قشریگری یا فطریگری
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، قشریگری، مؤلفههای اندیشهای، رفتاری، سبک زندگی و ارزشی دارد. آفتی است که اگر مزرعهای را مورد حمله قرار دهد، ثمردهی آن را مختل خواهد کرد. راهزن مسیر تبلیغ و جذب فطرتها به سمت حقیقت و دیانت خواهد شد و نام و چهره دین و آئین را تخریب خواهد کرد. اگر این آفت را به مزرع خود راه دادیم در مسیر با این عواقب مواجه خواهیم شد.
در نهایت این سؤال را از خود میپرسیم که پس چرا فطرتها و عقلها سخن ما را نمیپذیرند؟ مگر غیر از آن است که اگر چیزی مشروع باشد، معقول نیز هست؟ مشکل اینجاست که عقاید و آداب قشری، لزوماً منطبق بر عقل و فطرت آدمی نیست. پس نهتنها جاذبه نخواهد داشت که دافعه نیز به بار میآورد.
نظام ارزشی قشری یا فطری؟
در عقاید قشری، ملاک برتری از تقوا به هزاران چیز دیگر تغییر پیدا میکند. به این معنی که نظام ارزشی تغییر میکند و ارزشهای قشری جایگزین ارزشهای فطری میشود. نتیجه این میشود که انسانِ قشری طبق اذن و فشار فطرتش، از احساس بیارزشی رنج میبرد و به تدریج این خلأ او را دچار کمبودهای شخصیتی خواهد کرد که قابل بررسی روانشناختی خواهد بود و عواقب روانشناختی و جامعهشناختی را پدید خواهد آورد.
خود مرکزبینی یا ربوبیت؟
یکی از عواقب قشریگری، مبتلا شدن به پارادایم خود مرکزبینی به جای ربوبیت است. یعنی خود را مرکز عالم و مسئول اصلی هدایت و دستگیری مردم دانستن و نه خداوند و نقش ربوبیت او در هدایت و مدیریت عالم. نتایج خودمرکزبینی عبارتاند از: اضطراب و ترس، نا امیدی، خشونت و حفظ قدرت و جایگاه به هر قیمت. اما نتایج حاکم بودن پارادایم ربوبیت، آرامش و امید در اوج سختیها و مشکلات خواهد بود. همچنان که در قرآن کریم آمده است:
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّـهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ. (بقره-١١٢)
آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.
آسیب فرقهای شدن
یکی دیگر از عواقب قشریگری، پدید آمدن فرقههای گوناگون و دوری از مسیر یگانه و حقیقی است. مسئلهای که امروز جامعه اسلامی با آن مواجه است و ریشه آن جایگزین شدن قشریگری به جای فطریگری مربوط است. لذا مهم است که برای جلوگیری از ادامه این روند و مشکل، به فکر حل ریشه آن باشیم و نقاطی که قشریگری را جایگزین نمودهایم شناسایی و برطرف نماییم تا با اصلاح این سنگ بنای اولیه، از پیش آمدن عواقب بیشتر پیشگیری کرده باشیم.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (آل عمران - ١٠٣)
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید! و نعمت خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید! و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد شاید پذیرای هدایت شوید.
فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ...... لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ (بقره - ٢١٣)
خداوند پیامبران را برانگیخت ...... تا در میان مردم در آن چه اختلاف داشتند داوری کنند.
کیش شخصیت
بیماری خطرناک کیش شخصیت یکی دیگر از عواقب فرقهای شدن و قشری شدن است. تمایل به جایگاه پیشوایی اگرچه تمایلی فطری است و در قرآن نیز به صورت دعا و درخواست از خداوند آمده: وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا (فرقان - ٧٤)، اما ابتلا به بیماری کیش شخصیت غیر از رسیدن به مقام پیشوایی و امامت امت است. امام جلوتر از عوامالناس است اما مبتلا به کیش شخصیت، فرسنگها از عوام عقبمانده است. امام و پیشرو در ترازی بالا از سلامت روان قرار دارد، اما کسی که به کیش شخصیت مبتلاست، بیماری روانی و اخلاقی است. مبتلا به کیش شخصیت، مردم را به خود دعوت میکند اما امام و پیشرو، به خدا دعوت میکند. امام و پیشرو، موفق به دریدن حجابها شده و نه این که اسیر و بنده حجابها باشد. قشری گری، خود حجاب و مانع دیدن و رسیدن به حقیقت است. سرانجام قشریگری، فرقهگرایی خواهد بود و سرانجام فرقهگرایی نیز خشونت و تفرقه است.
* پژوهشگر حوزه اندیشه، فرهنگ و هنر
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/