صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۳۷ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۴

نشر هیلا دو رمان تازه منتشر کرد

نشر هیلا (زیرمجموعه گروه انتشاراتی ققنوس) به تازگی رمان‌های «رقص کاج‌ها» نوشته علی حلاجی و «وقتی سروها برگ می‌ریزند» نوشته فهیم عطار را در بخش حوزه ادبیات ایران روانه بازار نشر کرد.
کد خبر : 39149

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، نشر هیلا دو رمان تازه منتشر کرده است که در ادامه مروری بر آنها خواهیم داشت.


رقص کاج‌ها


یکی از تازه‌های نشر هیلا در بخش ادبیات ایران، رمانی است تحت عنوان «رقص کاج‌ها» نوشته علی حلاجی. این کتاب در 128 صفحه با شمارگان 770 نسخه‌ای و با قیمت پشت جلد 7000 تومان به بازار آمده است.


رقص کاج‌ها به لحظ فرم و ساختار، از بخش‌هایی متعدد (30 بخش) و کوتاه تشکیل می‌شود که نوع روایی آن‌ها، به طور کلی آن‌را به رمانی متشکل از روایت‌های کوتاه و گزارش‌گونه تبدیل کرده است. جملات در این رمان کوتاه، ساده و با اشاره مستقیم انتخاب شده؛ آنچنانکه تمرکز اصلی نویسنده روی روایت است.


در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم: «من عادتی دارم که مثل گربه‌ها از خواب بیدار می‌شوم و این یک‌جور دستور قدیمی چینی است. آن‌وقت‌ها هم همین‌طور بودم. اول چشم چپم را باز می‌کردم و به عکس گاری کوپر که روی دیوارِ کنارِ تختم چسبانده‌ بودم نگاهی می‌انداختم و خیالم راحت می‌شد که او تک و تنها مواظب همه‌ ماست...»


وقتی‌ سرو‌ها برگ می‌ریزند


رمان «وقتی سرو‌ها برگ می‌ریزند» بر خلاف رمان «رقص‌ کاج‌ها» رمان بلندی با 464 صفحه است که به قلم فهیمه عطار از سوی نشر هیلا منتشر و روانه بازار شده. شمارگان این کتاب 990 نسخه است و قیمت 25 هزار تومان برای آن لحاظ شده است.


نام‌گذاری فصل‌های رمان «وقتی سرو‌ها برگ می‌ریزند» با نام چهار فصل، در نگاه اول مخاطب را به یاد «چهار فصل» آنتونیو ویوالدی (مجموعه 4 کنسرتو ویلن) می‌اندازد؛ با این تفاوت که این رمان فصل پنجمی دارد تحت عنوان «بی‌فصلی» که نمادی است از ابهام و تردید در روند داستان.


آخرین پاراگراف از این رمان (و فصلِ «بی‌فصلی») از این قرار است: «دستم را فروبردم لای موهایم. با خودم گفتم: «من کجای این دنیام؟ اصلا من کی‌ام؟ مازیارم؟ عمادم؟ کسرام؟ دُنم؟کی‌ام؟ این کدوم فصل زندگیمه که نه سرده نه گرم. نه بو داره و نه طعم. من کجام؟».


انتهای پیام/

ارسال نظر