صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 73

حلالیت‌طلبی شهید ایرلو از راننده کامیون نظامی

شهید ایرلو با راننده‌ای که از او عصبانی شده بود صحبت کرد و از او حلالیت طلبید تا از دلش در بیاید.
کد خبر : 344196

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، شهید حسین ایرلو متولد ۱۳۴۰ در شهر‌ری است. با شروع جنگ تحمیلی به‌ عنوان سرباز در جبهه‌ها حاضر شد، امّا این حضور حدود چهار سال طول کشید.


در این دوران، یک‌بار اسیر نیروهای بعثی شد. این شهید بزرگوار در بیست و پنجم اسفند۱۳۶۳ در منطقه شرق دجله به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.


خاطره کوتاه زیر از زبان احمد سیف‌زاده همرزم شهید ایرلو، از صفحه 46 کتاب «میدان‌دار» به قلم رحیم مخدومی انتخاب شده است. این کتاب حاوی خاطرات این سردار شهید به روایت دوستان و هم‌رزمانش است:


زمستان 1362 من و [شهید] زارعی رفتیم پادگان غرب گردان تخریب.حسین ایرلو رفته بود به مناطق مختلف قرارگاه برای سرکشی، وقتی برگشت برای اولین بار دیدمش.


قبل از عملیات بدر، سربازی من و یکی از بچه‌ها تمام شد. شب ایرلو ما رو صدا زد. رفتیم چادر فرماندهی. گفت: شما دو نفر خدمتتون تموم شده، باید برید سراغ زندگیتون.



ما گفتیم درسته سربازیمون توم شده، ولی می‌خواهیم بمونیم.


گفت: پس به عنوان بسیجی ثبت‌نام کنین.


این شد که ما رفتیم شیراز و کارهای ثبت‌نام رو انجام دادیم و برگشتیم. عملیات داشت شروع می‌شد. ایرلو گفت: بالاخره تو خودتو رو رسوندی؟


گفتم: آره، قسمت این بود که بیام، شاید هم شهید بشم.


کمی با هم شوخی کردیم. بعد ماشین رو بار زدیم و رفتیم عملیات بدر. می‌خواستیم از پادگان شهید جلدیان بریم مریوان. راننده نمی‌گذاشت زیاد بار بزنیم. ایرلو با شنیدن موضوع راننده را گرفت و پرت کرد پایین و گفت: مرد حسابی مگه نمی‌دونی الان جنگه؟


راننده که دید حرفش به جایی نمی‌رسه کوتاه اومد، البته بعد ایرلو رفت با راننده صحبت کرد و از او حلالیت طلبید تا از دلش در بیاید بعد از این ماجرا دیگر راننده با ما همکاری می‌کرد.


انتهای پیام/4072/4104/


انتهای پیام/

برچسب ها: شهدا شهید
ارسال نظر