پژواک بیاعتمادی از کاخ سفید و باکینگهام هنوز شنیده میشود
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ 18 اردیبهشت 1330 روزی است که دکتر مصدق در شورای امنیت سازمان ملل از مظالم روا رفته به ملت ایران از جانب استعمار پیر انگلستان داد سخن داد و تلاش کرد زوایایی مخفی مانده از تجاوزات لندن به این مرز و بوم که از دید جهانیان مخفی مانده است را به اطلاع این شورا برساند.
مصدق، انگلستان را مصداق و تمثال یک دشمن عنود و موجب همه فلاکتها و بدبختیهای ملت ایران میدانست و ازاینرو تمام همّوغمّ خود را برای ازاله این غده بدخیم از مهمترین منبع انرژی کشور، یعنی نفت بهکار گرفت. درنهایت موفق شد که دست انگلیسها را از صنعت نفت کوتاه کند و یک سال پیش از آن سخنرانی در 1329، جشن ملی شدن صنعت نفت را کلید بزند.
با وجود اینکه مصدق با این اقدام، توانست نام خود را در تاریخ ایران جاودانه کند اما از سوی دیگر، به دلیل اعتماد بیجا به آمریکاییها و مغازله و معاشقه وی با کاخ سفید، کشورمان را به بلیهای دچار کرد که هنوز هم از مضرات و لطمات آن رهایی نیافتهایم و مهمتر اینکه، همان خدمت وی در ماجرای ملی شدن صنعت نفت نیز از بین رفت. به فرموده رهبر معظم انقلاب، «کودتاچیهای مأمور مستقیم آمریکا توانستند بیایند و بهراحتی بخشی از ارتش را به تصرف درآورند و کودتا کنند. یکمشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون کردند. پسازآن، دیکتاتوری محمدرضاشاهی به وجود آمد که بیستوپنج سال این ملت زیر چکمههای دیکتاتوری او لگدمال شد و ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومی دادند که آمریکاییها طراحی آن را کردند.» (20 آبان 82)
مصدق که به دلیل تنفر از انگلیس به آغوش عمو سام پناه برده بود، بهشدت در تشخیص مصالح کشور و دوست و دشمن دچار لغزش شد، چراکه این دو دولت استعماری و استکباری، ید طولایی در خباثتورزی و عناد با ملتهای منطقه و بهطریقاولی با مردم ایران داشته و دارند. بهبیاندیگر، اشتباه نخستوزیر آن سالهای ایران در اعتماد و اتکا به آمریکا، از چاله به چاه افتادن بود و موجب دستاندازی واشنگتن به همه ارکان کشور برای چند دهه شد.
ازآنجاکه تاریخ، آینه عبرت است، باید توجه داشت که آمریکا و انگلیس هنوز هم در پی استعمار کشورها اما به شکل نوین و جدید آن هستند و چیزی عوض نشده است. چرا برخی فکر میکنند که کاخ سفید و باکینهام در گذر زمان پوستانداختهاند؟ آیا همین دو کشور بدنام نبودند که در دو دهه گذشته در عراق و افغانستان بهطور مستقیم، دخالت نظامی کردند و چند صد هزار مسلمان بیگناه را به خاک و خون کشیدند؟ همینها نبودند که در سوریه و عراق، تروریستهای تکفیری را به جان مردم انداختند و این فضاحت تا حدی بالا گرفت که دونالد ترامپ در مناظرات انتخاباتی خود، علناً هیلاری کلینتون و اوباما را عامل ایجاد داعش عنوان کرد؟ آیا واشنگتن و لندن نبودند که در جریان مذاکرات هستهای از دهه 80 شمسی تاکنون، بارها در روند امور کارشکنی کردند؟ آیا آمریکا نبود که زیر میز مذاکره و توافقنامه برجام زد و از آن بهصورت یکجانبه خارج شد؟ آیا آمریکا و شرکایش مسئول شدیدترین و وحشیانهترین تحریمها علیه جمهوری اسلامی نیستند؟ اگر اینگونه هست – که هست – چرا برخی همچنان بر گفتگو و تعامل با غرب و آمریکا اصرار دارند؟ آیا تاریخ در حال تکرار شدن است؟!
و بالاخره اینکه پژواک بیاعتمادی به آمریکا و انگلیس هنوز هم شنیده میشود و اگر به گذشته برنگردیم و عبرت نگیریم، زخمی که در ماجرای صنعت ملی نفت و برجام خوردیم، دوباره سر باز خواهد کرد. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب: «هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسل شد؛ آمریکاییها بهجای اینکه به دکتر مصدق که به آنها حسن ظن پیداکرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدق اعتماد کرد، کتکش را هم خورد؛ حتی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند.» (12 آبان 92)
*کارشناس امور بینالملل
انتهای پیام/ن
انتهای پیام/