موی سپید پیرمردها در مترو حرمت ندارد
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا-میثم خاکپور؛ برای رسیدن به محل کار طبق معمول سوار مترو شدم. صفهای نامتوازن و فشرده پیش از ورود قطار به ایستگاه یادآور ایستگاههای قطارهای هند و پاکستان بود که مسافران آن برای رسیدن به مقصد بر روی سقف آن هم سوار میشوند.
همانطور که قطار وارد ایستگاه میشد فشردگی صف و فشارها برای نزدیک شدن به درب ورودی قطار بیشتر میشد؛ از بیرون که به این تصویر نگاه میکنید، گویی که قبل از ایستادن قطار چند نفر بهواسطه این فشارها به درون چاله ریل مترو میافتند و قطار از روی آنها رد میشود.
در میان این سیل جمعیت پیر و جوان، زن و مرد بدون توجه به یکدیگر و وضعیت هم فقط منتظر بودند تا قطار بایستد و درب آن باز شود تا جایی برای نشستن برای خود پیدا کنند.
هجوم مردم برای سوار شدن قطارهای مترو در ساعات شلوغ، همچون فشار تکه گوشتها برای وارد شدن به چرخ گوشت است.
قطار ایستاد و محل سوار شدن مسافران مشخص شد، همهمه عجیبی در بین مردم ایجاد شد؛ بخشی از صداها مربوط به پیرزنها و پیرمردهایی بود که با تحت فشار قرار گرفتن، ایستادن برای آنها سخت شده بود. درب قطار که باز شد چنان فشاری برای ورود به قطار و نشستن بر روی صندلیها ایجاد شد که واقعاً انسان متحیر از بروز چنین رفتار اجتماعی از سوی مردم میشود؛ مثل تکه گوشتهایی که با فشار وارد چرخگوشت میکنی...!
به هر ترتیبی که بود سوار قطار مترو شدم؛ جالب بود در میان دو ردیف صندلی که جا برای ایستادن نصیبم شده بود اکثریت آنها جوانانی بودند که بیاعتنا به وضعیت سایرین سر جایشان خشکشان زده بود؛ پیرمردی که بهواسطه کهولت سن دستهایش میلرزید و نمیتوانست بهدرستی تعادلش را حفظ کند روبهروی جوانی ایستاده بود که بیتوجه به او با گوشی موبایلش بازی میکرد؛ آن طرفتر پیرزنی با ساکی از وسایل ایستاده بود.
واقعاً بر سر ما چه آمده است؟
خاطرم هست که در کودکی همیشه پدر و مادرم درباره احترام به بزرگترها چقدر به من تذکر میدادند و حتی در مواردی بهخاطر کمتوجهی مورد عتاب قرار میگرفتم.
در جمع همیشه سعی میکردم در حضور بزرگترها حتی افرادیکه فقط چند سال از من بزرگتر هستند بهقول معروف چهارزانو بنشینم، وقتی میخواستم وارد مکانی شوم اگر بزرگتری پشت سرم بود زودتر از او وارد نمیشدم، اگر در اتوبوس نشسته بودم و پیرمردی ایستاده بود جای خود را به او میدادم و اگر او هم متوجه نبود نمیتوانستم به او بیاهمیت باشم.
نمیدانم چه بلایی بر سر جوانان ما آمده است؟ اولویتهای تربیتی ما چه شده است؟ در زندگیمان چه چیزی اهمیت دارد؟ چه اتفاقی در خانوادههای ما میافتد که بروز اجتماعی آن چنین بیتوجهیها و عدم توجه به منزلت دیگران است.
توجه به دیگران در محیطهای عمومی اولویت ارزشی و هنجاری است
علیرضا شریفییزدی در همین زمینه در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری آنا در خصوص کمتوجهی به دیگران همچون افراد سالمند، زنان و ... در محیطهای عمومی اجتماعی همچون مترو و اتوبوس اظهار کرد: در بسیاری از کشورها همچون ایران توجه به این مسائل اولویت ارزشی و هنجاری است ولی این موضوع در حال حاضر کمرنگ شده که ناشی از عوامل مختلفی از جمله یکجور احساس رقابت است.
وی با بیان اینکه در چند دهه اخیر یک احساس تلاش برای عقب نماندن از دیگران شکل گرفته و افزایش پیدا کرده است، ادامه داد: ما فکر میکنیم یکسری منابع محدودی داریم و برای رسیدن به این منابع محدود باید دیگران را پس بزنیم و خود در آن جایگاه قرار بگیریم که وسایل نقلیه عمومی تنها یکی از این چیزهاست.
عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: در جامعه، ما بهواسطه یک ریشه نسلی یک حرص اجتماعی وجود دارد؛ چون نسل قبل از نسلی که این حالت برای آن پیش آمده، آنقدر برای مایحتاج خود همچون کپسول گاز، شیر و ... در صف ایستادند که این ذهنیت برای آنها پیش آمده که باید تلاش کنند تا چیزی را از دست دیگران بربایند تا بتوانند به خواستههای خودشان برسند و در چنین فضایی دیگران چندان به چشم نمیآیند و خود افراد در اولویت قرار میگیرند.
در انتقال ارزشهای سنتی ناتوان بودهایم
این جامعهشناس یکی دیگر از عوامل کمرنگ شدن توجه به دیگران در محیط اجتماعی را ناتوانی ما در انتقال ارزشها و هنجارهایی سنتی ذکر کرد که طی قرون متمادی بر این سرزمین حاکم بوده و همینطور نسل به نسل آمده تا به ما رسیده ولی ما نتوانستیم در مواردی بهدرستی این آموزهها را به فرزندانمان منتقل کنیم.
شریفییزدی ادامه داد: یکی از دیگر بیتوجهیهای اجتماعی میتواند ناشی از بروز اتفاقاتی در خانههای ما همچون اختلافات و یا تناقضات والدین در خانه باشد که جلوی چشم فرزندان اتفاق میافتد و حرمت طرفین در آن حفظ نمیشود و نتیجه آن این میشود که وقتی این فرزندان بزرگ میشوند دیگر برای همان بزرگترهای نزدیکترشان خواه پدر، مادر، برادر و خواهر بزرگتر یا پدربزرگ و مادربزرگ احترامی قائل نبوده و نتیجه آن وقتی به محیط اجتماعی کشیده میشود شاهد رفتارهایی هستیم که امروز در جامعه قابل مشاهده است و افراد برای دیگران ارزش و جایگاهی قائل نیستند.
آموزش و پرورش در 12 سال سیستم آموزشی به آموزش آداب معاشرت نپرداخته است
وی با اشاره به اینکه یکی از دلایل دیگر چنین بیتوجهیهای اجتماعی در محیطهای عمومی ناشی از گسترش شهرنشینی است، افزود: در کلانشهرهایی همچون تهران، اصفهان، مشهد، کرمان که افراد کمتر یکدیگر را میشناسند بروز چنین رفتارهایی بیشتر به چشم میخورد و مردم کمتر به یکدیگر اعتماد میکنند.
آموزش و پرورش در 16 هزار ساعت آموزش در طی 12 سال، حتی 16 ساعت نیز به آموزش نحوه ارتباط و آداب معاشرت با بزرگترها نپرداخته است
عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: آموزش و پرورش بهعنوان یکی از ارگانهایی که بخشی از وظیفه اجتماعی کردن افراد را در جامعه برعهده دارد نیز در 16 هزار ساعتی که طی 12 سال از بچههای مردم وقت میگیرد متأسفانه 16 ساعت هم به این مسئله اختصاص نداده که ما آداب معاشرت و ارتباطمان را با بزرگترهای فامیل در وهله اول و با همه بزرگترها در جامعه در درجه بعدی چگونه باید باشد که این موضوع قطعاً بهعنوان یک راهحل میبایست در برنامهریزیها به آن توجه کند.
شریفییزدی در پایان استفاده از ظرفیت رسانهها و شبکههای اجتماعی را یکی دیگر از راهحلهای برونرفت از چنین معضل اجتماعی و بیتوجهی اجتماعی و ارتباطی دانست که میتوان با بهرهگیری از ابزارهای نوپدید مردم را در جهتهای مثبت گرایش داد.
انتهای پیام/4105/
انتهای پیام/