا کند.


تشکیل جمعیت دفاع از ارزش‌ها در سال‌های آغازین دهه 70 به‌عنوان مجموعه‌ای سیاسی ورای جریان‌های چپ و راست سیاسی متشکل از افرادی از احمد پورنجاتی تا روح‌الله حسینیان مصداقی از دسته اول است؛ ایده‌ای خوب با دغدغه‌هایی مهم که قبل از اجتماعی شدن وارد صحنه سیاست شد و ایده مرکزی شکست خورد تا نه از تاک نشانی بماند و نه از تاک‌نشان!


توفق گفتمان عدالت در دهه 80 که با افول ادبیات توسعه سیاسی دوم خرداد آغاز شد و در انتخابات 84 به ثمر نشست نمونه‌ای از مدل دوم بود؛ طرح مساله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض توسط دلسوزان انقلاب و کار موثر در حوزه‌های اجتماعی اعم از عرصه هنر یا دانشگاه سبب شد گفتمان عدالت قبل از ورود به ساخت سیاسی به مساله‌ای اجتماعی تبدیل شود تا تجربه سال76 تکرار نشود.


واقعیت این است که در شرایط فعلی جوان‌گرایی نه یک پیشنهاد بلکه به اقتضای شرایط یک ضرورت است، اما همان‌طور که گفته شد دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی وجود دارد که در صورت برطرف نشدن ممکن است این گفتمان به ضد خود تبدیل شود، درواقع هر نوع احساس ناکارآیی این گفتمان می‌تواند به بازتولید ادبیات پیرسالاری در جامعه منجر شود.
 جوان‌گرایی و 3 ملاحظه


جمع‌بندی بحث اینکه طرح موضوع جوان‌گرایی به‌عنوان یک ضرورت سه ملاحظه جدی دارد:


نکته اول جوان‌گرایی به مثابه یک فرم یا متدولوژی نیاز به یک محتوا یا دال مرکزی دارد، ادبیات جذاب جوان‌گرایی اگر با یک ادبیات پیش‌برنده مطرح نشود قابلیت اجتماعی شدن نخواهد داشت؛ دالی مرکزی که بتواند مختصات یک مدل حکمرانی حرفه‌ای و مترقی و البته نیاز روز جامعه را پیش ببرد. شاید تمرکز بر شفافیت به مثابه محل تقاطع عدالت و آزادی بتواند گزینه‌ای قابل تامل باشد. گفتمانی که می‌تواند برای طبقه متوسط جامعه به‌عنوان بزرگ‌ترین طبقه اجتماعی جذاب و موثر باشد، درواقع جوان‌گرایی اگر با یک دال مرکزی جذاب و کارا طرح نشود صرفا به تغییر ویترین تعبیر می‌شود و نمی‌تواند اثر عمیقی روی مخاطب داشته باشد.


نکته دوم برای گفتمان جوان‌گرایی این است که زودتر از اجتماعی شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن نسبی در جامعه وارد کنشگری سیاسی و کشمکش‌ها و رقابت‌ها شود، ورود زودهنگام و ناپخته یک نوگفتمان به سیاست ممکن است به ختم زودهنگام آن بینجامد، از این رو شاید بهتر باشد این نکته به شکل جدی مورد مداقه قرار گیرد که آیا انتخابات مجلس زمان مناسبی برای سیاسی شدن این گفتمان هست یا نه؟


نکته سوم نحوه تبلیغ و نماد‌سازی برای این گفتمان است. به فرض اینکه زمان مناسب برای ورود این گفتمان به عرصه انتخاب شده باشد، باید این نکته مد نظر قرار بگیرد که اولین مواجهه مردم با این ادبیات توسط چه نماد‌های سیاسی‌ای انجام می‌شود؟ اگر انتظار مردم این باشد که بدنه جوان و تحصیلکرده و متخصصی با توانایی حل مشکلات آنها باید در مسند اجرا و تقنینی قرار گیرند شروع تبلیغ  این گفتمان با سخنرانی _که سخنرانی‌های حاشیه‌ساز کم نداشته است_ حتما به ضرر جوان‌گرایی است. یا اگر قرار است جوان‌گرایی به‌عنوان یک موضع بکر و دست‌نخورده در فضا طرح شود پرچمداری افرادی که این ویژگی را ندارند حتما به ضرر گفتمان خواهد بود.  در سینمای قبل از انقلاب سینمایی بود که بعدا به فیلمفارسی مشهور شد و البته با حذف ابتذالات بعد از انقلاب هم ادامه داشت؛ سینمایی سطحی اما پرشعار و تند و تیز که در لحظه مخاطب را به هیجان می‌آورد و برای سرگرمی خوب بود اما آخرش هیچ عایدی‌ای نداشت؛ فیلم‌هایی که  به دلیل کثرت مصرف دیزی در صحنه‌های مختلف به سینمای آبگوشتی مشهور شد!  در مقابلش سینمایی بود که با طمانینه و داستان‌سازی پیچیده تلاش می‌کرد در انتهای داستان مفهومی را در ذهن مخاطب ته‌نشین کند. «سفر سنگ» مسعود کیمیایی و «گاو» داریوش مهرجویی مهم‌ترین آثار این مدل دوم در قبل از انقلاب بود.  اگر بخواهیم مشابهت‌سازی بین سینما و سیاست داشته باشیم باید گفت لازمه توفق گفتمان جوان‌گرایی در یک کلام عبور از سیاست‌ورزی آبگوشتی است.


منبع:فرهیختگان


انتهای پیام/4112/


انتهای پیام/

ارسال نظر