زادمهر - نشریات ///////////
نماینده نشریات دانشجویی در دیدار با حضرت آقا بحثی مطرح کرد که از ظرفیتهای رسانههای بهاصطلاح حاکمیتی استفاده نشده و اینها در طول 30 تا 40 سال گذتشه هر چه در توان داشتند را رو کردهاند. چند بحث میخواهیم مطرح کنیم؛ آیا اینها در نوآوری و تقابل با جریان ضد انقلاب به بنبست رسیدهاند؟ اگر اینها به بنبست رسیدهاند، در مقابل، نشریات دانشجویی ظرفیت کمک کردن به این اینها را دارد؟
- در رابطه رسانههای حاکمیتی چند نوع نگاه وجود دارد. یکسری از این رسانهها دولتی است که این دست از رسانهها با توجه به اینکه فضای فکری دولتی که روی کار است چگونه است، رسانههای تابعه نیز رویکرد متغیری دارند از جمله ایرنا یا روزنامه همشهری شهرداری تهران که برای مثال در دوره قالیباف فضایی داشت که با تغییر شهردار و شورای شهر فضای آن روزنامه هم تغییر کرد. در مورد ایرنا هم همینطور است که مثلاً در دولتهای قبلی یک فضا داشت و در دولت یازدهم و دوازدهم فضایی دیگر دارد.
یکی اینهاست، یکی دیگر در واقع کیهان، اطلاعات و ... است که نماینده ولایت فقیه دارد و سیستمش تا حدی با آنها متفاوت است. نکتهای که وجود دارد این است که الان روزنامههایی مثل کیهان و اطلاعات، سالهاست به یک سیستم دارند مدیریت میشوند. از سال 69 که شریعتمداری به کیهان رفت و روزنامه اطلاعات هم که تقریباً از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آقای دعایی بوده، تقریباً تغییر آنچنانی بین کیهانی که در دهه 70 منتشر میشد با کیهانی که در دهه 90 منتشر میشود نمیبینید. چرا این اتفاق میافتد؟ چند دلیل وجود دارد. یکی اینکه برای مثال الان از ورودی کیهان که داخل شوید، از نگهبان و آبدارچی گرفته تا مسئولیتهای بالای آن، همه آقایان از همان نسل اول انقلاب بوده و سنهای بالا دارند و نوع نگاه به رسانه در این سالهای مدید بهگونهای شکل گرفته که ایجاد تحول در این نوع نگاه با توجه به سن آقایان عملاً غیرممکن است. به همین دلیل میبینید که کیهان در همان فضای قبلی خودش باقی مانده است، از همه نظر، یعنی حتی ابعادش، نوع قلمزنیها، صفحهآرایی، ما یک مدت مطرح میکردیم، بهانه میآوردند که کیهان چون چاپخانه دارد و نوع دستگاههایش همان انواع قدیمی است، ایجاد تغییرات در آنها فاقد صرفه اقتصادی است. این توجیه، توجیهی درست نیست چون اگر قرار باشد این رسانهها و روزنامهها، صدای انقلاب اسلامی باشند و نه فقط صدای جمهوری اسلامی، بنابراین ما باید متناسب با ذائقه مردم، متناسب با تحولات رسانه در جهان حرکت کنیم. برای مثال فضای مجازی عملاً ظهور و بروزی از کیهان نمیبینیم. جمعیت افرادی که روزانه به کیوسکهای روزنامهفروشی مراجعه کرده و روزنامه را خریداری میکنند از دهه 70 تا الان چقدر تغییر کرده است؟! خیلی کمتر شده است. الان درصد خیلی محدودی از جامعه هنوز روزنامههای مکتوب را خریداری و استفاده میکنند اما میبینیم که کیهان در همان فضا مانده و روزنامه را در همان فضا منتشر میکند و عملاً اعتقادی هم به حضور در فضای مجازی ندارد.
کارهای مختلفی که الان روزنامهها انجام میدهند. نه فقط روزنامهها در سطح ایران، روزنامههای جهانی را هم میبینید که حتی یکسری روزنامه در سطح جهان هستند که درواقع دفاتر و چاپخانههای منطقهای دارند و برای مثال منطقه آسیایش با توجه به ذائقه مردم آسیا چاپ میکند تا دفتری که در آمریکاست. یعنی در این حد روزنامه و رسانه در دنیا پیشرفت کرده اما ما هنوز همانی هستیم که بودیم.
در حال حاضر تحول در روزنامهها را میبینیم. برای مثال روزنامههایی که در سطح کشور ما توانسته مخاطب را با خود همراه کند میبینیم که از نظر صفحهآرایی تحول ایجاد کردهاند، از نظر ابعاد صفحات تحول ایجاد کردهاند، یک مقدار با مردم همراه شدهاند. در بحث همراه شدن با ذائقه مردم شاید شما از نظر دیداری با ذائقه مردم همراه شوید اما باز تأثیرگذاری، با همان عقاید و همان آرمانهاست. الزامی نداریم که مثلاً الان در جامعه ما یک مورد منفی را مردم میپسندند، منظور از ذائقهشناسی ما این نیست که کیهان با این مورد منفی همراه شود، نه! شما از نظر دیداری که مخاطبت را جذب کند با او همراه شد و تأثیرگذاریات را داشته باشد.
عملاً الان فکر میکنم که کیهان و چند روزنامه دیگر را هم میشود مثال زد، خودِ اطلاعات که چندین پله پایینتر از کیهان است، که صرفاً تیتر یک هستند. حتی اگر کسی به سایتشان مراجعه کند دیگر الان معروف است، فقط نگاه میکند تیتر یک کیهان چیست و دیگر تمام شد. روزنامهای که الان ورق بزنیم خیلی کم است. در بحث تحولات مثلاً همین روزنامه فرهیختگان به هر ترتیب تغییراتی ایجاد کردهاند و به نظرم فضا، فضای مثبتتری شده، ایدهها، ایدههای جدیدتری است و حداقل منِ مخاطب و فعالِ نشریات دانشجویی، برخلاف کیهان که حتی تمایلی به اینکه حتی ورق بزنم ببینم صفحات داخلش چیست، حداقلش این است که فرهیختگان را ورق میزنم، نگاه میکنم، یکسری مطالب را میخوانم. (این مورد را ذکر نکنید - روزنامه سازندگی، شما همین تیترهایش را نگاه کنید، واقعاً آدم دوست دارد تیترها را بخواند. مثلاً من یک مدت یادم میآید سال گذشته قبل از اینکه «همشاگردی» را به صورت جدی با این سیستم ببریم جلو، اصلاً کارم این بود که روزانه سازندگی را میگرفتم و تیترهایش را میخواندم و بعضاً یکسری گزارشات را میخواندم.)
بعد، این فضا همین است. اگر نگاه کنید، مثلاً کیهان و اطلاعات آن زمانی هم که نماینده ولی فقیه بودند، افرادی بودند که به هر ترتیب حالا کلیتش، باز فعال دانشجویی بودند، خودشان در فضای نشریات بودند، دهه 70 این فعالان دانشجویی که در زمینه نشریات دانشجویی و جنبش دانشجویی فعال بودند تزریق شدند به رسانه ما. الان مدیران رسانهای ما همان سیستم است. ولی بعد از آن دهه 80 و دهه 90 شاید عملاً دیدیم که دهه 90 میشود گفت که دیگر اصلاً فعالان نشریات دانشجویی تزریق نشدند به سیستم رسانهای ما. مگر اینکه خودشان به صورت محدود یک رسانهای راه انداختند، پایگاههای خبری و خبرگزاریها در دهه 80 آمدند، این ضعف باقی ماند. الان خلأ را داریم میبینیم. این است که کیهان (البته کیهان یک نماد است و منظور فقط خود کیهان نیست، منظور روزنامههای حاکمیتی، چندتایی که هستند)، و الان عملاً میبینیم که نسل جوان ما حالا جدای از آن تأثیراتی که خیلی سمت مکتوبات نمیرود و سطح مطالعه پایین آمده، اینها همه درست، ولی عملاً کیهان ما و اطلاعات ما، تأثیرگذاری چندانی روی نسل جوان ندارد.
چرا اینگونه شده؟ چون آن خلأ را ایجاد کردهایم. یعنی نسل جوانی که باید تزریق میشد به رسانه که بتواند این تعادل را برقرار کند، به آنها تزریق نشده است و الان میبینیم که این چند روزنامه، صرفاً خودشان برای خودشان شدهاند. یعنی یک مخاطب حداقلی دارند که صرفاً برای آنهاست. البته این وسط نقطهزنی هم میکنند، یعنی یک تیتر خاص، جریان مقابل را بالاخره یک اذیتی میکند، یا بعضاً یکسری از اینها چند وقتی یک بار یکی از این ضد انقلابها یا فتنهگران را میآورند یک مطلبی مینویسد، در فضای کشور یک سروصدایی میکنند کسی یادش نرود که بالاخره یک اطلاعاتی، یک روزنامه جمهوری اسلامی هم بود.
در مورد ایرنا هم صحبت زیاد است. ایرنا چون فضایش خبرگزاری است، درگیر آن فضا نشده و سطحش را حفظ کرده. از طرف دیگر چون خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی هست، باز این مسئله خودش کمک میکند که در فضا بماند. ولی ایرانا و کلاً رسانههایی که دولتی هستند، چون ثبات ندارند، آخرش هشت سال به هشت سال است دیگر، کل فضا عوض میشود و باعث میشود که باز این رسانه، خیلی رسانه ماندگاری نمیشود و شاید بتوانیم بگوییم که نمیتواند اولویت اصلی مردم برای گرفتن اطلاعات و اخبار باشد.
آیا فعالان نشریات دانشجویی، دارای توانایی رسانهای مطلوب هستند تا بتوانند وارد اینها شوند؟
- برای مثال همشاگردی چهار سال پیش در 0915 تأسیس شده و سالانه فعالیت داشته، مدیرمسئول، سردبیر و تیم هیئت تحریریه داشته. یا قبل از آن شبکه تحلیل تبیینی اتحادیه بوده، آیپرس، که بعداً تعطیل شد. میخواهم بگویم یک فضایی ایجاد شده بود، اینها فعالیت میکردند. یا مثلاً اتحادیه جماعت اسلامی دانشجویان با آن 80 دفتری که دارد، همه اینها نشریه دارند، فعالیت میکنند و رصدی که ما داریم، مثلاً هر سال جشنواره نشریات داریم برگزار میکنیم و میبینیم واقعاً سطح تحولات و سطح پیشرفت جنبش دانشجویی در بحث نشریات تا چه حد است. مسلم است، شما یک مقایسهای کنید، نشریهای در یکی از دفاترمان داریم که اگر درواقع اسم را حذف کنید، واقعاً یک نشریه ممتاز در حوزه علوم انسانی است. یعنی اگر اسم دانشگاه را حذف کنید عملاً نمیتوان تشخیص داد که یک جمعیت دانشجویی دارد این را تهیه و تولید میکند. یا جاهای دیگر و دفاتر دیگر متناسب با آن کاری که دارند انجام میدهند. این است که جنبش دانشجویی واقعاً ظرفیتش را دارد. چرا جنبش دانشجویی این ظرفیت را دارد؟ علتش مشخص است، چون از بیس، از صفر خودش شروع میکند. یعنی وقتی شما میخواهید شروع کنید، چه کسی قرار است قلم بزند؟ دانشجو! چه کسی قرار است صفحهآرایی کند؟ دانشجو! چه کسی قرار است این را توزیع کند؟ دانشجو! زاغهشناسی چه کسی قرار است بکند؟ همان تیم! بعد اینها درواقع یکسری دانشجو هستند، تازه ورودی هستند، خیلی فضا را نمیشناسند، آموزش خاصی ندیدهاند و اصلاً در یک دوره چهار ساله که دانشجو ورود میکند حالا در مجموع بخواهیم شرایط را هم در نظر بگیریم، مثلاً 30 شماره نشریه منتشر کرده، از صفر شروع کرده و حالا که دیگر یک تحلیلگر قهار شده نشریه منتشر کرده. همهاش هم که خودش بوده، خودش بازخورد گرفته، خودش صفحهآرایی کرده، خودش در فضای دانشجوها بوده، خودش توزیع کرده، خوابگاهها رفته. مسلم این است که وقتی شما این نیرو را ببرید بگذارید مثلاً کیهان، چون کسی است که با دید باز آمده، یعنی دیدی که نسبت به همه بخشهای روزنامهنگاری ورود کرده، قطعاً آنجا هم میتواند آغازگر یک تحول باشد و تغییرات ایجاد کند.
اگر توجه کنید، فضای مطبوعات ما بعد از انقلاب دچار یک تحول شد، خب این تحول را چه کسانی ایجاد کردند؟ دانشجویان! یعنی دانشجویان خط امام(ره) و دانشجویان انقلابی آن زمان، بعد از اینکه فضا عوض شد، کیهان و اطلاعات و ... مسئولانش عوض شد، خط فکریها همه تغییر کرد، مخصوصاً دهه 70 که فضای رسانهای ما با توجه به دولت آن زمان، اینقدر فضای بازی میشود. بعد دیگر آنور آبیها هم میآیند وارد این فضا میشوند، باز میبینید که در آن فضا هم، جبهه انقلاب و رسانه انقلاب ما از همین دانشجویانی بودند که تزریق شدند. البته این خلئی که ایجاد کردند، یعنی این عدم تزریق جنبش دانشجویی و فعالان نشریات دانشجویی در رسانهها، تأثیر منفیاش را هم داشته. یعنی ما وقتی الان در نشریه دانشجویی کار میکنیم بدون توجه و بدون پیشینه ذهنی نسبت به این روزنامه و مطبوعات است. خود این هم در واقع اثر منفیاش را دارد چون منِ نشریه دانشجویی در حقیقت با یکسری واقعیات روزنامهنگاری روبهرو نیستم.
به هر ترتیب یک جنبه کار، چون اغلب نشریات دانشجویی ماهنامه است، خب خود همین روزنامه بودن یکسری بحثها را دارد، مباحث اقتصادی یکسری بحثها را دارد ولی چون این فاصله را ایجاد کردهاند، عملاً نه کارآموزی، نه به صورت دورهای، نه به این صورت که به هر ترتیب قلم بزنند و ... چون این خلأ را ایجاد کردهاند، تأثیرگذار هم هست. یعنی اینکه ما انتظار نباید داشته باشیم اگر امروز حضرت آقا میگویند فعالان نشریات دانشجویی استفاده شوند یا ورود بکنند، انتظار نباید داشته باشیم که مثلاً 6 ماه بعد یک تحولی مثلاً در کیهان ببینیم. چون بالاخره فضای جنبش دانشجویی فضای دوری است از مطبوعات، چون راهمان ندادهاند. البته فضا دست جنبش دانشجویی، دست آن جوانگرایی که مد نظر است، البته باید فضا دستشان بیاید، وقتی فضا دستشان بیاید من قطعاً میتوانم بگویم که در چند سال آینده میتوانیم تحول با حضور جوانان و حضور فعالان نشریه دانشجویی ببینیم.
به نظر شما واقعاً نیاز است که دولت چنین رسانهای در این تراز داشته باشد؟ الان ایرنا خیلی ظرفیت بزرگی دارد، ولی خب اسمش خبرگزاری جمهوری اسلامی است. خبرگزاری دولت که نباید وابسته به دولت باشد، خب پایگاه اطلاعرسانی دولت را دارد.
- اساساً نه تنها ایران بلکه کشورهای دیگر این فضا وجود دارد، یعنی یک خبرگزاری رسمی دارند که مد نظر همه هست. یعنی اگر رسانههای خارجی هم به نقل بخواهند یک خبر رسمی را اعلام کنند از ایرنا میگویند. یعنی پایگاه خبری کشورهای دیگر. این باید وجود داشته باشد. البته ایرنا چندین سال قبل هم با توجه به اصل 44 قرار بود خصوصیسازی شود، اما آن زمان مدیر وقتش نامهنگاری میکند با حضرت آقا و استثنا میکند. بالاخره باید یک فضایی مطالعه شود برایش. خب بله، پایگاه اطلاعرسانی دولت هست ولی پایگاه اطلاعرسانی دولت یک پایگاه روابط عمومی است، خبرگزاری نیست. یعنی عملاً روابط عمومی دولت یا آن بخشهایی که هستند، ولی ایرنا یک خبرگزاری است، ولی متأسفانه این فضا دیده میشود که خبرگزاری رسمی دولت یا خبرگزاری جمهوری اسلامی کاملاً با آمدن دولت، طیفی میشود. یعنی آن طیف فکری که دولت کاملاً از بالا به پایین، دفاتر استانیشان شکل میگیرد و عملاً میبینیم که دیگر کلاً نکات مثبت دولت گفته میشود و نقدی نسبت به دولت ندارد و کلاً فضا جدا میشود. برای مثال الان جنبش دانشجویی سه سال هست اما یک بار نشده ایرنا زنگ بزند آقا بیایید مثلاً در مورد فلان مسئله صحبت کنیم. طبیعی است این خبرگزاری است و ما هم یک قشر از جامعه هستیم ولی عملاً میبینیم که وجود نداریم. همین مسئله در باقی موارد هم هست. ایسنا هم درگیر این فضا هست اما یک مقدار کمتر است. الان در ایرنا و ایسنا اخبار دانشجویی را نگاه کنید، کدامهاست؟ مثلاً مصاحبهها از شورای مرکزی ناظر بر نشریات است، طیف فکری آنها چیست؟ مشخص است. ظاهراً یک خط قرمز دارند که مشخص میکند با کدام جنبشهای دانشجویی ارتباط بگیرند و بعضاً بین همانها هم خط قرمز را قائل میشوند که برای مثال بعد از 96 حمایتشان را ادامه دادند یا ندادند، آنها صحبت کردند یا نکردند. این است که مثلاً شما بعداً یک جاهایی میبینی که دیگر انجمن اسلامی تهران را هم ایرنا آدم حساب نمیکند چون بالاخره یک جاهایی صحبت کرده بودند. و کاملاً هم موردی است، مثلاً به انجمن اسلامی دانشگاه تهران تریبون نمیدهند، ایرنا میرود دست میگذارد بیایید یک نشست بگذاریم چرا به شما تریبون نمیدهند.
این فضا، فضای خیلی مناسبی نیست. اگر نگاه ما یک نگاه خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی باشد، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی باید نگاه عام داشته باشد به مسائل و منتشر نگاه کند. حالا آنجا ممکن است مثلاً بگویند یکسری مسائل ریز را دیگر خبرگزاری جمهوری اسلامی ورود نکند، یکسری موارد، یکسری اختلافات را دیگر ورود نکند ولی نه اینکه در این حد طیفی شود و هر چه دفتر آقای رئیس جمهور میپسندد بشود ایرنا و هر چه نمیپسندد هم کلاً از ایرنا حذف شود.
اگر این نوع نگاه است، بله، در واقع پایگاه اطلاعرسانی دولت کافی است دیگر، چون همین است و خیلی هم فرقی نمیکند یا مثلاً خبرگزاریهای وزارتخانهها هم همین است. مثلاً پانا را نگاه کنید، خبرگزاری وزارت آموزش و پرورش است. کلاً آموزش و پرورش است، آن وسط هم طیف فکری خودشان را بالاخره یک چندتا مطلب هم میگذارند. خب این که نشد خبرگزاری، همان پایگاه آموزش و پرورش دیگر کافی است، قرار باشد جلسات و صحبتهای وزیر و معاونانش را بزند، خب همان پایگاه اینها را میزند، پس خبرگزاری دیگر برای چیست؟ بعد اصلاً ساختار را که نگاه کنید میبینید که پانا زیرمجموعه معاونت پرورشی است. اولاً که خبرگزاری باید مستقل باشد ولی اگر هم بخواهید دقیق نگاه کنید زیرمجموعه روابط عمومی باید باشد نه معاونت پرورشی. اینها از عجایب باحالی است که بالاخره در کشور ما وجود دارد و خبرگزاریهای دیگر هم هستند دیگر، اغلب وزارتخانهها بالاخره خبرگزاری خودشان را دارند که به نظرم لازم نیست که وزارتخانهها خبرگزاری داشته باشند، اگر هم دارند، بالاخره این خبرگزاریها باید یک استقلالی داشته باشند. الان میبینید که پانا در دولت قبل رابطهاش با اتحادیهها چقدر خوب بود، بعد که دولت عوض میشود کلاً میبینید که از یک تاریخی به بعد هیچ خبری از خبرگزاریها نیست. یعنی کاملاً مشخص است مدیریت جدید که میآید یکسری خطوط قرمز مشخص میکند که دیگر سمت اینها نروید و از اینها خبر کار نکنید.
خبرگزاریهای دولتی یا نهادی یک منبع کلی دارند که تزریق میشود. کلاً اگر اینها حذف شود به بخش خصوصی هم بهتر نیست از رسانههای مستقلتری؟
- عملاً در قرن حاضر رسانهای به عنوان رسانه مستقل نداریم، یعنی شما هر چقدر هم بخواهید جستجو کنید آمریکا، اروپا، هر کجا، بالاخره رسانه باید یکجوری تأمین هزینه کند. حالا یک وقت است که شما به یک نهادی وابستهاید، مثلاً میگویند آنا - دانشگاه آزاد اسلامی، ایرنا - دولت، فارس - فلان، یک بار هم هست نه، به نهادی وابسته نیستید ولی تبلیغات دارید. مثلاً فلان خبرگزاری تبلیغات فلان بانک را زده بود، بعداً که گند اختلاس و ... درآمد ولی چون قراردادشان یک ساله بود، عملاً میدید که اسم آن بانک را در خبر نمیآورد، میگفت فلان اختلاس شده، خب مال کدام بانک است؟ نمینوشت دیگر. رسانه مستقل که به این شکل نیست ولی چون قرارداد یکساله داشتند و اینقدر مبلغ پرداخت شده و همان خبرگزاری هم برنامهریزیهای خودش را دارد، مجبور است کنار بیاید. در جهان هم به همین شکل است، بالاخره از یک جایی تأمین هزینه میشوند و تأمینکننده هزینهها هم میشود خط قرمز. عملاً در ایران قطعاً میگوییم که رسانه مستقل نداریم. به این معنا که واقعاً هیچ وابستگی نداشته باشد. حتی اگر بروید بخش خصوصی، خب در کشور ما مثلاً چه کسی میخواهد بیاید ایرنا را بخرد، به چه درد کسی میخورد؟ مثلاً شرکت ایرانخودرو بیاید ایران را بگیرد که چه بشود؟ یا مثلاً آقای فلانی بالاخره باشگاه فوتبال میخرد، شاید یک خبرگزاری هم بخرد. برای چیست؟ برای اینکه یک چهره خوب از خودش نشان بدهد. اصلاً علت اینکه بانکها میروند تیمهای ورزشی میگیرند چیست؟ برای اینکه ذهنیت خوبی از خودشان ایجاد کنند تا در مردم چنین تصوری را ایجاد کنند که کسی که آمده و دارد در ورزش سرمایهگذاری میکند حتماً یک بانک درست و حسابی است. خبرگزاری هم همینطور است. مثلاً آن کسی که میآید ایرنا را میخرد، دلش سوخته؟! من میخواهم واقعاً خبرگزاری جمهوری اسلامی جایگاه پیدا کند؟! نه، اینجوری نیست. پس او هم اهدافی دارد. پس عملاً واگذاری به بخش خصوصی هم اینجوری نیست که فکر کنیم امروز اگر ایرنا را به شرکت فلان یا فلان فرد واگذار کنیم، از فردا هم میبینیم که ایرنا روند مستقلی دارد، نه، اینجور نیست. به عینه دیدهایم که جاهای مختلف خبرگزاریهایی را دارند، بخشهای خصوصی هستند ولی باز هم به همان سیستم خبرگزاریها یکجاها سانسور میکنند، یکسری خطوط قرمز دارند، یکسری موارد را هم اصلاً نمیگویند.
برنامهای دارید یا اقدامی کردهاید با این رسانهها ارتباط بگیرید و برای تحولشان پیشنهاد بدهید؟
- امسال از شهریور ماه که کنگره برگزار شد، یک کار عمدهای که انجام دادیم در اتحادیه، همین بحث ارتباطگیری بود. یعنی متعدد با مدیرعاملها جلسه رفتیم، البته آنهایی که فضا را باز کردند و رفتیم، شما میدانید که یکسری رسانهها واقعاً فضای بستهای دارند مثل خود کیهان و اغلب ارتباط گرفتن خیلی سخت است و بعضاً هم قبول نمیکنند ولی یادم میآید امسال به فارس رفتیم، به ایسنا رفتیم، باشگاه خبرنگاران جوان همینطور، نسیم آنلاین، خبرنامه دانشجویان، روزنامه فرهیختگان، پایگاه خبری رجانیوز رفتیم و یادم است که چندین مورد از اینها را طرح مکتوب هم دادیم، گفتیم از نظر جنبش دانشجویی و فعالان رسانه، پایگاه یا خبرگزاری فلان این کار انجام شود به نظر مناسب میآید. یا در جلسه با فارس، اگر دقت کرده باشید آن بخش تشکلهای دانشجویی زیرمجموعه موضوع سیاسی دقیقاً یک روز بعد از جلسه ما ایجاد شد. عملاً پیشنهادی شده بود، بعد از جلسهای که آنجا رفتیم و تأکید کردیم و خدمت آقای تیرانداز گفتیم، دیگر ایشان دستورش را داد. یعنی تأثیرش را هم داشت. یا ایسنا، هم اتحادیه ما و هم باقی اتحادیههای انقلابی تقریبا سه چهار سالی بود که هیچ کس با ایسنا ارتباطی نداشت ولی ما رفتیم صحبت کردیم و این ارتباطها هر چند محدود ولی بالاخره ایجاد شده و الان اتحادیه دارد با ایسنا کار میکند.
هم به یک درک متقابل باید برسیم، به هر ترتیب اگر شما میخواهید با یک خبرگزاری کار کنید باید فضایشان را بپذیرید که مثلاً خط قرمز اینها این است. هر چند در آن جلسه ما طرحمان را دادیم، یکسری مکتوب و یکسری شفاهی توجیه کردیم که این موارد اشتباه است و باید اصلاح شود ولی در مجموع خطوط قرمز یک خبرگزاری چیزی نیست که در یکی دو جلسه با یک جنبش دانشجویی بشود آنها را تغییر داد. شورای سیاستگذاری دارند و ... و باز همان بحث منبع درآمدی و منبعی که بالاخره بودجه را میدهد مطرح است و عملاً نمیتوان خیلی روی سیاستهای کلان یک مجموعه تأثیر گذاشت ولی به هر ترتیب یک درک متقابل ایجاد شد، آنها شناخت پیدا کردند که جنبش دانشجویی چیست و جامعه اسلامی و ... ما هم در مقابل از یکسری خط قرمزهای آنها مطلع شدیم. مثلاً باشگاه خبرنگاران جوان بالاخره متعلق به صدا و سیماست. مثلاً ما یک وقتی نامهای برای آقای عسگری مینویسم عملاً باشگاه خبرنگاران کار نمیکند، نقد به صدا و سیما را کار نمیکنند و ما هم این را پذیرفتهایم، این فضایش است و ما هم وقتی بخواهیم علیه آنها صحبت کنیم برای باشگاه خبرنگاران نمیفرستیم. نه ما از آنها ناراحت میشویم که چرا کار نکردهاند، نه آنها. این فضا دیگر هست، مشخص است. یا ایسنا به هر ترتیب طرف دولت است و مشخص است، ما وقتی یک نقد تندی نسبت به دولت داریم، البته الان فضا یک مقدار بهتر شده ولی بالاخره کار نمیکند. یا مثلاً خود آنا و ایستکا نسبت به دانشگاه آزاد اسلامی که اگر نقد تندی نسبت به عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی باشد مشخص است که اینها کار نمیکنند.
بنابراین ما باید به یک درک متقابل نسبت به اینها برسیم که بتوانیم با اینها کار کنیم و بعد از اینکه شناخت نسبت به جنبش دانشجویی ایجاد شد، آنموقع میتوان انتظار داشت که اینها آن طرحها یا صحبتهای ما را قبول کنند.
حالا موردی بخواهیم ذکر کنیم خبرگزاری فارس یک تغییری ایجاد کرد و خبرنامه دانشجویان ایران را هم چند مورد مد نظر ما بود گفتیم و تغییر دادند. آنا هم که نور دیده است! دو سه سالی است که من دارم کار میکنم و آقای مظاهری بود، آنا تازه نیروها را عوض کرده بودند و داشت انقلابی میشد، مظاهری اینجا بود اولاً خیلی ما را تحویل نمیگرفت و اولویته سوم و چهارم بودیم.
انتهای پیام/