همسر شهید کریمی: حاج عباس بسیجیان را فرماندهان واقعی جنگ میدانست
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهید حاج عباس کریمی سال 1338 در روستای قهرود کاشان چشم به جهان گشود. وی همزمان با کسب علوم با مبارزات اسلامی ملت انقلابی ایران آشنا شدند و در صف مبارزان قرار گرفتند. او در جریانات انقلاب اسلامی همراه با مردم به رهبری امام (ره) به مبارزه با رژیم ستمشاهی با توزیع اعلامیههای امام راحل حضور فعال داشت، سرانجام نیز به همین علت دستگیر و روانه زندان رژیم شد. شهید حاج عباس کریمی روز 1363/12/23 و در سالروز شهادت حاج ابراهیم همت، به او پیوست و این تاریخ برای دومین بار در خاطره لشگر 27 محمد رسول الله (ص) جاودانه شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزء اولین افرادی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در کاشان راه اندازی کرد و همزمان با تحرکات نظامی ضد انقلاب در کردستان، همراه با نیروهای مردمی داوطلبانه به مریوان عزیمت کرد و مشغول خدمت به مردم محروم منطقه شد تا دست اشرار را کوتاه کند. در مریوان پس از آشنایی با سردارانی همچون؛ حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت، تشکیل تیپ حضرت محمد رسول الله (ص) توسط این سرداران برنامهریزی شد. . پس از شروع جنگ تحمیلی به فرمان حضرت امام (ره) از مناطق غرب به جنوب عزیمت کرد و در طول دوران دفاع مقدس در پستهای گوناگونی خدمت کرد. آخرین مسئولیت حاج عباس کریمی فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود.
زهرا منصف همسر شهید حاج عباس کریمی گفت: حاج عباس رفتار و کردارش با پذیرفتن فرماندهی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) تغییر نکرد و او کسی نبود که این القاب را افتخاری بداند، به همین خاطر هیچ وقت نخواست عنوان کند که فرمانده لشگر است. حاج عباس، بسیجیان را فرماندهان واقعی جنگ میدانست. بعد از عملیات خیبر، مشغلهاش زیاد شد و دیر به خانه میآمد. او چیزی نمیگفت. من هم نمیپرسیدم تا اینکه یک روز از طرف لشگر تلفن مخصوصی را در خانه ما نصب کردند و گفتند: این مخصوص فرماندهی است و عباس کریمی فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله (ص) است. او با اینکه فرمانده لشگر بود حقوق کمی میگرفت. هنگام شهادت میزان حقوقش 2900 تومان بود.
وی ادامه داد: شهید حاج عباس کریمی اموالی را که در اختیار داشت متعلق به خداوند و تمامی مردم میدانست و معتقد بود که او وظیفه نگهبانی از آنها را بر عهده دارد و اجازه نمیداد بیتالمال حتی یک سر سوزن جابجا شود. تواضع و فروتنی عباس باورنکردنی بود. همیشه عادت داشت وقتی من وارد اتاق میشدم، بلند میشد و به قامت میایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم؛ عباس! چیزی شده؟ پاهات چطورند؟ خندید و گفت؛ نه، شما بد عادت شدی! من همیشه جلوی تو بلند میشوم. امروز خستهام، به زانو ایستادم.
همسر شهید حاج عباس کریمی بیان کرد: یکی از برادران بسیجی تعریف میکرد؛ در جبهه دلم میخواست فرمانده لشکرم، حاج عباس کریمی را از نزدیک ببینم. روزی در سنگر نشسته بودم، سفره کوچکی جلویم باز بود و نان میخوردم. برادری را دیدم که از کنار سنگر میگذشت. گفتم؛ بسمالله، بفرمایید، او هم آمد کنار من نشست و نان خورد. گفتم؛ برادر، فرمانده لشکر را میشناسی؟ گفت؛ چه کارش داری؟ گفتم؛ میخواهم او راببینم. گفت؛ اگر کاری داری بگو، من او را میشناسم. گفتم؛ نه، میخواهم از نزدیک ببینمش. گفت؛باشد. هر وقت او را دیدم، نشانت میدهم. این برادر بلند شد و رفت و چند لحظه بعد دیدم یکی ازبرادران همرزم به سوی من میدود و میگوید؛ آن برادر که سر سفره بود، فامیلت بود؟ گفتم؛ نه، چطور؟ گفت: مگر او را نمیشناختی؟ گفتم: نه! گفت: او فرمانده لشکر، حاج عباس کریمی است!
سردار گلعلی بابایی از سرداران و نویسندگان دفاع مقدس، شهادت سردار حاج عباس کریمی را اینگونه روایت میکند: در عملیات بدر، حاج عباس پس از سرکشی سنگرهای اطراف، به سنگر دیدهبانی بازگشت. در یک لحظه با شنیدن صدای مهیبی روی زمین دراز کشیدم خوب دقت کردم تا بدانم گلوله تانک کجا اصابت کرده ، خدایا چه میبینم؟! توی این سنگر حاج عباس بود! او را از سنگر بیرون کشیدم. ترکشی پشت سرش را متلاشی کرده بود اما چشمهایش هنوز نگران بسیجیان بود. او را داخل قایق گذاشته و با سرعت به طرف پست امداد حرکت کردیم. اما دیگر فایدهای نداشت همه چیز تمام شد. قایق آرام به طر ف اورژانس حرکت کرد در حالیکه حاج عباس با چهرهای معصوم در زیر پتو آرمیده بود. پیکر خونی و خیس او را داخل آمبولانس گذاشته و به سمت دوکوهه راه افتادیم و به نیت آخرین وداع، پیکر او را دور زمین صبحگاه طواف داده به سمت تهران حرکت کردیم. عباس کریمی روز 1363/12/23 و در سالروز شهادت حاج همت به او پیوست و این تاریخ برای دومین بار در خاطره لشگر 27 محمد رسول الله (ص) جاودانه شد. 2 روز بعد پیکرش در کنار مزار شهید اقاربپرست به خاک سپرده شد و بار دیگر مسافری از جزیره مجنون به بهشت زهرا (س) میهمان گشت.
انتهای پیام/4100/
انتهای پیام/