رهش؛ روایتگر رابطه شهرنشینان امروز با کلانشهرهای بیقواره
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «رهش» آخرین رمان رضا امیرخانی نویسنده نامآشنای ایرانی است. امیرخانی با آثاری که در دو دهه اخیر منتشر کرده است و بهویژه با سهکتاب من او، ارمیا و قیدار، همواره یکی از چهرههای شاخص و خبرساز داستاننویسی ایران محسوب میشود.
از انتشار این کتاب که در بهمن ماه سال 1396 رخ داد، استقبال قابل توجهی صورت گرفت، به گونهای که برای جشن امضای آن صفی طولانی در خیابان انقلاب تهران ایجاد شد. مراسم رونمایی و امضای این کتاب در شهرهای مختلف کشور هم با حضور تعداد زیادی از علاقهمندان به آثار امیرخانی رقم خورد. با این حال بسیاری از منتقدان، آخرین رمان امیرخانی را در مقایسه با کارهای قبلی وی، اثری ضعیفتر ارزیابی کردهاند.
رهش را میتوان سکانسی نسبتاً کوتاه از زندگی یک خانواده سه نفره در شهر تهران دانست. علا، پدر خانواده معاون شهردار یکی از مناطق شهر تهران است؛ همسر او «لیا» فارغالتحصیل رشته معماری و خانهدار است. این دو در زمان تحصیل در دانشگاه همکلاسی بودند. پسر خردسال آنها به نام ایلیا ضلع سوم این مثلث سهنفره است که رمان بر محور آنها و البته مبتنی بر نقد شهرنشینی و توسعه در کلانشهر تهران شکل گرفته است.
این زوج معمار در خانه پدری لیا زندگی میکنند. آنها مدتی در طراحی برج در محلات قدیمی تهران مشغول بودند، اما اکنون لیا به دلیل بیماری فرزند خردسالش در خانه مانده است. ایلیا آسم دارد که آن هم با عوارض بزرگ شدن بیش از اندازه تهران و آلودگی هوا بیارتباط نیست.
علا و لیا که هردو تحصیلکرده رشته معماری هستند در نگاهشان به توسعه و نوسازی شهر اختلاف دارند و این اختلاف بر رابطه و رفتار آنها نسبت به یکدیگر نیز تأثیر میگذارد.
رهش به معنای رهیدن است و در صورتی که برعکس خوانده شود به واژه «شهر» تبدیل میشود. آخرین اثر امیرخانی، تأثیر نوسازی و تغییر چهره تهران در سالهای اخیر را بر روابط میان آدمها روایت میکند. تأثیری که حتی میتواند تا درون چهاردیواری خانهها نیز نفوذ کند. بخش عمده این رمان از زبان شخصیت زن داستان یعنی لیا روایت میشود.
امیرخانی در این رمان نگاه انتقادی خود به مقوله شهرسازی و توسعه بیقواره کلانشهر تهران را در قالب داستانی مبتنی بر روابط خانوادگی بیان کرده است.
نشر افق در سایت خود و در معرفی این کتاب با استناد به بخشی از متن آن چنین نوشته است: تهران با این نماهای رومی، شده است برشی از معادن سنگ! معدنِ سنگِ عمودیشده بیریختی است منطقه یک تهران. حالا هگمتانه چه حرفی برای دانشجوی معماری دارد؟ بگذریم؛ اتوبوس که بین راه در لالجین ایستاد، رفتم و زیباترین بشقابها را انتخاب کردم. برای دورهی دانشجویی کمی گران بود و کسی از بچهها طرفشان نرفته بود. دو تا برداشتم. یکی از دخترها که همیشه مانتوی جین میپوشید، گفت: بهبه! شاهزاده قصه ما هم وقتی اسب سفیدش را پارک کرد دم در خانهی ویلایی لیا، برای کیک عصرانه بشقاب سفالی هم دارد.
رمان «رهش» نوشته رضا امیرخانی در 200 صفحه و به قیمت 18 هزار تومان توسط نشر افق روانه بازار نشر شده است.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/