انتقاد استاد دانشگاه از فعالیتهای ضد اسلام در دانشگاه صنعتی شریف
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، جعفر آقایانی چاوشی، استاد دانشگاه صنعتی شریف و متخصص تاریخ و فلسفه با انتشار نامهای به رئیس این دانشگاه ضمن بیان انتقاداتی نسبت به مسائلی مانند فعالیتهای ضداسلامی یکی از تشکلها در سال 87-88، برخورد بد مسئولان دانشگاه با مهدی گلشنی و دعوت از پسر عبدالکریم سروش به دانشگاه نوشت: در زمان ریاست جنابعالی نیز با کمال شگفتی مشاهده میکنیم که از پسر عبدالکریم سروش به دانشگاه دعوت میشود و همان حرفهای سروش را در قالب دیگری ارائه میدهد.
در نامه این استاد دانشگاه که امروز روز آخر کاریاش در دانشگاه شریف را تجربه میکند، آمده است: مطالعه نقشه استراتژی دانشگاه صنعتی شریف که اخیراً به دست من رسیده است، مرا بر آن داشت تا نکاتی را در رابطه با آن به عرض جنابعالی برسانم. این نقشه برای کسی که از بیرون به دانشگاه نگاه میکند، بسیار جذاب جلوه میکند، اما برای استادان دلسوزی که سالها را در آن به خدمت گذراندهاند هیچگونه تازگی ندارد؛ به تعبیر دیگر این نقشه چکیده همان روندی است که از سالها قبل در دانشگاه جریان دارد.
در ادامه این نامه بیان شده است: قطعاً جنابعالی هم در پی ایجاد یک انقلاب اداری در دانشگاه نیستید و راهی را میروید که رؤسای پیشین رفتهاند؛ بنابراین من میتوانم با نگاهی به گذشته دانشگاه به بعضی از تناقضات حرف با عمل آن اشاره کنم. همانگونه که در نقشه نیز بدان تصریح شده مأموریت اصلی دانشگاه، مشارکت مؤثر در توسعه پایدار در جامعه از طریق آموزش و تربیت متخصصان و رهبران صنعتی و اقتصادی کشور است؛ با این همه در طول بیش از 40 سال که از انقلاب مقدس اسلامی میگذرد، شاهد هیچگونه معجزه علمی و یا صنعتی در این دانشگاه نبودهایم؛ مگر نه این است که کشور هماکنون با مشکلات عدیدهای از قبیل پدیده ریزگردها و غیره مواجه است که هر ساله جان صدها هموطن ما را میگیرند، دانشگاه شریف که بزرگترین دانشگاه صنعتی کشور است، برای این معضل اجتماعی چه راه حلی پیدا کرده است؟
چاوشی در ادامه نامه خود آورده است: مگر نه این است که دریاچههای ارومیه، هامون و رودخانههای زایندهرود و کارون و دیگر رودخانههای ایران رو به خشک شدن میروند؛ کدام پایاننامه و یا طرح پژوهشی دانشگاه توانسته به این مسائل حیاتی پاسخ دهد و راه نجاتی برای کشور بیابد؟ اگر بناست که دانشگاه چشم خود را در مقابل دردهای جامعه ببندد پس تربیت متخصصان چه سودی خواهد داشت؟!
این استاد دانشگاه اشاره کرد: آنچه درباره امور رفاهی و خدمات دانشجویی در این نقشه آمده بازهم مطلب تازهای را مطرح نمیکند؛ زیرا دانشگاه صنعتی شریف اصولاً دانشجومحور و تأمینکننده رفاه حال دانشجویان است؛ اما سؤالی که مطرح میشود، این است که این همه مخارج و هزینههای هنگفت برای دانشجویان تا کنون چه نتیجهای جز تحویل انبوهی از فارغالتحصیلان بیکار و یا فرار مغزها، نصیب کشور کرده است؟ مگر نه این است که دانشگاه شریف به سکوی پرتاب بیش از 90 درصد مغزهای فراری کشور تبدیل شده است؛ مغزهای فراری که اینک در کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا یعنی دشمن شماره یک ایران به کار مشغول هستند.
در بخش دیگری از این نامه عنوان شده است: جنابعالی ممکن است مانند بعضی از سیاستمداران بر این باور باشید که این مغزها پس از اتمام تحصیلاتشان به کشور باز میگردند؛ ولی آمارها، همه شواهد و قرائن از اقامت دائمی آنها حکایت میکند و تا کنون هم تنها سه درصد از این مغزهای فراری به کشور بازگشتهاند که این زنگ خطری را برای پیشرفت ایران به صدا در میآورد؛ آری درصد بالایی از دانشجویان شریف در تلاش هستند تا نمره عالی بگیرند و بعد به برکت تسهیلات دانشگاه، از کشور خارج شوند؛ سؤال اساسی این است که چرا دانشگاه با درآمدهای سرشاری که دارد، نمیتواند همان کاری را انجام دهد که کشورهای میزبان دانشجویان ایرانی میکنند!
در ادامه این نامه آمده است: این نشانههای پیشرفت دانشگاهها، احترام به استادان پیشکسوت و دلسوز و بهرهگیری از تجربیات و دانش آنان است؛ متأسفانه دانشگاه شریف در این زمینۀ نیز کارنامه درخشانی ندارد که نمونه آن رفتاری است که با سیاوش شهشهانی شده است؛ از این مورد خاص هم که بگذریم، بر کسی پوشیده نیست که دکتر مهدی گلشنی از قدیمیترین و پرکارترین اساتید این دانشگاه است؛ این چهره ماندگار نهتنها افتخاری برای دانشگاه، بلکه از مفاخر کشور است که با کارهایش در زمینههای علم، دین و فلسفه در خارج از ایران هم از شهرت و محبوبیت خاصی برخوردار است؛ در مقابل آن همه تلاش طاقتفرسا برای دانشگاه، این استاد ممتاز چه پاداشی از همکاران شما جز خون دل و رنج و عذاب دریافت کرده است؟ چندین سال است که گروه فلسفه علم را در دانشگاه راهاندازی کرد تا دانشجویان را از یکبعدی بودن و درنهایت بیهویتی نجات دهد و آنان را به موازات تعلیم علوم دقیقه با علوم انسانی نیز آشنا سازد، این گروه گرچه الهامبخش برای تأسیس گروههای مشابه در دانشگاههای دیگر شده، ولی در خود دانشگاه شریف با بیمهری و سنگاندازی بسیار مواجه شده است و به همین دلیل تلاش مستمر وی در تبدیل گروه فلسفه علم به دانشکده تا کنون به ثمر نرسیده است.
در نقشه استراتژی از افزایش سطح پایبندی دانشجویان به اصول مذهبی، فرهنگی و اخلاق حرفهای بحث به میان آمده است!
چاوشی با بیان اینکه در نقشه استراتژی همچنین از افزایش سطح پایبندی دانشجویان به اصول مذهبی، فرهنگی و اخلاق حرفهای بحث به میان آمده است، مطرح کرد: دانشجویان دانشگاه شریف، اکثراً مذهبی و پایبند به دین هستند و این دینباوری را مرهون دانشگاه نیستند؛ چرا که در همین دانشگاه تشکلهای دانشجویی بوده و هستند که اهداف کاملاً ضداسلامی را دنبال میکنند بدون آنکه با عکسالعمل مناسبی از سوی دانشگاه مواجه شوند؛ برای اینکه مطالب خود را مستند کنم، به سالهای 87-88 بر میگردیم. در این سالها انجمن اسلامی دانشجویان، فعالیت شدید ضداسلامی خود را با نمایش فیلم، کتابخوانی و ایراد سخنرانی دنبال میکرد؛ یکی از کتابهایی که از سوی این انجمن روخوانی و تبلیغ میشد، ترجمه فارسی کتاب «جنس دوم» نوشته سیمون دوبووار نویسنده ملحد فرانسوی و مروج بیعفتی بود. این اثر به هنگام انتشارش حتی از سوی دولت وقت آمریکا کتاب ضاله محسوب شد و از ورود آن به آمریکا جلوگیری به عمل آمد؛ اکنون سؤال این است که چنین کتاب مبتذلی که عفت عمومی را نشانه گرفته است، چرا باید اجازه تبلیغ در دانشگاه شریف را داشته باشد؟
این استاد دانشگاه در ادامه نامه خود تصریح کرده است: جناب دکتر فتوحی شما که اکنون از افزایش سطح گرایش دانشجویان به اصول مذهبی دم میزنید، در آن زمان کجا بودید؟ اگر در دانشگاه بودید چرا در مقابل چنین ترویج بیعفتی سکوت کردید؟ از شما و همکارانتان توقعی نداریم زیرا شما آنچنان به مباحث مهندسی و فنی خود را مشغول و متمرکز کردهاید که دیگر مجالی به پرداختن به این مسائل را ندارید و اما نماینده وقت ولی فقیه هم شناختی از این کتاب نداشت و همین فرد، از عبدالکریم سروش که مواضع ضدقرآنیاش در آن زمانها آشکار شده بود، برای سخنرانی به دانشگاه دعوت میکرد. در آن زمان من در نشریه صدف، مقالهای در باره کتاب «جنس دوم» نوشتم و پرده از این توطئهها برداشتم؛ امّا در زمان ریاست جنابعالی نیز با کمال شگفتی مشاهده میکنیم که پسر عبدالکریم سروش به دانشگاه دعوت میشود و همان حرفهای سروش را در قالب دیگری ارائه میدهد؛ بنا بر این هیچگونه تحولی نه از نظر فکری و نه از نظر دینی در دانشگاه ما صورت نگرفته است.»
انتهای پیام/4115/پ
انتهای پیام/