صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۴۴ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۴
در نشست بررسی زمینه‌های کودتای 28 مرداد مطرح شد

رهامی: یکی از دلایل کودتای 28 مرداد غیبت نهادهای مدنی بود/ زیباکلام: بهره‌برداری ایدئولوژیک از 28 مرداد، قبل و بعد از انقلاب مانع از تحلیل منصفانه بوده است

نشست «کودتای 28 مرداد، مسائل روز و تحولات آینده» با حضور حجت‌الاسلام محسن رهامی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
کد خبر : 33991

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، این نشست، از سلسله‌ نشست‌های آموزشی «گفتمان فردا» در حزب اراده ملت -حاما- بود که عصر روز دوشنبه ـ 26 مرداد ـ برگزار شد.


رهامی: آنهایی که 30 تیر شعار یا «مرگ یا مصدق» سردادند، در 28 مرداد کجا بودند


در ابتدای این جلسه، حجت‌الاسلام محسن رهامی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، در سخنانی با بیان اینکه «در ذهن من این سؤال مطرح است که چرا مشروطه در سوئد، بلژیک و انگلستان موفق بود اما در ایران با شکست روبه‌رو شد؟»، به طرح سؤال دیگری پرداخت و گفت: باید دید آیا دلیل کودتای 28 مرداد، شعبان بی‌مخ و ورود چند چمدان پول به ایران بود؟


رهامی همچنین سؤالات دیگری را مطرح و اضافه کرد: باید دید، چند نفر در جریان کودتای 28 مرداد کشته شدند؟ یا چند روز ایران درگیری نظامی داشت؟


وی با بیان اینکه «آن‌طور که گفته‌اند حتی یک نفر هم مقاومت نکرد و مصدق را در خانه‌اش دستگیر کردند»، اظهار کرد: سؤال این است که آنهایی که 30 تیر آمدند و سینه سپر کردند و شعار یا «مرگ یا مصدق» سردادند، در 28 مرداد کجا بودند؟ چطور شد که دولت ملی که به قول مصدق پشتوانه مردمی داشت، با شکست روبه‌رو شد؟


این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: در نهضت مصدق می‌بینیم که در ابتدا مردم، احزاب و تشکل‌ها در صحنه هستند و تشکل‌های سیاسی بیانیه می‌دهند. مردم در 30 تیر در میدان جلالیه تهران تجمع می‌کنند.


وی با بیان اینکه «احزاب حکم اسکلت ساختمان سیاسی را دارند که مثل بند تسبیح به هم پیوسته‌اند»، افزود: همین احزاب و نهادهای مدنی که باید مردم را بسیج می‌کرد و به صحنه می‌آورد، در سال 1332 شانه خالی کردند و کودتای 28 مرداد اتفاق افتاد.


این استاد دانشگاه، با طرح سؤال دیگری ادامه داد: چرا در بسیاری از کشورهای جهان سوم، با توسعه احزاب مخالفت می‌شود و تصمیم‌گیری در انتخابات به جای اینکه در احزاب بررسی شود، در محافل عمومی مطرح می‌شود؟


رهامی تأکید کرد: در سال 32، شاهد این هستیم که احزاب در صحنه حضور ندارند و به تدریج افرادی که به مصدق اعتراض داشتند و مصدق آنها را حذف کرده بود، به صحنه آمدند. به تدریج فضا طوری شد که حزب غیرمقدس است و اینکه سیاسیون بگویند به حزبی وابسته نیستند، کار مقدسی شد.








رهامی: من نمی‌دانم چطور در روز عاشورا عده‌ای شعار می‌دهند «زنده باد خاتمی» و در همین حال، در گوشه‌ای عکس امام را آتش می‌زنند و همین جا و همین لحظه، فیلم و عکس، تهیه و به سرعت منتشر می‌شود؟

وی ادامه داد: به محض آنکه فضا باز شد و مصدق روی کار آمد، احزاب بدلی سفارشی که در اتاق‌های فرمان دیگران طراحی می‌شد، تصمیم گرفتند که باید مذهب را از دولت جدا کنیم.


رهامی افزود: سؤال اینجاست که آیا واقعا تنها دلیل شکست حکومت ملی همین چند نفری بودند که در خیابان‌ها اغتشاش کردند؟ چرا هیچ‌کدام از حامیان دولت ملی که در 30 تیر 1331 از مصدق دفاع می‌کردند، در جریان کودتا هیچ اقدامی در دفاع از دولت انجام ندادند؟


دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها افزود: یکی از مسائل مهم این است که چه اتفاقی موجب شد احزاب و تشکل‌هایی که یک سال قبل در صحنه بودند از پشتیبانی دولت دست بکشند و چرا احزاب اجازه دادند به جای آنکه تصمیمات در معرض افکارعمومی گرفته شود، تصمیم‌گیری در محافل و مجالس خصوصی صورت پذیرد.


او افزود: حقیقت این است که فارغ از برخی از ایرادات شخصی دکتر مصدق، از جمله عدم انتقادپذیری ایشان، اینکه فضا به سمتی رفت که احزاب فعالیت حزبی و هرگونه وابستگی به حزب را به عنوان عنصری منفی برای خود بازشناسند، از دلایل مهم شکست مصدق بود.


رهامی با اشاره به حوادث پس از انتخابات سال 88 اعلام کرد: در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری 88، فضا به گونه‌ای پیش رفت که عده‌ای ناشناس، تصاویر امام و رهبری را پاره کردند و جالب اینجاست که بلافاصله از این اتفاق عجیب فیلمبرداری هم و این‌گونه برداشت شد که حامیان جنبش سبز این اقدام را انجام داده‌اند. در جریان نهضت مقاومت ملی نیز اتفاق مشابه افتاد و عده‌ای افراد موجه به لحاظ اجتماعی با پرچم حزب توده در خیابان تجمع کردند و «شعار زنده‌ باد مصدق و مرده‌ باد کاشانی» سردادند.


وی تصریح کرد: این اتفاق عملا منجر به فاصله گرفتن جریان مذهبی شد که تا پیش از آن همراه دولت مصدق و از حامیان دولت ملی بود. در نتیجه در بازه زمانی یک‌ساله در خلأ نهادهای مدنی و احزاب، دولت ملی تنها ماند و با دستگیری شخص مصدق، عملا نهضت زمین‌گیر شد.


وی ادامه داد: در سال 32 شمسی نیز حزب ضدمذهب شد و گروه‌های بدلی، حزب توده را به عنوان حزب معرفی کردند و در این دوره، دور مصدق را خالی کردند.


رهامی، یکی از دلایل ظهور کودتای 28 مرداد را غیبت نهادهای مدنی و چهره‌های تأثیرگذار و از همه مهمتر، مجلس دانست و عنوان کرد: اگر در آن دوره مجلس برقرار بود شاید کودتای 28 مرداد اتفاق نمی‌افتاد؛ چراکه حضور یک مجلس، حضور یک ملت است. کودتا در غیاب مجلس شکل گرفت و به نظر بنده، انحلال مجلس آسیب جدی به نهضت مصدق وارد آورد.


او افزود: رفتار شاه به گونه‌ای بود که به قم می‌رفت و بارگاه حضرت معصومه(س) را زیارت و با آیت‌الله بروجردی دیدار می‌کرد. مردمی که حزب را ضدمذهب می‌دانستند، می‌گفتند که یک شاه مسلمان بهتر از یک مصدق بی‌دین است. در دوره‌ای در قم، عکس آیت‌الله کاشانی را به گردن سگ‌ها می‌انداختند و شب کودتا، با عکس مصدق این کار را کردند.


وی همچنین درباره احزاب گفت: اینکه پس از روی کارآمدن دولت‌ها، احزاب بگویند ما در این دولت سهمی نداریم و کنار بکشند این موضوع یک اشتباه است. مهم نیست که چه سهمی از دولت به احزاب می‌رسد، این موضوع یکی از عواملی بود که احزاب، دولت مصدق را تنها گذاشتند. علاوه بر این موارد، دولت مصدق ارتباط خوبی با کشورهای منطقه و جهان نداشت. شوروی سابق علیه مصدق بود و انگلیس و فرانسه نیز یا کنار کشیده بودند یا آنها هم مخالف مصدق کار می‌کردند. این‌گونه نمی‌شود که دور خود را دیوار بکشیم و بگوییم که خودمان هستیم و خودمان.


وی در این زمینه به وضعیت ژاپن اشاره کرد و گفت: زمانی که در کشور ژاپن جنگ تمام می شود به این نتیجه می رسند که باید با دنیا تعامل داشته باشند.


این فعال سیاسی همچنین تأکید کرد: اکنون به نظر من، در شرایطی هستیم که بیشتر از سرداران جنگ به سرداران صلح نیاز داریم و خیلی از مسائلی که در گفت‌وگوها قابل حل هستند، شاید با جنگ و خونریزی نتوان آنها را حل کرد.


رهامی با اشاره به دولت یازدهم و حمایت احزاب اصلاح‌طلب از حسن روحانی، تصریح کرد: اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه از روحانی سهم نخواستند.


دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه در این بخش از سخنان خود، با انتقاد از تحریف اظهارات اخیرش از سوی برخی رسانه‌ها گفت: در فاصله 14 مرداد تا به امروز، این چندمین سخنرانی من درخصوص علل شکست مشروطه و همچنین دلایل عدم موفقیت نهضت ملی است که متأسفانه بخش‌هایی از صحبت‌های بنده در جلسات اخیر تحریف شد.


وی ادامه داد: صحبت‌های من درخصوص عده‌ای که با تنبلی و کاهلی در زمان مشروطه با بهانه اینکه نمی‌خواهیم وابسته به هیچ حزبی باشیم و یا بخش دیگری از صحبت‌ها درباره دولت آقای روحانی توسط برخی از خبرگزاری‌ها تحریف شد. از قول من تیتر زدند که من آقای روحانی را به کاهلی متهم کرده و مدعی شدم که ایشان به این دلیل که فعالیت حزبی را در دستور کار خود ندارد، شایسته انتقاد است؛ در حالی که صحبت‌های من به هیچ عنوان این‌گونه نبوده و اتفاقا آقای روحانی به عنوان رئیس دولت تدبیر و امید، یکی از فعال‌ترین افراد در عرصه سیاسی است.


زیباکلام: نظام ترجیح می‌دهد درباره مصدق صحبت نکند ولی تندروها تعارف را کنار گذاشته‌اند


این نشست با سخنان صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، ادامه یافت که اظهار کرد: کودتای 28 مرداد همچون بسیاری از وقایع دیگر تاریخ معاصر ایران، بیش از آنکه مورد تجزیه و تحلیل درست، واقع‌بینانه و منصفانه قرار گرفته باشد، بیشتر مورد بهره‌برداری ایدئولوژیک و سیاسی بوده است؛‌ این بهره‌برداری، قبل از انقلاب به یک شکل بوده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شکل دیگر.


وی ادامه داد: 28 مرداد در تقویم‌های گذشته روز قیام ملی نام داشت و تعطیل رسمی بود که این تعطیلی همراه با سخنرانی و مراسم‌هایی بود که جنبه شادمانی داشت و آن روز را گرامی می‌داشتند.


زیباکلام تصریح کرد: رویکرد قبل از انقلاب در مورد کودتای 28 مرداد مشخص است؛ اسم آن، قیام ملی بود به این معنا که مردم، حکومت مصدق را سرنگون کردند. در مقابل این ادبیات تریبون رژیم شاه، مخالفان شاه بودند که به دو گروه مذهبی و غیرمذهبی تقسیم می‌شدند و هر دو کودتای 28 مرداد را یک مصیبت و ضایعه ملی می‌دانستند که باعث از بین رفتن نهضت ملی و سرنگونی دولت قانونی مصدق و بازگشت شاه به حکومت شد. آنها معتقد بودند که آمریکا و انگلیس دولت مصدق را در 28 مرداد سرنگون کردند و مجددا نفت را به کمپانی‌های آمریکا و انگلیس برگرداندند و آنچه از فردای 28 مرداد اتفاق افتاد دستورهای آمریکا بود.


وی اضافه کرد: آمریکا بعد از 28 مرداد، کشور را به وابستگی سوق داد تا کشاورزی و صنعت ما را از بین ببرد، جلوی توسعه ما را بگیرد و فرهنگ بیگانه را در این کشور حاکم کند.


زیباکلام درباره نوع نگاه به کودتای 28 مرداد بعد از پیروزی انقلاب اظهار کرد: مواضع انقلاب اسلامی در ابتدا همان مواضعی بود که اپوزیسیون در رژیم شاه داشتند که کودتا باعث نابودی اقتصاد صنعت و کشاورزی ما شد.


این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، قهرمان اپوزیسیون درباره ملی شدن نفت، مصدق بود و نگاه مثبتی به آیت‌الله کاشانی نداشتند. کمترین واکنش قبل از انقلاب نسبت به کاشانی، سکوت بود و اینکه چیزی نگویند بهتر است و قهرمان ملی شدن نفت را مصدق و جبهه ملی می‌دانستند.


وی یادآور شد: بعد از پیروزی انقلاب، بزرگترین خیابان تهران که از راه‌آهن تا میدان تجریش امتداد دارد را از پهلوی به نام مصدق تغییر دادند و یکسری خیابان‌های فرعی را هم در شهرستان‌ها به نام مصدق نامگذاری کردند؛ اما طولی نکشید که تابلوهای مصدق را در شهرستان‌ها، شبانه برداشتند و نام کاشانی را به جای آن گذاشتند. البته در تهران و برخی شهرهایی که روشنفکران زیادی داشت، با توجه به فضای سنگین 28 مرداد که نسبت به کاشانی وجود داشت، نمی‌توانستند این کار را کنند و نام خیابان مصدق را به کاشانی تغییر بدهند. لذا در تهران تصمیم گرفته شده که نام خیابان مصدق به خیابان ولیعصر(عج) تغییر یابد که اگر کسی اعتراض کرد، اعتراض به امام زمان(عج) شناخته شود.


زیباکلام ادامه داد: به تدریج زمزمه‌هایی علیه مصدق شروع شد که مصدق دست اشرف را بوسیده یا آیت‌الله کاشانی به مصدق نامه نوشته بود و اطلاع داده بود که سرلشکر زاهدی می‌خواهد کودتا کند؛ اما مصدق از روی غرور جواب نامه را نداده بود و گفته بود که من پشتوانه مردمی دارم.


او گفت: در ابتدای انقلاب اسلامی، وزن مصدق سنگین بود و سایه آن بر آیت‌الله کاشانی افتاده بود؛ اما کمی بعدتر، وزن آیت‌الله کاشانی را سنگین کردند و گفتند ایشان مظلوم بوده است.


زیباکلام اضافه کرد: یک جریان در حزب جمهوری اسلامی و فداییان اسلام و روحانیت به شدت شروع شد و اقدام به نوشتن مطالب علیه مصدق کردند؛ او را مصدق‌السلطنه نامیدند و بعد از آن نیز پرونده‌های فراماسونری مصدق را منتشر کردند و گفتند که مصدق وابسته به سازمان سیا و آمریکا بوده است.


وی همچنین درباره موضع فعلی نظام نسبت به مصدق اظهار کرد: درباره موضوع مصدق نظام ترجیح می‌دهد که چیزی نگوید، مگر اینکه بخواهند از مصدق برای کوبیدن افراد ضد نظام استفاده کنند، مثلا جایی که مصدق علیه رضاشاه اعتراض کرده بود.








زیباکلام: یکی از قربانیان رویکرد ایدئولوژی حکومت‌‌ها، تاریخ است. تاریخ در رویکرد ایدئولوژی حکومت‌ها له می‌شود چراکه در این شرایط، حد وسط وجود ندارد. هر حرکتی که از نظر ایدئولوژی مورد تأیید نظام است تحت تأثیر انقلاب اسلامی و مبارزات مردم ایران موفق می‌شوند و هر حرکتی که مذموم است مورد تأیید ما قرار نمی‌گیرد

زیباکلام با بیان اینکه «در این سال‌ها همواره آتش کودتای 28 مرداد را شعله‌ورتر نگه داشته‌اند و هیزم بیشتری روی کودتا ریخته‌اند»، درباره علت این شیوه گفت: علت آن روشن است. ترجیع‌بند آمریکاستیزی همواره با کودتا شروع می‌شود و مراد این است که آمریکایی‌ها علیه مردم ایران و تشیع و آنچه برای ما نفع داشته باشد، مقابله می‌کنند. این موضوع به دوره‌های اخیر مربوط نمی‌شود؛ در همه 32 سال اخیر شاهد این شیوه بوده‌ایم.


وی افزود: در این دوران، اساسا ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد، تحت تأثیر این استفاده ابزاری برای آمریکاستیزی بوده است. نظام جمهوری اسلای ایران چون یک نظام ایدئولوژیک است، معتقد است که برخی از مسائل درست است و طرف دیگر آن، غلط است و همه چیز را در پرتو این ایدئولوژی می‌بینند؛ همه چیز یا سیاه است یا سفید، یا خیر است یا شر.


زیباکلام ادامه داد: نه فقط به کودتای 28 مرداد بلکه به کل تاریخ معاصر ایران این نگاه وجود دارد و سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا از 30 تیر، نامی نیست؛ اما از 15 خرداد یاد می‌شود؟


وی با بیان اینکه «در ایدئولوژی ما، قوام السلطنه، علی امینی، ذکاءالملک، رضاشاه، هویدا و ... سیاه هستند و در آن طرف آیت‌الله کاشانی، آیت‌الله بروجردی، میرزای شیرازی، مشروطه و ... سفید و خوب است»، افزود: البته درباره یک‌سری شخصیت‌ها همچون مصدق صراحتا گفته نشده است که خوب هستند یا بد؛ نظام ترجیح می‌دهد راجع به آنها صحبت نشود.


زیباکلام با این حال اظهار کرد: البته جریان تند تعارف را کنار گذاشته و اعلام کرده که مصدق فراماسونری بوده و به کشور خیانت کرده است.


این استاد دانشگاه، یکی از قربانیان رویکرد ایدئولوژی حکومت‌‌ها را، تاریخ دانست و گفت: تاریخ در رویکرد ایدئولوژی حکومت‌ها له می‌شود چراکه در این شرایط، حد وسط وجود ندارد. هر حرکتی که از نظر ایدئولوژی مورد تأیید نظام است تحت تأثیر انقلاب اسلامی و مبارزات مردم ایران معرفی می‌شود و هر حرکتی که مذموم است مورد تأیید ما قرار نمی‌گیرد؛ نمونه آن بهار عربی است که اتفاق افتاد و در ابتدا به آن بیداری اسلامی می‌گفتیم و مدعی بودیم که تحت تأثیر انقلاب اسلامی اتفاق افتاده و از مردم ایران الگو گرفته‌اند اما اکنون دیگر هیچ حرفی از بیداری اسلامی در میان نیست.


وی در این باره به ملاحظات ایدئولویک اشاره کرد و گفت: در مورد 28 مرداد نیز این ملاحظات باعث شده که به درستی مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرد. داستان 30 تیر این بود که مصدق که نخست‌وزیر بود و سر مسئله ارتش با شاه اختلاف نظر پیدا کرده بود استعفا کرد و شاه به ناچار قوام السلطنه را به عنوان نخست‌وزیر منصوب کرد. آن دوره فضا آزاد بود، مردم می‌توانستند تظاهرات کنند و روزنامه‌ها هر چه می‌خواستند بنویسند. با فضاسازی‌ها به نفع مصدق، شاه مجبور شد که قوام السلطنه را برکنار کند و استعفای او را بپذیرد و مصدق نخست‌وزیر شود.


زیباکلام در پایان سخنان خود اظهار کرد: سؤال این است که افرادی که 30 تیر مصدق را به شاه تحمیل کردند، 28 مرداد کجا بودند و چرا از مصدق حمایت نکردند و سؤال بعدی این که چرا آیت‌الله کاشانی که از کودتا باخبر بود و به مصدق نامه نوشت، زمانی که مصدق توجه نکرد خود ایشان جلوی کودتا نایستاد؟ اینها سؤالاتی است که هنوز پس از 60 سال به آنها پاسخ داده نشده است.


انتهای پیام/

ارسال نظر