رفتنش بوی غربت میداد
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، شهید سیدجلیل میریورکی در نهم فروردین 1338، در «الموت» استان قزوین چشم به جهان گشود. او در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد و پیشه خانوادگی سیدجلیل، کشاورزی بود، او هم مانند همه فرزندان روستا به پدر کمک میکرد. در کنار کمک به پدر، درسش را هم میخواند تا مدرک دیپلم در رشته «ادبیات» را گرفت. اخلاق و رفتارش در بین فرزندان خانواده سرآمد بود و مهرش به دل همه افراد خانواده مینشست. شهید سیدجلیل در عملیات کربلای چهار در سال 1365 به شهادت رسید؛ او از قافله شهدای غواص بود و در سال 1394 به کشور بازگشت.
آذر آهنگری همسر گرامی شهید سیدجلیل میریورکی درباره آخرین اعزام شهید به جبهه میگوید: آخرین اعزام که به بدرقهاش رفته بودم دیدم سید از همه اعزامیها به لحاظ جثه و سن و سال بزرگتر است و آنها رزمندههای شانزده، هفده ساله بودند. همه داشتند از خانوادههایشان خداحافظی میکردند و میرفتند. من و مادر شهید هم گریه میکردیم. رفتنش خیلی بوی غربت میداد.
همسر شهید میری ورکی ادامه داد: موقع بدرقه شهید، پسرم دو ساله بود اما او هیچ خاطرهای از پدرش به یاد ندارد. همیشه موقع اعزام، پنج صبح بیدار میشد و نمازش را میخواند و میرفت حتی پشت سرش را هم نگاه نمیکرد. در آخرین اعزامش، درست در لحظه آخر رفتنش به من گفت که شاید من دیگر برنگردم. دوست نداشتم سیدجلیل گمنام بماند؛ آن همه شجاعت، رشادت، مردانگی در گمنامی، حیف بود. وقتی در کوچه خیابانهای شهر قدم میزدم تصویر شهدای معروف را میدیدم، میگفتم؛ نام شهید «سیدجلیل میریورکی» هم باید آذینبخش این شهر باشد.
وی بیان کرد: خیلی سختی کشیدیم تا سید بازگشت و از شهید ما هم تجلیل شد. سال 1394 غواصها را پیدا کردند. پرده از اسارت یکصدو پنجاه و هفت پرستوی دست بسته، در دل اروند خروشان برداشته شد. اولین شهید شناسایی شده، «سیدجلیل میریورکی» بود که با آزمایش DNA ، هویتش مشخص شد.
همسر شهید اظهار کرد: برای شهید «سیدجلیل میریورکی» چنان تشییع باشکوهی برگزار شد که بچههایش تازه متوجه شدند، پدرشان چه کسی بوده است و چقدر مظلومانه شهید شدهاست. بعد از بازگشت پیکر شهید، فرزندانم میگفتند: خدا رو شکر که پدر بازگشت و در خاک وطن به خاک سپرده شد. دخترم هنوز برای مظلومیت پدرش گریه میکند.
دختر شهید درباره شهادت پدر میگوید: غواصها خیلی مظلومانه با دستهای بسته و با شکنجه شهید شدند. پدرم خسته بود که شهیدش کردند. با دستهای بسته آنها را در آب انداخته بودند.
همسر شهید سیدجلیل یادآورشد: دخترم چند روز قبل از شهادت پدرش به دنیا آمد. او به همرزمانش سفارش کرده بود که نام دخترش را «زهرا » بگذارند. رمز عملیات «کربلای چهار» هم «یا زهرا» بود. من در همه روزهای بعد از شهادت سید، حضورش را در کنارمان احساس میکردم.
انتهای پیام/4100/ 4122/ن
انتهای پیام/