چرا گاهی اوقات رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان میدهیم
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، شکوفه اویارحسنی مشاور خانواده درباره افکار و باورهای غیرمنطقی که حال ما را خراب کرده و باعث بروز رفتارهای غیرمنطقی در ما میشود، گفت: اصولاً این افکار از یک چرا در ذهن شروع میشود؛ چرا به من توجه نکرد؟ چرا حقوقم را اضافه نمیکند؟ چرا دیگر دوستم ندارد؟ و چراهای دیگر.
این مشاور خانواده بیان کرد: با شروع این چراها در ذهن، طوفانی بهپا شده و مغز شروع به حرف زدن میکند. اگر زیاد حرف بزند، دچار اضطراب میشوید و گاهی آنقدر اضطرابتان زیاد میشود که حالت تهوع یا سردرد و علائم بدنی تجربه را میکنید و آن را با یا یک واکنش تند و افراطی نشان میدهید.
اویارحسینی ادامه داد: در واقع پاسخ به این چراهای ذهنی حال شما را بد میکند؛ چرا به من توجه نکرد؟ حتماً من یک مشکلی دارم، چرا حقوقم را اضافه نکرد؟ چون نمک نشناسه و من چاپلوسی بلد نیستم تا مثل فلانی به دروغ بهش نزدیک بشوم، چون...، چون... .
مطلقگویی را از خود دور کنیم
وی افزود: دومین فکر غیرمنطقی که حالمان را خراب میکند، باید و نبایدها یا مطلقگوییهاست؛ وقتی مدام به خودمان بگوییم من باید باهوشتر، جذابتر و بهتر باشم، یا من مجبورم این کارها را انجام دهم، مدام در حال زیر سؤال بردن کفایت و توانمندی خودمان هستیم، چرا که از عملکردمان ناراضی هستیم و تلاش و نقاط مثبتمان را نادیده میگیریم و مدام خودمان را با فردی بالاتر از خودمان مقایسه میکنیم.
این مشاور خانواده تشریح کرد: الگوی بایدها در جامعه و روند فرزندپروری ما بسیار رایج است. کارشناسان مذهبی، تلویزیونی و معلمان مدرسه مدام در حال استفاده از بایدها و نبایدها هستند، تا جایی که با همین الگوی شک، نسبت به توانمندی و بایدهای خودمان و عزیزانمان زندگی میکنیم و ذهنمان آشوب میشود.
آیا دلیل تراشی درست است؟
اویارحسینی ادامه داد: سومین فکر غیرمنطقی دلیل تراشی است؛ منظور از دلیل تراشی، بیاهمیت یا کماهمیت جلوه دادن مسائلی است که باعث رنجش ما میشود. شاید سؤال کنید این موضوع که باعث واکنش افراطی نمیشود، پس باید خوب باشد؟ در پاسخ باید بدانید که دلیل تراشی در واقع فریب دادن خودتان است، شما مسائل و مشکلات را کوچک و بیاهمیت میکنید تا از حل کردن آن فرار کنید، اما بهتر است بدانید مگر تا کجا میشود از مشکلات فرار کرد، قطعا آنها در موقعیتی دیگر شما را عصبانی خواهند.
وی افزود: برای درک بهتر مطلب مثالی میزنم؛ مادری که پسر بچه تنبلی دارد پس از بارها تذکر و باید و نباید، در نهایت به او میگوید تنبلی تو به من آسیبی نمیزند، خودت را بدبخت میکند، به من چه مادر در چند موقعیت دیگر به من چه میگوید اما به محض دریافت نامه معلم برای تنبلی پسرش عصبانی میشود و شروع به دادم بیداد و باید و نباید میکند.
این مشاور خانواده یادآوری کرد: در واقع آن چیزی که حال ما را بد یا خوب میکند اتفاقها نیستند. این برداشت ، قضاوت، برچسبها و افکار ما درباره آن اتفاق هستند که حال ما را بد یا خوب میکند، علاوه بر این باید مسئولیت افکار ، احساس و رفتارمان را بپذیریم تا بتوانیم کنترل اوضاع را به دست بگیریم.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/4028/
انتهای پیام/