نخستین اقدام سیاسی آیتالله خامنهای علیه شاه در سال 34
به گزارش خبرنگار حوزه امام و رهبری گروه سیاسی خبرگزاری آنا، کتاب «خون دلی که لعل شد» که روایت خاطرات حضرت آیتالله خامنهای از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است، توسط «محمدعلی آذرشب» گردآوری و «محمدحسین باتمانغلیچ» ترجمه شده و مؤسسه حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای آن را روانه بازار نشر کرده است.
در این کتاب خاطرات جالبی از دوران زندگی رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شده است.
آیتالله خامنهای درباره نخستین جرقههای حضورشان در مبارزه سیاسی علیه حکومت پهلوی گفتند: «گروه ما در انتظار فرصتی بود تا عملاً شور و شوق سرشار خود را نشان دهد. در محرم سال ۱۳۳۴ این فرصت به دست آمد. استاندار خراسان دستور داده بود سینماهای مشهد فقط از اول تا دوازدهم محرم تعطیل شود؛ درحالی که پیش از آن معمولاً به احترام عاشورا و اربعین، در هر دو ماه محرم او صفر تعطیل میشد. همین کافی بود تا انگیزه ما برای اقدام مخالفتآمیز شود. ما با دوستان جمع شدیم، بیانیهای نوشتیم و این تصمیم را محکوم کردیم. در این بیانیه، علما و مردم را ترغیب کردیم که به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند، و در مورد عواقب سکوت در برابر منکرات هشدار دادیم. دستگاه چاپ در اختیار نداشتیم. همه نسخههای بیانیه را با دست نوشتیم. من الان هم یک نسخه از آنها را دارم. این بیانیه در چهار صفحه بود و نوشتن هر نسخه حدود دو ساعت وقت میبرد. این نخستین گام عملی در عرصه فعالیت سیاسی بود».
ایشان درباره ادامه مبارزه هم گفتهاند: «وقتی در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم، افکار مربوط به ایجاد دگرگونی اجتماعی در ذهنم موج میزد؛ و چون من در حوزه علمیه بودم، لذا طبیعی بود که کار نوسازی حوزه بخش اعظم توجه مرا به خود معطوف میداشت. من اخیراً در سال ۱۳۷۰ در قم راجع به طرح نوسازی حوزه علمیه صحبت کردهام، که ریشه این بحث به آن روزها برمیگردد».
رهبر انقلاب درباره خط مبارزهشان علیه رژیم هم گفتند: «نخست مقابله دینی با دستگاه حاکم، که برخاسته از عقیده دینی بود. دوم، خط بیدارگری فکری و ارائه برنامه اسلامی و ارائه برنامه اسلامی برای زندگی، با گفتمانی نو. یا به عبارت دیگر: خط نوسازی اندیشه دینی. از یک سو، کسانی بودند که خط مقابله با دستگاه حاکم را در پیش گرفتند، ولی از یک اندیشه مترقی اسلامی برخوردار نبودند، بلکه دچار تحجّر و جمود فکری بودند. آنها به انگیزه غیرت اسلامیشان به مقابله با قدرت حاکمهای برخاسته بودند که حریم مقدسات مسلمانان را مورد اهانت قرار داده بود. از سوی دیگر، کسانی هم بودند که در خط بیدارگری حرکت میکردند و افکار روشنی در زمینه اسلام داشتند؛ میکوشیدند دین را با زبان روز به جامعه عرضه کنند، با کج رویهای فکری هم مبارزه میکردند، اما در خط مقابله با قدرت حاکمه حرکت نمیکردند».
ایشان ادامه میدهند: «در آغاز نهضت امام خمینی (رضوان الله علیه) در سال ۱۳۴۲ با آنکه ایشان خود پیشگام عرصه بیدارگری فکری بودند، اما عامل «مقابله»، در نهضت برجستگی داشت. در اوایل، تمرکز نهضت روی مبارزه با دستگاه حاکمه دینستیز بود. پس از آنکه روحیه مقاومت دینی در جامعه محکم و استوار شد و نهضت توانست به سمت ارائه نظریه اندیشه اسلامی به نحو مطلوب پیش برود، متحجّران عقب ماندند؛ اما کسانی که بصیرت دینی داشتند و از فکر باز و روشن بهرهای داشتند، در مسیر نهضت ماندند. سپس، بهویژه طی سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ که دشوارترین سالها برای انقلابیون بود و شاه همه گروههای مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان بیرون کرده بود، بسیاری از شخصیتهای نهضت اسلامی، گرایش به خط دوم (خط روشنگری دینی) را ترجیح دادند».
انتهای پیام/4082/
انتهای پیام/