اسطورهها و کهنالگوهای بومی مورد غفلت واقع شده است
مجید قیصری در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، درباره نقش اسطوره و اسطورهشناسی در داستاننویسی گفت: این موضوع بحث مفصلی است و این دو موضوع جدای از هم نیستند. اسطوره یک الگوی نوشتن است و اسطورهها رؤیای جمعی ملتها هستند. اگر نویسنده رؤیاهای شخصی خودش را مینویسد، یکی از رؤیاهایی که باید بنویسد همین رؤیاهای جمعی مردم خودش است؛ در نتیجه آشنا بودن با اسطورهها جزء ملزومات نوشتن است. حالا اگر کسی نمیشناسد و طرفش نرفته است بحث دیگری است اما جزء واجبات نوشتن است.
وی با اشاره به تفاوتهای اسطوره با کهنالگو عنوان کرد: کهنالگوها یک مطالب کلی هستند که همه آدمها درگیرش هستند؛ مثل مفهوم خداوند، پدر یا مادر اینها کهنالگوهایی هستند که تمام بشر در طول زندگیاش بدون اینکه کسی بخواهد آموزش بدهد، همه آدمها یک تصویر مشترکی از آنها دارند، اما اسطورهها تقریباً به ناخودآگاه جمعی هر قوم برمیگردد؛ یعنی هر قومی برای خودش یکسری اسطوره دارد، یکسری روایتهای کلان دارد که راجع به آنها حرف میزنند و قومیت هر ملتی را میسازد. این است که اگر کهنالگوها عامتر باشند، اسطورهها یکمقدار خاصتر میشود.
این نویسنده تشریح کرد: یکی از نقاط ضعف و پاشنه آشیلهای ادبیات داستانی ما این است که کهنالگوهای یونان باستان در ایران بیشتر مطرح است و پایههای شخصیتپردازی در داستانها بر اساس آنها شکل میگیرد و متأسفانه در ایران بر روی اسطورهها و کهنالگوهای بومی و ایرانی کار نشده است و این هم وظیفه داستاننویس نیست؛ یعنی کسانی که کارشان روانشناسی و اسطورهپژوهی است، آنها باید بیایند وسط و کارهای پژوهشی مفصل انجام دهند و اسطورههای ایرانی و اسطورههای شرقی را برجسته کنند.
قیصری گفت: نکته مهم دیگر این است که فقط اینکه شما بدانید یکسری اسطوره دارید مهم نیست، مهم تحلیل اسطورهها است. اگر اسطوره برای امروز ما کارکرد نداشته باشد و قرار باشد اسطوره یک روایتی باشد که فقط در گذشته اتفاق افتاده طبیعتاً از بین میرود. آن چیزی که مهم است، تحلیل آن اسطوره است که ما بدانیم امروز این اسطوره چه کارکردی دارد.
وی با تأکید بر این نکته که اسطورهها و کهنالگوها در تمام شاخههای هنر تأثیرگذار هستند، بیان کرد: تحلیل و معرفی این موضوع هم وظیفه اسطورهپژوهان است. اینها را باید کالبدشکافی کنند. گسترش دهند و آنقدر تکرار کنند که هر هنرمندی میخواهد در تئاتر، سینما یا داستان و حتی در نقاشی، دست به روایت بزند، تحت تأثیر این اسطورهها ابعاد و شکل کارش متفاوت شود.
این نویسنده خاطرنشان کرد: حتی روانشناسی و جامعهشناسی تحت تأثیر اسطوره قرار دارد، این علم آبشخوری است که هر علم و هنری میتواند بیاید از این چشمه به اندازه بضاعت خودش برداشت کند. حالا تصور کنید که یک چنین معدن بزرگی در دسترس ما هست و ما به آن بیتفاوت هستیم.
انتهای پیام/4072/4028/
انتهای پیام/