صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۴۵ - ۱۴ آذر ۱۳۹۷

16 آذر 97 ////////////////////

/////////////////////////////////////////
کد خبر : 331745

در آستانه 16 آذر قرار داریم، به نظرتان چه فلسفه‌ای پشت 16 آذر است که این روز را ماندگار کرده است به‌عنوان روز دانشجو؟


- 16 آذر سه‌تا نکته اتفاق افتاد. 16 آذر یک داستانی دارد، داستانش هم این است که سه‌تا دانشجو در دانشگاه تهران در اعتراض به ورود معاون رئیس‌جمهور آمریکا به‌شهادت می‌رسند. عامل این جنایت هم دولت کودتا و حاکمیت است. این ماجرای 16 آذر در تاریخ کشور ما یک نقطه عطف است، یک نقطه هویت‌ساز است و در این روز یک‌سری شاخصه‌های هویتی ثابت شده در مورد جنبش دانشجویی. مشخصاً به سه مورد آنها اشاره می‌کنم. یعنی سه‌تا نکته در 16 آذر در تاریخ ماندگار شد و به‌نام جریان دانشجویی ثبت شد و به‌عنوان شاخصه‌های هویتی جنبش دانشجویی شناخته می‌شود. اولاً اینکه نشان داد جریان دانشجویی بی‌تحرک نیست و بی‌تفاوت نیست. نقطه مقابل بی‌تحرکی و بی‌تفاوتی می‌شود آرمان‌خواهی و تحرک و فعال بودن. یعنی ثابت شد که جریان دانشجویی بخش بزرگی از بدنه فعال جامعه است و نسبت به تحولات بی‌تفاوت نیست. نکته دومی که ثابت شد این بود که جریان دانشجویی مطالباتش و آرمان‌هایش آرمان‌های اختصاصی خودش نیست. برعکس بسیاری از اقشار دیگر، مطالبات و آرمان‌هایش اختصاصی خودش نیست بلکه در حقیقت آرمان‌های عمومی را پیگیری می‌کند. یعنی مسئله‌اش مسئله عموم مردم را پیگیری می‌کند. استقلال کشور و اینکه مردم و ملت ما خودش باید سرنوشت خودش را تعیین بکند مسئله خاص دانشگاه نبود. مسئله‌ای بود که همه اقشار نسبت به آن حساس بودند. بنابراین جریان دانشجویی برعکس بسیاری از اقشار دیگر و جریان‌های دیگر و جنبش‌های دیگر مطالباتش مطالبات خودش نیست و مطالبات جامعه است. نکته سومی که در 16 آذر ثابت شده این است که جنبش دانشجویی از ویژگی صداقت و سلامت برخوردار است. صداقت به این دلیل که جریان دانشجویی به پای حرفی که می‌زد هزینه پرداخته. هزینه سنگینی هم پرداخته، کشته داده و زخمی داده. نشان داد که در آرمان‌خواهی خودش صداقت دارد. و سلامت دارد، چون تحت تأثیر کانون‌های قدرت و ثروت در آن برهه قرار نگرفت. یعنی حرفی که زد توسط کانون‌های قدرت و ثروت قابل پذیرش نبود اما این مسیر را جلو برد. در 16 آذر این سه نکته ثابت شد.


در صحبت‌های‌تان اشاره کردید که جنبش دانشجویی بی‌تحرک نیست و آن خصلت آرمان‌خواهی را دارد. بعضی‌ها الان معتقدند که جنبش دانشجویی درحال‌حاضر در دوران افول خودش قرار دارد. این رخوت و افول را قبول دارید یا نه؟


- من فکر می‌کنم این واقعی نیست. این احساس، احساسی واقعی نیست، علتش هم این است که درک درستی از شأنیت و جایگاه جریان دانشجویی وجود ندارد. یعنی مشخص نیست که آقا ما از جریان دانشجویی چه انتظاری داریم، جریان دانشجویی باید چه کارکردی داشته باشد؟ جریان دانشجویی سه‌تا کارکرد دارد؛ 1) رصد، 2) نقد، 3) ایفای نقش فعال. من فکر می‌کنم در بحث رصد امروز رصد جریان دانشجویی خیلی گسترده‌تر از گذشته است. یعنی اوضاع مختلفی را دارد می‌بیند. همین مسئله در نقدش هم اثر می‌گذارد. یعنی نقدهایی که می‌کند، نقدهای عموماً کارشناسی‌تر و دقیق‌تر و بهتری است نسبت به گذشته. در بحث ایفای نقش فعال هم همین که شما می‌بینید بخش بزرگی از جریان دانشجویی الان در سطح کشور دارد خدمت‌رسانی می‌کند. در قالب اردوهای جهادی، پویش‌های خاص اجتماعی، فعالیت رسانه‌ای واقعاً قوی‌تری دارد. خروجی‌هاش در سطح مدیریتی، در سطح رسانه‌ها، در سطح فضای فرهنگی هنری دیده می‌شوند، اینها خودش ایفای نقش فعال است. از این جهت من فکر می‌کنم این نگاه، یعنی این تحلیل ناشی از این است که ما درک درستی از کارکرد جریان دانشجویی نداریم و دقیقاً نمی‌دانیم که از جریان دانشجویی چه انتظاری داریم. همیشه اینها یک شدت و ضعفی دارد. یعنی گاهی اوقات باید جریان دانشجویی را درواقع به‌عنوان بخشی از کل جامعه دید. یعنی تحولات کلان اجتماعی روی بافت جریان دانشجویی و عملکرد جریان دانشجویی هم اثر می‌گذارد. وقتی مثال عرض می‌کنم فضای کلی جامعه و نسل جدید به این سمت برود که مطالعه کاهش پیدا بکند یا گرایش به‌سمت مدیا و ... افزایش پیدا بکند، رسانه‌های مکتوب کم بشود، خب طبیعی است که جریان دانشجویی هم به‌طبع جامعه با یک میزان شدت کمتری البته، به‌سمت سطحی شدن و کم‌عمق شدن پیش برود. از مطالعه عمیق فاصله بگیرد. اینها یک‌سری تحولات اجتماعی است که ربطی به جریان دانشگاهی ندارد چون دانشگاه یک محیط ایزوله و جدا از جامعه نیست. دانشگاه یک بخشی از جامعه است و تحولات کلان اجتماعی مقصرش جریان دانشجویی نیست، مطالبه کردنش از جریان دانشجویی هم اشتباه است.


یک موردی هم که هست، می‌شود گفت استفاده جریان‌های سیاسی یا استفاده دولت‌ها از تشکل‌های دانشجویی است، در این مورد نظرتان چیست؟


- قبل از انقلاب به‌صورت رسمی بستری برای کار دانشجویی فراهم نبود. بعد از انقلاب این بستر به‌صورت گسترده‌ای فراهم شد. برای دیدگاه‌ها و نظرات مختلف و البته برخی از جریانات دانشجویی هم آرام‌آرام کنار رفتند از عرصه رسمی فعالیت دانشجویی. یا به‌خاطر قانون‌شکنی‌هایی که کردند یا به‌خاطر اینکه تناسبی با فضای کلی جامعه نداشتند. یعنی با گفتمان‌های غالب یا گفتمان‌های مطرح که بدنه اجتماعی دارند هیچ تناسبی نداشتند. نکته این است که بااین‌حال بعد از انقلاب هم خصوصاً از جانب دولت‌های مستقر، چون بالاخره بعد از انقلاب دولت‌ها محتاج به رأی عمومی مردم هستند و ذهنیت عمومی مردم برای‌شان مهم است. جریان دانشجویی همیشه یک کانونی، دانشگاه و دانشجو همیشه یک کانون انتقادی بوده نسبت به سیاست‌های دولت‌ها و البته در کنارش ممکن است نقش فعال هم ایفا کرده باشد که مثال‌هایش را زدم اما این شأن انتقادی در دانشگاه همیشه وجود داشته. بنابراین دولت‌های مختلف تلاش کرده‌اند با روش‌های متفاوتی این کانون‌های انتقادی را کنترلش بکنند. در دولت آقای هاشمی، هزینه کار دانشجویی بالا رفت. یعنی دولت تلاش کرد هزینه انتقاد کردن را بالا ببرد. یعنی اگر قرار بود انتقاد بکنید هزینه سنگینی باید پرداخت می‌کردید. چطور این‌کار را می‌کردند؟ با استفاده سلیقه‌ای از اختیارات قانونی. در دولت آقای خاتمی با استفاده از برخی اساتید صاحب‌نفوذ در دانشگاه، تفکر لیبرال از مفهوم آزادی را تزریق کردند به بدنه دانشجویی و این تلقی لیبرال در کنار در ایجاد این توهم و احساس که حضور در جریان دانشجویی، حضور در تشکل‌های دانشجویی پلکان ورود به عرصه قدرت است. این را به‌شدت تزریق کردند. حتی در برخی از مناسبات سیاسی اینها را بازی می‌دادند. شما تصور بکنید از یک‌سو تلقی لیبرال از مفهوم آزادی در ذهن اینها تزریق شد، از طرفی اینها تطمیع شدند که شما در آینده سیاسی به قدرت خواهید رسید، به ثروت خواهید رسید، به جایگاه اجتماعی خواهید رسید. این دو نکته استراتژی دولت آقای خاتمی بود برای کنترل این نهاد اعتراضی، انتقادی، در راستای اهداف و منابع خودش. در دولت آقای احمدی‌نژاد بی‌تفاوتی و نگاه کاریکاتوری به جریان دانشجویی وجود داشت. یعنی اساساً شما می‌بینید که آقای احمدی‌نژاد در تمام طول دوران دورانش و آخرین حضورش در دانشگاه به‌عنوان حضور در جمع دانشجوها برمی‌گردد به سال‌های 85 و 86. بعد از آن شما می‌بینید که دیگر اصلاً وجود ندارد فقط یک تعداد محدودی در فضای محیط پیرامونی ایشان وجود دارد و ایشان تلاش می‌کنند تا جای ممکن اصلاً ضریب ندهد به فعالیت دانشجویی. در دولت آقای روحانی هم تلاش برای ایجاد تشکل‌های دولت ساخته و در حقیقت تلاش برای بدیل ساختن برای جریانات اصیل دانشجویی و تشکل‌های یک‌بارمصرف، این استراتژی حاکم است. یعنی دارند تلاش می‌کنند که ضمن حفظ ژست آزادی بیان و دادن تریبون به دانشجوها که البته فی‌نفسه قابل تقدیر و تشکر است اما دارند تلاش می‌کنند که اولاً تشکل‌های دولت‌ساخته را تقویت بکنند، ثانیاً تشکل‌ها را ذیل منفهوم اعتدال منفعل کنند. یعنی من فکر می‌کنم بعد از انقلاب همیشه یک اراده‌ای در دولت‌ها برای کنترل فضای انتقادی دانشگاه وجود داشته و هر کدام‌شان یک روش و شیوه‌ای برای کنترل فضای انتقادی دانشگاه داشتند.


مهم‌ترین چالش حال‌حاضر و آینده جنبش دانشجویی را چه می‌دانید و راهکارتان چیست؟


- چالش منظورتان چیست؟


کلاً حالا مهم‌ترین موضوعات یا آینده جنبش دانشجویی باید به کدام سمت‌ها توجه کند؟ به کدام موضوعات؟


- امسال 16 آذر 1397 به‌عقیده من 16 آذر شفافیت و پاسخگویی است. یعنی با کمک بدنه‌ای که در سطح کشور وجود دارد، باید مسئولان استانی، مسئولان کشوری، لشگری، چه در حاکمیت، چه در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها باید به‌سمت شفافیت و پاسخگویی، یعنی اینها بیایند مناسبات‌شان را شفاف کنند، نسبت به عملکردشان پاسخگو باشند. من آینده جریان دانشجویی را متمرکز بر مفهوم شفافیت و پاسخگویی می‌بینم. شفافیت و پاسخگویی هم باید به‌صورت جزئی، محوربندی شده، متناسب با هر دستگاه ارائه شود. یعنی مثلاً شما از استانداری باید براساس وظایفش، اولاً باید بشناسی، ثانیاً باید ازش بخواهی شفاف بکند پاسخگو باشد. شهرداری‌ها، شوراهای اسلامی شهر و روستا اینها خودشان باید پاسخگو باشند،خصوصاً در شهرهای کلان و بزرگ کشور. در مثلاً نهادهای حاکمیتی، نهادهای زیرمجموعه رهبری، خود صدا و سیما و در رأس همه اینها خود دولت، وزارتخانه‌ها، خودِ شخص وزرا، انتصاب‌های‌شان، برنامه‌ریزی‌های‌شان، سیاست‌گذاری‌های‌شان، اینها همه باید شفاف باشد و نسبت به آنچه که انجام داده‌اند پاسخگو باشند. اگر کسی از ما سؤال بکند الان در 16 آذر 1397 برنامه جریان دانشجویی چیست یا باید چه باشد، ما می‌گوییم شفافیت و پاسخگویی!


دست شما درد نکند، ممنونم از وقتی که گذاشتید.


انتهای پیام/

ارسال نظر