صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۵۵ - ۲۶ آذر ۱۳۹۷
در میزگرد آنا مطرح شد؛

نگاه تخصصی به مسائل کشور، اولویت جنبش دانشجویی

تشکل‌های دانشجویی در نگاه اول با برگزاری همایش‌های سیاسی، موضع‌گیری و انتشار بیانیه شناخته می‌شوند اما آیا این تشکل‌ها می‌توانند کارکرد دیگری داشته باشند؟
کد خبر : 344812

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ تشکل‌های دانشجویی در نگاه اول با برگزاری همایش‌های مناسبتی یا سیاسی، موضع‌گیری و انتشار بیانیه شناخته می‌شوند اما آیا این تشکل‌ها می‌توانند کارکرد دیگری داشته باشند؟ آیا مفهوم فعالیت‌های تخصصی در تشکل‌های دانشجویی جایگاهی دارد؟ این سؤالات محور برگزاری میزگردی با حضور سه تن از فعالان دانشجویی بود.


محمد آبکار مسئول واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، احسان حسینی، مسئول مرکز مطالعات انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران و حمیدرضا بینا مسئول واحد جهاد اقتصادی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) سه مهمان حاضر به سؤالات ما پاسخ دادند.


آنا: در بحث فعالیت تشکل‌ها، به نظر شما آیا لزومی دارد که تشکل‌ها به موضوعات مختلف به‌صورت تخصصی وارد شوند در این راستا چه فعالیت‌هایی می‎‌توانند انجام دهند؟


بینا: در موضوع نیاز به تخصصی کار کردن، چند نکته وجود دارد اولاً اینکه مسائل دهه 90 نسبت به مسائل دهه 70 خیلی پیچیده‌تر شده است؛ در تصور برخی افراد در  دهه 70 محیط دانشجویی و جریان دانشجویی خیلی شلوغ و پرهیاهو بود ولی به نظر من مسائل جدید نسبت به آن دهه خیلی پیچیده‌تر شده است مثالی که می‌توانیم دراین‌باره بزنیم همین مسئله خروج شرکت‌های نفتی از کشور است؛ شاید در نگاه اول افرادی که می‌خواهند نقد بکنند در ابتدا مستقیم مطرح کنند که شرکت توتال زیر قرارداد خود زده و به تعهدات خود عمل‌نکرده است و مسئولین یا جریان دانشجویی هم واکنشی نشان ندادند یا به‌راحتی از کنار این موضوع عبور کردند ولی اگر دقیق‌تر نگاه کنیم در آن قرارداد بندی وجود دارد که بیان کرده است اگر عوامل خارجی باعث لغو قرارداد باشد، هیچ‌یک از طرفین مقصر نیستند و قرارداد به‌راحتی فسخ می‌شود. اشکال کار جای دیگر است ولی چون اطلاعات کافی نداریم، هدفمان را اشتباه می‌گیریم. حالا این فعالیت تخصصی در فضای مسئولان هم وجود دارد که اگر ما فهم تخصصی مسائل را نداشته باشیم به‌راحتی می‌توانند مسائل را اشتباه بیان کنند و جامعه هم قبول کند. مثلاً من هنوز یادم نمی‌رود آن 18 فروردینی که مسئولی از دولت فرمودند اینکه قیمت ارز افزایش می‌یابد خیلی خوب است، صادرات بیشتر می‌شود و خیلی به اقتصاد کشور کمک می‌کند. حالا به قول این طلبه‌ها یک صفحه کتاب را خوانده بودند، آن‌طرفش را نخوانده بودند که این افزایش نرخ ارز چه مشکلاتی به وجود می‌آورد؟ آیا ما اصلاً قدرت صادرات داریم یا نه؟



بحث دیگر این است که تخصصی کردن فعالیت در تشکل‌های دانشجویی به‌خاطر این است که اشتباهاً کاری را انجام ندهیم. ما تا آنجایی که یقین پیدا می‌کنیم سر یک مسئله‌ای جلو می‌رویم خب اگر جایی فهمیدیم که اشتباه کردیم یا مطالعه‌مان کافی نبوده، برمی‌گردیم به‌راحتی ولی اینکه از همان ابتدا کار تخصصی انجام نشود، بدون پشتوانه حرفی زده شود، قطعاً آن نتیجه مطلوب ما که کمک به اقتصاد کشور و دولت است حاصل نمی‌شود.


هدف تشکل‌های دانشجویی در بیان مطالبات دشمنی نیست، بلکه هدفمان قطعاً کمک است. اگر هدفمان دشمنی بود که کار تخریب خیلی ساده‌تر است نسبت به اینکه بیاییم یک نماینده مجلس را بنشانیم و بفهمانیم به او که این قضیه موردبحث چرا اشتباه است.


البته دعوت مسئولان ازجمله نمایندگان مجلس به دانشگاه به‌ویژه در بحث‌های تخصصی کار خیلی سختی است؛ در موضوع FATF به یک نماینده مجلس شورای اسلامی زنگ زده بودیم تا به‌عنوان موافق FATF صحبت کند؛ وی در جواب ما گفت شما از کجا می‌دانید من موافقم؛ گفتم شما در مجلس نطق موافق کردید، این نماینده مجلس در کمال ناباوری گفت حالا من یک حرفی زدم، شما چرا جدی گرفتید؟


آنا: اسم این نماینده را اعلام می‌کنید؟ دانشجو نخواهد اینجا هم صریح باشد کدام تریبون را دارد؟


بینا: حالا در ادامه شاید اسم‌هایی آوردیم. ولی می‌خواهم بگویم که این تخصصی کار کردن ما را به آن هدفمان که کار انقلابی کردن است می‌رساند. حالا ما قصدمان قطعاً تخریب نیست، ما خودمان را جزئی از سیستم این کشور و جزئی از این مردم می‌دانیم.


آنا: آیا تشکل‌های دانشجویی دچار ضعف تأثیرگذاری هستند؟


حسینی: من بحثم را ترجیح می‌دهم با موضوع تأثیرگذاری تشکل‌های دانشجویی شروع کنم؛ یعنی آن مطالبات تخصصی که ما می‌خواهیم درباره‌اش بحث کنیم آیا نیاز است یا نه، من می‌خواهم از دریچه تأثیرگذاری این قضیه را بررسی کنم. خب الآن تشکل‌های دانشجویی با یک ضعفی مواجه‌اند و آن مسئله بحران تأثیرگذاری است؛ یعنی تشکل‌های دانشجویی مطالبه می‌کنند، کنشگری دارند و واکنش نشان می‌دهند ولی عملاً در فضای سیاسی یا در فضای اقتصادی کشور هیچ تأثیری ندارد؛ یعنی اگر هم مطالبمان دیده هم بشود، حتی واکنش هم نسبت به آن‌ها داده شود، بازهم تأثیر خاصی در تغییر رفتار تصمیم‌گیران ندارد. حالا این مسئله را من می‌خواهم مطرح کنم که چه عاملی باعث می‌شود که ما بتوانیم در تشکل‌های دانشجویی تأثیرگذار باشیم. به نظر من دو عامل مهم است. یکی پشتوانه تخصصی آن مسئله‌ای است که مطرح می‌کنیم یعنی بحثی که مطالبه می‌کنیم، چقدر در مورد آن عمیق مطالعه کردیم و چقدر حرف‌هایمان دقیق است؟ یا چقدر حرف‌هایمان عملیاتی است؟ مسئله دوم هم مربوط می‌شود به این‌که ما این مطلب تخصصی را که مطرح کردیم، باید پیگیری و تداوم وجود داشته باشد تا به ثمر بنشیند. پس از دیدگاه تأثیرگذاری مسئله مطالبه‌گری تخصصی واقعاً اهمیت دارد. متأسفانه فضایی ایجاد شده که الآن تشکل‌های دانشجویی بر اساس جو رسانه‌ای ایجاد شده تصمیم می‌گیرند؛ یعنی ما کنش‌گری نمی‌کنیم، واکنش نشان می‌دهیم و اتفاقی می‌افتد در این جوّ رسانه‌ای، همه موضع‌ها به آن سمت می‌رود، اتفاق دیگری می‌افتد و جوّ رسانه‌ای دیگری ایجاد می‌شود، همه مواضع و بیانیه‌ها باز به آن سمت می‌رود و این چرخه مریض دوباره تکرار می‌شود و اصلاً بحث تخصصی مطرح نیست.



وقتی‌که بحث تخصصی مطرح نباشد، وقتی‌که این تداوم‌ها وجود نداشته باشد، قطعاً به نتیجه‌ای هم نمی‌رسیم. این جمع‌بندی را هم من دارم که جریان دانشجویی از لحاظ فکری به‌نوعی عقیم شده است یعنی فکر جدید تزریق نمی‌شود و منتظریم یک اتفاقی بیفتد، حالا یک واکنشی یک بیانیه‌ای منتشر کنی؛ این واکنش، بیانیه یا نامه هرچقدر هم دیده بشود وقتی آن سطح تخصصی خودش را نداشته باشد تأثیرگذار نیست البته موارد مطرح‌شده تجربه شخصی من است، نمی‌خواهم تزریق ناامیدی کنم و بگویم تشکل دانشجویی هیچ کاری نمی‌کند.


مثال‌هایی از رویش جوانه‌های امید هم در فعالیت‌های تشکل‌های دانشجویی وجود دارد مثال آن جنبش نه به FATF است؛ این جنبش به‌عنوان یک جنبش دانشجویی راه افتاد که جنبه تخصصی هم دارد به این شکل که مطالبی در مورد FATF بیان می‌کند و این مطالب کارشناسی و دقیق است و مشخص می‌شود که پشت این قضیه چه می‌گذرد؛ هم اینکه این جنبش مداوم پیگیری می‌کند یعنی به صدور بیانیه در مورد FATF کفایت نکردیم.


این دو المان کار عمیق تخصصی و پیگیری، دو المان خیلی مؤثری در تأثیرگذاری جریان دانشجویی است. بعضاً دیده شده وقتی این دو المان نبوده بعضی از تشکل‌های سیاسی راه را اشتباه رفته‌ و به بیراهه کشیده شده‌اند و برای تأثیرگذاری بیشتر حرف‌های تند سیاسی زده‌اند یا به‌نوعی از موضوع دور شدند. مثلاً نامه اخیر یکی از تشکل‌های دانشجویی به رهبری، من تحلیلم این است که این دانشجویان بابت ضعف تحلیلی که داشتند این نامه را با هدف دیده شدن منتشر کردند یعنی خواستند در فضای رسانه‌ای دیده شوند درحالی‌که خیلی کارهای دیگری می‌شود انجام داد.



آنا: آیا جنبش دانشجویی امروز نیاز به بازتعریف هویتی دارد؟


آبکار: برای شروع بحث در مورد مطالبات تخصصی، حس می‌کنم نیاز است روندی را که در جریان دانشجویی اتفاق افتاده بررسی کنیم. دانشجوی امروز و جنبش دانشجویی نیاز به بازتعریف هویتی دارد. اصلاً همین نیازمندی‌ باعث شده که ما سراغ این جنس از مسائل برویم. من بررسی می‌کنم دانشجویان ما عموماً افرادی بودند که به خاطر علاقه‌ها یا ارتباطاتی که با فضای بیرون دانشگاه نسبت به جریانات سیاسی داشتند به آن‌ها متصل می‌شدند و نمود این امر جنبش دانشجویی می‌شد. در اصل همیشه این‌طور بوده است، اگر دهه 30 را نگاه کنید یا دهه‌های دیگر و اوج آن دهه 70 بود. این بازتعریف هویتی باعث شده که دانشجو نخواهد خود را بازیچه دست اصحاب قدرت تعریف کند. با بررسی جنبش دانشجویی می‌بینیم این جنبش الآن یک جنبش دانشجویی خسته با تعداد بسیار کم نیروی فعال است. الآن واقعاً نیازمند یک بررسی هستیم که جنبش دانشجویی به کجا می‌رود. بررسی کنیم الآن اگر بخواهید غیر از سلبریتی‌های سیاسی فعلی، فرد دیگری در برنامه‌های دانشگاهی سخنرانی کند در دانشگاه تهران با 30 هزار دانشجو، یا علم‌وصنعت با 13 هزار نفر چند نفر از بدنه دانشجویی در این مراسم شرکت خواهند کرد؟ جواب این است که واقعاً بیش از 100 یا 200  نفر شرکت نمی‌کنند. شاید افراد دغدغه‌مند همین تعداد هستند؛ یعنی جنبش دانشجویی و آن‌کسانی که فعالیت می‌کنند، شکست‌خورده است؛ یعنی دانشجوی فردگرا بر دانشجوی جمع‌گرا پیروز شده. در پاسخ به علت این امر باید گفت هویت دانشجو از بین رفته است و یک هیاهوگر یا بلندگو برای اصحاب قدرت شده است؛ برای همین اکثریت دانشگاه با جنبش دانشجویی همراهی نمی‌کند. این اتفاقی است که در حال حاضر روی‌داده است. اتفاقی که افتاد و تعریف اشتباه شد این بود که حس کردند دانشجوی فعال ما، دانشجوی بانشاط ما آن است که 16 آذر آمده، جیغ و دست بزند، هیاهو بکند، تجمع بکند، این تعریف دانشجوی بانشاط می‌شود.



اما الآن کم‌کم دارد حس می‌شود که دانشجوی بانشاط دانشجویی است که خودش را در پازل حل مسائل اساسی کشور ببیند؛ یعنی مسئله‌ای مثل FATF و مسائل حقوقی دانشجویان رشته‌های علوم انسانی و دانشجویان مهندسی در بحث ارتباط با صنعتشان وقتی خودشان را در پازل حل مشکلات نمی‌بینند، با جنبش دانشجویی ارتباط نمی‌گیرد و خود را جدا می‌کند.


اما در بحث این‌که دانشجو به مطالبه‌گری وارد شود یا خیر؛ باید پاسخ داد که دانشجو مگر قشر فرهیخته ما نیست؟ مگر دانشجو به‌اصطلاح قشر الیت نیست؟ چرا وارد بحث تخصصی نشود؟ درحالی‌که بارها و بارها اثرگذاری‌های به‌موقع داشته و در تحولات اجتماعی به‌طور فعال وارد شده‌است.


هرزمانی که به ایفای نقش فعال در حل مشکلات تخصصی جامعه نزدیک شدیم، جنبش دانشجویی پویاتر و فعال‌تر شد و هر جا دور شدیم اتفاقات تلخی برای جنبش دانشجویی افتاد.


انتهای پیام/ 4115 /4107/


انتهای پیام/

ارسال نظر