صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 154

مادر شهید عهدی: پسرم می‌گفت می‌روم تا راه کربلا را برایت باز کنم

مادر شهید عهدی گفت: پسرم موقع اعزام به جبهه گفت؛ مادر ناراحت نباش، می‌روم تا راه کربلا را برایت باز کنم.
کد خبر : 366449

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از نوید شاهد، شهید ماشا‌لله عهدی، فرزند زهرا و حسین، در 20 اردیبهشت ماه سال 1337 در شهر یزد به دنیا آمد. وی دومین فرزند خانواده بود و مقطع ابتدایی را در مدرسه تعلیمات اسلامی رمضانی پشت‌سر گذاشت.


برادر شهید عهدی می‌گوید: ماشالله پرجنب‌و جوش، فعال، دل‌رحم و مهربان بود و نسبت به بزرگترها احترام خاصی قائل بود. به قرائت قرآن مجید و مطالعه کتاب‌های استاد شهید مرتضی مطهری علاقه خاصی داشت. مقطع راهنمایی را در مدرسه علی اردکانی به اتمام رساند؛ سپس وارد هنرستان صنعتی یزد شد و در رشته برق ادامه تحصیل داد. تا آن‌جا پیش رفت که در آزمون سراسری در رشته کارشناسی برق دانشگاه کرمان پذیرفته شد، اما جبهه را بر دانشگاه ترجیح داد.


وی بیان می‌کند: قبل از انقلاب در کلیه تظاهرات و راهپیمایی‌ها جزء نفرات اول صف و پرچمدار بود. او از افرادی بود که مجسمه شاه را در میدان شهر به پایین کشید و آتش زد و دو سینمای فعال را در آن زمان به آتش و تعطیلی کشاند. او همچنین با شنیدن ورود امام به ایران، برای استقبال به تهران رفت. در آن‌جا هم به مبارزات خود ادامه داد و در کمیته انقلاب اسلامی عضو فعال شد. در مأموریت‌های مهم و سرنوشت‌‌ساز آن دوره نقش بسزایی داشت.


مادر شهید عهدی می‌گوید: به امام (ره) علاقه داشت. اگر کسی یک حرفی علیه امام می‌زد، خیلی ناراحت می‌شد، برافروخته و رنگ رخسارش تغییر می‌کرد. اگر در مجلسی بود از اول تا آخر مجلس از امام تعریف می‌کرد. بیشتر وقت خود را به مسجد میرچخماق می‌رفت و در نماز جمعه هم شرکت فعال داشت. در خانه کمک می‌کرد، لباس خود را می‌شست، غذا می‌پخت و ظرف می‌شست.


وی ادامه می‌دهد: با تشکیل سپاه پاسداران از اولین افرادی بود که وارد سپاه شد. با شروع فعالیت ضد انقلاب‌ در کردستان به آن‌جا رفت. همچنین جزء نیروهای اعزامی به تهران جهت مبارزه با منافقین و چریک‌های فدایی بود. پس از پاکسازی مقر فداییان خلق، مدتی در آن‌جا در سمت پاسداری مشغول بود.


مادر شهید عهدی بیان می‌کند: ماشالله می‌گفت؛ مادر، می‌خواهم بروم راه کربلا را برایت باز کنم. اسم جبهه که می‌شنید، روی پای خود بند نبود و می‌گفت؛ مادر، اگر ما نرویم چه کسی برود؟ امنیت نداریم؟ زمانی که کردستان بود، چند روز گرسنه و تشنه زیر یک زیلو مخفی شده بود. جهت مقابله با کومله و دمکرات خیلی فعال بود و همیشه در جبهه حضور داشت.


برادر شهید می‌گوید: شهید ماشالله عهدی جزء افراد حزب‌الله بود و سعی داشت دستورات شهید محراب آیت‌الله صدوقی، را برای پیشبرد نهضت انقلاب اسلامی اجرا کند. به مجالس مذهبی و قشر روحانیت علاقه داشت. خوش‌رو، خوش‌اخلاق و وقت‌شناس بود. پدر و مادر را بسیار تکریم می‌کرد. از افراد پیشتاز خط اول جبهه‌ها بود. 


 وی ادامه می‌دهد: با شروع عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی حضور یافت و مورد اصابت گلوله شیمیایی دشمن قرار گرفت. به محض بهبودی نسبی جهت شرکت در عملیات کربلای 5 از بیمارستان مرخص شد و از تیپ الغدیر مأموریت گرفت. در آن‌جا ابتدا به معاون گردان و بعد به فرماندهی گردان منصوب شد.


گفتنی است؛ سرانجام در 28 دی 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در حالی که به رزمنده مجروحی کمک می‌کرد، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید.


انتهای پیام/4100/ن


انتهای پیام/

ارسال نظر