احترامزدایی از خانواده در فضای مجازی/ سقوط فرهنگی را جدی بگیریم!
سمیرا نوری-گروه اجتماعی خبرگزاری آنا؛ شاید احترام گذاشتن به دیگران و بهویژه بزرگترها، یکی از نخستین درسهایی باشد که چه در خانه و چه در مدرسه به خیلی از بچهها آموزش داده میشود. هیچ پدر و مادر یا دبیری دوست ندارد، فرزندان و دانشآموزان بیادب و گستاخی داشته باشد. معمولاً چنین است که هر پدر و مادر یا معلمی که بچهها و شاگردان مؤدبتری داشته باشد، بیشتر تحسین شود. حتی به بچهها یاد میدهند تا به هیچکسی «تو» نگویند و همه را با واژه «شما» خطاب کنند و فارغ از اینکه با یک نفر حرف میزنند یا چند نفر، از افعال جمع استفاده کنند.
طنز و هزل در انتظار خانواده
این تلاش و حساسیت تا آخرین سالهای نوجوانی ادامه دارد. اما بااینوجود جملاتی که رنگی از ادب و احترام در آنها دیده نمیشود، بر زبان افراد جاری میشود. این اتفاق در سالهای اخیر با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی مجازی، شکلی تازه به خود گرفته است. فضای مجازی همان شهر 72 ملتی است که همه جور آدمی در آن پیدا میشود. نوشتن و به اشتراک گذاشتن مطالب کمترین و آسانترین کاری است که میتوان در آن انجام داد.
بخش بزرگی از این متنهای نوشتهشده توسط کاربران فضای مجازی، شوخی با دیگران و مشکلات است. در این میان شوخیهایی نیز با اعضای خانواده و بستگان میشود؛ شوخی با عمه، شوهرعمه، شوهرخاله، عمو، دایی، خاله، داماد و زن داداش، خواهرشوهر، مادر شوهر و حتی پدر! بخشی از این شوخیها طنزی ملایم و مؤدبانه دارند و بخشی دیگر کاملاً در چهارچوب هزلیات قرار میگیرد. تمسخر اعضای خانواده در فضای مجازی چه مؤدبانه و چه رکیک، نشان از جریانی مهم دارد. جریانی که دیگر احترام را به معنای سابق ارزش نمیداند و شوخی با هر کس را جایز میشمارد. دراینباره با یک جامعهشناس به گفتوگو نشستیم.
احترامزدایی از خانواده
امانالله قرایی مقدم دراینباره به خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا گفت: «به دلیل کمتوجهی به هویت ملی و فرهنگی و عدم رعایت اقتدار مشروع، در حال حاضر شاهد احترامزدایی از خانواده هستیم. باید در مدارس و کودکستانها اقتدار مشروع را به بچهها آموزش داد. این اقتدار متأسفانه در مورد معلمان، مدیران، معاونان و مربیان در مدارس و مهدهای کودک رعایت نمیشود. اقتدار مشروع یعنی اینکه جوانان و نوجوانان بدون اینکه احساس فشار کنند، به معلم و مدیر و پدر و مادر احترام بگذارند و این احترام را حق بدانند.»
وی افزود: «من سالها پیش چند مقاله در این خصوص نوشتم؛ مقالههایی با نامهای بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان، زنگها برای ما به صدا درمیآید، آتشی در نیستان، در افکار خود خانهتکانی کنیم و آموزشوپرورش بیمار. تأکیدم در این مقالات لزوم احترام به معلم بود. احترام به معلم در جامعه باعث احترام به سایر اعضای جامعه نیز میشود.»
احترام دارای سلسلهمراتب است
وی در ادامه گفت: «تقدس و احترام سلسلهمراتبی دارد. وقتی به معلم بیاحترامی شود، با پدر و مادر نیز چنین برخوردی صورت میگیرد. این کمکم به دیگران هم سرایت میکند و مردم در جامعه مدام به همدیگر بیاحترامی میکنند؛ در محل کار، جمع خویشاوندان و حتی در رسانهها به این موضوع دامن زده میشود. در این صورت نباید انتظار داشته باشیم که در فضای مجازی چنین اتفاقی رخ ندهد.»
سرایت فروریختگی فرهنگی
این جامعهشناس ادامه داد: «فروریختگی فرهنگی بهسرعت سرایت میکند. از مدرسه به خانواده و از خانواده به تمام جامعه میرسد. همین دعواها و خشونتهای کلامی که در ادارات مشاهده میکنیم نتیجهٔ چنین چیزی است. باعث و بانی تمام این مشکلات تربیت نادرست است. بیاحترامیها کمکم به توهین و فحش و ناسزا هم میکشد و آدمهای عصبانی را تحویل جامعه میدهد. بدین ترتیب جامعه با بحران روبهرو میشود.»
آموزشهای غلط
وی اضافه کرد: «باید بسیار در آموزش کودکان دقت کنیم. بسیاری از بیاحترامیها و کماحترامیهایی که در حال حاضر مشاهده میکنیم، نتیجهٔ آموزشهای غلط بوده است. آموزشهای مدرسه باید اصلاح شود. ما باید به کودک آموزش دهیم تا بدون اینکه بترسد، احترام بگذارد. این احترام بههیچوجه نباید همراه با اعمال زور باشد. احترام به پدر، مادر، معلم و دیگران باید در درون کودک نهادینه گردد تا او بهصورت خودجوش در تمام سالهای زندگیاش این را رعایت کند.»
عدم توانایی برای بهبود شرایط
وی در ادامه بیان کرد: «وقتی ناسزاگویی به عمه و خاله راحت صورت میگیرد نشاندهنده این است که در جامعهٔ ما سلسلهمراتب بههمریخته است. باید این را هم در نظر داشت که مردم گاهی ناراحتیشان از اوضاع جامعه را با ناسزاگویی به نزدیکان نشان میدهند. وقتی کسی نمیتواند شرایط جامعه را بهبود بخشد، پس به فضای مجازی میرود و فامیل و خانوادهاش را مسخره میکند.»
وی خاطرنشان کرد: «این پدیده به یک مسئله حاد تبدیل شده است که نه رادیو و تلویزیون و نه مدرسه نتوانسته آن را درست کند. محدودیتها و محرومیتها نیز به آن دامن میزند. در چنین شرایطی مردم به فضای مجازی میروند و هر چه دلشان میخواهد میگویند. چراکه این فضا باز است و نظارت و محدودیتی در آن وجود ندارد.»
خانوادهها دچار روابط موزاییکی
قرایی مقدم در ادامه گفت: «جامعهٔ ما دچار نوعی آنومی اجتماعی به معنای فروریختگی ارزشهای جوانان شده است. البته مقصر جوانان نیستند، بلکه تقصیر از بزرگترها بوده است. جوانان سردرگم هستند که چه کسی و چه چیزی خوب است. به بیماری فرهنگی دچاریم. خانوادهها دارای روابط موزاییکی شدهاند. افراد مانند موزاییکهای کف خانه به هم بیاحساس هستند. باهم زندگی میکنند ولی سر یک سفره نمینشینند و گفتوگویی بین آنها شکل نمیگیرد. هرکسی درگیر کار خودش است.»
وی ادامه داد: «بر این اساس انسانها در شهرهای بزرگ بهصورت روبات درآمدهاند؛ روباتهای انساننما. در ایستگاه متروی پانزده خرداد که شلوغترین ایستگاه است، روزی هزاران نفر جابهجا میشوند، اما هیچکدام یکدیگر را نگاه نمیکنند و لبخندی تحویل هم نمیدهند. مردم مانند ماشین شدهاند و برخوردها خالی از هرگونه احساسی شده است.»
نیاز به تجانس فرهنگی
وی در پایان گفت: «نه رادیو و تلویزیون و نه مدرسه، هیچکدام نتوانستند باعث تجانس فرهنگی شوند. عوامل تقویتکنندهای در درون جامعه هم وجود ندارد. تجانس فرهنگی بسیار مهم است. شهر تهران و شهرهای بزرگ محل زندگی مهاجران زیادی از جاهای مختلف هستند. باید به مسائل فرهنگی توجه کنیم و از مدرسه شروع کنیم. بسیاری از رشتهها پاره شده است.»
شاید اگر از کسانی که در حال جوک ساختن دربارهٔ عمهها و شوهرخالهها و پدرها هستند بپرسیم، کار خود را احترامزدایی از خانواده قلمداد نکنند. در واقع شاید به دلیل تفاوت نسلی و تفاوت ارزشهای زندگی، احترام نزد آنها معنای دیگری داشته باشد. اما این شوخیها و طنزها و هزلها بههیچوجه بدون آسیب نخواهد بود. آسیبی که به قطع در نسلهای بعدی و در خانوادههای پررنگتر و حادتر ظاهر خواهد شد.
انتهای پیام/4076/پ
انتهای پیام/