صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 153

برادر شهید پورنقى: پیکر برادرم بیش از 3 ماه در کانال مانده بود

برادر شهید پورنقى گفت: وقتی محمد شهید شد، پیکرش در منطقه دشمن جا ماند، 100 روز در کانال بود، وقتی به عقب منتقل شد، پیکر مطهرش کاملا سالم مانده بود.
کد خبر : 366345

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از نوید شاهد، شهید سيد محمد پورنقى در 4 دى 1335 در خانواده‌اى مذهبى، در شهر علم و تقوى، نجف اشرف متولد شد. به‌علت همزمان شدن تولدش با روز جمعه، نامش را محمد گذاشتند. دوران كودكى و تحصيلات ابتدايى را همان جا در مدرسه‏‌ى علوى نجف كه مخصوص ايرانيان بود، سپرى كرد. هنگامى كه دولت عراق تصميم به‌اخراج ايرانى‌‏ها از عراق گرفت، خانواده‌ى وى از نجف به وطن اصلى خودشان، ايران، بازگشتند و در مشهد اقامت گزيدند.


زمانی‌که خانواده شهید محمد پورنقى، در مشهد ساکن شد، محمد در دوران راهنمایی تحصیل می‌کرد. دوری خانه تا مدرسه و اوضاع اقتصادی پدر محمد، دلایلی شدند که محمد تصمیم به کار کردن در مغازه پدر خود بگیرد تا بتواند در امرار‌معاش خانواده کمک خرج پدر باشد.


برادر شهید محمد پور‌نقی بیان می‌کند:‌ در 25 سالگى براى بار اول به جبهه‌ی غرب اعزام شد و 20 روز در سر‌پُل ذهاب و قصرشيرين بود. محمد برای راضی کردن مادرم  می‌گفت؛ ما از على‏‌اكبر امام حسين(ع) برتر نيستيم و پيروزى انقلاب، هدف اصلى ماست. محمد در جبهه فرماندهى گروهى را به عهده داشت و همه او را دوست داشتند.


دفعه‌ی دوم و سوم به جبهه‌ی الله اكبر خوزستان، در اطراف بستان، اعزام شد و 120 روز آن‏جا بود. مدت زيادى از اعزامش گذشته بود و قرار بود به مرخصى بيايد. برادرش در اين‌ باره می‌گويد: برگه‌ی مرخصى‌اش را امضا كرده بودند. ولى بعد كه مطلع می‌شود، چهار روز ديگر عملياتى در پيش است، از آمدن به مرخصى منصرف می‌گردد. و تصميم می‌گيرد بعد از عمليات به مرخصى بيايد.


برادر شهید پور‌نقی ادامه می‌دهد: در سال1360 عملياتى به خاطر شهادت شهید رجايى و شهید باهنر انجام شد و محمد پيشاپيش همرزمانش بوده‌است. هميشه در جبهه لباس كار مى‌‏پوشيد، ولى در روز عمليات لباس تميز و مرتب فرم سپاه را مى‌پوشد و همراه با غسل شهادت عازم عمليات می‌شود. يكى از دوستانش برایم تعریف کرد؛ به شوخى به سيد محمد گفتيم؛ مگر می‌خواهى شهيد شوى؟ سید محمد با جديت تمام جواب داد؛ بله، می‌خواهم شهيد شوم.


برادر شهید می‌گويد: ما حدود 20 روز از شهادت محمد بى‏‌اطلاع بوديم. شهادت ايشان براى ما غير قابل قبول بود، چون جنازه‌اى نديده بودیم. گفتند؛ جنازه مانده در یک كانال و چون سيدمحمد پيشاپيش همه بوده، امكان انتقال آن به عقب نبود. تا اين كه بعد از 3 ماه و ده روز جنازه‌ی ايشان را آوردند، پیک مطهر این شهید بزرگوار بعد از 100 روز ماندن در کانال، همچنان سالم بود.


برادر شهید می‌گوید شهادت برادرم را این‌گونه روایت کردند: ساعت 12 شب عمليات شروع می‌شود. شهيد محمد كه خود فرماندهى عملیات را برعهده داشت، پيشاپيش تمام نیرو‍‌‌‌‌ها حركت می‌کرد. كم‏ كم كه هوا روشن می‌شود، تيرى به پای محمد اصابت می‌کند، ولى با اين حال به مسیر ادامه مى‏‌دهد. گلوله‌اى ديگر به سمت راست بدن برادرم اصابت می‌کند، و در سپيده دم روز 1360/6/13 در تپه‌های الله اكبر خوزستان به مقام رفيع شهادت نائل می‌شود. محل دفن پیکر اين شهيد بزرگوار در گلزار شهدای  بهشت رضا(ع) در شهر مشهد است.


انتهای پیام/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر