صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۸:۵۴ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۷
اسماعیل تپاک*

بهار پیام آور «امید» است و زندگی

اینکه نیاکان ما بزرگ‌ترین جشن و سرورشان را مختص بهار کرده‌اند به‌دلیل قیام دوباره و رویش دانه‌دانه امید از دل زمین و زندگی است.
کد خبر : 369028

گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛


آخرین روزهای اسفند است


از سر شاخ این برهنه چنار


مرغکی با ترنمی بیدار


می‌زند نغمه


نیست معلومم


آخرین شکوه از زمستان است


یا نخستین ترانه‌های بهار؟


سؤال شفیعی کدکنی در این شعر به قول ادبا البته از جنس پرسش تأکیدی است!


گلایه و شکوه از زمستانی که رفته اصولا چه دردی از زمین و زمان و بشریت دوا می‌کند که پرنده‌ای با ترنم بیدار بخواهد آن را از بلندای اوج چنار سر بدهد؟! مسلم است که ترنم مرغک، ترانه بهار است که رستاخیز جان و جهان زمین و آدمی و به مقدار بیشتر، «امید» است.


بهار فصل زایش است و رویش! از عشق تا جان آدمی تا طبیعت ظاهرا بی‌جان که حالا دارد قیام می‌کند به تسبیح آفریدگار بی‌همتا.


بهار پیام‌آور زندگی و زیستن است به درازای تاریخ و قدمت حیات آدمی که به کهنه کتاب بی‌اول و آخر شبیه‌تر است. با این حال اما هزاران هزار سال است این چرخه افسردگی و زایش تکرار می‌شود تا بشر بفهمد که «امید» همیشه و همه جا هست. تا آدمی دریابد از پس مرگ و فنا هم می‌شود از نو قیام کرد و آباد شد.


اینکه نیاکان ما بزرگ‌ترین جشن و سرورشان را مختص بهار کرده‌اند دقیقاً به‌دلیل همین قیام دوباره و رویش دانه‌دانه امید از دل زمین و زندگی است و جالب این ماجرا آنجاست که همه تمدن‌های کهن در کنار چند جشن، جشن ویژه‌ترشان اختصاص به بهار داشته و دارد!


برای درک بهتر بهار می‌توان جهانی را تصور کرد که گام‌به‌گام به سمت اضمحلال و فنا می‌رود، بدون امید رستاخیز از نو و بدون تجدید خاطره و امید!


حتی تصور چنین جهانی ترسناک و هراس‌انگیز است! با همین رویکرد است که بهتر می‌توان فهمید چرا اجداد آریایی ما و پیشینیان دیگر تمدن‌ها به محض دیدن طلیعه بهار به جشن و پایکوبی ایستاده‌اند و جالب است که این پایکوبی و شادمانی را هیچ پدیده پلیدی نتوانسته متوقف کند و از میان بردارد.


بیاییم در آستانه بهار روزمان را حقیقتا نو کنیم و مهربانی را از درخت و گل و جوانه بگیریم و به پاس این نفس تازه هوای هم را داشته باشیم و شادمانی کنیم و حواسمان باشد اگر دلی در آستانه شکستن است «امیدی» ولو اندک به جانش ببخشیم و منتظر کردگار و کائنات بنشینیم که پاداش نیکی‌مان را به سمت ما برگرداند!


بیاییم بهار را بی‌بهانه باور کنیم و شادمان باشیم که زمستان سیاه زمهریر رفت و هر بار هم که بیاید دوباره رفتنی خواهد شد که بهار همیشه مهیای آمدن است.


بیاییم مهربان باشیم و امیدوار


بیاییم بهاری باشیم به امید نغمه مرغکان شاخساران بلند سرو و چنار و شمشاد که ترانه «امید» می‌خوانند.


بیاییم بهار را از نوروز و عاطفه آغاز کنیم؛ چراکه این روزهای نو  جاوید و ماندنی است.


بهاران خجسته باد.



*مدیر روابط عمومی سما لاهیجان و سیاهکل


انتهای پیام/4062/


انتهای پیام/

ارسال نظر