صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۲۱ - ۰۳ فروردين ۱۳۹۸
حجت محمدی ترکمانی*

مدیریت جهادی و مدیریت لیبرالی؛ دو جهان‌بینی دو عمل

انقلاب اسلامی ایران با بازگشت به ارزش‌های اصیل اسلامی، طلیعه‌ای نوین را آغاز کرد. به بیانی، جهان‌بینی اسلامی در برابر جهان‌بینی غربی و لیبرالی ظهور و بروز یافت.
کد خبر : 369589

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، آنچه را که امروز در غرب تحت عنوان لیبرالیسم دنبال می‌شود، می‌توان یک مکتب سیاسی و اقتصادی دانست که در جنبه‌های مختلف نسخه مختص خود را دارد. تا چندی پیش و به عبارتی قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران دو مکتب لیبرالیسم و کمونیسم در بلوک غرب و شرق جهان‌بینی غالب در جهان بود که این معادله به فروپاشی شوروی به نفع بلوک غرب تغییر یافت؛ اما در این میان انقلاب اسلامی ایران با بازگشت به ارزش‌های اصیل اسلامی، طلیعه‌ای نوین را آغاز کرد. به بیانی، جهان‌بینی اسلامی در برابر جهان‌بینی غربی و لیبرالی ظهور و بروز یافت.


اینجا بود که مفهوم مدیریت انقلابی و جهادی در مقابل مدیریت لیبرالی مطرح شد. اگر تا آن زمان مدیران می‌بایست با ژست روشنفکری و فاصله گرفتن از مردم شناخته می‌شدند، امروز با معیارهای دیگری چون مردمی بودن متمایز می‌شوند، اگر تا دیروز مدیریت گلخانه‌ای و نگاه به مسائل  از بیرون عمومیت داشت، امروز درگیر شدن میدانی با مسئله ارزش شناخته می‌شود.


تا به امروز این چالش بین دو مکتب ادامه داشته است و البته کارایی هر دو در طول زمان به اثبات رسیده است و صدالبته گرایش واقعی مردم با شناخت واقعی هر دو دیدگاه به سمت مکتب اسلام بوده است.


در مقابل نباید این را ازنظر دور داشت که سردمداران مکتب لیبرال با تکیه بر مسندهای قدرت و ثروت و با ابزارهای تبلیغاتی خاص خود همواره سعی در ارائه چهره‌ای خوشایند از این مکتب سیاسی-اقتصادی هستند.


اما در عمل و در بزنگاه‌های تعیین‌کننده این تفاوت چه می‌تواند باشد. با مثالی در این زمینه به ارائه آن خواهم پرداخت.


در سال 91 بود که زلزله‌ای نسبتاً شدید در آذربایجان شرقی، شهرستان‌های اهر، ورزقان و هریس را لرزاند، این شهرستان‌ها به دلیل دارا بودن تعداد زیاد روستا و جمعیت روستایی و وضعیت ابنیه آن‌ها آسیب‌پذیرتر بودند.


اما آنچه در جهت مدیریت بحران ناشی از این حادثه انجام شد، حائز اهمیت است. نیروهای امدادی و انتظامی با حضور به‌موقع در محل به معنای واقعی این بحران را مدیریت کردند. به‌طوری‌که همه صاحب‌نظران بر مدیریت موفق این واقعه اتفاق‌نظر دارند. حتی فرمایش مقام معظم رهبری که خدمات اولیه ارائه‌شده به حادثه دیدگان زلزله اخیر ازجمله توزیع چادر را بی‌نظیر خواندند و حتی شخص استاندار وقت را فردی  پرکار و پرتلاش عنوان می‌کنند که نشان از مدیریت شایسته این بحران دارد.


در مقابل آنچه در زلزله کرمانشاه اتفاق افتاد تداعی‌گر مدیریتی متفاوت است که باعث می‌شود رهبری در بازدید از این مناطق خاطرنشان سازد که؛ مسئولان تلاش‌های خود را مضاعف کنند، به این حد قانع نیستم.


نمونه مشابه دیگر مدیریت بحران سیل این روزها در مازندران و گلستان است. این‌که در این ایام حتی استاندار خارج از کشور است که امری پذیرفتنی نیست. طبیعی است که نیروهای امدادی و اجرایی استان اگر هم بخواهند، نمی‌توانند بدون مدیریت واحد عملکرد مناسبی داشته باشند.


این مسئله در همه سطوح و زمینه‌ها صادق است، اینکه راه‌حل مسائل اقتصادی در واردات دیده شود یا حمایت عملی از تولید داخل، و یا اینکه مدیریت کشور در واردات مدیر دیده شود یا تکیه‌ بر نیروی جوان داخل، مسئله‌ای است که باید بررسی شود پس باید در فکر و ایده و در  مدیریت و عمل انقلابی بود و انقلابی ماند.


*دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز


انتهای پیام/4107/4115/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر