دکتر صابریان/////////////////
اورژانس یکی از ارگانهایی است که خیلی کار میکند، البته من خودم از خانواده اورژانس هستم و همسرم تکنسین اورژانس است.
- شما دیگر کامل آشنا هستید.
بله، بهخاطر همین تصمیم گرفتیم فضای اورژانس را بیشتر در خبر بیاوریم.
- خب همسرتان چه میگویند؟ اورژانس تهران است؟
خیر، الان پاکدشت است.
- برای دانشگاه بهشتی.
بله.
- نظرشان چیست؟
حالا سؤالهایش را پرسیده که الان میپرسم.
- وقتی که میآید خانه نظرش راجع به کار چیست؟
مهمترین بحثی که الان داریم، شوهر من بهخاطر سختی کار الان مشکل گردن پیدا کرده است. بهخاطر اینکه بههرحال شما بهتر از من میدانید، اورژانس جاده است، هم خودش الان دیسک گردن پیدا کرده هم یکی از همکارانش که همکُدی خودش است، دچار مشکل شدند، الان 18 سال سابقه کار دارد، بحثی که دارند خیلی فرسایشی است. یکی از سؤالهای من همین بود که باتوجه به اینکه قرار بود جزء مشاغل سخت حساب شوند و این بچهها زودتر بازنشست شوند ولی مثل اینکه این موضوع منتفی شد. یکی از بحثهای من همین بود که آیا بهخاطر اینکه بههرحال کار بهنحوی است که زود آنها را پیر میکند، آیا برنامهای هست که زودتر بازنشسته شوند یا نه، با همین روند عادی باید پیش بروند؟
- درخواست ما بوده، از وقتی که من آمدهام و حدود یک سال و چند ماهی هست و پیگیری کردیم ولی متأسفانه ما تصمیمگیرنده نیستیم، درخواستکننده هستیم. درخواستها را فرستادهایم ولی حقیقتش این است که کل شهرستانها را بازدید میکنند. یعنی آن فشردگی و آن تعداد مأموریتی که در اورژانس تهران بچهها میروند که روزی تا 20 مأموریت هم در پایگاه میروند ولی متأسفانه در شهرستانها چون میگویند این تعداد نبوده، موافقت نکردند که جزء مشاغل سخت حساب شود ولی واقعیتش این است که ما جزء ارگانها و نهادهای امدادرسان هستیم، تعداد خدماتی هم که ما روزانه میدهیم واقعاً چندین برابر بقیه سازمانها است. اگر بخواهیم ماهانه یا سالانه تعداد مأموریتها را بررسی کنیم این مشخص است که مأموریتهای اورژانس قطعاً چندین برابر است ولی این دید را ندارند. ما باید تلاش بیشتری کنیم، این آرم بیشتر دیده شود تا بتوانیم خواستههایمان را محق کنیم، در غیر اینصورت بعید میدانم فعلاً انجام شود. این هم یک پروسه زمانبر است، درواقع ما شروع کنیم تا بخواهد انجام شود یک مدتزمانی طول میکشد و فکر نمیکنم به این سرعت انجام نمیشود. ولی خواستهاش را ما داشتهایم چون واقعاً تکنسینی که در اورژانس کار میکند، وظایف متعددی دارد، بیمار را حمل میکنند، شستشوی آمبولانس هست، سر بالین بیمار هم پرستار هستند، هم پزشک هستند، هم باید تشخیص بدهند، هم کارهای اولیه بیمار را بکنند، رگگیری کنند، اینتوبیشن انجام بدهند اگر نیاز باشد CPR ممکن است مریض احتیاج داشته باشد، همه اینها نشاندهنده این است که استرس شغلی خیلی زیادی دارند. در مواجهه با مصدومانی که دارند، شما موقعی که خدای نکرده در خیابان رد میشوید یک تصادفی میبینید، اگر تصادف جرحی باشد، یک صحنه دلخراش است. شما قطعاً برایتان پیش آمده که با آن صحنهای که میبینید، آن روزتان خراب میشود. این بچههای ما مدام با این صحنه در ارتباط هستند. این استرسها واقعاً انسان را از بین میبرد. ما در اورژانس تهران خیلی تلاش کردیم که رفاهیات این بچهها را افزایش دهیم ولی بههرحال اینها انتظار دارند که طول مدت خدمتشان کمتر باشد، ما هم باید بیشتر پیگیری کنیم تا این انجام شود ولی واقعاً شغل خیلی سختی دارند.
خیلی سخت است و از لحاظ روحی هم خیلی بههم میریزند اینها. بههرحال عصبی میشوند، چون من لمسش میکنم دارم میگویم، من در خانهام لوستر ندارم چون یک مأموریت رفته که لوستر افتاده زمین. میگوید من بدترین صحنهای را میبینم که شما هیچوقت شما نمیبینید. میخواهم آیا اصلاً برنامهای دارید که با این نیروها از لحاظ روحی کار شود؟ البته شاید خیلی ملموس نباشد ولی من که همسرم یک اورژانسی است درک میکنم که این آدم گاهی مواقع چقدر بههم میریزد. از این بابت هیچ راهکاری ندارید برای اینکه یک مقدار این مسائل برای این نیروها تلطیف شود؟
- از زمانی که من آمدم، با توجه به اینکه جنبههای مختلف مسائل را دیدیم، سعی کردیم یکسری کارگاههای روانشناسی برای آنها بگذاریم. اولاً اینکه در اورژانس تهران یکسری روانشناس داریم، با بچهها صحبت میکنند، بچههایی که مشکل داشته باشند مشاورههای اولیه را این مشاوران انجام میدهند. درصورتیکه مشکل اینها با مشاور حل شود که هیچ، اگر حل نشود آنها را به روانپزشک معرفی میکنیم که حالا بخواهد درمان دارویی یا درمانهای دیگری برای آنها درنظر بگیرد. یکسری کارگاه هم داریم؛ کارگاه کنترل خشم داریم، کارگاه کانداپشن، ارتباطگیری با بیمار داریم و کارگاههای مختلف داریم. این کارها دارد انجام میشود و تقریباً میتوانم بگویم در یک سال گذشته بیشتر از 30 کارگاه روانشناسی داشتیم. حتی خیلی از دوستانم خارج از مجموعه آمدند از این کارگاهها استفاده کردند چون کارگاه کنترل خشم چیزی است که الان در جامعه ما خیلی از افراد نیازمند آن هستند. با توجه به شرایط و استرسهای خیلی زیادی که شهر تهران و سایر شهرهای بزرگ جهان دارند، در شهرهای بزرگ معمولاً مردم از این کارگاهها استفاده میکنند که در شهر تهران کمتر است ولی در شهرهای پیشرفتهتر بیشتر است. ما این کار را هم برایشان کردیم، یعنی از نظر روانشناسی و روانپزشکی کاملاً اینها را در حیطه خودمان قرار دادیم چون نیازمند این قضیه هستند. کار دیگری که کردیم که البته ادعا ندارم که خیلی کامل است ولی یکسری کارتهای ورزشی در اختیار اینها گذاشتیم که اینها میتوانند مراجعه کنند به استخرها و مکانهای ورزشی هم تخفیف دارد و هم اینکه لازم نیست پولی پرداخت کنند و میتوانند از همان کارتها استفاده کنند.
آقای صابریان لطفاً یک گزارش چند دقیقهای راجع به کارهایتان بدهید، پیش از اینکه ما سؤالها را شروع کنیم و اینکه یک مشکلی که ما چند وقت پیش با یکی از مقامات قضایی داشتیم این است که بحث شکایتهایی است بر اثر زدوخوردهایی که بعضاً سر بالین بیمار پیش میآید، یعنی حملاتی که به بچههای اورژانس میشود که میگفت مثل اینکه این بزرگترین مشکلی است که بچههای اورژانس با ما خیلی درمیان میگذارند. البته راهکار هم داده بودند اما خواستم بدانم آیا خود اورژانس الان پروندهای دارید که چندتا شکایت در دادگاه داشتید، به کجا رسیده بود، اصلاً لایحهای دادهاید؟ چون مثل اینکه پزشکان یک صیانت قانونی از خودشان دارند و آیا اورژانس هم چنین چیزی را دنبال میکند یا خیر؟
- پس من گزارش را از این مدتی که خودم بودم میدهم. تقریباً پارسال در آبان به مجموعه اضافه شدم. در این مدت تقریباً کارهای خوبی انجام دادهایم. وقتی من به سیستم اضافه شدم یک فرسودگی زیادی در کل منابعی که اورژانس داشت وجود داشت. یعنی اینکه شما هر پایگاهی را میرفتید میدید لوازمی که این افراد دارند استفاده میکنند از کامپیوتر و میز گرفته تا تخت و تشک، هر وسیلهای که بوده بههرحال بسیار فرسوده و قدیمی و غیرقابل استفاده بود. فضا خیلی فضای کثیفی بود و سالها بود که بازسازی نشده بود. از لحاظ تملک باتوجه به اینکه اورژانس تهران از نظر بودجه تملکی خیلی مشکل داشته برای سالهای متوالی خریدی انجام نشده بود، بازسازی هم همینطور و انجام نشده بود. یک فرسودگی خیلی بدی حتی در آمبولانسهای ما اتفاق افتاده بود. ما حدود 120 آمبولانس خیلی فرسوده داشتیم که همه مردم از آنها شاکی بودند. من درواقع وقتی به مجموعه اضافه شدم اولویتم این بود که این آمبولانسهایی که حداقل به مردم خودمان خدمات میدهند، بازسازی شوند. حدود40 دستگاه آمبولانس را سال گذشته توانستیم قراردادش را ببندیم و بازسازی بکنیم. این آمبولانسهایی که من بازسازی کردم حتی موتورشان را هم سعی کردیم دستی به سروگوششان بکشیم که قابل استفاده باشد. هم از نظر کابین عقب، هم کابین راننده و هم موتورش که بازسازی شد ولی بسیار هزینهبر بود و باتوجه به اینکه نوسان قیمتی هم داشتیم یکمقدار کار به سختی خورد ولی بههرحال انجام شد.
پایگاههایی که در اورژانس داشتیم، تا جایی که امکان داشت از نظر بنا و نما بازسازی کردیم. استحکام آنها را تقویت کردیم. وسایل مورد نیاز را تا آنجا که توانستیم خریداری و جایگزین کردیم. اوایلی که من میرفتم بازدید پایگاهها، هر موقع هر پایگاهی که سر میزدم به من میگفتند مثلاً تلویزیون نداریم، دستگاه تصفیه آبمان خراب است، خدمات رفاهی، تختمان، میزمان، صندلیمان خراب است و مشکلات زیادی وجود داشت. من آخرین بازدیدی که داشتم دیروز بود و خواسته بچهها من را خیلی خوشحال کردند. خواستهشان این بود که دربهای پایگاهها را ریموتی کنیم. میگفتند ما خواسته دیگری از نظر تملک و بازسازی پایگاه نداریم. همه کارها انجام شده، تمام وسایل تقریباً نو شده، 70 درصد تملک و دارایی اورژانس تهران در سال گذشته عوض شده، یعنی جنس جدید خریداری کرده و قدیمیها را برداشتیم. این خیلی اتفاق خوبی بود و من خیلی خوشحال شدم. نشان داد که تلاش ما نتیجهای داشته است.
ارتقای سطح توقعشان بوده!
- بله، درواقع چون آن نیازها برطرف شده، یک نیاز جدیدی ایجاد شده. کار خوبی هم هست، اگر تملک آن فضاها با خود ما بود میتوانستیم کمکم این کارها را انجام دهیم ولی با توجه به اینکه پایگاههای اورژانس اغلب جاهایی هستند که ملکیتش با اورژانس نیست و سندش مشکلدار میشود، ما نمیتوانیم این کار را بکنیم. باید یک تعاملاتی بکنیم تا إنشاءالله بعداً بتوانیم از ستاد بحران یا خانههای بهداشت استفاده بکنیم و افرادی که تملک این مراکز را دارند این زحمت را بکشند. البته برای خود پرسنلشان هم فکر میکنم قابلیت خوبی باشد. این اتفاق افتاده. در بحث رفاهی بچهها الان با یک هتل خیلی خوب در مشهد قرارداد داریم. تعداد بچههایی که میروند نسبت به سال گذشته تقریباً 250 درصد افزایش پیدا کرده. سال 95 تعدادی که مراجعه میکردند به هتلی که در مشهد داشتیم حضور یک هزار و 600 نفر بوده. سال گذشته 4 هزار و 500 نفر مراجعهکننده داشتیم به هتلی که قرارداد بسته بودیم در مشهد. از نظر کیفیت هتل هم، هتل بسیار خوبی است. دوباره قرارداد با شمال داشتیم، آنجا هم تعداد مراجعهکنندگان ما بیشتر بوده. پرسنل ما از نظر رفاهی و از نظر کارگاههای آموزشی پیشرفت قابل توجهی داشتند. در مسائل مختلف سعی میکنیم برای آنها گزینههای رفاهی ایجاد کنیم، چه در بحث ورزشی یا چه در بحث زیارت و سیاحت باشد، کارهای مختلفی انجام شده. حالا یک مدتی باید بگذرد، یک چند سالی باید بگذریم تا ببینیم نتیجه کارهایی که کردهایم چه بوده. هدف کلی از اینکه این تغییرات را ایجاد کردهایم این است که پرسنل ما با خیال راحتتری سر بالین بیمار حاضر شوند و مردم ما بتوانند خدمات بهتری را بگیرند. موقعی که افراد خودشان دچار استرس و اضطراب هستند، وقتی که به بالین بیمار هم میرسند، آن کارایی لازم را نخواهند داشت. بههرحال خودشان دچار مشکل هستند و بهجای اینکه سعی کنند فرد را و آن بیمار را نجات دهند، یک گوشه ذهنشان همیشه درگیر مشکلات خودشان است. تعداد پایگاههایی که داشتیم 165 پایگاه بود سال گذشته، الان حدود 192 پایگاه داریم که إنشاءالله تا آخر سال اگر اتفاق خاصی نیفتد فکر میکنم به 200 پایگاه برسیم. اگر به 200 پایگاه برسیم درواقع خیلی از قسمتهایی که درحالحاضر آمبولانس به آن نواحی دیر میرسد، میتوانیم آن قسمتها را پوشش دهیم و اتفاق خیلی خوبی میافتد. تعداد آمبولانسها اگر پایگاههایمان افزایش پیدا کند إنشاءالله به 250 آمبولانس میرسد. الان حدود 230 آمبولانس در شهر تهران داریم. قبلاً تعداد آمبولانسهای فعال ما این عدد نبوده و یک درصدی کمتر بوده. همیشه بین حدود 190 تا 200 نوسان داشته ولی الان مدتهاست که بالای 220 آمبولانس در اورژانس داریم و درحال استفاده هستیم. استقرارهایی که در اورژانس درحالحاضر در تهران توسط اورژانس پوشش میدهیم، تعدادش افزایش پیدا کرده، روزانه بین هشت تا 12 استقرار بهصورت متوسط روزهای مختلف داریم که همه آنها بهبهترین نحو درحال انجام شدن است. اگر دقت کنید در تقریباً یک سال گذشته شکایتی از دیر رسیدن اورژانس در استقرارها نداشتیم. اگر خاطرتان باشد قبلاً در ورزشگاه آزادی خیلی اوقات برای اشخاص اتفاقاتی میافتاد و اینگونه مطرح میشد که اورژانس دیر رسیده یا جاهای دیگر ولی خدا را شکر در این مدت این اتفاق نیفتاد. این کارهایی بوده که انجام شده.
راجع به بحث برخوردی که بود.
- برخوردی که شما فرمودید ما درواقع قانونی نداریم که بتوانیم از بچههایمان دفاع کنیم ولی بهمحض اینکه اتفاقی میافتد، ما مدیرجانشین آن ناحیه، آن قسمت را درگیر میکنیم، حقوقی اورژانس تهران درگیر میشود و از آن فرد شکایت میشود. نیروی انتظامی میآید و آن فرد را بازداشت میکنند یا اقدام مورد نیاز را انجام میدهند. الان تقریباً هشت پرونده باز داریم که هنوز به نتیجه نرسیدهاند ولی تقریباً همه پروندههایی که داشتیم و اقدام کردیم و نهایی شده است، همهشان رأی به نفع اورژانس داده شده. بچههای ما در بدترین جاهای ممکن مأموریت میروند. یعنی بر بالین بیمار میروند. خیلی وقتها اتفاقی افتاده که آن خانواده دچار استرسی شده که شاید بزرگترین استرس آن خانواده در طول مدت زندگیاش بوده باشد. در آن صحنه ممکن است افراد یکسری کارها و حرکاتی بکنند که اصلاً قابل توجیه نباشد ولی خب بچههای ما با این قضیه باید مواجه شوند. اتفاقاً دو هفته پیش بود که دوتا از کارشناسان ما بر بالین بیمار بودند، یک خانم 80 ساله با کنسر متاستاتیک بود که ارِس کرده بود. موقعی که بچههای ما رسیدند این خانم فوت شده بود. بههرحال طبق وظیفه ذاتی که ما داریم بچهها اینتوبیشن انجام دادند و CPR را بهمدت 55 دقیقه برای این خانم انجام دادند که متأسفانه بیمار برنگشته به ریتم حیات ولی پسری که آن خانواده داشته، یک رفتار خیلی بدی داشته. به تکنسینهای ما حمله کرده، دستگاه AED را گرفته که من باید بررسی بکنم، خیلی اتفاق بدی افتاد. تقریباً چهار ساعت کُد ما از چرخه عملیات خارج شد. بهخاطر اینکه اولاً در را روی بچهها قفل کرده. وسایل را گرفته. AED ما را گرفته و AED وسیلهای است که فکر میکنم الان حدود 40 تا 50 میلیون قیمتش باشد. کُد نمیتواند آن را جا بگذارد و برود، بههرحال جزء گمشدههای تملک حساب میشود و بعداً مشکلدار میشود ولی متأسفانه این اتفاق افتاده. بعد از تقریباً چهار پنج ساعت رایزنی ما توانستیم که این وسیله را بگیریم و کُد را آزاد کنیم که برود مأموریت ولی درواقع آن کُد با آن شرایطی که داشته واقعاً الان قابلیت انجام کار ندارد چون اینها ربات نیستند، یکسری انسان هستند که هم احساسات دارند، هم خشم دارند، هم ناراحت میشوند. بههرحال به این بچهها چند ساعت مرخصی دادیم تا توانستند خودشان را ریکاوری کنند و برگردند به فعالیت. این اتفاقها میافتد. ما تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که باید شکایت بکنیم و بعد در دادگاه از پرسنل خودمان دفاع بکنیم. ولی بهنظر من نحوه برخورد با پرسنلی که امدادرسان هستند در کشور ما باید تغییر بکند. ما باید بدانیم کسی که بر بالین بیمار حاضر میشود تا یک حدی میتواند کمک بکند. واقعاً من که یک پزشک هستم خیلی وقتها با خیلی از مریضها صحبت میکنم، با همراه مریض صحبت میکنم و به آنها میگویم واقعاً کار خاصی از دست ما برنمیآید. ما تلاشمان را میکنیم ولی اینکه موفقیتآمیز باشد یا نه، دست ما نیست. مهم فقط این است که تمام تلاشمان را بکنیم ولی متأسفانه برخی افراد این دید را ندارند و انتظار دارند که حتماً موفقیتآمیز باشد. این دست ما نیست. این نگرش باید تغییر کند.
الان میانگین رسیدن اورژانس در کشور و سطح تهران چند دقیقه است؟
- چون من در اورژانس تهران مسئولیت دارم، در مورد زمان متوسط تهران میتوانم صحبت کنم. در اورژانس تهران تقریباً بهطور متوسط 15 تا 16 دقیقه آمبولانسهای ما میرسد. در ساعتهای مختلف این تغییر میکند. موتورلانسهای ما حدود هفت تا هشت دقیقه بر بالین بیمار حاضر میشوند.
استاندارد جهانی چقدر است؟
- استاندارد جهانی که گفته شده زیر 20 دقیقه است در شهرهای پرتراکم و ما در حال حاضر از استاندارد جهانی وضعیت بهتری داریم. در مریضهای مختلف این زمان متغیر است. یک مریضی هست مثلاً دچار ویتک شده، هر یک ثانیهای که شما دیرتر به مریض برسید، احتمال مورتالیتی و مرگ و میر بیمار بیشتر میشود ولی یکسری اورژانسها هستند مثل شکستگی پا و اندامها. این به آنصورت اورژانس نیست. ما میتوانیم زمان بیشتری را به آن اختصاص بدهیم تا آمبولانس برسد ولی برای حوادث قلبی - عروقی باید خیلی تایم سیو کنیم تا به بیمار بهتر برسیم.
آقای دکتر، به دو نکته در گفتههایتان اشاره کردید، یکی بحث فرهنگسازی بود که فرمودید نیاز به فرهنگسازی داریم، یکی هم راجع به بحث حفاظت از پرسنلتان. آیا اورژانس کشور رایزنیهایی با دولت یا مجلس برای ارائه طرح و لوایح دررابطه با همان مصونیت پرسنل اورژانس انجام داده؟ و در مورد فرهنگسازی چه کارهایی را با دستگاههای ذیربط مثل آموزش و پرورش و دستگاههای دیگر داشتهاید؟
- برای بحث قانون بله، ما درخواست دادیم، رایزنی کردیم با مجلس، با نمایندههای مختلف صحبت کردیم، وضعیت کاری اورژانس را شرح دادیم. خیلی وقتها از آنها خواستهایم که بیایند و مأموریت ما را ببینند که به چه شکلی است. این اتفاق میافتد، إنشاءالله با همت آقای دکتر کولیوند رئیس اورژانس کشور انجام میشود. در بحث فرهنگسازی الان داریم برای چهارشنبهسوری کاری میکنیم که إنشاءالله بتوانیم بعد از چند سال نتیجهاش را ببینیم. یک فرهنگسازی است برای بچهها که میخواهیم هم از خودشان مراقبت کنند هم اینکه نحوه برگزاری یک چهارشنبهسوری سالم را سعی میکنیم به آنها آموزش دهیم تا برای خودشان و خانوادهشان و دیگران اتفاق ناگواری نیفتد. بعد از چند سال مشخص میشود که این پروسهای که رفتیم درست بوده یا نه.
طرح را میشود توضیح بدهید؟
- بعداً بیشتر توضیح میدهم. ما میتوانیم در چهارشنبهسوری از وسایلی استفاده کنیم که واقعاً وسایل ایمنی باشد. وسایل دستسازی که در سطح شهر تولید میشود فاقد هرگونه استانداردی است. یکسری وسایل هستند که دارای یک استانداردی هستند و من فکر میکنم اگر اینها بهدست بچههای ما برسد من فکر ایمنیاش خیلی بالاتر از آن باشد که خودشان شروع کنند به ساختن یک وسیلهای که نه خودشان خیلی در موردش اطلاعی دارند، نه نحوه و مکانیسم عملش را بلدند. این خب خیلی بدتر است.
یعنی شما میخواهید یکسری تجهیزاتی را وارد کنید یا با مثلاً با یک ارگانی...
- ما داریم به آنها این آگاهی را میدهیم که استفاده از این وسایل باعث شده این اتفاقات بیفتد. خودشان تصمیم بگیرند که واقعاً دوست دارند خدای نکرده این اتفاق برایشان بیفتد؟ فرهنگسازی یک قسمتش این است که از اتفاقی که افتاده باید عبرت بگیرید، باید ببینید چه نتیجهای داشته، در اینصورت، خودت را ملزم میکنی که این وسیلهای که فلانی به من پیشنهاد داده، وسیله خوبی نیست و باعث این اتفاق شده است. این خودش باعث میشود که خود بچههای ما کمکم توی خودشان ببینند که از چه وسیلهای باید استفاده کنند و از چه وسیلهای نباید استفاده نکنند. چون نسل ما بههرحال عوض شده است. بچههای الان و این نسل درواقع خیلی آنگونه نیستند که گوش بهفرمان باشند. خودشان فکر میکنند، سؤال میکنند چرا این باشد؟ چرا این نباشد؟ وظیفه ما آگاهی دادن است، آگاهی با استفاده از اتفاقاتی که سال گذشته افتاده است. ما نشان میدهیم فردی که از این وسیله استفاده کرده چه اتفاقی برایش افتاده. خودشان میتوانند تصمیم بگیرند. این فکر میکنم بهترین گزینهای است که میتوانیم در اختیار بچهها بگذاریم.
بودجه امسال بههرحال به مجلس ارائه شد. در بحث بودجهای که به اورژانس تعلق گرفت، شما موردی نداشتید؟ طبق آماری که ما داشتیم، بودجه امسال با بودجه سال گذشته یک اندازه است. باتوجه به اینکه کلی افزایش قیمت داشتهایم؛ بههرحال تعمیرات آمبولانس داریم، تجهیزات داریم و ... آیا اورژانس از بودجهای که برایش درنظر گرفته شده رضایت دارد؟
- از سال گذشته تا امسال نوسان قیمت واقعاً خیلی زیاد بود. قسمت اعظم مخارجی که داریم، مخارج مصرفی است که در اورژانس استفاده میشود. از چست لیت گرفته تا آنژیوکد، چست آنژیوکد، سرم، ست سرم، تمام داروها و تمام وسایلی که استفاده میکنیم درواقع وسایل مصرفی پزشکی است. این قسمت که نوسان خیلی زیادی داشت و ما بههرحال نسبت به سال گذشته تعداد وسایل کمتری میتوانیم بخریم. با توجه به اینکه جزء وسایل مصرفی ما، یکسری وسیله با زحمت توانستیم در سال گذشته اضافه کنیم. برای مثال در اورژانس ایران الان برای اولین بار است که در کل ایران داریم از آتل یکبار مصرف استفاده میکنیم. قبلاً آتلی بوده که چندبار مصرف بوده، از این بیمار به بیمار دیگر متصل میشده، حالا خونآلوده بوده یا اتفاقات بد دیگر میافتاده. الان ما از یک آتل یکبار مصرف استفاده میکنیم که به هر بیمار متصل و با همین آتل به بیمارستان منتقل میشود. حالا در بیمارستان میخواهند از آن استفاده کنند یا نکنند ما دیگر به آن مرحله کار نداریم. اتفاق دیگر پتوهای یکبار مصرفی است که الان در اورژانس استفاده میکنیم. قبلاً نمیدانم از اورژانس 115 استفاده کرده بودید یا نه. موقعی که اورژانس میآمد یک پتوهای خیلی کثیفی داشتند. مریض قبلی ممکن بود خونریزی کند، ممکن بود تهوع و استفراغ داشته باشد، آثارش کاملاً بر روی پتو مشهود بود، بهخاطر اینکه یک پتو در هر آمبولانس بوده و استفاده میشده از این مریض به مریض دیگر. الان ما برای هر مریض داریم یک پتوی جداگانه رسکیوپلنکت میدهیم. این نُرم جهانی است و در تمام کشورهای پیشرفته جهان این اتفاق میافتد. هم از هایپرترمی و هم از هایپوترمی جلوگیری میکند، چه در سرما و چه در گرما قابل استفاده است. این نشان میدهد که ما چقدر در هزینه مصرفی بالاتر رفتیم و نیاز بود که اینها دیده شود ولی خب افزایشی که برای بودجه ما دادهاند افزایش خوبی نبود و سال بعد باید ببینیم تخصیص چگونه میشود؛ چه کارهایی را میتوانیم انجام بدهیم و چه کارهایی را نمیتوانیم انجام بدهیمن چون اینها در واقع خرید است. شما موقعی که پول یک جنس را ندهید جنسی به شما تحویل داده نمیشود. از نظر قطعات آمبولانسی که وضعیت خیلی بدتر است. خیلی قیمت قطعات آمبولانسی بالا رفته است. با توجه به اینکه ما یک تعداد محدودی آمبولانس داریم، مجبوریم که اینها را مداوم سرپا نگهداریم. قطعاتش را به هر صورتی که شده باید آماده بکنیم. الان شیشه آمبولانس 315 حدود سه تا چهار میلیون بوده، آخرین قیمتی که به من دادند فکر میکنم 43 میلیون بوده. خب این دیگر واقعاً برای ما قابل خریداری نیست. بیمه هم فکر نمیکنم زیر بار شیشه 43 میلیونی برود. این شیشه خیلی راحت هم آسیب میبیند. ما کُدمان را میگذاریم در خیابان، خیلی وقتها جای پارک مناسبی نیست، میآییم میبینیم خدای نکرده شیشهاش شکسته یا چراغش شکسته؛ خلاصه یک اتفاقی برایش افتاده، این باید عوض شود و قیمتش خیلی بالاست. قطعات مصرفی آمبولانس نظیر لنت و روغن و این مسائل را هم خودتان بهتر میدانید قیمتها خیلی افزایش پیدا کرده. بهنسبت افزایش قیمت بودجه ما تغییر چندانی نکرده، فکر میکنم بودجه اورژانس تهران فقط 20درصد افزایش پیدا کرده است.
رایزنی کردهاید با ریاست جمهوری؟
- بله، خیلی زیاد صحبت کردیم ولی بههرحال تصمیمی است که گرفته شده. با تمام افراد صحبتهایمان را کردهایم که این اتفاق میافتد، ولی خب بههرحال براساس شرایطی که بوده این تصمیم گرفته شده. ما هم تا آنجایی که بتوانیم سعی میکنیم با همین بودجهای که به ما اختصاص دادند کار کنیم و کاری زمین نماند. حالا إنشاءالله بتوانیم موفق باشیم.
سال گذشته بعد از اینکه شما رئیس اورژانس تهران شدید، نرمافزاری بهنام نرمافزار 115 رونمایی شد. وضعیت این نرمافزار الان چگونه است؟ آیا به ثمر رسید و به آن نتیجهای که میخواستید توانستید محقق کنید ماجرا را یا نه؟
- نرم افزار الان دارد کار میکند و خیلی از افراد دارند از طریق اپلیکیشن درخواست آمبولانس میدهند. هدف ما این بود که لوکیشن دقیق مصدوم را بدهد. این اتفاق هنوز محقق نشده. در شرایطی که اتفاقی میافتد، فردی زنگ میزند به اورژانس، این فرد ممکن است رهگذر باشد، ممکن است اصلاً اطلاعی از آن منطقه و لوکیشن نداشته باشد، دیتایی هم که میدهد درواقع دیتای خیلی دقیقی نیست. ممکن است مثلاً شمال به جنوب را برعکس بگوید، یک اتفاقی که خیلی ساده میتواند بیفتد، بعد کل انتقال بیمار، رساندن آمبولانس، همهاش تغییر میکند، اصلاً ممکن است آمبولانس خیلی دیر برسید بهخاطر اینکه آدرس اشتباه داده شده. ولی اگر این لوکیشن در اورژانس داده میشد، کاملاً نقطهزنی میشد، محل دقیق حادثه مشخص میشد.
چهطور شد که به نتیجه نرسید؟
- گفتند که هنوز زیرساختهایش را بهصورت کامل نداریم. یکسری اجازهها میخواست که هنوز محقق نشده.
مشکلش چه بود؟ از کجا باید اجازه میدادند؟ وزارت ارتباطات؟
- خیر، غیر از وزارت ارتباطات، وزارت اطلاعات، قرارگاه ثارالله...
3302
- نرمافزار توان انجام آن کار را داشت ولی اجازههایش داده نشده بود. ما باید رایزنی میکردیم و اجازههایش را میگرفتیم که هنوز موفق نشدهایم. این کلاً یک زیرساخت خیلی قوی میخواهد چه از نظر فیبر نوری که در دیس پچ ما باید حضور داشته باشد چه در سطح کشور چون دیتایی که به این طریق وارد میشود یک حجم بالایی دارد و آن دیتاسنتر ما ممکن است کلپس بکند، ما تمام این چیزها را باید ببینیم ولی هنوز آن اتفاق انجام نشده ولی درخواست آمبولانس از طریق همان اپلیکیشن میتواند انجام شود.
وقتی اجرا شود چه اتفاقی میافتد هم در بحث شما و هم در بحث مردم.
- دیگر نیازی نیست که حتماً با اورژانس تماس بگیرند، وضعیتشان را مشخص کنند. ما موقعی که قرار باشد از طریق گوشی آن فرد یا تلفنی که دارد بتوانیم لوکیشن فرد را بگیریم، آمبولانس ما خیلی دقیق میتواند به آن نقطه برسد، بدون اینکه حتی آدرسی گرفته شود. خیلی از دیررسیدن آمبولانسها بهخاطر این است که آدرس مناسبی به پرسنل ما داده نمیشود. چند بار مجبور میشوند با 800 چک کنند که آدرس چهجوری است؟ مثلاً ما رسیدهایم اینجا آن پلاکی که شما میگویید اصلاً وجود ندارد یا آن کوچهای که شما میگویید وجود ندارد. این خیلی میتوانست کمک کند.
یک بحثی که همیشه مطرح میکردید و گله هم داشتید بحث مزاحمتهای تلفنی بود که برای اورژانس پیش میآید. آیا راهکاری برای حل این ماجرا در نظر گرفته شده یا نه؟
- متأسفانه ما هنوز مشکل مزاحمان تلفنی را داریم!
هنوز هست؟!
- بله!
آمارش را بفرمایید.
- روزانه تقریبا 20 درصد تماسهایی که با اورژانس گرفته میشود مزاحمان تلفنی است.
یعنی میروید سر قرار فیک؟
- همه مدلش است. بعضیها متأسفانه حرفهای نامربوط میزنند، بعضیها هستند که دیتای اشتباه میدهند. یعنی میگویند مثلاً من دچار چست پین شدهام، میروید میبینید آدرس اشتباه بوده، اصلاً چنین فردی وجود خارجی ندارد. بعضیها هم هستند که مشتری ثابت هستند. روزانه 60 تا 70 بار با اورژانس تماس میگیرند. این خیلی بد است و من واقعاً باورم نمیشود. موقعی که شما یک استیشن 115 را از چرخه خارج میکنید، یک فردی که نیاز داشته از خدمات 115 استفاده کند، مجبور میشود که پشت خط بماند و نتواند بهموقع از خدمات استفاده کند و همین مسئله ممکن است باعث مرگ و میر یک فرد شود! خیلی ساده!
آیا میخواهید بیشتر به بحث اپلیکیشن بپردازیم و روی آن زوم کنیم؟
- خیر. آن باید طبق روالش انجام شود ولی الان بیشتر تماسهایی که با اورژانس گرفته میشود تماس تلفنی است. ما ابتدا باید این طرف فرهنگسازی مناسب بکنیم که تماسها باید واقعاً اورژانسی باشد.
در این مورد چه کار میشود کرد؟ هیچ راهکاری با مخابرات یا شرکتهایی که میتوانند در این مورد کمک کنند انجام شده یا نه؟
- ما از این افراد شکایت کردیم!
از همان 60 تا 70 مشتری ثابت؟!
- بله، از آن شمارهها شکایت کردهایم ولی هنوز به جایی که ما میخواستیم نرسیدیم. اگر بشود که حتی یک برنامهای درست کنیم با این افراد مصاحبهای انجام شود و علت این تماسها را جویا شویم، فکر میکنم خیلی خوب باشد.
البته بخشیاش را میتوانید مثل نیروی انتظامی یا جاهای دیگر که انیمیشنسازی میکنند، خیلی واقعاً فرهنگسازی شد مثلاً در بحث کلاهکاسکت و کمربند ایمنی اما چنین چیزی در بحث اورژانس نداریم.
- کلاهکاسکت و کمربند بعد از چندین سال فرهنگسازی شد. اورژانس را الان ما داریم انجام میدهیم. آقای دُرآبادی در جریان هست. یکسری موشنگرافی برایش درست کردهایم ولی تا وقتی که واقعاً بهنظر من صدا و سیما باید ورود کند. این قضیه باید به مردم تفهیم شود که کار اورژانس چیست؟ واقعاً چه مواقعی باید با اورژانس تماس گرفته شود. بعضی از افراد واقعاً تقاضاهای غیرمنطقی دارند. مثلاً فردی میگوید ما یک مریضی در خانه داریم، من بهمحض اینکه زنگ میزند روزانه چک میکنم، که شما آماده هستید برای مریض ما آمبولانس بفرستید یا نه؟ خب این واقعاً غیرقابل انجام است. افراد مراجعه میکنند میگویند به ما کُدی بدهید که ما با آن کُد تماس بگیریم مستقیماً برای ما آمبولانس بفرستید. این کُد برای هیچکس وجود ندارد. هر کسی زنگ میزند 115، من خودم آمبولانس بخواهم زنگ میزنم 115 میگویم آمبولانس بفرستید. دیگر غیر از این نیست. خواستهها متعدد و متفاوت است ولی باید فرهنگسازی شود. باید مشخص کنند که موقعی که ما یک آمبولانس را از چرخه خارج میکنیم، ممکن است فردی که میتوانست با رسیدن بهموقع به مرکز درمانی جانش نجات پیدا کند، از بین برود.
شاید رایگان بودن اورژانس این توقع را برای مردم ایجاد میکند که در هر لحظهای، طرف سرما هم میخورد زنگ میزند اورژانس که حالا یک اورژانس بیاید و فکر میکنند که حتی قرص سرماخوردگی را هم نیروی اورژانس باید برایشان بیاورد. حالا ما یک بحثی داشتیم در مورد استانی شدن اورژانس که در خیلی از استانها اتفاق افتاد غیر از تهران. آیا این به نتیجه رسید؟ یا دانشگاهها از این کار جلوگیری میکنند یا اورژانس تهران نمیخواهد این اتفاق بیفتد! درصورتیکه این ماجرا در مجلس هم مطرح شد ولی هنوز مسکوت است و این اتفاق نیفتاده. درصورتیکه اورژانسهای دانشگاهی خودشان خیلی دوست دارند بیایند زیر نظر تهران چون امکانات بچههای تهران بیشتر است. آیا در مورد این ماجرا فکری شده است؟
- سال گذشته این قضیه بود، ما هم پیگیری کردیم، رایزنی کردیم، بازدید کردیم و بودجهای که برای گرفتن این اورژانس دانشگاهها نیاز بود را مکتوب به سازمان دادیم. اورژانسهای شهرستانهای تهران تا رسیدن به استاندارد تهران خیلی هزینه دارند. نیاز به یک ریکاوری کامل دارند که یک بودجهای میخواست که متأسفانه با توجه به اینکه بودجه امسال کانترکتت شد، در بودجه ما در نظر گرفته نشد که ما بتوانیم آنها را به سیستم خودمان اضافه کنیم وگرنه اگر بودجه را به ما میدادند ما مشکلی در گرفتن اورژانسها نداشتیم. موقعی که ما اورژانسهای شهرستان را به اورژانس تهران متصل کنیم، اولین اتفاقی که میافتد 30 درصد مأموریت آن اورژانسها بالاتر خواهد رفت. خب باید زیرساختش دیده شود وگرنه درواقع ما کاری نمیتوانیم انجام بدهیم و شکایتی ما افزایش پیدا میکند. ما باید این زیرساخت را ببینیم، این توان عملیاتی را ببینیم، بعد پا پیش بگذاریم بگیریم یک قسمتی را وگرنه همینجوری گرفتن یک قسمت کمکی به مردم نمیکند. درواقع استانی شدن اورژانس تهران، هدفش این است که بتواند خدمات یکپارچهای به تمام افراد برساند که باید شرایطش را هم داشته باشد که متأسفانه بودجهاش محقق نشد.
یعنی الان منتفی است؟
- احتمالاً برای سال 98 بله. چون در بودجه ما که اصلاً دیده نشده. قرار بود یک بودجهای اضافه بر سازمان به ما داده شود که آن را درواقع قبول نکردند و فعلاً منتفی است.
تعداد بچههای اورژانس در تهران چند نفر است، چگونه جذب میشوند؟ یک جوانی میخواهد بیاید به اورژانس چهکار باید بکند، چگونه جذب میشود، مراحل این کار را توضیح بدهید و اینکه چندتا پرسنل دارید و آیا این تعداد پرسنل کافی است یا خیر؟
- الان در اورژانس تقریباً 2 هزار و 300 نیرو داریم. حدود یک هزار و 200 نفر نیروی رسمی، قراردادی و پیمانی یا وضعیتدار داریم، حدود یک هزار و خردهای هم نیروی شرکتی داریم. یعنی با یک شرکتی قرارداد بستهایم و از آن طریق نیرو میگیریم. افرادی که تمایل داشته باشند در اورژانس 115 فعالیت بکنند، در اورژانس تهران ثبتنام میکنند، یک آزمونهایی ما بهصورت دورهای برگزار میکنیم. بعد از اینکه آزمون را برگزار کردیم، اگر از نظر تئوری قبول شده باشند به مرحله عملی میرسند. یک تست عملی از اینها گرفته میشود. چند قسمت را ما به مراحل جذب نیرو اضافه کردهایم. یکی اینکه نیروها طب کار میروند تا بررسی شود که وضعیت سلامت جسمیشان در چه حد است. آیا میتوانند فعالیتهای اورژانس را انجام بدهند یا نه. خدای نکرده ممکن است یک فردی دیسک کمر داشته باشد و نداند، جوان است و خبر ندارد، وارد سیستم شود و بعد از یک مدت دچار آسیب شدید کمر شود. ما میخواهیم جلوگیری کنیم از این آسیب. درواقع این فرد موقعی که معاینه میشود و مشخص میشود که توانایی انجام کارهای سنگین را ندارد، ما از ایشان عذرخواهی میکنیم و نمیتوانیم از این نیرو استفاده کنیم. با توجه به گستردگی شهر تهران یک قسمتی که در آموزشهایمان گذاشتهایم، این افراد میروند و در کلاسهایی که تاکسیرانی برگزار میکند با شهر و منطقههای آن بهصورت خیلی مشخص و خوب آشنا میشوند. یکسری کلاسهای تکمیلی داریم، اگر کسی در کارهای عملی مشکلی داشته باشد، چه در ایروی منیجمنت، چه در درمانهای دارویی، کلاسهای مختلفی را برایشان میگذاریم تا به حد مکفی برسند و بعد به چرخه ما اضافه شوند. از نظر یک قسمتی که تا حالا بررسی نمیشده، سلامت روان افراد است. افرادی که وارد چرخه میشوند با روانشناس صحبت میکنند و اگر روانشناس تشخیص بدهد فرد دچار یکسری مشکلات استرسی و روحی است، اینها را هم در اورژانس استفاده نمیکنیم. چون فردی که دچار مشکلات بدنی و مشکلات روحی است، در اورژانس با توجه به اینکه کارش سنگین است و استرسهای لحظهای فراوان بهش اضافه میشود، درواقع فرد دچار آسیب خیلی شدیدی میشود. ما میخواهیم این فرد آسیب خیلی شدید نبیند. این کار تا حالا در اورژانس تهران انجام نمیشده. هر فردی میآمده خیلی سریع میگرفتند و وارد چرخه میکردند. اولاً این فرد مشخص نبود که واقعاً میتواند حالا بهصورت یکنفره یا دو نفره عملیات را انجام بدهند یا نه. چون بالین بیمار بههرحال یک شرایط خاصی دارد. آنجا شما باید بتوانید قدرت تصمیمگیری داشته باشید، قدرت انتقال به پزشک داشته باشید تا بتوانید شرایط واقعی بیمار را به پزشک انتقال بدهید. آیا بیمار واقعاً نیاز به انتقال به بیمارستان دارد؟ واقعاً ندارد؟ مریض واقعاً مشکلش چیست؟ مشکلش قلبی است؟ مشکلش گوارشی است؟ اینها همه را ما باید به یک سطح استانداردی برسانیم، قبل از آن نمیتوانیم استفاده کنیم و این کارهایی است که انجام شده.
تحصیلات این گروه باید چه باشد؟
- همان مثل گذشته، کارشناس پرستاری، کارشناس بیهوشی، یا تکنسین فوریتهای پزشکی باشند میتوانند به ما کمک کنند.
جدیداً نیروهای اورژانس میگویند ظاهراً یک قانونی آمده که فقط 20 دقیقه میتوانند بالای سر بیمار باشند! خب اگر یک بیماری نیاز بیشتری داشته باشد و مثلاً بخواهند نوار قلب بگیرند چگونه است؟
- نه، اینجوری نیست. یک طرحی را تقریباً 4 ماه پیش شروع کردهایم. در اورژانس تهران تعداد آمبولانسهایمان از تعداد استاندارد خیلی کمتر است و تقریباً از نصف کمتر است. ما فاقدی در شبها و در مواقع بحران خیلی داشتهایم. کاری که کردیم آمدیم رصد آنلاین کُدهایمان را انجام دادیم، یعنی فردی که بر بالین بیمار حاضر میشود، یک مدت زمان استانداردی داریم برای بالین بیمار مثلاً 15 دقیقه، اگر اضافه شود با او تماس میگیرند و میگویند مشکل شما چیست؟ آیا مریضتان مشکل دارد یا اینکه نه، اتفاق دیگری افتاده. این کمک میکند به ما. اولاً از پرت شدن منابع ما جلوگیری میکند. یک فردی واقعاً نیاز دارد که ما یک ساعت بالای سرش باشیم، خب بچهها بالای سرش میایستند و کارش را انجام میدهند، یکسری مواقع هم واقعاً نیاز نیست. بچهها باید برگردند به چرخه عملیات، باید مأموریت بعدی را بگیرند. موقعی که مأموریت در اورژانس میماند مساوی است با همان چیزی که مردم میگویند بعضی وقتها یک ساعت آمبولانس نرسیده! فاقدی داریم، آمبولانس نداریم، ما در واقع با این کاری که در چهار ماه گذشته انجام شد، توانستیم 50 آمبولانس را عملاً به چرخه اضافه کنیم. یعنی عملاً اضافه نشده ولی با کاهش تایم مأموریتها توانستهایم مأموریتها را کم کنیم و آمبولانس بیشتری در آن واحد داشته باشیم برای استفاده و این باعث شده تعداد مأموریتهای ما بالا برود. تعداد انتقالیهای ما رفته بالا. این خیلی کمک بزرگی کرده. تقریباً مأموریتی که سال گذشته میرفتیم حدود 2 هزار و 100 تا 2 هزار و 200 مأموریت بود، درحالحاضر حدود 2 هزار 800 تا 2 هزار و 900 مأموریت روزانه داریم. این مسئله خیلی اتفاق خوبی است و درواقع پایش آنلاین است و در خیلی از کشورها هم انجام میشود. با توجه به اینکه آمبولانسهای ما GPS فعال دارند، جیاوفنس فعال دارند، مشخص است کجا ایستادهاند، کجا بیش از حد ماندهاند، یا در بیمارستانها، خیلی وقتها ماندگاری در بیمارستانها داریم، میبینیم یک آمبولانس ما 20 دقیقه، نیم ساعت، 40 دقیقه و بعضی مواقع خیلی بیشتر در یک بیمارستان منتظر میماند، خب باید باهاش تماس بگیریم ببینیم علتش چیست واقعاً؟ آیا تخت ندارد؟ اگر تخت ندارد که باید اعلام 106 میکرده به دیس پچ ما که بیمار برایش نفرستیم. هر اتفاقی بیفتد، آمبولانس ما را بخواهد از چرخه خارج کند، جلویش را گرفتهایم.
روزانه چند مأموریت دارید؟
- تقریباً بین هفت تا 9 هزار تماس تلفنی داریم، از این تعداد حدود 20 درصد معمولاً مزاحمان هستند، مگر اینکه مزاحمان جایی باشند و نتوانند تماس بگیرند! بقیهاش مأموریت است. عملیاتهایی که منجر به اعزام آمبولانس یا موتورلانس میشود، تقریباً روزانه بین 2 هزار و 800 تا 3 هزار و 200 مأموریت داریم.
بقیهاش تلفنی است؟
- بقیهاش تلفنی منیج میشود. از این تعداد بین حدود800 تا 900 مورد به بیمارستان انتقال پیدا میکنند. اگر تعداد مأموریتها را بخواهید سالانه بررسی کنید، یک افزایش تقریباً 30 درصدی نسبت به سال گذشته داشتهایم. این امر نشاندهنده این است که هم فعالیت ما بیشتر شده، هم بیماری که بر بالینش حاضر شدهایم، انتقالی بیشتری به بیمارستان داشتیم. البته نکتهای که فرمودید در مورد بیمارستانهای خصوصی، این مسئله وجود دارد و تقریباً 19 درصد افراد درخواست انتقال به بیمارستان خصوصی دارند که اورژانس تهران اصلاً اجازهاش را ندارد که به این بیمارستانها انتقال بدهد.
برای تکنسین خانم هم برنامهای داریم یا نه؟
- یک اتفاقی که در اورژانس تهران تقریباً از سال گذشته افتاده، ما سه کُد بانوان فعال کردهایم. در شهر تهران یکسری اتفاقات هست که عملیاتهای ویژه حساب میشود و در نقاطی است که آقایان خیلی راحت نمیتوانند بر بالین بیمار حاضر شوند. مثلاً یک موقعی است در استخر بانوان اتفاق میافتد، واقعاً تکنسین ما چگونه میخواهد بر بالین بیمار حاضر شود. این سه کُد را از سال گذشته فعال کردهایم و خیلی راحت اینگونه مأموریتها را انجام میدهند. معمولاً این کُدهای بانوان بین هشت تا 10 مأموریت میروند. فعالیتشان خوب بوده و توانسته کمک زیادی به ما بکنند.
میخواهید افزایششان بدهید یا نه؟
- فعلاً نه. با توجه به بودجهای که داریم در بحث افزایش باید خیلی با احتیاط جلو برویم. اگر ما یک پایگاهی را افتتاح کنیم، بعد هزینه نیرو و هزینههای جاریشان را نتوانیم بدهیم شکل خیلی بدی خواهد داشت.
بحثی در حذب نیرو در اورژانس مطرح بود که میگفتند بهخاطر کمبود نیرویی که اورژانس دارد، از افراد غیرمتخصص استفاده میشود. گویا فراخوانی داده شده کسانی که تخصصی در امداد و سوانح و نجات دارند میتوانند بیایند کمک اورژانس. این خبر صحت دارد یا خیر؟ اگر چرا از بچههای دانشگاهی استفاده نمیکنیم؟
- ما کمبود نیرو داریم ولی کمبود نیرویمان را به این شیوهای که گفتید نمیتوانیم تأمین کنیم. قبلاً در اورژانس، امداد سوانح فعالیت میکرد ولی الان تقریباً نداریم، بهخاطر اینکه موقعی که بر بالین بیمار حاضر میشوند، آن فردی که حاضر شده باید شرایط احراز داشته باشد. گفتم یا کارشناس بیهوشی یا کارشناس پرستاری یا کارشناس فوریتها میتوانیم داشته باشیم، غیر از این موارد اگر فردی باشد و خدای نکرده اتفاقی بیفتد و از ما شکایت کنند، ما محکوم میشویم و ما کاری نمیکنیم که بخواهیم محکوم شویم. این شایعات درواقع موجسواری است.
در مورد امداد هوایی، بههرحال در تهران شرایط استفاده از امداد هوایی خیلی کم است و هلال احمر در این حوزه یکمقدار بیشتر از اورژانس ورود پیدا کرده.
- در شهر تهران؟
صحبتی که با بچههای هلال احمر داشتیم میگفتند بهخاطر امکانات بیشتری که دارند. کلاً در بحث امداد هوایی چه کارهایی کرده و چه برنامههایی دارید؟
- ما در شهر تهران از یک بالگرد هواناجا استفاده میکنیم که از سالهای گذشته هم هست. روزانه اگر مأموریتی به امداد هوایی نیاز داشته باشد از این بالگرد استفاده میشود. همین روز گذشته یک حادثه تصادفی داشتیم که 6 مصدوم داشت و هر 6 مصدوم با همین امداد هوایی به بیمارستان بعثت انتقال پیدا کردند. ما از امداد هوایی استفاده میکنیم اگرچه در بحث امداد هوایی با خطوط قرمزی در تهران مواجه هستیم ولی در سایر نقاط تهران خدمات امداد هوایی را داریم و انجام میدهیم. روزانه هم برای بیمارستان بعثت، بیمارستان هفت تیر، بیمارستان امام خمینی(ره) یا برای بیمارستانهای دیگر از امداد هوایی استفاده میکنیم. در شهر تهران بهغیر از اورژانس تهران بعید میدانم بیمارستان از بالگرد یا آمبولانس کسی اصلاً بیمار را قبول کند. بههرحال صحبتهایی که گفته میشود باید بررسی شود که واقعاً صحیح است یا نه؛ اما در تهران با توجه به جمعیتی که دارد به ازاء هر یک میلیون نفر یک بالگرد نیاز داریم و تعدادش مشخصاً خیلی کمتر است ولی آن تعدادی که ما داریم، یعنی همان یک بالگردی که الان موجود است و یک قرارداد جدید هم درحال انعقاد داریم که إنشاءالله عملیاتی شود و یک بالگرد دیگر به تهران اضافه شود، با دو بالگرد فعالیت خواهیم کرد.
با شهرداری تعامل نکردید برای اینکه فضای بیشتری در اختیار قرار دهد تا بیشتر بتوان از این وسیله استفاده کرد؟
- با همهجا رایزنی کردهایم. با شورای شهر تهران، با شهردار تهران، آقای افشانی که قبلاً بودند، آقای حناچی که جدید آمدهاند، با همهشان رایزنی کردهایم برای پدهای بالگردی که تهران نیاز دارد. اگر خدای نکرده در تهران اتفاقی بیفتد، راهها که از بین میرود، پس آمبولانسهای ما غیرفعال میشود. از دو روش میتوانیم استفاده کنیم، یکی موتورلانسهای ما هستند که میتوانند کارایی داشته باشند، یکی هم بالگرد است. اگر یادتان باشد سال گذشته هم ما یک حادثه تقریباً زلزله داشتیم در تهران که حواشی زیادی ایجاد کرد، ما تقریباً 35 نقطه را برای پد بالگرد به شهرداری، به مدیریت بحران و به جاهای مختلف نامه زدیم و درخواست کردیم که این 35 نقطه را به ما بدهند ولی هنوز محقق نشده است. بههرحال ما ارگانی هستیم که فقط میتوانیم جانمایی کنیم و درخواست بدهیم. با بودجهای که ما داریم نه میتوانیم جایی را درست کنیم، نهمیتوانیم بالگرد بخریم، تملک بالگرد هم نداریم و تمام بالگردها استیجاری است.
؟؟؟ شهرداری؟
- شهرداری که در سال گذشته در حال تغییرات بود. باید ببینیم با ورود آقای حناچی چه اتفاقی خواهد افتاد.
یکی از نکات جالب در حادثه تأسفبار دانشگاه آزاد اسلامی، بالگردی که سر صحنه آمد، بالگرد اورژانس تهران بود، منتهی از پد ورامین آمد! یعنی این چنین مسافت طولانی را طی کرد.
- بله، خیلی طول کشید تا بیاید.
مگر شما در ستاد بحران شهرداری تهران، که در 5937 است، آنجا پد بالگرد ندارید؟
- خیر، پد فعال نداریم. بالگرد باید یکجا استقرار داشته باشد. این استقرارش همانجاست که آقای درآبادی فرمودند. از آنجا تا بخواهد بیاید وسط شهر تهران زمان خیلی زیادی میبرد. اصلاً علت اینکه ما اینقدر روی بوستان ولایت اصرار داشتیم و درخواست داشتیم که آنجا را به ما بدهند درواقع همین بود. یک نقطهای است که دقیقاً در مرکز شهر تهران است. اگر آنجا استقرار بالگرد داشته باشیم به تمام نقاط با یک تایم مناسب میتوانیم برسیم.
با کجا هماهنگ کردهاید؟ با شهرداری؟
- با همه جا! با شهرداری، با قرارگاه ثارالله، با مدیریت بحران، در واقع خودم بارها به شهرداری منطقه 19 مراجعه و درخواست کردهایم که آن منطقه برای اورژانس باشد و خدای نکرده اگر اتفاقی در شهر هم بیفتد درواقع یک جایی نیاز داریم که تریاژ تخلیه را انجام دهیم. بوستان ولایت با توجه به فضایی که دارد، بهترین جا برای این اقدام است. هم امکان پرواز بالگرد دارد، هم سولههایی دارد که میتوانند بهصورت بیمارستانی اداره شوند و کاملاً کاراست و در حوادث بحرانی خیلی میتواند به شهر تهران کمک کند.
درحالحاضر با خود ستاد بحران شهرداری هماهنگی دارید درخصوص...
- ما رایزنی کردهایم که آن نقطه را به ما بدهند ولی هنوز آن نقطه بهصورت کامل به ما تحویل داده نشده است.
چون مونیتورینگ آنجا فعال است و الان رصد میکنند.
- مونیتورینگ مدیریت بحران را میفرمایید؟ بله، آنجا ما یک نیروی دائمی داریم بهصورت شیفتی که آنجا را پایش میکنند. در قسمت کنترل ترافیک شهرداری نیرو داریم برای هماهنگی بیشتر.
در بعضی از کشورها وقتی با شماره 112 تماس گرفته میشود...
- البته در کشورهای مختلف این شماره تفاوت دارد.
وقتی با آن شماره تماس گرفته میشود، اورژانس و پلیس و آتشنشانی همزمان با هم میروند ولی در کشور ما بهفرض زنگ میزنند اورژانس، اورژانس وقتی میرسد بالای سر صحنه میبیند که ماشین اینقدر بههم ریخته است که باید آتشنشانی بیاید کمک کند تا مثلاً درها را باز کنند یا عملیات انجام بدهند یا بهفرض پلیس باید آنجا باشد تا اموالی از مردم گم نشود. درحالحلاضر بهخاطر این عدم هماهنگی، زمان طلایی افراد مصدوم بهشدت تلف میشود؛ آیا برنامهای برای اینکه این مسئله در کشور ما محقق شود دارید؟
- الان چند وقتی است که دنبال یک دیسپچ مشترک تخصصی هستیم. این دیسپچ مشترک تخصصی درواقع تمام ارگانهایی که خدمات میرسانند، در کنار هم مینشینند و براساس حادثه و اتفاقی که افتاده تصمیمگیری میشود که چه نیرویی باید عملیات را بهعهده بگیرد. هم آتشنشانی، هم اورژانس و هم پلیس در تمام کشورها در کنار هم هستند. یعنی یک ساختمان SOS دارند که هم اورژانس هست، هم آتشنشانی هست و هم پلیس هست. در تهران هم صحبتها و رایزنیهایی در مورد یک دیسپچ مشترک انجام شده که اتفاق بیفتد ولی بههرحال در تهران و با توجه به شرایطی که دارد قطعاً نیاز دارد یک ارگان قویتر که مسئولیت بیشتری دارد مثل وزارت کشور پیگیر کار باشد تا هم از نظر فضایی که میخواهند ایجاد بکنند، فضای مناسبی باشد و هم اینکه سازمانهای مختلف را مقید کنند که حتماً با هم همکاری کنند و این کار انجام شود. این کار بسیار مفید است و ما هم در وزارت بهداشت پیگیر هستیم که این اتفاق بیفتد تا هم پرتی منابع ما کمتر شود و هم این تعاملات با هم بیشتر شود.
این دستگاههای شوکی که قرار است در مغازهها و فروشگاهها کارگزاری شود را یک توضیحی بدهید، بعد آیا اورژانس متولی آموزش اینها میشود؟ آیا مگر امکان دارد که اشخاصی که تخصص استفاده این وسایل را ندارد آنها را بهکار ببرد؟
- AEDR قرار شده که در تمام کشورهای جهان و در شهرهای پیشرفته در مکانهای عمومی و پرتراکم دستگاههای AED داریم. AED یک اکسترنال دفیبریلاتوری است که بهصورت اتوماتیک است و قابلیت صحبت دارد و به فردی که میخواهد از آن استفاده کند راهنمایی میدهد. موقعی که شما قصد استفاده از این وسیله را دارید، به شما کاملاً توضیح میدهد که این پدها را کجا بگذارید، ریتم مریض چه هست، میتوانید شوک بدهید یا خیر، CPR را ادامه بدهید یا خیر. اصلاً برای مکانهای عمومی دیده شده بهخاطر اینکه راهنمایی خیلی خوبی دارد. بههرحال خریداری این دستگاهها بودجه خیلی زیادی میخواهد که اصلاً به عهده ما نیست. اگر خریداری شود و اگر کمکی در آموزش نیاز باشد اورژانس تهران همکاری میکند ولی اتفاق خیلی خوبی است، با توجه به اینکه یکسری آریتمیها هست که هر ثانیهای که زودتر با دفیبریلاتور بتوانیم به بیمار شوک بدهیم احتمال مرگ و میر بیمار کمتر میشود. مثلاً مریضی که ویتک یا ویاف میکند اولین شوک برایش خیلی مهم است که چه زمانی ما اولین شوک را به او میدهیم، احتمال ماندن بیمار خیلی بیشتر میشود. بهخاطر همین در مکانهای عمومی گذاشته میشود، در مواقع لازم استفاده میشود، خیلی هم نتیجه خوبی میدهد.
بحثش است که به ایران بیایید؟
- بله، از سال گذشته بحثش است اما اینکه بودجهاش از کجا تأمین میشود، چهجوری خریداری میشود، من در جریانش نیستم.
بهعنوان آخرین سؤال، الان طرحی برای آموزش برای اقشار دارید؟ دانشآموزان، معلمان، خبرنگاران و کسانی که میتوانند در مواقع بحران کمک کنند یا مشاور اورژانس بشوند.
- یک طرحی است بهعنوان بایاستندر یعنی اولین فردی که مصدوم را میبیند خودش بتواند یکسری اقدامهای اولیه را انجام دهد تا نیروهای اورژانس برسند. این کاری است که با آموزش عمومی در سطح جامعه میتواند انجام شود، اتفاق خیلی بزرگی هم هست چون احتمال مرگومیر و مورتالیتی و حتی موربیدیتی را بیاورد پایین. ما آموزشهای عمومی گذاشتهایم. هر فردی که نیاز داشته باشد که آموزش کمکهای اولیه را ببیند یک شماره تلفنی را گذاشتهایم که به آن شماره تلفن زنگ میزنند، زمانبندی میکنند و به آنها آموزش میدهند. اگر ارگانهایی نیاز داشته باشند که این خدمات را بدهیم، یک رایزنی میکنند و ما آموزشهای لازم را به آنها میدهیم و مشکلی در این زمینه نداریم. چه در لوکیشن خودمان باشد چه لوکیشن طرف مقابل باشد میتوانیم این خدمات و آموزشها را بدهیم. این آموزشها درواقع بحث همان فرهنگ سازی میشود، ما میفهمیم که کار اورژانس اصلاً چی هست، کی میتوانیم خدمات بدهیم، برای چه کارهایی نیاز هست که اورژانس را درگیر کنیم، چه کارهایی نیاز نیست و کار واقعی اورژانس چیست. تا وقتی هم که اورژانس برسد درواقع یکسری کارهای اولیه است مثل باز کردن راه هوایی که میتوانید به فرد خیلی کمک جدی بکنید. من چند سال پیش در جاده فشم داشتم میرفتم یک تصادفی شده بود. آنموقع من فکر کنم سال دوم یا سوم پزشکی بودم. یک ماشینی چپ شده بود و یک فردی از ماشین افتاده بود بیرون، فرد نفس نمیکشید. کسی که در کنار من بود یک پزشک بود ولی با یک خودکار، کلاتی که توی حلق بیمار بود خیلی راحت درآورد و بهمحض اینکه درآورد، فرد شروع کرد تنفس کردن. همین آموزشهای اولیه را اگر افراد جامعه ببینند میتوانند خیلی کمککننده باشند.
میشود از ظرفیت دانشگاه هم استفاده کرد.
- از ظرفیت همه قسمتها میتوانیم استفاده کنیم ولی آموزش دادن خودش دوباره فرد میخواهد. من باید یک فردی را استخدام کنم بگذارم برای آن قسمت، اینهم بودجه میخواهد. اینها همه مثل یک زنجیر به هم متصل است. الان برای دانشآموزان کاری که میکنیم، چهارشنبهسوری را داریم به آنها آموزش میدهیم. یعنی در مدارس، در مساجد، در مجتمعها حاضر میشویم و یک کلاس میگذاریم که در آن هم فیلم است، و اتفاقاتی که سالهای گذشته رخ داده نشان داده میشود، هم اینکه چه فردی از چه وسیلهای استفاده کرده و چه پیامدی داشته، همه اینها را داریم به آنها نشان میدهیم. این درواقع یک فرهنگسازی میشود برای بچهها که چگونه از خودشان مراقبت کنند. باید ببینیم بعد از اینکه این کلاسها گذاشته شد، چهارشنبهسوری برگزار شد، مصدومان امسال نسبت به سال گذشته چه تغییری کرده. ما براساس آن معیار میتوانیم نتیجه را بهدست بیاوریم که چه کار کردهایم، مفید بودیم، مفید نبودیم، چه مشکلاتی داشته که برای سال بعد إنشاءالله بتوانیم نواقصمان را کمتر کنیم. هر طرحی میآید بههرحال کامل نیست، نیاز دارد بررسی و تکمیل شود و برای سالهای بعدی بتوانیم استفاده کنیم ولی هدفمان این است که اگر بتوانیم حتی یک مصدوم هم از مصدومان چهارشنبهسوری کم کنیم برایمان بسیار مهم است.
- البته یک نکتهای هم عرض کنم که اورژانس این آمادگی را دارد که به خبرنگاران باتوجه به اینکه معمولاً اولین نفراتی هستند که در حوادث حضور دارند، آموزش فوریتهای پزشکی را بدهد و آزمون هم گرفته شود که حتی مدرک معتبر هم از سوی اورژانس به آنها داده شود.
انتهای پیام/