صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 166

گلکار شاهد کشتار میدان شهدا بود که بعد از 4بار مجروح شدن شهید شد

برادر شهید حمید‌رضا گلکار گفت: حمید در عملیات رمضان مجروح شد، ترکش فک و دهانش را تکه تکه کرده بود و در یک میلیمتری نخاعش ایستاده بود.
کد خبر : 369272

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهید حمیدرضا گلکار در سال 1339 در استان تهران در خانواده‌ای با تقوا به دنیا آمد. او در دامان پدری مؤمن و فداکار و مادری مهربان پرورش یافت. پس از طی دوران کودکی در سن هفت سالگی قدم در راه تحصیل علم گذاشت. حمیدرضا کلاس سوم ابتدایی را در تهران سپری کرد.


شهید حمید‌رضا گلکار به دلیل داشتن استعداد و هوش بسیار بالا و اخلاق خوب و ادب همیشه نمونه و زبان‌زد همگان بود. حمید‌رضا کلاس چهارم و پنجم ابتدایی را نیز در مدرسه‌ای در منطقه تهران پارس پشت سر گذاشت. او علاقه­ فراوانی به فراگیری علوم قرآنی و یادگیری صوت قرآن داشت و اکثراََ، اوقات فراغت خود را در محافل مذهبی و مجالس قرآنی سپری می‌کرد.


شهید حمید‌رضا گلکار برای حضور فعال در صحنه‌های مختلف انقلاب تنها به شهرستان کرج اکتفا نمی‌کرد و در راهپیمایی‌های میلیونی، خودش را به هر سختی که بود به تهران می‌رساند و شرکت می‌کرد. در تظاهرات خونین 17 شهریور 1357 در میدان ژاله(شهدا) حضور یافت و از نزدیک شاهد جنایات هولناک و فاجعه‌ آن روز بود. پس از آن واقعه شهید گلکار سه روز به خانه نرفت و خانواده‌اش فکر می‌کردند که او در میدان ژاله به شهادت رسیده است.


شهید حمید رضا گلکار در تاریخ 1361/1/2 در عملیات فتح‌المبین به‌عنوان  فرمانده گردان شرکت کرد و بار دیگر توانایی و لیاقت خود را در معرض نمایش گذاشت، حمید‌رضا در عملیات فتح‌المبین از ناحیه دست مجروح شد که بر اثر اصابت گلوله تانک استخوان دستش خرد شده و مدتی را در بیمارستان بستری بود، او هنوز بهبودی‌اش را کاملاً بازنیافته بود که به سوی جبهه‌ها شتافت .


شهید حمید‌رضا برای شروع عملیات رمضان، خود را به خط مقدم رساند و با مسئولیّت فرماندهی گردان وارد عمل شد و با رشادت تمام نیروها را هدایت می نمود.او در این عملیات نیز از ناحیه فک و صورت به شدت مجروح گردید به طوری که استخوان فکش در هم شکست و گلوله‌ای از دهانش وارد شده به طور معجزه آسایی در یک میلیمتری پشت نخاع نشسته بود، فک و دهانش سه ماه بسته بود.


برادر شهید حمید‌رضا گلکار درباره مجروحیت شهید حمید‌رضا می‌گوید: حمیدرضا در عملیات رمضان مجروح شده بود ترکش ناحیه فک و دهانش را تکه تکه کرده بود، او را با هواپیما به بیمارستان منتقل کردند، ترکش در قسمت نخاع گردنش متوقف شده بود وقتی دکتر عکس رادیولوژی را دید گفت؛ اگر می‌خواهید معجزه ببینید به این عکس نگاه کنید، اگر ترکش فقط یک میلیمتر جلوتر رفته بود نخاع او به طور کامل قطع می‌گردید، واقعاً عجیب بود پزشک معالج نیز برای او گریه می‌کرد و می‌گفت: این جوان درد بسیار زیادی را تحمل می‌کند با این که نمی‌تواند صحبت کند ولی چشم‌هایش همه چیز را می‌گوید.


وی ادامه می‌دهد: شهید حمید‌رضا گلکار تنها مناجات کننده با صاحب معجزه بود، او هرگز در طول عمر با برکت خویش دست از توکل برنداشت، شهید حمیدرضا همچنین در این عملیات یک چشمش را نیز از دست داد. پس از این که سلامتی نسبی یافت خودش را به جبهه رساند اما همواره از وجود ترکش در کنار نخاع پشت گردن رنج می‌برد اما این مشکلات و رنج‌ها را به بهای حضور در جبهه به جان خرید و عاشقانه در کنار بسیجیان به فعالیت می‌پرداخت. 


برادر شهید گلکار تأکید می‌کند: برادرم در عملیات والفجر مقدماتی به‌عنوان فرمانده شرکت کرد و برای سومین بار از ناحیۀ پا مجروح و به بیمارستان انتقال یافت. او پس از بهبودی کامل و در فرصتی مناسب در خرداد ماه 1362 با دختری پاکدامن از خانواده‌ای مؤمن ازدواج کرد. برادرم در عملیات خیبر با مسئولیت فرمانده تیپ حبیب ابن‌ مظاهر وارد عمل شد و با قدرت و تمام توان به فرماندهی و هدایت نیرو‌های تحت امرش پرداخت، در این عملیات ایثار و حماسه‌ای شورانگیز و به یادماندنی از خود نشان داد.


گفتنی است؛ شهید حمید‌رضا گلکار، پس از ماه‌ها جهاد و ایثار و چهار بار زخم برداشتن از دشمن، سرانجام به آرزوی دیرین خود رسید و در اسفندماه 1362 در عملیّات افتخارآفرین «خیبر» با جانفشانی و مقاومتی حماسی، در مقابل نیروهای زرهی دشمن جان خود را داد تا نیروهایش را از محاصره دشمن درآورد. او یک تنه به مقاومت پرداخت و چندین تانک دشمن را منهدم کرد و سرانجام در همان منطقه شهید و مفقود گردید و پس از 9 سال پیکر مطهرش پیدا شد.


انتهای پیام/4122/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر