طاعون نشخوارکنندگان این بار به جان حیات وحش زنجان افتاد/ پاکسازی طبیعی طبیعت مختل شده است
امیر فیروزی راد، گروه اجتماعی- بر هم خوردن نظم طبیعت نتیجهای جز نیستی و نابودی ندارد. طبیعت تنها مجموعهای است که حیات شکارچی طبیعی، ضامن تداوم حیات موجود شکار شونده توسط او نیز هست. امروز یکی از آسیبهای اصلی به حیات وحش ایران، کاهش جمعیت شکارگران به عنوان حلقههای بالایی چرخه حیات در طبیعت است. موضوعی که میتواند از عوامل بروز موارد جدید بیماری طاعون نشخوارکنندگان در ایران باشد.
زنگ خطر دوم طاعون نشخوارکنندگان در یک سال
امجد باقری، مدیر روابط عمومی اداره کل محیط زیست استان زنجان، در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا درباره شیوع این بیماری در استان زنجان میگوید: «محیطبانها و همیاران محیط زیست استان غروب روز یکشنبه هشتم شهریور ماه جاری متوجه بوی تعفن در منطقه «خرمنه سر» طارم شدند. محیط بانها پس از جستجوی منطقه با لاشه چهار حیوان جان داده روبهرو شدند و یک کل و بز را که بیمار بود نیز پیدا کردند. این افراد کل و بز بیمار را به پایین کوه منتقل کردند اما حیوان در جلوی ماشین نیروهای ما پس از نوشیدن کمی آب جان داد.»
این واقعه باعث شد تا زنگ هشدار بیماری طاعون نشخوارکنندگان در استان زنجان نیز به صدا درآید. بیماری که امسال برای دومین بار در کشور مشاهده شده است. اما سابقه این بیماری در ایران چیست؟
هوشنگ ضیایی، کارشناس حیات وحش و استاد دانشگاه در این باره به خبرنگار آنا میگوید: «بیش از 10 سال پیش بود که ما با شیوع این بیماری در پارک ملی کویر مواجه شدیم. راستش را بخواهید اول هم نمیدانستیم با چه چیزی روبهرو شدهایم. بعد از آن این بیماری یک بار در پارک ملی بمو در استان فارس شایع شد. این آخری هم مورد طاعون نشخوارکنندگان در استان مرکزی بود که 400 - 500 کشته حیات وحش به جا گذاشت. در این سالها در موارد دیگری هم از شیوع این بیماری خبرهایی منتشر شد که من معتقد نیستم آنها موارد طاعون نشخوارکنندگان بوده باشد.»
از ضدعفونی آبشخورها تا سوزاندن اجساد
امجد باقری درباره اقدامات صورت گرفته در این چند روز برای مقابله با این بیماری مسری میگوید: «در حال حاضر 15 اکیپ از اداره محیط زیست، دامپزشکی و دوستداران محیط زیست در منطقه حاضر هستند و از روز نهم شهریور هم اجازه ورود دامهای اهلی به منطقه را نداده و برای خروج آنها از منطقه اقدام کردهاند. الان کل منطقه تحت پایش است. از اداره محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست هم یک تیم به منطقه آمده است. انتقال این بیماری بیشتر از طریق نوشیدن آب روی میدهد بنابراین آبشخورهای منطقه را ضدعفونی کردهایم. این منطقه صخرهای است، در دشتها میتوان به راحتی دوربین کشید و لاشهها را از دور دید اما در اینجا نیروهای ما باید به درون کوهها روند و از بوی تعفن و با مشاهده عینی، لاشهها را پیدا کنند.»
او با اشاره به تجربه امسال محیط زیست استان مرکزی در روبهرو شدن با این بیماری نیز میگوید: «ما در استان تاکنون چنین بیماری نداشتهایم. در نتیجه همان روز اول با اراک تماس داشتیم. اطلاعات آنها ما را خیلی جلو انداخت و با توجه به تجربه استان مرکزی، در همان جلسه اول همه چیز مشخص و تصمیمات گرفته شد. در استان مرکزی دو ماه طول کشید تا طاعون متوقف شود ما هم امیدواریم که بیماری در اینجا هم به پایان برسد.»
مدیر روابط عمومی اداره کل محیط زیست استان زنجان درباره چاره برخورد با این بیماری نیز میگوید: «دامداران خیلی در کنترل بیماری نقش دارند اما آنها مطلب شما را نخواهند خواهند. پس خطاب باید با مسئولان باشد. ما در ماههای اردیبهشت و خرداد مکاتباتی با دامپزشکی درباره واکسیناسیون دامهای اهلی داشتیم. دامداران در واکسینه کردن دامها کوتاهی میکنند. علاوه بر این منطقه خرمنه سر مشرف به گیلان است و از تالش و جاهای دیگر هم دام وارد منطقه میشود. همین دامدارها احتمالا بعدا طلبکار دولت میشوند که چرا دامهای ما بیمار شدند در حالی که برای این بیماری واکسن وجود دارد.»
او درباره تهدید دیگری که این بیماری میتواند به وجود آورد نیز میگوید: «حیات وحش نشخوارکننده منطقه ممکن است پس از شیوع این بیماری از منطقه خارج شود اتفاقا به همین دلیل نیروی زیاد وارد منطقه نکردیم که میتواند باعث بروز استرس و فرار حیوانات از منطقه شود و فقط نیروهای متخصص در حال کار هستند. البته از طرف منجیل به خاطر سد، مسیر رفتن سد شده است اما حیوانات حتی میتوانند به ارتفاعات خلخال بروند.»
البته هوشنگ ضیایی، کارشناس با تجربه حیات وحش، درباره انتقال این بیماری به مناطق دیگر نظر متفاوتی دارد: «انتقال این بیماری به مناطق دیگر بعید است چون کل، بز، قوچ و میش صخرهنشین هستند و زندگیشان وابسته به صخره است و مهاجرت با مسافت طولانی نمیکنند.»
براساس سرشماری انجام شده جمعیت کل، بز، قوچ و میش منطقه شکار ممنوع خرمنه سر حدود 800 عدد است اما امجد باقری معتقد است که این جمعیت میتواند بالای هزار عدد هم باشد.
باقری ادامه میدهد: «حیوانی که به طاعون مبتلا شود را کاری نمیشود کرد و ما باید آنهایی را که به بیماری مبتلا هستند یا جان خود را به خاطر این بیماری از دست دادهاند در چاهک دفن کرده و با آهک بپوشانیم و یا در آتش بسوزانیم تا دیگر حیوانات مبتلا به این بیماری نشوند. البته این بیماری به انسان و حیواناتی غیر از نشخوارکنندگان سرایت نمیکند.»
پاکسازی طبیعی طبیعت مختل شده است
هوشنگ ضیایی در برابر این پرسش که علت بروز این بیماری در ایران آن هم دو بار در طول یک سال چیست، میگوید: «من فکر میکنم یکی از علتها از بین رفتن شکارچیهای طبیعی مانند پلنگ و گرگ است. این شکارچیان حیوانات را تعقیب میکنند و آن حیوانی را که ضعیفتر است میخورند. الان علاوه بر کم شدن پلنگ و گرگ که خود با کمبود غذا روبهرو هستند، کفتار و پرندههای شکاری هم کم شده است. در گذشته جمعیت علفخواران در مناطق زیاد بود و جمعیتهای 7 و 8 هزار نفری داشتیم. در روند طبیعی، حیوان بیمار توسط حیوانات شکارچی خورده میشد اما حالا یک حیوان بیمار به همراه گله به آبشخور میرود و گاهی در کنار آبشخور هم میمیرد و این باعث انتشار بیماری میشود.»
یکی از نقشهای حیوانات لاشخور مانند کفتار و شغال، پاکسازی طبیعت و منابع آب از لاشههای حیوانات بیمار و همچنین آلودگی ناشی از فاسد شدن لاشه است. در مورد طاعون نشخوارکنندگان این حقیقت وجود دارد که شکارچیان طبیعی با خوردن این حیوانات دچار این بیماری نمیشوند. به این مفهوم شکارچیان طبیعی به هرس کردن جمعیت حیات وحش میپردازند و لاشخورها نقش رفتگران طبیعت از آلودگی را بازی میکنند. در این باره برخی انسانهای شکارچی هم مدعی بازی کردن بخشی از این نقش با شکار نرهای مسن گلهها برای بروز امکان جفتگیری نرهای جوانتر هستند اما علاوه بر نقد این ایده با این نظر که دست بردن در طبیعت کار اشتباهی است، در صحت این رفتار و توانایی انسان در تاثیرگذاری مثبت در چرخه زندگی حیات وحش تردید جدی وجود دارد.
هوشنگ ضیایی درباره انتقال طاعون نشخوارکنندگان از دامهای اصلی به حیات وحش میگوید: «در مورد پارک ملی کویر که من در جریان بودم در آن منطقه هیچ دام اهلی وجود نداشت اما بیماری در میان حیات وحش روی داد. البته دامهای اهلی برای بیماری طاعون گاوی کمتر واکسینه میشوند.»
این کارشناس حیات وحش درباره بروز پدیده طاعون نشخوارکنندگان و چاره آن هم میگوید: «تعداد این رویدادها در حال زیاد شدن است. از اولین مورد در پارک ملی کویر تا مورد بعدی 5 - 6 سال فاصله بود اما امسال این طاعون در منطقه روی داده است. برخورد با این بیماری هم خیلی مشکل است. شما نمیتوانید کل، بز، قوچ و میش را واکسینه کنید. بیماری هم درمان ندارد و تنها میتوان آبشخورها را ضدعفونی کرد.»
او درباره اینکه آیا شیوع دوباره این بیماری در طول یکسال، پیام دهنده تکرار آن در مناطق دیگر ایران هست یا خیر، نیز میگوید: «نمیتوانم در این باره اظهار نظر کنم چون این پیش بینی مشکل است اما اگر شکارچیهای طبیعی ما امروز مثل گذشته وجود داشتند احتمالا چنین مشکلاتی هم روی نمیداد.»
انتهای پیام/