صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 103

شهید مدافع حرم و آبروی جمهوری اسلامی

شهید بیضایی قبل از شلیک گفت: خدا کند به هدف بخورد. اگر نخورد، آبروی جمهوری اسلامی می‌رود.
کد خبر : 352683

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، شهید محمودرضا بیضایی متولد هجدهم آذر 1360 در تبریز است. وی از دوران دبیرستان به عضویت بسیج درآمد و با فعالیت مستمر در پایگاه مقاومت شهید بابایی با فرهنگ درخشان حماسه، ایثار و دفاع مقدس آشنا گردید.


شهید بیضایی از دوران نوجوانی ورزش کاراته را دنبال می‌کرد و حتی در 12 سالگی به عضویت تیم آذربایجان شرقی درآمد و قهرمان مسابقات بین‌المللی چهارجانبه تبریز  شد.


دوران خدمت سربازی خود را در نیروی هوایی سپاه پاسداران به پایان برد و همین امر زمینه‌ساز علاقه او به این نهاد پربرکت شد. در بهمن ماه سال 1382 دوره افسری را در دانشکده امام علی (ع) سپاه پاسداران آغاز کرد و در شهریور 1385 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. 3 سال بعد ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، تنها دختر او به‌نام «کوثر» است که در اسفندماه سال 1391 به دنیا آمد.


شهید بیضایی با مطالعه فراوان، نسبت به وقایع منطقه‌ای و تحولات جهان اسلام مسلط بود.  وی به زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری تسلط کامل داشت و با آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال 1390  برای تقویت جبهه مقاومت عازم این کشور شد.


سرانجام بعد از دو سال حضور متناوب و نبرد با تروریست‌های تکفیری در بیست و نهم دی ماه سال 1392 در شرایطی که فرمانده محور عملیاتی منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشت، در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به شهادت رسید.


در صفحه 68 کتاب «تو شهید نمی‌شوی»که خاطراتی از این شهید بزرگوار به روایت برادر اوست، چنین می‌خوانیم:


خودش تعریف می‌کرد که به سوری‌ها توپ 106 داده بودیم. مدت‌ها بود نظامی‌های ارتش سوریه نقطه‌ای را با سلاح‌های منحنی‌زن هدف گرفته بودند، ولی نمی‌توانستند بزنند. روزی که آمدم توپ را به آنها آموزش بدهم، بنا بود اولین شلیک را هم خودم انجام بدهم تا آنها ببینند. می‌گفت به نظامی‌های سوری گفتم همان نقطه‌ای را که نمی‌توانید بزنید، همان جا را هدف قرار می‌دهیم. می‌خواستم اجرای آتش بکنم که توی دل گفتم: خدا کند به هدف بخورد. اگر نخورد، آبروی جمهوری اسلامی می‌رود.



می‌گفت: شلیک کردم و به هدف مورد نظر اصابت کرد. بلافاصله از بی‌سیم‌ها صدای فریاد خوشحالی بلند شد. نظامی‌های ارتش سوریه دور ما حلقه زدند. چند دقیقه بعد سروکله فرمانده‌شان هم پیدا شد. آمد از من پرسید: شما درجه‌تان چیست؟ فکر می‌کرد من آدم مهمی هستم. گفتم: من از نیروهای مردمی هستم. می‌گفت بعد از اصابت توپ به هدف توی دلم گفتم خدایا شکرت که آبروی جمهوری اسلامی نرفت. این جمله‌اش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.


انتهای پیام/4104/ 4122/ن


انتهای پیام/

ارسال نظر