تصویر تلویزیون از زندگی زناشویی واقعی نیست
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، زن و شوهرهایی که خیلی خودمانی از رابطه و دعوا و اختلافاتشان میگویند؛ از خرید عروسی و رابطهشان با مادر شوهر و کادوهایی که هیچگاه به طرف مقابلشان نگفتند که آن را دوست نداشتهاند. ناگفتنیهایی از زندگیها و رابطهها را مدتی است در فصل سوم برنامه «محرمانه خانوادگی» میتوان دید و شنید. این برنامه که از تولیدات خانه مستند انقلاب اسلامی است از اواخر خردادماه از شبکه سه سیما پخش میشود.
احسان عمادی کارگردان فصل سوم «محرمانه خانوادگی» است. برنامهای که سالها روزنامهنگار بوده و تجربه نوشتن با چنین موضوعات و حوزه سبک زندگی را در مطبوعات داشته است، حالا به خانه زوجهایی رفته است تا در مقابل دوربین از زندگیشان بگویند. از روزها و لحظههایی که ویترین زندگی نیستند که آدمها آنها را بدانند و ببینند. آنها از لحظههایی میگویند که باهم دعوا کردند، حرف زدند و خندیدند. آنها از زندگیشان میگویند. زندگی که ترکیبی است از غمها و مشکلات و شادیهایشان ...
عمادی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا درباره محتوای فصل سوم برنامه محرمانه توضیحاتی را ارائه داده است که در ادامه از نظر میگذرانید.
زوجین با هم گفتگو نمیکنند
محرمانه از دل زندگی تمام آدمها بیرون آمده است. محرمانه سه در ادامه محرمانه بخش اول است که محمد جباری سردبیری آن را برعهده داشته است. فصل یک در رابطه با آشنایی پیش از ازدواج و انواع آن، فصل دوم در رابطه با دوره نامزدی و قبل از ازدواج بود و فصل سوم هم در رابطه با سالهای اول ازدواج تا زمان بچهدار شدن است.
در فصل دوم محرمانه به تمام مسائلی که زوجین در سالهای اول ازدواجشان داشتهاند پرداخته میشود. اولویت با زوجینی بود که کمتر از پنج سال ازدواج کردهاند. هدفمان این بود که زوجین چگونه از هم شناخت پیدا میکنند و این شناخت چقدر غلط یا درست است و چه ابزارهای مهارتی برای حل مسائل وجود دارد و چقدر با هم گفتگو میکنند. مشکلی که در پروسه تحقیقات داشتیم و محور کار قرار دادیم این بود که زوجین خیلی کم باهم گفتگو میکنند و روحیات و سلایق هم را درست نمیشناسند. بعضی مشکلات بسیار کوچکاند اما چون بلد نیستند با هم گفتگو کنند تبدیل به مشکلات بزرگ میشود.
دعوا بخشی اجتنابناپذیر از زندگی است
ما محتوایی با موضوع مهارتهای ارتباطی زوجین، از روانشناس برنامهمان گرفتیم و آن را تبدیل به سناریو و قصه کردیم. یکی از مشکلاتی که زوجین در سالهای ابتدایی زندگی دچارش هستند ارتباط با اطرافیان و آشنایان زن و مرد است. بر اساس این موضوع یک قصه طراحی کردیم.
ما در این برنامه یک اتاق تنش داشتیم که زوجین حول محور یک موضوع با هم جر و بحث داشتند. خانوادهها باید بدانند دعوا جزیی اجتنابناپذیر از زندگی است. حتی نشان از رابطه سالم دارد. آنها باید بدانند این دعواها را چطور میشود مدیریت کرد و چطور میشود به تصمیم مشترک رسید. روانشناس به ما پیشنهاد میداد که بازی را در برنامه جوری طراحی کنیم که به این هدف برسیم. ما بر مبنای آن یک بازی در قالب گفتگو که طنز و برای مخاطب هم جالب باشد طراحی کردیم، زیرا ما دنبال آموزش مستقیم نبودیم.
ندانستن سلیقه همسر اتفاق عجیبی نیست
ما به طور خاص روی مسئله گفتگو، مسائل شناختی و مهارتی کار کردیم. یعنی تعریفی از شناخت و ابزارهای آن برایمان اهمیت داشت. مشاورهای هم که از روانشناس میگرفتیم در این حوزه بود.
ما زوجینی داشتیم که آقا میگفت من برای خرید کادو برای همسرم از خواهر خانمم مشورت میگیرم چون هنوز سلیقه همسرم را نمیدانم. بحث بر این بود که هنوز هستند زوجینی که بعد از پنج سال، آقا سلیقه خانم را نمیداند و این اتفاق عجیب و غریبی نیست.
این که زوجین خیلی کم باهم گفتگو میکنند و روحیات و سلایق هم را درست نمیشناسند، در فصل سوم «محرمانه خانوادگی» محوریت دارد
موضوعات چالشبرانگیزی که برای بحث انتخاب میکردیم بسیار مبتلابه هستند. از چیزهای ساده و کوچک تا مسائل بزرگ. ما موضوع قابل بحث را به میان میانداختیم و بعد در این جدل، شرکتکننده خودشان بحث را ادامه میدادند و از زندگی خودشان حرف میزدند.
شرکتکنندهها در آخر ضبط میگفتند که برای خودشان جالب بود زیرا چیزهایی از شخصیت همسرشان متوجه شدند که تا قبل از آن نمیدانستند.
صحبتهای شرکتکنندگان در برنامه از پیش تعیین شده نبود
ما از شرکتکنندگان اصلاً بازی نمیگرفتیم. هر اتفاقی در برنامه میافتاد واقعی بود. در انتخابشان نیز تأکید داشتیم آنهایی که حریم خصوصیشان برایشان خیلی مهم است در مسابقه شرکت نکنند. شرکتکنندههایی در این برنامه حضور داشتند که حضور دوربین تأثیری در رفتارشان نداشت. راحت جر و بحث میکردند و خودشان بودند.
تصویر رسانه از زندگی زناشویی تصویری واقعی نیست
یکی از تجربیات شخصی من در زندگی این است که زن و شوهر میتوانند با هم دعوا کنند، جروبحث کنند اما همدیگر را دوست داشته باشند. تصویری که رسانه از زندگی زناشویی به ما نشان میدهد همه واقعیت نیست. یک تصویر خیلی ملایم که نهایت دعوا بین آنها ریختن نمک در غذاست. همه چیز خیلی فانتزی نشان داده میشود، اما در واقعیت زن و شوهر باهم قهر میکنند و ممکن است این قهر مدتها زمان ببرد.
زن و شوهر موفق، زوجی هستند که با موفقیت از این گردنه عبور کنند و آن را بتوانند مدیریت کنند. دلمان میخواست این را در برنامه منعکس کنیم. این تفکر خیلی از افراد است که فکر میکنند وقتی با همسرشان دعوا میکنند فقط آنها هستند که باهم مشکل دارند و دعوا میکنند و چقدر بدبخت هستند و نکند طلاق بگیرند. اما این مشکل همه است. اگر افراد بدانند که دیگران هم همین مشکل را دارند و از این قضیه عبور کردند دلگرم میشوند. دلمان میخواست این تصویر برای مخاطب به شکلی واقعی ایجاد شود. ببیند این زوجی که دارند در برنامه تماشا میکنند مانند خودشان زندگیشان پر از دعوا و مشکل بوده است.
با این جروبحثها دنیا به آخر نرسیده و برای حل آن با مشاور باید صحبت کنند. اینها همه راه دارد و بدون چاره نیست.
باید یاد بگیریم با آنها مدارا کنیم. ما این حرفها را در قالب سرگرمی و بازی و گفتگو در برنامه ارائه دادیم. در برنامه «کودکشو» این طرح را تا حدودی انجام میدهند اما تصویرش از زوجین کمی فانتزی است و جنبه سرگرمی دارد.
آدمها تنها جنبه خوب زندگی همدیگر را میبینند
یکی از سؤالات ما در یک آیتم این است که تا به حال همسرت کادویی گرفته است که دوست نداشته باشی، زیرا در سالهای اول این اتفاق زیاد میافتد. بعضیها خیلی رک میگفتند بله؛ خیلی طبیعی است. وقتی آدمی را هنوز نمیشناسی این اتفاق میافتد. وقتی افراد این را بشنوند در ناخودآگاهشان با خود میگویند من هم نترسم از اینکه اگر چنین اتفاقی برایم بیفتد.
تصویری که رسانه از زندگی زناشویی به ما نشان میدهد همه واقعیت نیست
اتفاق بدی که در زندگی زناشویی میافتد بحث مقایسه است. آدمها تنها جنبه خوب زندگی همدیگر را میبینند و میشناسند. در فضای مجازی و اینستاگرام همه خوشبختند و خوشحال، اما همه زندگی این نیست. به نظر من زناشویی نه قلب و پروانه است نه اینکه آدم با خود بگوید چه اشتباهی کردم که ازدواج کردم. حدی میانه این دو است. هم خوبی دارد هم بدی.
مشکل این است که زن و شوهرها با هم حرف نمیزنند. سالها زندگی شبانه در کنار یک آدم خیلی اتفاق مهم و عجیبی است. میتوان به شناخت زیادی رسید اما چون حرف نمیزنند و مشکل گفتگو با هم دارند به شناخت نمیرسند. ما به شکل غیرمستقیم برایشان بازی مطرح کردیم، مثلاً خانهای قرار دادیم که برای چیدنش زن و شوهر نظر بدهند و گفتگو کنند.
تلاش کردیم زمان بیشتری بگذاریم تا اعتماد و راحتی زوج مقابل دوربین اتفاق بیفتد
ما در پیشتولید حدود 100 زوج را دیدیم و بررسی کردیم. به خانه آنها رفتیم و با آنها صحبت کردیم. برایمان مهم بود آدمهایی انتخاب شوند که بتوانند راحت جلوی دوربین بیایند و از خودشان حرف بزنند.
این حرفها سبب صمیمیت و اعتماد شد. ما قسمتهایی داشتیم که زوجها آنقدر راحت و صمیمی بودند که تیم تولید سر صحنه در کنار زوجها میخندیدند. محیط انگار خانهای شیشهای بود. بخش عمده از این صمیمیت و راحتی انتخاب چنین افرادی بود و اینکه در وهله اول در جلسهای که در خانهشان داشتیم ما با دوربین رفتیم که ترسشان از دوربین بریزد.
سعی کردیم در پیش تولید زمان بیشتری بگذاریم تا اعتماد و راحتی زوج اتفاق بیفتد. همین راحتی باعث میشود مخاطب چیز بیشتری یاد بگیرد. زیرا این برنامهها بعد کنجکاوی و خاله زنکی هم تا اندازهای دارند.
آدم دوست دارد از برخی مسائل خصوصی افراد سر دربیاورد. ما سعی کردیم این بعد را در کنار چاشنی طنز و سرگرمی چالشی و جدیتر کنیم. برای شناخت بیشتر سؤالهایی از زن و شوهرها میپرسیدیم که خیلی اوقات جوابها متفاوت بود. سعی کردیم آدمها را به فکر واداریم.
در آموزش سبک زندگی خلاء جدی داریم
احساس میکنم در حوزه آموزش سبک زندگی ما خلاء جدی داریم. الف تا ی ازدواج کردن را نمیدانیم. الان دیگر زمان پیام مستقیم نیست. باید غیرمستقیم حرف را زد. باید مخاطب درگیر سوژهها و حرفها شود. باید بتواند خودش را جای آنها بگذارد و فکر کند.
من تازه پدر شدم و میبینم که تا چه اندازه مسائل بچهداری پیچیده است و تلویزیون تابه حال هیچ مانوری رویش نداشته است. از زمان حاملگی تا بچهدار شدن. از زایمان تا چندسالگی. اینها باید آنقدر گفته میشد که گوش و ذهن مخاطب را پر میکرد.
سعی کردیم در پیش تولید زمان بیشتری بگذاریم تا اعتماد و راحتی زوج اتفاق بیفتد
هیچ کس به هیچ مادری نمیگوید وقتی بچهدار شدی تا یک سال اصلاً نمیتوانی بخوابی. نه اینکه با شنیدن اینها کسی بچهدار نشود. منظور این است ما باید تمام واقعیت را به افراد بگوییم. هم بعد مثبت و هم بعد منفی را تا فردی که بچهدار شد با موقعیتی روبرو نشود که نتواند آن را مدیریت کند.
نگهداری و تربیت بچه بسیار موضوع پیچیدهای است که آدمها نیاز دارند آن را بشنوند. بدانند در چه موقعیتی قرار است قرار گیرند. من خودم مصرفکننده رسانه هستم اما الان که دو سال است درگیر بچهداری و تربیت و شرایط ویژه آن هستم، میبینم که هیچ چیزی نمیدانم و کسی هم چیزی به من نگفته است.
رسانه از زندگیها تصویری میسازد که با واقعیت خیلی فاصله دارد. میگویند دعوا نمک زندگی است اما هیچگاه این را درست نشان ندادند که اختلاف و دعوا طبیعی است. رسانه باید این را یاد بدهد که بعد از بچهدار شدن زنها چه حسی دارند. لزوماً همه مادری لحظات خوش و خوب نیست. باید رسانه همه واقعیت را انعکاس دهند.
مشکلات را نشان دهد و بگوید نترسید و با آن مواجه شوید و مشکل را حل کنید و اگر حل نمیشود با آن مدارا کنید.
«خانه ما» تنها برنامه جذابی که سلبریتیمحور نیست
اگر برنامهای جذاب باشد مخاطب آن را دنبال میکند. الان عصر جدید یک برنامه سرگرمی است که افراد زیادی تلویزیون را روشن میکنند تا این برنامه را ببینند. «خانه ما» تنها برنامه فعلی صدا و سیماست که سلبریتی ندارد و شرکتکنندگان و یا مجری از میان مردم عادی انتخاب شدهاند.
حوزه کودک و نوجوان متأسفانه بسیار خلاء دارد. هیچ تولید و آموزشی در این زمینه برای خود بچهها و خانوادهها نداریم. حتی کپی برنامه از برنامههای خوب آموزشی خارجی هم نداریم.
ایدهآل من برای این برنامه این است که وقتی زن و شوهر برنامه را میبینند همذاتپنداری کنند و گفتگو از همان جا بینشان آغاز شود.
امیدوارم آدمها با دیدن چالشهای دیگران در یک بستر جذاب فکر کنند که خودشان هم چنین مشکلاتی دارند و نترسند از اختلافات بینشان. هدفم از ساخت این برنامه دعوت آدمها به گفتگو و ارتباط است.
نسخه جادویی برای خوشبختی وجود ندارد
برای این فصل 10 قسمت ضبط کردیم که در هر قسمت یک زوج در آن شرکت کردند، زیرا ذهن مخاطب با یک زوج راحتتر است و ما نمیخواستیم زوجها خود را با کسی دیگر مقایسه کنند. مدل خوشبختی و حال خوب برای هر زوجی متفاوت است.
آدمها دنبال یک نسخه جادویی عجیب غریب برای خوشبختی هستند تا رابطه با همسرشان یا فرزندانشان بهبود پیدا کند. هیچ نسخه سحرآمیزی وجود ندارد. تلویزیون به این موضوع دامن میزند. کارهای سادهای برای خوشبختی و رضایت از یک رابطه وجود دارد که باید آموزش داده شود و آنها را یاد گرفت. اینها تدریجی است و ناگهانی آدمها آن را یاد نمیگیرند.
سعی کردیم در 10 زوجی که در برنامه شرکت میکنند تنوع وجود داشته باشد. افرادی که ازدواج سنتی داشتهاند و یا کاملاً به صورت مدرن یکدیگر را انتخاب کردند و یا زنهای خانهدار یا شاغل. به لحاظ طبقه اقتصادی، اجتماعی و مذهب تنوع در سوژهها ایجاد کردیم تا آدمها خودشان را در سوژهها پیدا کنند، اما به دلیل محدودیت رفت و آمد، زوجها فقط از کرج و تهران میتوانستند ثبتنام کنند.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/