صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۱۷ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۷

اجاره خانه مجردی در کمتر از نیم ساعت

ماجرا ساده شروع شد. خانه‌های فکسنی کوچه‌های قهر و آشتی دل بومی‌ها را زد. آن‌ها که دستشان به دهان می‌رسید خانه‌ها را مفت چنگ دلال‌ها کردند و رفتند.
کد خبر : 360890

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، با تن‌های فشرده‌ از سرما از معبر اصلی محله صفا که سال‌هاست پهلو به پهلوی میدان امام حسین (ع) داده به سمت کوچه‌های جنوبی راه می‌کشیم. معتمدهای موسفید کرده محله همپای‌مان شده‌اند تا کمتر نگران نگاه‌های تیز و پر از سؤال غریبه‌های این حوالی شویم. مقصد ما خیابان صفای شرقی است. برای گذر از کوچه‌هایی که عرض یک متری دارند اول باید کله بکشیم. وقتی یقین کردیم از موتوری‌ها و عبور تک‌ و توک عابرها خبری نیست به راه ادامه می‌دهیم. مرکب اهالی این محله‌ها همین موتورسیکلت‌هاست که وقت و بی‌وقت صدای قیقاج رفتن‌شان روی آسفالت‌های لک‌وپیسی شده کوچه‌ها آرامش کوچه‌ها را خط‌ خطی می‌کند. نمای خانه‌هایی که به آن‌ها املاک ریزدانه می‌گویند بیشتر از گچ و سیمان و آجرهای رنگ‌پریده بهمنی است. درب بیشتر خانه‌ها از ریخت و روز افتاده و زنگ‌زده شده‌اند. قرار است بی‌سروصدا سراغ شاگرد بنگاهی برویم که راه و چاه اجاره خانه‌های مجردی را پیش پای خرده‌فروش‌های مواد مخدر و کارگرهای روزمزد شهرستانی می‌گذارد.



صفایی به محله صفا نمانده


زنگ خانه‌ای که انتهای یکی از همین کوچه‌های یک متری نشسته را می‌زنیم. جوانکی که پی‌اش آمده‌ایم خانه نیست. هم‌خانه‌اش بالباس‌های چرک‌مرد از پلکان دالان تاریک‌خانه به پایین سرازیر می‌شود. هنوز سلام و علیک نکرده سیگاری دست‌پیچ را از پشت گوشش خلاص و خفت انگشت‌های دوده گرفته‌اش می‌کند. آتش، کاغذ دور پیچ حشیش را به‌جز جز می‌اندازد. سنگین کام می‌گیرد و بی‌پلک‌زدن براندازمان می‌کند. با صدای لَختی دوباره می‌گوید که دوستش دیروقت به خانه می‌آید. لحنش این جمله را این‌طور برایمان ترجمه می‌کند که پی دردسر نگردیم و زودتر راه‌مان را بکشیم و برویم. «جواد حسینی» معتمد محله صفا می‌گوید که طرف خانه است و خودش را آفتابی نمی‌کند: «پی این دلال‌ها را گرفتن فایده‌ای ندارد . آن‌ها به این راحتی خودشان را به مشتری‌ها نشان نمی‌دهند. این روزها صفایی به محله صفا نمانده. هنوز خانواده‌های اصیل و متدینی ساکن اینجا هستند که به زادگاه‌شان علاقه دارند. بافت فرسوده آفت اصالت این محله شده است. قیمت خانه‌ها افت زیادی پیداکرده و همین باعث شده همسایه خانه‌هایی شویم که تغییر کاربری پیداکرده‌اند.» حسینی می‌گوید شرمنده خانواده‌هایی است که مدام به او شکایت می‌برند و استشهادنامه همسایه‌هایشان را به او می‌سپارند: «خانه‌های قدیمی محله‌مان به دست دلال‌ها افتاده است. آن‌ها در اتاق‌های تودرتوی این خانه‌ها با تیغه‌های کاذب و ایرانیت  چند جای خواب 3 متری تعبیه کرده‌اند. خبرداریم که این اتاقک‌ها را باقیمت شبی ۱۵ هزار تومان به کارگران روزمزد اجاره می‌دهند. مشتری این خانه‌ها کارتن‌خواب‌ها، کارگران شهرستانی و خرده‌فروشان مواد مخدر هستند. والدینی که همسایه این خانه‌ها شده‌اند بارها از نگرانی‌هایشان نسبت به امنیت فرزندانشان به ما گفته اند. در این خانه‌ها بر سر اجاره اتاقک‌ها یا مواد مخدر نزاع‌های خونین درمی‌گیرد . این‌جور وقت‌ها همسایه‌ها هم از دردسرهای این درگیری‌ها در امان نمی‌مانند.»



خانه‌ها قرق دلال‌ها شده‌اند


غباری که منشاء آن پیدا نیست در هوای محله اسدی آویزان مانده. وقت برگشتن دانش آموزان به خانه‌های‌شان است. سرویس‌های مدرسه راهی به این کوچه‌های تنگ و ترش ندارند. بچه‌ها دست در دست مادر و پدرهایشان به خانه‌ برمی‌گردند. «اعظم موسوی» از اهالی خیابان منتظری می‌گوید هرروز دختر 12 ساله‌اش را به مدرسه می‌رساند: «از هر 10 خانه‌ای که در همسایگی ماست 5 پلاک به دلال اتاقک‌ها رسیده است. در شبانه‌روز شاهد رفت‌وآمدهای مشکوک زن‌های خیابانی و مردهای غریبه به این خانه‌ها هستیم. ساکنان موقت آن بدلباس و بددهان هستند. احساس امنیت برای والدین این محله به ناچیزترین حد خودش رسیده است. نگران بچه‌هایمان هستیم و راهی جز ماندن و تحمل کردن نداریم.»


خانواده‌های این حوالی پیشگامان انقلاب بودند


مدیر محله شهید اسدی پیش از هر گله‌گذاری یادمان می‌اندازد که این محله پیشگام شکل دادن به انقلاب اسلامی بوده است: «محله قدیمی ما دیواربه‌دیوار پادگان نیروی هوایی است. کوچه‌پس‌کوچه‌ها و مساجد اینجا بستر حوادثی بودند که ذره‌ذره به پا گرفتن انقلاب مدد دادند. شهدای والامقامی پای منبرهای انقلابی مساجد این محله تربیت‌شده و پا به خط مقدم جبهه‌ها کشیدند و برای همیشه با رشادت‌ها و جان‌فشانی‌هایشان نام اینجا را بر سر زبان‌ها انداختند. هنوز خانواده‌های متدین و ولایتمداری ساکن این حوالی هستند و همه خواسته‌شان این است که آبروی ازدست‌رفته محله را به آن برگردانیم.» علی کاهه در خیابان ثارالله پیش می‌افتد و از مشکلات تازه محله شهید اسدی می‌گوید: «به ‌تازگی درمانگاهی برای افرادی که اختلال‌های جنسیتی دارند در این محله راه‌اندازی شده است. 



در این مرکز خدمات رایگانی به این افراد داده می‌شود. بیشتر این بیماران به‌واسطه نداشتن آگاهی خانواده‌ها از این نوع اختلال‌ها از خانه‌های‌شان طردشده‌اند. این دختران و پسران جوان به‌واسطه این درمانگاه با محله ما سلام و علیک پیدا کردند و آشنایی به هم زدند. اینجا با خانه‌های مجردی و جای خواب‌های ارزانی که دارد در یک‌چشم به هم زدن تبدیل به انتخاب اول این بیماران برای سکونت دائمی شان شد. بیشتر آن‌ها ظاهر و آرایش و پوشش نامتعارفی دارند. حضور دسته‌جمعی بعضی از آن‌ها در خانه‌های این حوالی صدای خانواده‌های متدین محله‌مان را درآورده، اما متأسفانه انگار حواس کسی به فعالیت دلال‌های خانه‌های اتاقکی نیست و این مشکل روزبه‌روز در محله‌مان پررنگ‌تر می‌شود.»



دست از سرم برنمی‌دارند


موهایش در همین محله از سیاهی به سفیدی نشسته است. قاسم محسنی سال‌ها در خانه‌ای که مشرف‌ به بازارچه شهرستانی است زندگی کرده و بچه‌هایش را به خانه بخت فرستاده است. حالا این روزها او مانده و خانه بزرگی که با فرسودگی‌اش خریداری ندارد. محسنی می‌گوید دلال‌ها بارها سرو سراغ از شرایط اجاره خانه‌اش گرفته‌اند و او هر بار استغفاری به لب رسانده و پیشنهاد چرب دلال‌ها را از سرش تارانده است: «دست ازسرم برنمی‌دارند. مدام به من پیشنهاد می‌دهند که خانه را به آن‌ها اجاره بدهم. خبردارم که می‌خواهند خانه را پاخور چه جور مشتری‌هایی بکنند. برای همین دلم رضا نمی‌شود. دینم را به پیشنهاد چرب‌شان نمی‌فروشم.» محسنی می‌گوید شهرداری تا همین چند سال پیش پروانه ساخت املاک فرسوده را رایگان تحویل مالکان می‌داد تا تشویقی برای نوسازی باشد؛ اما حالا از این تسهیلات خبری نیست و خانه‌های محله شهید اسدی روزبه‌روز از نفس افتاده‌تر می‌شوند: «به گمان من معضل اصلی خانواده‌هایی که در این محله زندگی می‌کنند فرسودگی این خانه‌هاست. اجاره‌بهای این خانه‌ها ارزان است و آن‌هایی که از خانه‌های‌شان طردشده‌اند یا درگیر جرمی هستند و آه در بساط ندارند به‌راحتی در همسایگی ما خانه و اتاقک اجاره می‌کنند. زمانی که شهرداری پروانه ساخت را به‌رایگان تحویل مالکان املاک فرسوده می‌داد پروژه‌های تجمیع و نوسازی قوت زیادی در محله‌مان گرفت اما با تغییر سیاست‌های شهرداری این پروژه‌ها متوقف شد. حالا کسی که خانه‌اش مثل من بی خریدار مانده و زور خودش هم به نوسازی نمی‌رسد ونمی خواهد به پیشنهادهای چرب دلال‌ها محلی بدهد چه باید بکند؟» 



کلانتری می‌گوید نیرو نداریم


اهالی محله‌های صفا و شهید اسدی و زاهد گیلانی می‌گویند بیشتر بنگاه‌های معاملات ملکی‌ این حوالی هم‌کاسه دلال‌های خانه‌های اتاقکی هستند. از قدیمی‌های محله سراغ بنگاهی را می‌گیریم که دلال‌ها به آن راهی ندارند. حسین کاهه صاحب آژانس مسکن آزادگان است و می‌گوید از هر 5 مشتری 3 نفر از آن‌ها به بهانه اجاره خانه مجردی سراغ او و دفترهای پر از نشانی‌اش می‌آیند: «روزی نیست که مشتری برای خانه مجردی به اینجا مراجعه نکند. جزو معدود مدیر آژانس‌هایی هستم که با دلال‌ها از در آشتی درنمی‌آید. بارها با استشهادنامه محلی به کلانتری 128 تهران‌نو مراجعه کرده‌ایم. مسئولان این کلانتری همیشه شنوای درد دل‌های ما بوده‌اند؛ اما حوزه آن‌ها بسیار وسیع است و نیروی کمی دارند.» حسین کاهه می‌گوید چند سال پیش در بازدید میدانی متولیان کلانتری 128 تهران‌نو تقاضای مستقر شدن چند مأمور در محله را داشته است: «۵ سال پیش با موافقت متولیان کلانتری ۱۲۸ یک کیوسک نیروی انتظامی در محله‌مان با دو مأمور فعال شد؛ اما بعد از مدتی کار این کیوسک به دلیل کمبود نیرو به تعطیلی کشیده شد.» کاهه می‌گوید در محله‌های دیگر شاید ماه‌ها طول بکشد تا افرادی بتوانند خانه مجردی پیدا کنند اما مدت‌زمان اجاره یک اتاق در محله‌های اسدی و صفا و زاهد گیلانی کمتر از نیم ساعت است: «بیشتر املاک اینجا از نوع ریزدانه هستند و متراژ پایین دارند. اجاره یک سوییت 20 متری در این محله با ودیعه 12 میلیون تومان، ماهی 200 هزار تومان برای مشتری هزینه دارد. جای خواب‌های شبانه هم قیمت‌های متغیری بین 15 تا 30 هزار تومان دارند. در این سال‌ها زور خانواده‌های اینجا تنها به پلمپ یک‌خانه مجردی رسید؛ اما حالا تعداد این خانه‌ها کم‌کم به تعداد منازلی که در آن خانواده سکونت دارد می‌چربد و اگر دست روی دست بگذاریم تمام این محله‌ها پاتوقی برای بزهکاران و معتادان خواهد شد.» وقت خداحافظی جواد حسینی اشاره‌ای می‌زند که فکری‌مان می‌کند. می‌گوید اگر زودتر فکری به حال این خانه‌ها نشود معدود خانواده‌های سالم این حوالی هم ممکن است به راه از هم پاشیدن بروند. می‌گوید اعتیاد ید طولانی در این باب دارد و بچه‌مدرسه‌ای‌های این کوچه‌پس‌کوچه‌ها هوش تیز و کنجکاوی‌هایی تمام‌نشدنی دارند و همسایگی آن‌ها با آسیب‌ها  ممکن است کار دست خانواده‌هایشان بدهد.




منبع: فارس


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر