صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۲۷ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۸

راه سوم: عقلانیت انقلابی

راهبرد مقاومت فعالانه امام خامنه‌ای امکان جنگ علیه ایران و سناریوی سازش ذلیلانه را منتفی می‌کند.
کد خبر : 398966

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، شش سال پیش از این، وقتی که تازه صدای پرهیاهویی فضای اجتماعی-سیاسی ایران را در بر گرفته بود و از جوانه زدن امیدهای شدنی پیرامون تغییر وضع زندگی عمومی مردم خبر می‌داد، مهم‌ترین سوالی که درباره آینده ایران مطرح می‌شد فرق چندانی با اکنون ما نداشت. آقای حسن روحانی برخلاف تصور تحلیلگران و ناظران سیاسی انتخابات خرداد 92 را از آن خود کرد و دوران «گفتگو» با آمریکا ذیل شعار «چرخیدن همزمان چرخ اقتصاد و سانتریفیوژها» عملا شروع شد. موضع رسمی نامزد پیروز البته همکاری با غرب برای رفع کدورت‌ها و حل مشکلات اقتصادی کشور بود. باز شدن باب مذاکره با آمریکا به‌عنوان رئیس غرب هم نه در قالب یک سیاست اعلامی بلکه در قامت یک کنش اعمالی اتفاق افتاد.


سوال آن زمان چه بود:‌ «با آمریکا و خواسته‌های بی‌حدش از ایران چه کنیم؟ برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی خودمان چه کنیم؟» و از این دست سوال‌ها. الان هم تقریبا با همین سوال‌ها مواجهیم. شش سال پیش جناب روحانی با ساختن جمله کنایه‌ای «پیام 24 خرداد را بشنوید» به 49 درصد دیگر جامعه می‌گفت به حکم انتخابات جواب این سوال‌ها در نزدیک شدن به آمریکا و اروپا است. داستان این شش سال تکراری است اما برای پیدا کردن جواب همین سوال‌ها در زمان فعلی مجبور به خوانش چندباره‌ همین داستان‌های تکراری هستیم. پدیده‌ برجام هم حاصل یک اتحاد استراتژیک میان «فراموشی تاریخی» و «معیشت وارداتی» بود. گروه غالب در سال 92 با دست داشتن نتیجه انتخابات دستورالعمل فراموشی درباره واقعیت‌های تاریخی را صادر می‌کرد، از سوی دیگر تمام حس منفی جامعه را به تلاش بی‌فایده‌ داخلی ارجاع می‌داد و کلید حل مشکل را در خارج مرزها می‌دید. تمسخر توان داخلی و تمجید قدرت خارجی اتمسفری ایجاد کرد که در آن برجام حداقلی‌ترین هزینه‌ای بود که کشور پرداخت.


امروز اما عالیجنابان روحانی و ظریف که فرماندهان میدانی عملیات نزدیکی به غرب در سال 92 بودند با توپ پر علیه آمریکا و اروپا صحبت می‌کنند. قطعا رئیس‌جمهور و وزیرخارجه از سال 92 تاکنون از نظر شخصیتی تغییر نکرده‌اند اما آنچه موجب تفاوت مواضع آقایان شده، تغییرات بزرگ در واقعیت‌های عینی است. در فاصله کمتر از عمر یک دولت در دنیا (4 سال) خورشید تابان برجام به یکباره غروب کرد. این سرعت شگفت‌انگیز آمدن و رفتن یک توافق بین‌المللی که با سروصدای زیادی همراه بود، دلیل اصلی ماندگاری سوال‌های اساسی جامعه ایران درباره نسبت کشور با آمریکا و حل مشکلاتش است.


سوال‌ها همان است اما پاسخ‌ها بنا بر شرایطی دقیق‌تر شده و وضع نیروهای سیاسی به نسبت شش سال پیش تغییرات مهمی کرده است. کش‌وقوس‌های سیاسی در جامعه ایران تحت‌تاثیر ادبیات گروه‌های مرجع داخلی و خارجی همچنان نشان می‌دهد صورت‌بندی‌های دروغین پربسامد، مانع حل‌وفصل ابهامات اجتماعی است. پیام دروغین «یا جنگ یا سازش» مهم‌ترین مانع ساختاری ما برای بیرون آمدن از وضع فعلی است. این پیام در دو چهره ظهور و بروز دارد که به صورت طبیعی مقوم و توسعه‌دهنده‌ یکدیگر هستند، در داخل ایران اما پیام‌ها با حساسیت بیشتری آذین‌بندی می‌شوند و در خارج با صراحت بیشتر به سمت داخل مخابره.


«کاسبان ترس» در قامت دلسوزان مردم حداقل در سه صورت مجزا از هم مسیر دوری از غرب را به‌عنوان تقابل فیزیکی با غرب معرفی می‌کند و با دادن پالس‌های «جنگ احتمالی» مانع جمع‌بندی جامعه درباره این نکته می‌شوند که همه‌ تجربیات قبلی نزدیکی به غرب شکست خورده‌اند. جنگ اساسا با نفرت عمومی همراه می‌شود و ترساندن هر جامعه‌ای فارغ از عقاید سیاسی و مذهبی از جنگ نتیجه‌ مشابهی دارد. بخشی از «ترس‌فروشان» کار جدیدی نمی‌کنند و فقط نقش سابق‌شان را دوباره به میدان آورده‌اند. دلالان رابطه با آمریکا و افراطیون جناح اصلاح‌طلب با صراحت کم‌نظیری با ارجاع با مشخصه‌های رفتاری رئیس‌جمهور آمریکا طیف اول این گروه هستند. بهاری‌ها طیف دوم هستند اما با مانع تاریخی مواجهند و سعی می‌کنند از پوزیشن ضداستکباری سابق بیرون نیایند اما با ابلاغ پیام ترس از جنگ آمریکا در قالب «خبر درگوشی» نقش‌آفرینی کنند. طیف سوم اما پیچیدگی دارند و دولت فعلی آمریکا را بخشی از این کشور می‌دانند. طیف سوم را «منتظران بایدن» هم می‌توان نامید چون می‌گویند ترامپ که دنبال جنگ است (همین‌جا پیام ترس صادر شد) اما دموکرات‌ها با مذاکره و توافق به‌زودی تشریف می‌آورند!


صدای ترساندن از جنگ در خارج ایران شفاف‌تر عمل می‌کند، آنها با تبلیغ و تمرکز روی اخبار نظامی آمریکا به جامعه ایران پیام می‌دهند درصورت عقب ننشستن مقابل ترامپ احتمالا جنگ می‌شود، اینجاست که دعوت به سازش در قامت میز مذاکره با آمریکا عملیاتی می‌شود. بخش زیادی از عملیات رفت و برگشت صدای جنگ و سازش در ماه‌های اخیر به‌صورت شگفت‌انگیزی در داخل و خارج ایران همزمان رخ می‌دهد. بدون قضاوت درباره علت این همزمانی، وقتی جامعه ایران با پیام‌های مکرر جنگ و دعوت به سازش مواجه می‌شود امکان جمع‌بندی تاریخی پیرامون تجربه برجام را از دست می‌دهد.


اما برای مقابله با این جنگ روانی سخت چه باید کرد؟ این سوال البته ریشه در همان پرسش‌های پیشین درباره نسبت با آمریکا و مشکلات داخلی دارد؛ چه آنکه پاسخ این سوال دقیقا همان استراتژی کلان جمهوری اسلامی برای عبور از وضعیت و بیانگر سه واقعیت موجود است:


اول اینکه تا 1400 دولتی بر سر کار است که غیر از برجام ایده‌ای ندارد و حالا با مرگ برجام ارتباط قوه عاقله‌ دولت با متن جامعه و مشکلاتش تقریبا قطع است. تصمیم راهبردی ادامه این دولت که ریشه در اندیشه‌های مردم‌سالارانه‌ نظام سیاسی و عقلانیت عملی دارد به ما می‌گوید آنچه تنظیم کننده‌ حرکت کلیت سیستم است باید ضمن حفظ قواعد اصولی با واقعیت‎‌های عملی هم مطابق باشد. بنا بر واقعیت اول جمهوری اسلامی با طراحی یک برنامه چند مرحله‌ای برای بازپس‌ گرفتن خرمشهر‌های هسته‌ای (که در برجام از دست داده بود) دستگاه عملیاتی کشور در حوزه اقتصاد را هم کنترل می‌کند.
دومین واقعیت ممانعت از جنگ از مسیر تضعیف بیش از پیش زیرساخت‌های کشور است. تفاوت بزرگ دوری از آمریکا (آنچه رهبر انقلاب به نخست‌وزیر ژاپن فرمود) با جنگ دقیقا در همینجا نمایان می‌شود. متخصصان «فیک‌سازی» در فضای سیاسی مقاومت در برابر فشار دشمن و دوری از آن را مساوی جنگ تصویر می‌کنند اما واقعیت چیز دیگری است. ادبیات جنگ هراسانه‌ دشمن اما با پاسخ قاطع ایران مبنی‌بر اینکه هر نوع تجاوز به ما با پاسخی پشیمان‌کننده همراه است، مواجه شد. این پاسخ ناظر به قدرت نظامی کشور در مقام دفاع است و خودش مانع جنگ.


ایران با استفاده از قدرت منطقه‌ای توان اداره کشور را دارد، همان ابزاری که نمایش تبلیغاتی آمریکایی‌ها در صفر شدن صادرات نفت ایران و تبلیغ منزوی شدن کشور را هوا کرد. معافیت اخیر عراق از تجارت انرژی با ایران نماد این واقعیت عینی است. آنچنانکه یک سال پس از تبلیغات سهمگین درباره احتمال جنگ با ایران، نخست‌وزیر یک قدرت اقتصادی آسیا در نقش سفیر اعظم ترامپ از حلقه دوم نقشه پیش گفته استفاده می‌کند:‌ «مذاکره!»


سومین واقعیت همین‌جا نمایان می‌شود:‌ سازش با آمریکا سم مهلکی برای آینده ایران است چه آنکه تبلیغات گسترده آمریکایی‌ها برای زمین زدن اقتصادی کشور شکست خورد و جنگی هم در کار نیست. سازش هم به گواه تاریخ نتیجه‌ای جز نابودی سازشگر ندارد. آمریکا این بار حتی از دستکش مخملین کمتر استفاده کرد اما برخی جریان‌های داخلی در نقش بزک‌کننده‌های دشمن عمل کردند.


آنچه تاکنون درباره آن بحث شد تصویری اجمالی از یک دوگانه دروغین به نام «یا جنگ یا سازش» است، سعی کردیم نشان دهیم جمهوری اسلامی با طراحی هدفمندی مسیر توانمندی استراتژیک هسته‌ای خود را احیا کرد، جنگ را از کشور دور نگه داشت و مسیر سازش با آمریکا را بست اما برای عبور کامل از موقعیت فعلی به تمام آنچه ذیل این «راه سوم» با عنوان «عقلانیت انقلابی» است نیاز داریم: ایران از نظر موقعیت اجتماعی در چهار حوزه امنیت، استقلال، آزادی و عدالت باید تمام ظرفیت‌های بالقوه‌اش را بالفعل کند. توضیح آنکه مولفه‌های قدرت ملی که ریشه در همه‌ این چهار  حوزه دارد در وضعیت فعلی موقعیت یکسانی ندارند، چنانچه اجماع بین‌الاذهانی جامعه ایران درباره امنیت اگر در آزادی‌های اجتماعی و عدالت بازسازی شود، تقریبا بسیاری از بحث‌های چالشی فعلی درباره «استقلال» را منتفی خواهد کرد.


از این جهت بازطراحی وضعیت فعلی در آزادی یک نیاز ضروری است. شاید برخی گروه‌های موثر که دغدغه استقلال و امنیت زیادی دارند، آزادی را حداکثر یک آپشن لاکچری بدانند اما آنچه در واقعیت عملی با آن مواجهیم به ما نشان می‌دهد ضربه‌ای که در احساس عدم آزادی می‌خوریم، موجب شکاف اجتماعی می‌شود، شکاف پدید‌آمده هم بحث‌های منطقی درباره استقلال ایران را با تفاوت‌های اجتماعی در حوزه آزادی این‌همانی می‌کند؛ نتیجه روشن است.


حوزه عدالت وضعیت مشابهی دارد، در این یادداشت تمام ابعاد موثر ترمیم حس وجود عدالت در جامعه روی بحث‌های کلان حوزه امنیت و استقلال قابل بررسی نیست اما آنچنانکه قابل مشاهده است هر نوع ناامیدی اجتماعی از تحقق عدالت در زندگی واقعی مردم فضا را برای ایجاد اجماع عمومی در نحوه مواجهه با آمریکا سخت می‌کند. واضح است وقتی مردم با مشکلات عینی در معیشت و احقاق حق خود روبه‌رو هستند صدای «مکار»ی که «جنگ» را همان «مقاومت» و «سازش» را همان «نسخه شفابخش» معرفی می‌کند، راحت‌تر شنیده می‌شود.


منبع:فرهیختگان


انتهای پیام/4112/


انتهای پیام/

ارسال نظر