صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۴:۱۳ - ۲۸ آذر ۱۳۹۷
سعید سبحانی*

بحران مقبولیت عمومی در قاره سبز

بحران اعتراضات در کشورهای اروپایی نماد بحرانی عمیق در قاره سبز است که می‌تواند موجودیت اتحادیه اروپا به‌عنوان نهادی فراملی را به خطر اندازد.
کد خبر : 345433

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، اعتراضات در فرانسه همچنان ادامه دارد. گسترش اعتراضات فرانسه به کشورهای ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، هلند و مجارستان نگرانی‌های سران اروپایی را نسبت به آینده قاره سبز دوچندان کرده است. تلفیق بحران‌های امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در اتحادیه اروپا (به‌عنوان مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته) به‌صورت دومینو وار  روی هر 28 عضو این مجموعه تأثیرگذار خواهد بود.


در این میان، سکوت افرادی مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، از نگرانی آنها در قبال موجودیت اتحادیه اروپا و منطقه یورو پرده بر می‌دارد. در هر حال، نسبت‌سنجی اعتراض‌های جاری در فرانسه و تحولات فعلی و آتی در اروپای واحد، به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های تحلیلگران مسائل اروپا و نظام بین‌الملل تبدیل شده است.


در این میان عده‌ای از سیاستمداران اروپایی سعی دارند اعتراضات جاری در فرانسه را به‌مثابه یک اعتراض روبنایی و سطحی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار دهند. با این حال نوع شعارهایی که در مخالفت با نظام سرمایه‌داری از سوی معترضین (جلیقه زردها) داده می‌شود و تعمیم اعتراضات به دیگر نقاط اروپا نشان می‌دهد که نمی‌توان با این پدیده به‌مثابه بحرانی گذرا، روبنایی و سطحی مواجه شد. آنچه مسلم است اینکه اعتراضات جاری در فرانسه، ماهیتی بنیادین و زیربنایی دارد.


استدلال دیگری که در این خصوص باید نسبت به آن توجه شود، مربوط به تحلیل کنش و واکنش معترضین فرانسوی و دولتمردان این کشور است. بی‌دلیل نیست که سه بار عقب‌نشینی مکرون در برابر معترضین منجر به پایان اعتراضات نشده است. از سوی دیگر، جلیقه زردها در روزهای نخست حضور خود در خیابان‌های پاریس و دیگر شهرهای فرانسه، صرفاً حکم جمعیتی معترض را داشتند اما در مدتی کوتاه به نماد گذار ساختاری در فرانسه و حتی نماد گذار از اتحادیه اروپا تبدیل شدند. اگر اعتراض جلیقه زردها پدیده‌ای روبنایی و سطحی بود، قاعدتاً باید با عقب‌نشینی اولیه مکرون از افزایش مالیات بر سوخت متوقف می‌شد. همچنین استفاده از نماد جلیقه زرد نشان‌دهنده هدفمند بودن اعتراضات علیه نظام حاکم در فرانسه است.


موضوع دیگری که باید در این خصوص به آن توجه داشت، به مخاطبان معترضین فرانسه باز می‌گردد. مخاطبانی که نمی‌توان آنها را در حلقه دولتمردان فرانسوی خلاصه و تعریف کرد. در سطح داخلی فرانسه، مخاطب جلیقه زردها صرفاً دولت مکرون نیست، بلکه سایر احزاب و گروه‌ها، اعم از سوسیالیست و محافظه‌کار هستند که طی دهه‌های اخیر، خصوصاً پس از تشکیل اروپای واحد عملاً قدرت هضم مطالبات مردمی را نداشته‌اند؛ بنابراین، اعتراض جلیقه زردها را نمی‌توان به یک اعتراض حزبی از سوی جریان راست افراطی (ملی‌گرا) یا چپ افراطی تقلیل داد. در سطح اروپایی نیز مخاطب شهروندان فرانسوی، صاحبان قدرت در اروپای واحد هستند. کسانی که از 2007 میلادی تاکنون، با اعمال سیاست‌های ریاضت اقتصادی به ضرر شهروندان فرانسوی و اروپایی، زمینه را برای بروز اعتراضات مزمن و دامنه‌دار فراهم ساختند.


موضوع دیگری که باید در این خصوص مورد تحلیل قرار گیرد، به سیر اعتراضات در اروپا باز می‌گردد. در سال 2007 میلادی، زمانی که بحران اقتصادی در اروپا به وقوع پیوست، شاهد وقوع اعتراضات در کشورهایی مانند یونان و اسپانیا بودیم. به عبارت بهتر، اعتراضات از کشورهای ضعیف و آسیب‌پذیر در منطقه یورو آغاز شد و به برخی کشورهای دیگر نیز تسری پیدا کرد. با این حال در آن زمان کشورهایی مانند فرانسه و آلمان درگیر بحران نشدند و اعتراضات چندانی نیز در آنها به وقوع نپیوست.


امروز اعتراض‌ها از کشور فرانسه، یعنی دومین قدرت اقتصادی در منطقه یورو و یکی از رهبران اتحادیه اروپا آغاز شده و در حال گسترش به دیگر کشورهای عضو اروپای واحد است. بدیهی است که مهار این اعتراض‌ها به‌مراتب نسبت به 2007 میلادی سخت‌تر و دامنه اعتراضات نیز نسبت به آن زمان گسترده‌تر است، حتی اگر در ظاهر تظاهرات جلیقه زردها در فرانسه پایان یابد، کلیت اعتراض شهروندان فرانسوی نسبت به سران قاره سبز به قوت خود باقی خواهد ماند.


این مسئله می‌تواند خود را در انتخابات پارلمانی اروپا در 2019 میلادی (خردادماه سال آینده) و یا در انتخابات سراسری و عمومی و محلی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نشان دهد. در هر حال اروپا با سخت‌ترین بحران مقبولیت عمومی از زمان آغاز حیات خود مواجه است. بحرانی که احزاب حاکم بر اروپای امروز توان مدیریت آن را عملاً از دست داده‌اند.


* تحلیلگر مسائل بین‌الملل


انتهای پیام/4106/4093/


انتهای پیام/

ارسال نظر