بحرین مظلوم؛ مغفول انسانیت مغضوب وهابیت
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ از زمانی که جزیره شیعهنشین بحرین توسط انگلیس و تحت خیانت مثالزدنی رژیم پهلوی از ایران جدا شد، تاکنون مردم اصلی و مالکان واقعی آن روزگار سختی را میگذرانند.
بلافاصله بعد از انفصال بحرین از ایران، هجوم وهابیهای منطقه نجد عربستان با حمایت مالی آل سعود به بحرین آغاز شد. آل خلیفه نیز با مأموریت ضمیمه کردن این ناحیه به خاک تحت اشغال سعودیها، وارد منامه شد و حکومت جعلی خود را برخلاف خواست مردم اصیل آن منطقه بر پا کرد.
در سالهای بعد نهتنها سیاست که اقتصاد، آموزش و ... بحرین بهمانند یک استان از عربستان تحت مدیریت آل سعود قرار داشت و به دلیل همین نزدیکی، پل فهد از منطقه الحسا به بحرین به روی خلیجفارس ساخته شد.
حرکت کاروانهای نظامی متشکل از خودروهای زرهی و نفربرهای ارتش سعودی به بحرین از روی همین پل صورت گرفت تا در صورت شورش سراسری و قیام مردم بحرین بتوانند به سهولت آنها را سرکوب کنند. جنایات این نظامیان سعودی که راهپیماییهای مسالمتآمیز و صلحجویانه بحرینی در منامه را در سال 2012 سرکوب کردند از همه رسانههای مستقل منتشر شد اما هیچ سازمان بینالمللی و نهاد بشردوستانهای اقدامی علیه این فاجعه خونین و دلخراش رژیم آل خلیفه انجام نداد.
تغییر بافت جمعیت بهصورت علنی
مهمترین اقدام آل خلیفه، سیاست "تجنیس" است که هر روز با شدت بیشتری پیگیری میشود. در قالب این سیاست باید روزانه از جمعیت شیعیان کاسته شود.
بر این اساس دولت آل خلیفه تا حد امکان مردم کشورهای عربی مانند اردن، مصر و ... را با تأمین مالی عربستان به بحرین منتقل میکند و همه مزیتهای شهروندی و البته فرصتهای آموزش، شغلی و.... تا پستهای کلان دولتی بحرین را در اختیارشان قرار میدهد. این اشخاص که در ابتدای رسیدن به منامه دارای تابعیت بحرینی میشوند سرزمین این کشور را به نام خود مصادره میکنند. گویی آبا و اجدادشان همه متولد و ساکن بحرین بودهاند.
این سیاست به اعراب محدود نمیشود و آنها این هدف را با کوچاندن هزاران پاکستانی، بنگلادشی و ... بهشرط شیعه نبودن به بحرین ادامه دادهاند. بخش هولناک ماجرا اما متفاوت است.
همه انواع شکنجه
مقابله با آزادیخواهی، تحقق عدالت و بهرهمند بودن از حق تعیین سرنوشت توسط مردم این جزیره به حدی برای آل خلیفه که قدرت را در این کشور غصب کرده، سخت بوده که آنها برای مقابله با مردم این کشور به انواع روشهای ضد بشری دستزدهاند.
هر رژیم غیرانسانی مانند صدام، بن علی، قذافی، عبدالله صالح و ... که سقوط میکنند آل خلیفه اقدام به انتقال دادن شکنجهگران و افسران سازمانهای امنیتی آن رژیم به بحرین میکند تا بتواند دست قویتری در مقابله با حقطلبی مردم حقیقی آن سرزمین داشته باشد. این جنایتکاران که دیگر شغلی در کشور خودشان ندارند با این سیاست میتوانند حقوق بسیاری برای خود دستوپا کنند.
به دلیل این فعالیت پرهزینه آل خلیفه جزیره بحرین به کلکسیونی از شکنجهگران بینالمللی تبدیلشده که تقریباً همه انواع و اقسام شکنجهها و روشهای ضد بشری بازجویی را علیه مردم این کشور اعمال میکنند. پیکر برخی شهدای بحرینی که بعد از شکنجه تحویل خانوادهشان میشود تقریباً هیچ جای سالمی ندارد. بسیاری از قربانیان شکنجه دولتی در بحرین را زنان و کودکان این کشور تشکیل میدهند که جرمشان حضور در تظاهرات یا حتی داشتن نسبت خانوادگی با آنانی است که در تظاهرات مسالمتآمیز شرکت کردهاند.
آل خلیفه حتی از جنایت در حق یک روحانی سالمند بحرینی که بهشدت بیمار است خودداری نکرده و در محل زندگیاش در الدراز بسیاری را کشت تا وی را بازداشت کند. نکته جالب اینکه آیتالله عیسی قاسم تا زمانی که قدرت بیان داشت جوانان را از درگیر شدن و دست زدن به خشونت علیه دژخیمان سفاک آل خلیفه دور نگه میداشت. برپایی مراسمهای مذهبی خاصه مراسم محرم یا دهه فاطمیه جرمی بسیار بزرگ در این جزیره تحت سلطه و ستم سعودیهاست.
حال باید پرسید چگونه است که چند روز بازداشت یک آمریکایی در کشور دیگر میتواند بحرانی را در جهان به راه اندازد اما سالها شکنجه مردم بحرین و سرکوب تظاهرات روزانه آنها هیچ برخوردی را با رژیم منامه در پی نداشته است؟ نه در آمریکا و نه اروپا کسی نگران مردمی نیست که تحت این رفتار ضد انسانی قرار دارند... اما چرا؟
انتهای پیام /ن
انتهای پیام/