صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۵۱ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۷
گزارشی از پانسیون‌های دانشجویی

گسترش قارچ‌گونه خوابگاه‌های غیرمجاز/ همه خبری این‌جا هست!

گسترش قارچ‌گونه خوابگاه‌های غیرمجاز دانشجویی به حدی است که به گفته یکی از مدیران خوابگاه‌ها بازرسی به سالی یک‌بار ختم شده و کنترلی بر نحوه عملکرد آنان نیست.
کد خبر : 353584

گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- معصومه محمدی؛ حضور در دانشگاهی که خارج از محل سکونت باشد علاوه بر غم غربت، سختی‌های خودش را دارد؛ حشر و نشر با آدم‌های جورواجور و با فرهنگی غریب، مشکلات تغذیه‌ای، بیماری و هزار مکافات پس‌ازآن، مشکلات فرهنگی و زندگی با افرادی که باید در خوابگاه و خانه دانشجویی حداقل 4 سال را با آنان سپری کرد از جمله این سختی‌هاست.


بزرگ‌ترین مشکل و سختی دانشجویان پیدا کردن محل مناسب اسکان برای زندگی است که برخی‌ها خودشان را با خوابگاه‌های دانشجویی تطبیق می‌دهند ولی برخی دیگر گذراندن زندگی دانشجویی را به خانه‌های اجاره‌ای و پانسیون‌ها ترجیح می‌دهند.


برای تهیه گزارشم سعی کردم حضور در پانسیون‌ها را تجربه کنم؛ آدرس چند پانسیون و خانه دانشجویی دختران را به‌دست آوردم و به‌صورت عادی سعی کردم خودم را یک دانشجویی که به دنبال خوابگاهی خارج از محل دانشگاه است معرفی کنم.


وارد اولین پانسیون دخترانه شدم؛ بوی تند ملحفه‌های آفتاب‌نخورده که با سیگار و اسپری‌های آرایشی مخلوط شده بود، مانع می‌شود تا انتهای اتاق پیش بروم؛ سیگارهایی که در لیوان، میان تفاله‌های  چای خاموش شده بود، در یک خوابگاه دخترانه مشمئزکننده است.



سقف کوتاه اتاق‌ها بعد از عبور از حیاطی که همه با ایرانیت پوشانده شده به‌جز قسمتی که درختی با اصرار و اجبار از آن سر به بیرون برده،گلدان‌های نیمه‌جانی که شاید اگر به‌خاطر سرما با مشمع پوشانیده نشده بود فضا را تلطیف می‌کرد، نمایی دیگر به این خوابگاه داد بود.


تخت‌های دو طبقه فشرده به هم با روتختی‌هایی با طرح‌ها و رنگ‌های متفاوت(به نظر می‌رسد متناسب با شهرهایی که  از آن آمده‌اند)، رگال‌های لباس شیبه به مانتوفروشی‌ها پر از مانتوهای رنگارنگ بود، چمدان‌های بازنشده به خاطر کمبود جا و کمد، شاید هم نه؛ آماده گذاشته‌اند تا موقع رفتن وقتی تلف نشود! ظرف‌هایی که هر یک بالای تخت خود چیده‌اند؛ همه و همه دست‌به‌دست هم داده بودند تا غم غربت را در این خوابگاه‌ها دوچندان کنند.


با چند نفری که صحبت کردم حالشان مانند پناه‌جوها در کمپ‌ها بود گویی منتظر بودند اقامت بگیرند و از اینجا بروند، به بهشتی که در ابرهای بالای سر خود تجسم کرده‌اند.


مسئول پانسیون درحالی‌که ملافه روی تخت را کنار می‌زد تا کیفیت بالای تشک‌ها را  مثلاً به من ثابت کند، قبل از اینکه از مقررات پانسیون بگوید گفت: «به‌هرحال اینا هم جوون هستند و نیازایی دارن  نوع کار و شرایطشون ایجاب می‌کنه شب‌ها دیروقت بیان خوابگاه؛ من که نمی‌تونم راهشون ندم» بعد هم با دنبال کردن نگاه من به نوشته روی دیوار که زده بود (آرایش غلیط، مانتوی کوتاه و...ممنوع) ادامه داد: پانسیون‌های دیگه هر یک ساعت که دیر بیاین 5 هزار اضافه می‌گیره ولی ما اینجا  از این چیزا نداریم، ما قصدمون آینه که بچه‌ها راحت باشن؛ به این نوشته‌ها هم توجه نکن، زدیم که کسی به ما گیر نده وگرنه مهم نیست »


بهاره  ساکن سابق این پانسیون که آدرس اینجا را به من داد، از معتاد بودن مسئول پانسیون به مواد مخدر که در تهیه مواد با دختران خوابگاه همکاری می‌کند تا آزادی‌های دیگری که به دختران در قبال گرفتن پول می‌داده، خاطرات تلخی تعریف کرد.


این‌ها فضایی است از پانسیون‌های خودگردان سطح شهر تهران؛ پانسیون‌هایی که دختران و پسران دانشجو به‌زعم خودشان برای فرار از محیط بسته و خفه‌کننده خوابگاه‌های دولتی و دانشجویی به آن پناه می‌آورند.


قطعاً موقت بودن این خوابگاه‌ها  از سختی آن می‌کاهد ولی در خوابگاه‌های دانشجویی و دولتی چه می‌گذرد که دانشجویان ترجیح می‌دهند در این پانسیون‌های خودگردآن‌ بسیاری از آن‌ها بدون مجوز فعالیت می‌کنند ساکن شوند؟!!


اکثر دختران در خوابگاه‌ها افسرده‌اند


مهتاب دانشجوی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی  از فشارها و محدودیت‌هایی که  در محیط خوابگاه اعمال می‌کنند دل پُری دارد؛


از کنترل دانشجویان با دوربین‌های داخل کوچه تا ندیدن نور خورشید به خاطر ایرانیت‌هایی که برای پوشاندن پنجره‌های خوابگاه به‌کار برده‌اند که حتی برای خشک‌کردن لباس‌هایشان هم نمی‌توانند از نور خورشید استفاده کنند، تا ممنوع بودن پوشیدن لباس آستین‌حلقه‌ای و شلوارک در داخل اتاق به دلیل احتمال وجود دختران هم‌جنس‌گرا و تحریک آن‌ها  و مانتوهای رنگ روشن و شال در بیرون از خوابگاه،  کمبود امکاناتی از جمله یخچال برای  هر اتاق حرف‌ها و خاطرات زیادی برای گفتن دارد و اینکه بارها به حراست فراخوانده شده و تنش و درگیری زیادی با مسئولین خوابگاه داشته است.


از نظر وی حاصل این شرایط ارمغانی جز افسردگی برای دانشجوها ندارد و آن‌ها را مجبور به ترک خوابگاه می‌کند، علاوه بر این مشکلات و سختی‌ها کنترل ساعت ورود به خوابگاه از عمده دلایلی بود که مهتاب را مجبور به اجارهٔ خانه‌ای مستقل کرده بود.



ساس‌ها آسایش را از دانشجویان گرفته‌اند


فاصله خوابگاه‌ها در هر خیابان آن‌قدر کم است  که وسوسه می‌شوم به چند پانسیون دیگر که فقط یک کوچه از هم فاصله دارند سر بزنم.


به خوابگاه بعد که می‌رسم پسرانه است در باز است و بدون هماهنگی وارد می‌شوم. مسئول خوابگاه پسری تقریباً 30 ساله است به گفته خودش به خاطر درآمد بالای آن، در مناطق دیگر تهران هم خوابگاه تأسیس کرده و نزدیک به ده سال است که در این زمینه فعالیت دارد.


از مدارک قاب‌شدهٔ روی دیوار پیداست که مجوز خود را از سازمان میراث فرهنگی گرفته است، آمار دقیقی از خوابگاه‌های مجوزدار دارد؛ تعداد آن‌ها را 1260 خوابگاه پسرانه و 620 خوابگاه دخترانه در سطح شهر تهران و تعداد غیرمجازها را دو برابر این رقم عنوان کرد و یکی  از  دلایل بالا رفتن تقاضا برای خوابگاه‌ها را افزایش بی‌رویه اجازه‌خانه می‌داند.


از حضور دانشجوها در خوابگاه که سؤال کردم گفت: از 60 نفری که در حال حاضر ساکن خوابگاه هستند 10 نفر دانشجویند.


باوجوداینکه دانشجوها در خوابگاه‌های دولتی هر ترم 300 هزار تومان برای اتاق‌های 4 تخته پرداخت می‌کنند، در اینجا هرماه باید برای یک اتاق 8 تخته 400 هزار تومان پرداخت کنند؛ بااین‌وجود پانسیون‌های خودگردان را ترجیح می‌دهند.


علت را که جویا شدم ادامه داد:  به خاطر مشکلاتی که در خوابگاه‌های دولتی دارند از غذاهای بی‌کیفیت گرفته تا مشکلات بهداشتی که به‌وفور در این خوابگاه‌ها به چشم می‌خورد، ولی عمده مشکلی که اکثراً با آن مواجه هستند محدودیت‌های ورود شبانه برای حضور دانشجوهاست که باید رأس ساعت 9 دانشجویان دختر و رأس ساعت  10:30 دانشجویان پسر در خوابگاه حضور داشته باشند و اگر به هر علتی حتی بیماری و مشکل ناخواسته دیرتر برسند با  مقررات سفت‌وسخت وعدم  پذیرش مواجه می‌شوند.


از یک دانشجوی تاریخ در دانشگاه تهران می‌گوید که اخیراً به پانسیون مراجعه کرده وقتی علت اینکه چرا در خوابگاه دولتی ساکن نمی‌شود را جویا شده بود دانشجو با نشان دادن عکسی از تجمع ساس‌ها در گوشه‌های تشک‌ها که آرامش و خواب شبانه را از دانشجویان گرفته است گلایه می‌کند و می‌گوید ما فقط روزها می‌توانیم در خوابگاه بخوابیم چراکه شب‌ها با تاریک شدن هوا ساس‌ها بیرون آمده و آسایش و آرامش را از ما ربوده‌اند. از کیفیت بد غذا شاکی بود و می‌گفت حاضر است نان و ماست بخورد ولی غذای دانشگاه نه!


به خاطر مدیریت دو خوابگاه دخترانه دیگر، در زمینه مشکلات دختران دانشجو نیز تجربیات زیادی دارد، از  اینکه 50 درصد مراجعه‌کننده‌های دختر، فراری هستند می‌گوید و اینکه مشکلات دختران بسیار بیشتر و پیچیده‌تر است و اکثراً دچار مشکلات مالی شدید بوده و به همین علت به درخواست‌های ناهنجار واکنش مثبت نشان می‌دهند.


از تعداد زیاد خوابگاه‌ها در میدان انقلاب می‌گوید و برای ملموس شدن حرفش اضافه می‌کند: به‌جرئت می‌توان گفت  از هر 20 خانه‌ای که در هر کوچه در اطراف میدان انقلاب وجود دارد  19  خانه به خوابگاه تبدیل شده است.


از نظارت اماکن که سؤال می‌کنم به هفته یا ماه اشاره‌ای ندارد سالی یک یا دو بار به‌صورت تصادفی خوابگاه‌ها بازرسی شده و دو نفر از ساکنین انتخاب شده و باید مدارک این دو نفر کامل ارائه شود.


از دزدی‌هایی که در خوابگاه‌ها می‌شود  بسیار شاکی است از اینکه مدام مجبور است به کلانتری مراجعه کند.


از آخرین مراجعه‌اش که سؤال می‌کنم به دعوای دو نفر  ساعت 2 صبح سر اینکه «چرا در لیوان من چای نوشیدی» و در حد مرگ همدیگر را کتک زده بودند اشاره کرد و از پسر 14 ساله‌ای که به خاطر دعوای مادرش به پانسیون مراجعه کرده است، از تعداد  زیاد فراریان مهریه که به پانسیون‌ها پنهان می‌آورند می‌گوید و اینکه اگر بخواهند این افراد را به اماکن معرفی کنند  پذیرش آن‌ها 80 درصد کاهش می‌یابد.



در مقایسه مشکلات دختران و پسران ساکن پانسیون‌ها به حاد و بیشتر بودن مشکلات دختران اشاره می‌کند اینکه پسرها به هر طریقی شده گلیم خود را  از آب بیرون می‌کشند و نیمه‌وقت در شرکت‌های خدماتی و شرکت‌هایی از قبیل «بیز» کار می‌کنند و می‌توانند کرایه ماهانه خود را پرداخت کنند ولی دخترها به خاطر محدودیت‌هایی که وجود دارد نمی‌توانند به‌راحتی کار پیدا کرده و در پرداخت کرایه خود اغلب دچار مشکل می‌شوند در حین صحبت کردن کلید گاو صندوق خود را از کیف بیرون آورده و تعداد زیادی کارت ملی و شناسامه را نشان می‌دهد که به خاطر ندادن کرایه مجبور شده‌اند عطای مدارک را به لقایش بخشیده و هیچ وقت به سراغشان نیایند.


در حین اینکه آدرس یکی از خوابگاه‌های دخترانه را می‌داد، گفت: فردا صبح برو که خودت ببینی 90 درصد دختران صبح‌ها در پانسیون هستند نه کار دارند و نه دانشجویند که بخواهند به دانشگاه بروند منتظرند تا کار مناسبی پیدا کنند و به همین امید بعد از اتمام درسشان به شهر خود باز نمی‌گردند.


تفاوت فرهنگ‌ها از جمله مشکلات دانشجویان در خوابگاه


پانسیونی نسبتاً تمیز و مرتب، با مسئول پذیریشی مهربان‌که خودش هم دانشجو است. از دانشجوهای ساکن در پانسیون سؤال می‌کنم راهنمایی می‌شوم به طبقه‌ای که اکثراً دانشجو هستند  از فهیمه  که دانشجوی دکترای شیمی است از علت حضورش در پانسیون  جویا شدم در پاسخ گفت: دانشجوی علوم تحقیقات هستم و دانشگاه ما خوابگاه ندارد به خاطر هزینه بالای خانه مجبور شدم به پانسیون بیایم.


فرزانه‌ترم سوم ارشد است بعد از اینکه برنجش را آبکش کرد به جمع ما پیوست با خوشحالی از اینکه فردا بعد از شرکت در آخرین امتحانش عازم دشت مغان است، گفت: با توجه به امکانات و شرایط بهتری که پایتخت نسبت به شهرهای دیگر دارد دوست داشتم بمانم و پایان‌نامه‌ام را در تهران به پایان برسانم ولی به‌خاطر هزینه‌های بالا مجبورم برگردم و از طرفی دوری از خانواده برایم سخت و ناراحت‌کننده است.


میترا حاضر نیست در شرکت‌های خصوصی با حقوق پایین مشغول به کار شود و ترجیح می‌دهد به شهر خود برگشته در آنجا دنبال کار باشد.


از هزینه بالای اتاقها که به 630 هزار تومان رسیده است، می‌گوید و اینکه به‌خاطر هم اتاق بودن شاغلین و دانشجوها از مشکلاتی که موقع درس خواندن برایشان به وجود آمده گلایه دارد و فرهنگ‌های مختلف که کار را دشوارتر می‌کند.


به شهرمان برنمی‌گردیم چون در آنجا کار نیست


سوئیت طبقه بالا هم  بسیار مرتب و تمیز است؛ فاطمه با دوستش در بیرون از پانسیون  قرار دارد و نمی‌تواند به همه سؤالات من پاسخ دهد قبلاً در خوابگاه دانشگاه خوارزمی بوده و از کیفیت متوسط آن گفت ولی با ابروهایی که در هم گره کرد و لبهایی که  رو با پایین بود حرف خودش را نقض می‌کرد و به‌راحتی متوجه می‌شدی که کیفیت خوابگاه‌شان قابل قبول نبوده است.


چنان بدون  ابراز ترس وبا آرامش از موش‌های خوابگاه خوارزمی صحبت می‌کرد که گویی حضور موش در خوابگاه‌ها امری طبیعی است!


مهناز و آرزو هم‌اتاقی‌های او وسط سالن سفره پهن کرده و در حال صرف شام بودند از فارغ التحصیلان دانشگاه سوره بودند و کاملاً راضی از وضعیت خوابگاهشان دلیل پانسیون بودنشان هم اتمام تحصیل و شاغل شدن در تهران بود.


مهناز دوره‌های پرورش قارچ ،گیاهان دارویی و خیاطی را گذرانده است و بسیار علاقه دارد در شهر خود کارآفرین شود ولی حمایت نکردن دولت را  از عمده دلایل نرسیدن به آرزوی خود می‌داند.


آرزو همشهری مهناز قبل از اینکه علت ساکن شدنش در پانسیون را توضیح دهد تلفن همراهش را به سمت من گرفته و با آه و ناراحتی چادری را نشان می‌دهد  که با بارندگی شب گذشته‌اش پر از آب شده؛ آرزو اهل اسلام‌آباد است و از اینکه هچنان همشهری‌های کرد زلزله زده‌اش در چادر زندگی می‌کنند به شدت ناراحت است.


همین را بهانه می‌کند و ادامه می‌دهد به چه امید و امکاناتی برگردیم، مجبوریم بمانیم و در همین جا کاری برای خودمان پیدا کنیم .


سحر از من می‌خواهد اگر می‌توانم در  رادیو برای او کاری فراهم کنم به خاطر صدای خاصی که دارد مدتی هم در این زمینه فعالیت داشته است.


ولی به خاطر سوءاستفاده‌هایی که از شرایط او شده کارش را ترک کرده؛ از جمله اینکه وقتی متوجه می‌شوند سحر به  دور از خانواده در پانسیون زندگی می‌کند از او می‌خواهند روزهای تعطیل  هم سر کار رفته چرا که در پانسیون کار خاصی ندارد انجام دهد. و بسیار پشیمان است از اینکه برای حمایت مدیرش شرایط خود را که به دور از خانواده در پانسیون زندگی می‌کند بازگو کرده است.


مهناز از رفتار مردم تهران به شدت ناراضی است و می‌گوید : وقتی متوجه می‌شوند شهرستانی هستیم رفتار و برخورد بدی با ما می‌شود و این موضوع در پیدا کردن شغل بسیار تأثیر دارد.


آرزو که بعد از زنگ دوم پدرش دوباره به جمع ما می‌پیوندد از محدودیت‌هایی که در شهرستان دارد می‌گوید و اینکه پدرش روزی 4 الی 5 بار تماس تلفنی با او داشته و جویای حالش می‌شود؛ از خواستگاری می‌گوید که در تهران داشته ولی پدرش به او اجازه ازدواج نداده  و اصرار دارد که باید با یک کُرد ازدواج کند.


وقتی از دلایل در تهران ماندنش می پرسم به محدودیت‌هایی که پدرش برای او ایجاد کرده اشاره می‌کند.


فاطمه اهل اهواز است قبلاً خانه داشته و با یک هم اتاقی در  میدان جمهوری  خانه‌ای را اجازه کرده و با هم زندگی می‌کرده‌اند ولی هم‌خانه‌اش دچار انحرافات اخلاقی شده و اومجبور به ترک خانه شده بود.


آگهی آقایان برای همخانه شدن با دختران دانشجو


به‌راحتی با یک سرچ در موتورهای جستجوگر می‌توان به سایت‌های همخانه دسترسی پیدا کرد، اپلیکشین دیوار منبع این آگهی‌هاست.


برای اینکه در خصوص گزارشم بیشتر مطلب و سوژه داشته باشم در یک اپلیکیشن درخواست همخانه دختر برای کاهش هزینه‌هایی اسکان دادم ولی ادامه ماجرا برایم جالب و البته تأسف‌برانگیز بود زیرا بیشتر از آنکه بانوان به من پیام دهند این مردان بودند که پیگیر بودند.


محمد 27 ساله از جمله کسانی است که با دیدن آگهی تماس می‌گیرد برای همخانه شدن با یک خانم دانشجو بعد از اینکه متوجه می‌شود برای تهیه گزارش است از نیت اشخاص دیگر برای همخانه شدن با  دختران دانشجو به مواردی از قبیل نبودن خانواده در کنار فرزندان و استفاده از ساعت‌های خالی خانه برای اعمال شوم نام می‌برد.


مهرداد که به گفته خودش استاد دانشگاه است به خاطر مرتب و تمیز بودن همخانه خانم ترجیح می‌دهد با خانم دانشجو همخانه شود.


و تماس‌های متعدد و پی در پی که به دنبال دختران دانشجویی است که به دور از خانواده و اکثراً در شرایط بد اقتصادی هستند و می‌خواهند با او همخانه شوند و یا شاید برای ساعتی وقت گذراندن!


تن دادن به هر  کاری برای کم نیاوردن!


به دلیل نبود کار و شرایط اقتصادی نامناسب اکثر جوانان دانشگاه رفتن را دروازه خوشبختی خود می‌دانند و به هر سختی و طریقی شده وارد دانشگاه می‌شوند و بعد متوجه می‌شوند همه آن‌ها سرابی بیش نبوده است و مجبور می‌شوند به دلایل مختلفی در تهران بمانند و کاری پیدا کرده و زندگی روزمره خودشان را سپری کنند و به خانواده و اطرافیان ثابت کنند که می‌توانند روی پای خود بایستند.


عمده مشکلات دانشجویان از زمانی شروع می‌شود که از خوابگاه خارج می‌شوند اگر موفق شوند خانه‌ای را اجاره کنند که بسیار وضعیت مناسبی خواهند داشت وگرنه به راه‌های بدی کشیده می‌شوند؛ دختر و پسر فرقی نمی‌کند ولی دخترها ضربه بیشتری می‌خورند.


این‌ها صحبت‌های لیلا دانشجوی ارشد دانشگاه تهران است که سال‌های طولانی در تهران زندگی کرده و شاهد بوده که چطور دوستان نزدیکش بر سر اجبار به راه‌های خلافی کشیده شده و زندگی و آینده خود را نابود کرده اند.


90 درصد افرادی که با آن‌ها مصاحبه کردیم از تایم ورود و خروج خوابگاه‌های دولتی ناراضی بوده و عمده دلیل ترک خوابگاه‌های دولتی و ساکن شدن در خوابگاه‌های خودگردان را  این مورد عنوان می‌کردند.


این‌ها گوشه‌ای از زندگی دانشجویانی است که به امید تحصیل و  پیدا کردن شغل مناسب، خانواده‌هایشان ان‌ها را با هزار آرزو و امید راهی شهر دیگری  می‌کنند.


افسردگی، پیدا نکردن دوست مناسب، سوءتغذیه، مشکلات پوستی و بهداشتی شدن، نداشتن تفریح مناسب، گرایش پیدا کردن به سیگار و قلیان حتی مواد اعتیاد آور تحت تأثیر دوستان ناباب  و بسیاری دیگر از مشکلات که دانشجویان غیر بومی با آن دست و پنچه نرم می‌کنند از جمله این مسائل است.


علی نوری، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه با ارائه راهکارهایی به خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا در خصوص زندگی دانشجویان غیر بومی گفت: حل مسائل تمام دانشجویان، جهت کیفیت بخشیدن به امر آموزش اهمیت ویژه‌ای دارد. در این میان، مسائل دانشجویان غیربومی که دور از خانواده و بستگان خود زندگی می‌کنند به مراتب بیش‌تر است. دانشجوی غیر بومی؛ به عنوان فردی که  برای تحصیل از شهر خود به شهر دیگری مهاجرت کرده است، تمام ویژگی‌های یک مهاجر را بروز می‌دهد.


این جامعه‌شناس افزود: این فرد در محیط زندگی قبلی خود کنش‌های فردی و اجتماعی و سبک زندگی متفاوتی را تجربه کرده است و اینک در محیط اجتماعی جدیدی قرار می‌گیرد. بدیهی است به میزانی که تفاوت و تضاد بین شیوه‌ها و سبک زندگی جدید و قدیم او وجود داشته باشد، سازگاری فکری، فرهنگی و شخصیتی او نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد. عدم تجانس فرهنگی، می‌تواند سبب انزوا، افسردگی و افت تحصیلی دانشجو شود.


وی ادامه داد: کمبود امکانات برای گذران اوقات فراغت، زمینه بروز ناهنجاری‌های اجتماعی را فراهم می‌آورد. افزایش هزینه‌های زندگی در دانشگاه محل تحصیل، سبب ایجاد مسائل اقتصادی برای دانشجو می‌شود. مسائل دانشجویان غیربومی، زمانی که برای تحصیل از شهرستان‌های کشور به پایتخت مهاجرت می‌کنند، حادتر است. زیرا تفاوت سبک زندگی در تهران با شهرستان‌ها -به‌ویژه شهرهای کوچک و روستاها- بسیار زیاد است. در واقع دانشجوی شهرستانی، دچار شوک فرهنگی می‌شود. تفاوت‌های زیادی بین باورها و آداب و رسوم خود و جامعه جدید احساس می‌کند و نمی‌تواند تصویر روشنی از الگوی رفتاری مناسب در محیط جدید، برای خود ترسیم کند.


این استاد دانشگاه با بیان اینکه دانشجوی مهاجر و غیر بومی با آنکه تلاش می‌کند ارزش‌های جامعه مقصد را تقلید کند اما به از خودبیگانگی فرهنگی دچار می‌شود، اظهار کرد: از خودبیگانگی می‌تواند در مواردی زمینه را برای بروز انحرافات اجتماعی ایجاد کند. مهاجری که نتواند با محیط جدید سازگار شود تلاش می‌کند در مقابل فرهنگ جدید مقاومت کند و با ارزش‌های فرهنگ جدید مقابله کند که پیامد آن هنجارشکنی است.


نوری گفت: ناکافی بودن وام تحصیلی و وام مسکن سبب ایجاد مشکلات اقتصادی برای دانشجویان غیربومی شده است. امکانات فرهنگی، ورزشی و تفریحی بسیار کم و نامناسب است. اغلب دانشجویان از امکانات خوابگاه جهت گذران اوقات فراغت خود ناراضی هستند و دوست صمیمی در آنجا ندارند، دانشجویان غالباً شاهد سیگار کشیدن افراد ساکن خوابگاه هستند و همین موضوع ، سبب یادگیری آنان، هم‌رنگ جماعت شدن و افزایش مصرف سیگار می‌شود.


این جامعه‌شناس نبودن نظارت والدین، دوری از خانواده و تنهایی را عامل افزایش آسیب‌پذیری دانشجویان نسبت به مصرف سیگار و سایر مواد مخدر ذکر کرد و افزود: شاید بهترین راه مقابله با سیگاری شدن دانشجویان، آگاه کردن آنان از خطرات سیگار برای سلامتی‌شان است. برخورد نامناسب مسئولان امور خوابگاه‌ها سبب اضطراب‌ها، درگیری لفظی یا فیزیکی دانشجویان با مسئولان یا هم‌اتاقی‌ها می‌شود.


وی ادامه گفت: در تهران، به دلیل پذیرش زیاد دانشجو، تراکم تعداد دانشجویان در اتاق‌ها زیاد است و همین موضوع، مسائل دانشجویان را افزایش می‌دهد. دانشجو برای فرار از این وضعیت تلاش می‌کند که خارج از خوابگاه سکونت پیدا کند. به دلیل بالا بودن هزینه اجاره در تهران و توان اقتصادی پایین دانشجویان غیربومی، این امکان نیز به‌راحتی برای آن‌ها فراهم نیست. بنابراین باید در جستجوی هم‌خانه باشند. با توجه به عدم شناخت از دیگران، مجبورند با فردی که شرایط اقتصادی مشابه دارد، هم‌خانه شوند و غالباً گزینش و انتخاب فردی با عقاید و سلایق مشترک غیرممکن است که خود تبعات و آسیب‌های بعدی  به دنبال می‌آورد.


نوری با بیان اینکه می‌توان به این موضوع از دریچه دیگری هم نگریست و نباید از نتایج مثبت سکونت در خوابگاه غافل شد، افزود: از مزیت‌های سکونت در خوابگاه برای یک دانشجو، دست یافتن به استقلال است. زندگی دور از خانواده برای دانشجویان این امکان را ایجاد می‌کند که امور شخصی خود را بدون کمک دیگران انجام دهند و یک زندگی متفاوت را تجربه کنند. تغییر شرایط زندگی در خوابگاه‌ها، می‌تواند آن‌ را به محیطی مفرح و دوست‌داشتنی برای دانشجویانی‌که بهترین سال‌های زندگی و جوانی خود را در آن سپری می‌کنند، تبدیل کند.


این جامعه‌شناس در  ادامه و با بیان راه‌کارهایی برای کاهش آسیب‌های خوابگاه‌های دانشجویی اظهار کرد: به نظر می‌رسد دست‌یابی به این هدف، نیازمند افزایش بودجه دولتی نیست؛ فقط کافی است نگرش‌ها تغییر کند. مسئولان دانشگاه‌ها بپذیرند که خوابگاه، متعلق به دانشجویان است و دانشجویان را در اداره خوابگاه‌ها و برنامه‌های مربوطه سهیم کنند. با روشی همدلانه، به سؤالات و مسائل دانشجویان پاسخ دهند. با کمک و هم‌فکری دانشجویان، مقرراتی را برای زندگی در خوابگاه‌ها مصوب کنند و این دستورالعمل‌ها را پیش از ساکن شدن دانشجویان جدید، به آن‌ها آموزش دهند.


وی با ارائه راهکاری دیگر گفت: خوابگاه‌ها باید مانند شرکت‌های تعاونی اداره شوند، به‌نحوی‌که دانشجویان بتوانند اموری مانند فروشگاه، رستوران، کافی‌شاپ و برگزاری اردوهای تفریحی، سالن ورزشی و ... را مدیریت کنند و درآمدهای آن‌ها صرف ایجاد امکانات رفاهی و تفریحی برای دانشجویان شود.


این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر گفت: تعاونی بیش از آن‌که یک سازمان اقتصادی یا نهادی برای تولید اقتصادی و کسب درآمد باشد، یک نهاد اجتماعی است که بزرگ‌ترین سرمایه آن، منابع انسانی و توانمندی‌های اعضای آن است. لذا به میزانی که بتوان از توان و انرژی عظیم دوره جوانی دانشجویان در پیشبرد اهداف آموزشی، پژوهشی و تربیتی استفاده کرد، می‌توان گفت تعاونی خوابگاه‌های دانشجویان هم موفق عمل کرده است.    می‌توان با این سازوکار؛ امید، انگیزه، تلاش و سلامت دانشجویان را بهبود بخشید و در مسیر مطلوب اهداف جامعه هدایت نمود.


انتهای پیام/4076/


انتهای پیام/

ارسال نظر