سؤال شرق از شریعتمداری و مؤسسه نشر آثار امام(ره): آیا امام خمینی دستور حذف نام «آیت» از لیست شهدا را داد؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حسن آیت، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، از نمایندگان استان اصفهان و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی بود که در 14 مرداد 1360 ترور شد.
روزنامه شرق در شماره امروز ـ چهارشنبه 14 مرداد ـ خود، گزارشی را با عنوان «افشاگر نارمکنشین» و با موضوع «مرور زندگی حسن آیت در سالگرد ترور» منتشر کرد.
متن کامل این گزارش به این شرح است:
انقلاب اسلامی ایران پیروز شد بدون آنکه اثری از شاخه نظامی که حسن آیت پیش از آن تشکیل داده بود، در این پیروزی دیده شود. همهچیز تغییر کرده بود. نیروهایی که مشغول مبارزه با نظام پهلوی بودند باید خود را بازتعریف کرده و نقش جدیدی ایفا میکردند. آیت هم با گذشته پررازورمزی که داشت تلاش کرد تا جایگاه خود را در نظام نوپای ایران بیابد. البته تلاش او تا بیشتر از ١٤ مرداد ١٣٦٠ دوام نیافت و با شلیک حدود ٦٠ گلوله ترور شد. اخیرا عبدالرضا داوری، از نزدیکان محمود احمدینژاد، بهنقل از لطفالله میثمی و مرحوم سحابی اتفاقاتی را که پس از ترور آیت رخ داد، اینگونه بازگو کرده است: «٢٤ سال قبل آقای لطفالله میثمی در نشریه راه مجاهد مقالهای با تیتر «... و آیت شیفته بقایی بود» منتشر کرد و در آن مدعی شد امامخمینی(ره) بعد از مطالعه متن بازجوییهای مظفر بقایی در سال ٦٥، دستور دادند که نام دکتر سیدحسن آیت از فهرست شهدای انقلاب حذف شود. آن زمان از سوی مؤسسه تنظیم نشر آثار امام و مرحوم سیداحمد خمینی که هنوز در قید حیات بود، واکنشی به این ادعا نشان داده نشد... مرحوم عزتالله سحابی در کتاب خاطرات خود مدعی شده که آقای حسین شریعتمداری در سال ٦٩ به او گفته که «دکتر آیت تا آخرین لحظه با مظفر بقایی در ارتباط بوده و آنقدر شیفته بقایی بود که حتی در نحوه اصلاح موی سر و مدل عینک هم از مظفر بقایی تبعیت میکرد و بعد از آنکه امام خمینی اعترافات بقایی در مورد ارتباطات وی با مرحوم آیت را خواندند، دستور دادند که نام دکتر آیت از لیست شهدا حذف شود». از آنجاکه بعد از دودهه، مرحوم عزتالله سحابی خبر «حذف نام دکتر آیت از لیست شهدا به دستور امام» را به سخنان آقای حسین شریعتمداری نسبت داده است، لازم بهنظر میرسد که اینبار، مراجع ذیربط از جمله مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره) و آقای حسین شریعتمداری در مورد صحتوسقم این ادعا، اظهارنظر نمایند تا از یکی از غامضترین موضوعات تاریخ معاصر کشورمان، ابهامزدایی شود. اما حسن آیت کیست؟ چرا عبدالرضا داوری و طیف احمدینژادیها بهدنبال احیای او هستند؟
حزب جمهوری اسلامی
یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ٢٩ بهمن ١٣٥٧، شماری از کسانی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند، حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند. حضرات آیات سیدمحمد حسینیبهشتی، سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدعبدالکریم موسویاردبیلی و محمدجواد باهنر در بین مؤسسان حزب حضور داشتند. حسن آیت اولین دبیر سیاسی حزب شد، اما این حزب بعدها حواشی بسیاری بههمراه داشت. نمونه بارز آن این بود که بعدها وقتی سردبیر روزنامه همین حزب (میرحسین موسوی) برای تصدی سمت وزارت امور خارجه به مجلس معرفی شد، آیت بهعنوان دبیر سیاسی حزب، در جایگاه یکی از سرسختترین مخالفان او به سخنرانی پرداخت. حزب جمهوری اسلامی که در همان سالها ضربات مهلکی مانند فاجعه هفتم تیر و شهادت اعضای مؤثر خود در بمبگذاری دفتر حزب دیده بود، در ١١ خرداد سال ١٣٦٦ به درخواست اعضای شورای مرکزی آن و موافقت امام خمینی(ره)، فعالیتهای خود را رسما تعطیل کرد.
گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی
باز هم به روزهای اول انقلاب برگردیم. امام خمینی(ره) در سالهای پایانی حضور خود در نجف بحث حکومت اسلامی را مطرح کرد. نظام جدید استقرار پیدا کرده بود و باید قانون اساسی جدید تدوین میشد. شورایی با عنوان شورای تدوین پیشنویس قانون اساسی تشکیل شد و متن خود را تهیه کرد. پس از آن بنا شد مجلس خبرگان قانون اساسی متن پیشنویس را بررسی و نهایی کند. حسن آیت هم عضو همین مجلس شد. در متن پیشنویس اثری از ولایت فقیه نبود و حسن آیت از جمله کسانی بود که تلاش کرد تا اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجاند. از اینرو برخی دوستان آیت، او را قهرمان این پروسه مینامند. البته عباس سلیمینمین، نقش آیت در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی را رد میکند. سلیمینمین انتقادهای جدی به آیت دارد و شخصیت او را دارای ابهامات فراوانی میداند. سلیمینمین در گفتوگویی که سال ٩١ با مهرنامه داشته در اینباره میگوید: «بحث اینکه آیت در شکلگیری یا طرح تز ولایت فقیه نقش داشته باشد محل تردید است، زیرا افراد مختلفی همچون آیتالله منتظری مدعی این امر هستند؛ بنابراین برای این مسئله اصالت قائل نیستم. آنچه جزء مسلمات تاریخی میدانیم آیت با مظفر بقایی کار کرده و عضو حزب زحمتکشان بوده، البته ایشان مدعی است سال ٤٢ و ٤٣ فاصله گرفته، اما بهلحاظ مشی و شیوه، شیوه مظفر بقایی را در این نقطه تاریخی دنبال میکند نه نظرات امام را. یعنی خیلی تعبدی به رهنمودهای امام از خودش نشان نمیدهد». بههرروی قانون اساسی براساس اصل ولایت فقیه تصویب میشود و آیت با پشتیبانی آیتالله منتظری و همراهی افرادی مانند شهیدبهشتی و هاشمیرفسنجانی توانست نظر خود را در قانون اساسی بگنجاند.
ماجرای بنیصدر
در اولین انتخابات ریاستجمهوری پس از انقلاب، ابوالحسن بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور برگزیده میشود. جلالالدین فارسی، رقیب بنیصدر بهدلیل مسائلی از انتخابات کنارهگیری میکند، اما حزب جمهوری اسلامی از کاندیداتوری حسن آیت حمایت نمیکند. آیت بههمیندلیل از شهید بهشتی و سران حزب گلهمند بود. آیت که از پیش از انتخابات حملات شدیدی به بنیصدر داشت، بیکار نمینشیند. نواری از سخنان او علیه رئیسجمهور منتشر میشود که بعدها به نوار آیت معروف شد. او در این نوار میگوید: «بنیصدر و التقاطیون خط امام نیستند و شما نمیتوانید با اینها یکسان عمل کنید. عموم مردم هم برمیگردند. الان هم عموم مردم هنوز دقیقا در جریان نیستند که کی به کی است. فکر میکنند بنیصدر و بهشتی همه در یک جریان هستند؛ گرچه حالا کمکم دارند، میفهمند... تبلیغ بکنید که مجاهدین و بنیصدر با هم هستند، ولی اعتراض نکنید. به مردم بگویید که اینها با هم هستند و تا حدی که میشود اعتراض مردم را برانگیزید. خیلیخیلی یواش و مطلب را به تدریج مردم بفهمند، بعدا اعتراض، اشکال ندارد... . آنها ضعفشان و حماقتشان اینجاست که جلوی امام ایستادهاند، باید تا یک جایی به اینها میدان داده شود.... ما باید برنامه طولانی داشته باشیم. من حدسم این است که بنیصدر خیلی دوام نمیآورد، گرچه من تلاش میکنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد، تا لااقل ما یک مدتی وقت داشته باشیم برای اینکه خودمان را بهتر بشناسانیم... . یعنی بهطور کلی اگر بشود به نحوی کار کرد که کجدار و مریز باشد، چون رویه خودش غلط است، خودش زود دارد خودش را به طرف نابودی میبرد... مجلس که بیاید، یک ارگان انتخابی است و به این عنوان میتواند بایستد مقابل رئیسجمهور و خواهد ایستاد، اگر بخواهد راه کج برود. این است که خودش را ساقط میکند. ما کوشش میکنیم به آن حادی نشود کار فعلا که ساقط بشود؛ اما خب اگر هم حاد شد، باید آمادگی داشته باشیم در هر لحظه جلویش را بگیریم... . تمام مردم باید بفهمند اگر بنیصدر بود، اصلا این انقلاب از بین میرود». انتشار این سخنان آیت باعث شد تا به او اتهام کودتا علیه دولت بزنند. همان روزها هم شعار «آیت کودتاچی اعدام باید گردد» توسط برخی بر زبان رانده میشد. در ماجرای نوار آیت علیه بنیصدر هم سران حزب جمهوری اسلامی هیچ دفاعی از آیت نکردند و شهید بهشتی بارها و بارها تأکید کرده بود که آیت باید پاسخگوی سخنان خود باشد. شهید بهشتی در کنفرانسی گفته بود: «از برادرمان آقای آیت در نوع برخوردشان با مسائل و با اشخاص و با جریانها انتقاد شده و از اینکه کیفیت برخورد ایشان همیشه برای این تشکیلات مسئلهآفرینی میکند و باید مراقبت کنند گفته شده است» (حزب جمهوری اسلامی: ۱۳۹۰، ص ۲۰۵) یک سال بعد از انتشار نوار سخنان آیت علیه بنیصدر، نمایندگان مجلس به کفایت سیاسی نداشتن بنیصدر رأی دادند و اولین رئیسجمهور ایران از سمت خود خلع شد؛ هر چند در همان یکسال هم امام گاهی از بنیصدر حمایت کرد و در نهایت پس از تشدید اعتراضات و گریه معروف هاشمی به برکناری بنیصدر راضی شد. عبدالله جاسبی، رئیس سابق دانشگاه آزاد، در خاطرهای به ماجرای عزل بنیصدر میپردازد. جاسبی در مستند داستان ناتمام یک حزب میگوید: «سال ١٣٦١ ما جلسهای با آیتالله خامنهای دبیرکل وقت حزب داشتیم. من همینطوری از ایشان سؤال کردم آقای خامنهای حالا خودمانیم چطور شد که امام با عزل بنیصدر مخالفت کردند؟ چون بالاخره اگر امام موافقت نمیکردند حزب هم اقدامی نمیکرد علیه بنیصدر و در اصل این اجازه امام بود که حزب هم توانست علیه بنیصدر اقدامی انجام دهد. آقای خامنهای در آن جلسه نقل کردند که ما همان خرداد ٦٠ جلسهای را با امام داشتیم. همین که امام وارد جلسه شدند من بودم و شهید بهشتی و آقای هاشمی. امام بیمقدمه شروع کردند به اعتراضکردن به ما؛ چرا به فکر مردم نیستید؟ یک آن آقای هاشمی ناراحت شدند و شروع کردند به تند صحبتکردن با امام. آنقدر این بنیصدر علیه ما حرف میزند و آبروی ما را میبرد شما حرفی نمیزنید؟! و بعد آقای هاشمی ساکت شدند و زدند زیر گریه! امام جلسه را ترک کردند و ما هم همینطور سکوت کرده بودیم. فردای آن روز حاجاحمدآقا به ما زنگ زدند و گفتند دیشب امام خوابشان نبرده است و حکم عزل بنیصدر را از فرماندهی کل قوا صادر کردهاند و چند روز بعد نیز حکم عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس مطرح شد و رأی آورد». گرچه شاید آیت در برکناری بنیصدر نقش بسیار کمی نسبت به سایر داشت اما این را برای خود یک پیروزی تلقی میکرد.
اختلاف با میرحسین موسوی
موسوی با حمایت شهید بهشتی به شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرده و آیت از این موضوع بهشدت ناراحت بود. آیت او را شاگرد پیمان و مرید مصدق میدانست و بارها با تأکید بر همین نکته بر موسوی تاخت. آیت و نزدیکانش موسوی را فراماسون خواندند و در جلسه رأی اعتماد موسوی برای وزارت خارجه، حسن آیت نطقی پر از اتهام علیه موسوی ایراد کرد که اعتراض رئیسجمهور را برانگیخت. به هر روی موسوی وزیر امور خارجه شد. ابراهیم اسرافیلیان از یاران آیت میگوید: «مرحوم آیت مدعی بود اولا موسوی شایستگی این کار را ندارد و دوم اینکه یک سری اسناد از وابستگی ایشان دارد». (مجله پنجره ۲۲ مرداد ۹۰، ش ۱۰۲، ص ۶۹) عباس سلیمینمین هم دراینباره به مهرنامه گفت: «آیت نمیتواند ادعا کند من از امام انقلابیترم؛ مثلا اسنادی را که در مورد موسوی داشته، این یک ادعای سطحی است که دارد مطرح میشود که مثلا امام موسوی را یک فرد صالحی در آن زمان میشناخت و آیت نمیشناخته و اسنادی را هم برای اثبات ادعاهای خود در اختیار داشته، اما این اسناد را در اختیار هیچکس قرار نداده و این اسناد نابود شده است. این ادعای سطحی را نمیتوانیم بر تاریخ تحمیل کنیم. اینها دعواهای سیاسی امروز است طرح این مسائل به ضعف تحلیل سیاسی امروز ما برمیگردد که برخی میخواهند از تاریخ برای حل آن بهره بگیرند».
نقش آیت در انقلاب فرهنگی
براساس نواری که در رابطه با بنیصدر از حسن آیت منتشر شد. او به طراحی و اجرای برنامه انقلاب فرهنگی اشاره کرده است. اجرای سریع انقلاب فرهنگی در سال ٥٩ و تعطیلی دراز مدت دانشگاهها بخشی از برنامههای آیت بود. در همان مقطع روزنامه انقلاب اسلامی که نزدیک به طیف حامی بنیصدر بود، نوشت: «اطلاع یافتیم که دکتر حسن آیت در صحبتهایی که نوار آن به دست آمده است علیه بنیصدر به فعالیتهای مخفیانهای مشغول است و قصد آن دارد که به هر نحو شده بنیصدر را ناکام بگذارد. این خبر تقریبا همزمان با شروع فعالیتهایی بود که تحت عنوان انقلاب فرهنگی صورت گرفت و طی آن کوشش میشد دانشگاهها تعطیل شود».
پایان دلخراش
حسن آیت ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ مقابل در منزلش در محله نارمک ترور شد. در صحیفه نور نشانی از پیام تسلیت امام برای ترور آیت یافت نمیشود، اما آیتالله منتظری و هاشمی و برخی دیگر از بزرگان برای او پیام میدهند. درباره ترور آیت نقل بسیار است. ابراهیم اسرافیلیان (نماینده مجلس اول و از نزدیکان آیت) در مستند اسرار آیت میگوید: «وقتی آیت شهید شد یک تسلیت هم نگفتند. جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد. آن جریان سیاسی که بنیصدر را به قدرت رساند، نگران مخالفت آیت با میرحسین موسوی بود. لذا ترور را در دستور کار قرار دادند» و «٤٠ روز بعد از هفتمتیر، او را در مقابل منزلش با خالیکردن ٦٠ گلوله شهید کردند». محمود کاشانی میگوید: «ترور او کار مجاهدین نیست. کار منافقین نیست. کار خارجیها نیست. این یک قتل سفارشی است». علیمحمد بشارتی میگوید: «اسنادی حاکی است که بنیصدر لیست ترور را داده است». شجونی از میرحسین موسوی نامی به میان میآورد. صباغیان میگوید که «کار بنیصدر نبود. به روحیات او این کارها نمیخورد». او این فرضیه را که ترور کار میرحسین موسوی است را نیز رد میکند». محمود کاشانی گفت: «بنیصدر انتقام گرفت و کارگردانی دست او بود. جریانی که قدرت را در دست گرفت، مثل میرحسین موسوی و بهزاد نبوی، ذینفع بودند». او در قسمت دیگر این فیلم تأکید میکند: «آیت در تعارض مستقیم با مجاهدین خلق نبود. آیت اپوزیسیون بنیصدر و میرحسین موسوی بود». جواد منصوری نیز در بخشی از این فیلم گفت: «آیت مدارکی را علیه موسوی جمعآوری میکرد. گفت مبارزه با موسوی از مبارزه با شاه سختتر است». در نهایت سازمان منافقین بهعنوان عامل ترور آیت معرفی شد و این پرونده بسته شد. پس از آن دیگر سخنی از حسن آیت به میان نیامد. بسیاری از حامیان آن روزهایش هم کمکم او را فراموش کردند تا همین چند سال پیش که کسانی دوباره به آیت رجوع کردند تا او را احیا کنند.
انتهای پیام/