صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۸:۲۵ - ۰۷ آذر ۱۳۹۷

انسان در مراحل مختلف زندگی چه تحولاتی را پشت سر می‌گذارد

حضرت امام رضا (ع) در کتاب طب الرضا به چگونگی احوال چهارگانه انسان در مراحل زندگی اشاره کرده‌اند.
کد خبر : 329834

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در رساله ذهبیه فرموده‌اند: بدانید خداوند که حالات آدمی را آفریده و به آن تصرف گردانیده است به چهار قسم تقسیم شده است.


حالت اول


اولین حالت در پانزده سالگی که جوانی، خوبی، طراوت و بهجت او در این دوره از عمر او است. در این مدت خون در مزاج او بر سایر اخلاط غالب است.


اعتدال واقعی و حقیقی در هیچ امری وقوع پیدا نمی‌کند، زیرا اعتدال واقعی با سکون برابر است، معتدل حقیقی آن است که به هیچ جهتی از جهات متمایل نباشد و در این صورت هیچ حرکتی نخواهد داشت و این معنی با مفهوم مرگ مساوی است.


مزاج آدمیزاد پیوسته دست‌خوش افراط و تفریط است، چیزی که هست گاهی این افراط و تفریط زیادتر از حد لزوم می‌‌شود، در این صورت بدن دچار اختلالاتی شده و بیماری پدید می‌‌آید و گاهی به مقدار کافی لازم است و این شرط سلامتی، رشد و معنای حرکت و زندگی است.


مراحل محسوسی که در گذران عمر بر اثر افراط و تفریط اخلاط پدید می‌‌آید، به موافقت عدد اخلاط اربعه به چهار بخش تقسیم شده است.


از هنگام تولد تا آخرین لحظه بلوغ و رشد طبیعی خون دائماً رو به ازدیاد و عروق در حال گشادگی است و به همین جهت بدن با سرعت بزرگ می‌‌شود و تحلیل بدن نسبت به تبدیل آن خیلی کم است.


تبدیل بدن از نظر علم قدیم به عهده خون و بلغم است و تحلیل آن وظیفه صفرا و سوداء است.


حالت دوم


حالت دوم از پانزده سالگی است تا سی‌و‌پنج سالگی، در این قسمت از عمر، غلبه با صفراء است که به نهایت شدت و قدرت می‌‌رسد.


در این مدت از عمر رنگ رخساره میل به زردی پیدا می‌‌کند، میل به آب شدید می‌‌شود، زبان با زرد پیدا کرده و خشک و سنگین می‌‌گردد، خواب کم، فکر زیاد و تخیل قوی می‌‌گردد.


در این مرحله از عمر صبر و ظرفیت کم می‌‌شود، شتاب و عجله در کارها زیاد می‌‌گردد، یک نوع استقلال و اعتمادبه‌نفس پیدا می‌‌شود که از آن تعبیر به عناد و لجاجت می‌‌کنند.


در این مرحله شخص کمتر حاضر به اطاعت و پذیرفتن نصیحت است، در اوایل این دوره یک نوع تحیر و بی‌هدفی انسان را اذیت می‌‌کند.


حالت سوم


بعد از آن وارد حالت سوم می‌‌شود و این حالت تا شصت سالگی است و در آن سوداء غالب است.


این دوره، روزگار حکمت، پند و اندرز، معرفت و عبرت است، لازمه این سن انتظام امور زندگی و صحت نظر در عواقب امور و دوراندیشی است.


در این دوره رأی صادق و متین، دل ثابت و محکم است و تصرفات حوادث شخص را دگرگون نمی‌سازد.


در این مرحله از عمر، پوست بدن به واسطه غلبه سوداء چروک پیدا می‌‌کند، رنگ صورت تیره می‌‌شود، بدن لاغر، حس گرسنگی زیاد و هوس مکرر می‌‌شود.


در این سن شخص به فکر و تجربیات خود مغرور می‌‌شود، سوء ظن و بدبینی او زیاد می‌‌گردد، تردید، دودلی و اندیشه های مخوف به انسان دست می‌‌دهد، در خواب و خیال شخص اشیاء را به رنگ سیاه می‌‌بیند.


در این دوره از عمر فشارخون بالا می‌‌رود و این به‌واسطه زیادی سوداء و رسوباتی که در خون پیدا شده مجاری عروقی تنگ می‌‌شود.


غلظت و سنگینی خون موجب کمی حرارت غریزی، خونسردی، ثبات و سکون می‌‌شود و به همین جهت شخص در این سن صبور و در کارها دوراندیش و با ظرفیت می‌‌گردد.


حالت چهارم


پس آنگاه داخل در حالت چهارم می‌‌شود، در این سن بلغم غلبه می‌‌کند و این حالتی است که به چیزی تغییر نمی کند مگر پیری و ناتوانی، تلخی زندگی، کم شدن نیرو، فساد و بی‌نظمی، نشانه این حالت آن است که حافظه کم و فراموشی زیاد می‌‌شود و شخص دچار آلزایمر می‌‌شود. در حضور مردم چرت می‌‌زند، هنگام خواب بیدار می‌‌ماند و موقع بیداری خوابش می‌‌برد، روش و عادت دیرینه خود را از دست می‌‌دهد، از قدرت روییدن ناخن و موی او کاسته می‌‌شود، و بلغم سرد و خشک است. (سردی و خشکی همان معنای مرگ و فنای اجسام می‌‌باشد)


در این مرحله از عمر اگر شخص اگر قبلاً زیاد تحت تصرف سوداء نبوده و لاغر نشده باشد، به سمت چاقی حرکت می‌‌کند.


خواب خیالش زیاد، رطوبت دهان و بینی بیشتر، ادرار غیرمنظم و به یبوست مزاج مبتلا می‌‌شود.


رنگ صورت پریده و سفید، استخوان‌ها پوک و اعصاب ناتوان، حواس پنجگانه کند و ضعیف و خیالات انسان قوی می‌‌شود.


در این سن عمل تحلیل و تبدیل کند می‌‌شود، زیرا سلول‌های مرده به‌واسطه کم‌شدن حرارت نمی‌سوزد و جای خود را به سلول‌های زنده و جوان نمی‌دهد، در نتیجه مواد رسوبی بدن زیاد، پوست خشک شده، ماهیچه‌ها جمع می‌‌شود و حالت ارتجاعی خود را از دست می‌‌دهد.


منبع: قدس آنلاین


انتهای پیام/4028/‌‌


انتهای پیام/

ارسال نظر